واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
همه بازیگران این تئاتر سالمند هستند
شناسهٔ خبر: 3719066 - پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۲
مجله مهر > گزارش ویژه
.jwplayer{ display: inline-block; } «من،تو،ما،شما» نمایشی است که این روزها با بازی بازیگران سالمندش درتماشاخانه مشایخی به اجرا در می آید.به سراغ عوامل این کار رفتیم که چه طور و چه گونه در این سن و سال به فکر بازیگری افتادند؟ مجله مهر: «اینکه زندگی نیست فقط نمردن به حساب می آید»از بین همه آدم هایی که دنیا در خودش دیده همیشه تعداد کمی هستند که بلدند زندگی را چه طور زندگی کنند. آنها به جای غر زدن به جان قناصی های روزگار از تک تک روزهای عمرشان لذت می برند و آخر سر همه تلاششان را می کنند تا با هر کدام از روزهای رفته شان خاطره بسازند و برای روزهای مانده شان برنامه بچینند.اگر دلتان می خواهد دسته ای از این آدم ها را ببینید این روزها سری به تماشاخانه مشایخی بزنید تا ببینید که چه طور تعدادی از همین آدم های پیر و میانسال به جای کلنجار رفتن با تنهایی و کنج خانه نشستن با «تئاتر»برای خودشان بساط زندگی کردن را فراهم کرده اند و از کنار هم بودن لذت می برند.«من،تو،ما،شما»نمایشی،که ماحصل یک کلاس بازیگری با معلمی جوان است که شاگردانش میانگین سنی ای بین ۵۰تا ۸۰سال دارند و آنها از ۱۵تا۳۱تیرماه نمایششان را روی صحنه می برند. به سراغ این گروه نمایشی رفتیم تا از حال و هوای گروهی خبردار شویم که به قول خودشان علی رغم سن شان این روزها اصلا احساس پیری نمی کنند. کنار هم قرار دادن پازل بازی ها برای خواند سرود ای ایران در بین شلوغی ها و هیاهوی خیابان ولیعصر و درست رو به روی ساختمان قدیمی و بزرگ تئاتر شهر بعد از بالا آمدن از پله های زیر گذر درست در ضلع شمال غربی خیابان باید چشم تیز کنیم تا بین همه شلوغی ها و رفت و آمد ها ساختمان کوچکی را پیدا کنیم که با فونتی کوچکتر بالای سر درش نوشته«تماشاخانه مشایخی» عقربه های ساعت، دو،سه دقیقه ای وقت دارند تا خودشان را به ۸برسانند. تماشاچی هایی که بلیط گرفته اند نشسته اند و منتظرند تا نمایش شروع شود. برخلاف بازیگران نمایش که رنج سنی مشخصی دارند مخاطبان نمایش محدود به طیف خاصی نیستند هم می شود جوان پیدا کرد هم پیر. با صدای مسئول سالن و جا گرفتن به روی صندلی ها نمایش شروع می شود. ۲۵بازیگر برای یک نمایش ۴۵دقیقه ای تعداد زیادی است برای همین مدت زمان نقش هر کدام از بازیگران زمان زیادی را نمی گیرد. در طول نمایش«من،تو،ما،شما» قرار است با بازی کوتاه هر کدام از بازیگران بخش کوتاهی از سرود«ای ایران»تصویر سازی شود. نمایشی که پایانش قرار است بازخوانی سرود ای ایران باشد.
استادمان خیلی حوصله به خرج می دهد نکته بامزه ای که در حین اجرای نمایش می شود به آن پی برد این است که بازیگران میانسال نقش هایشان در نمایش، لزوما به سن و سالشان ربطی پیدا نمی کند. طوری که شما یک خانم۶۰ ساله را می توانید در هیبت یک نوجوان یا جوان دهه هفتادی ببینید که هدفون به گوش و آدامس جوان از گوش دادن به حرف بزرگترها سر باز می زند. بعد از نمایش قرار است با جمعی از بازیگران نمایش حرف بزنیم تا بیشتر جویای حال و هوای این روزهایشان باشیم.کافی است کمی وقت بگذارید و چند دقیقه در کنارشان باشید تا از شلوغی های پشت صحنه ها و برق چشم هایشان بفهمید که این روزها این آدم ها چه قدر با سن و سال شناسنامه ای شان فاصله دارند.به محض اینکه خودمان را معرفی می کنیم برای مصاحبه شوق نشان می دهند و همین طور که برای رفتن به سمت خانه حاضر می شوند تند تند به سراغمان می آیند و مجبورمان می کنند تا اسم هایشان را یادداشت کنیم«یادداشت کن! من مریم نفری ۶۲ سالمه، مریم میرزا جانی ۵۶سال، فاطمه ضیایی، لی لی جان اوامری،رضا روحانی، رضا رستمی و...»این اسامی را تند تند یکی از بازیگران برایمان ردیف می کند و سعی دارد که هیچ اسمی از قلم نیفتد. بقیه اعضا همین طور که تند تند و پشت سرهم اسم هایشان را می گویند، حواسشان را خوب جمع می کنند که مبادا تشکر کردن از استاد جوانشان را از قلم بیندازند«استادمان خیلی خانم است!خیلی حوصله می کند و پا به پای ما می آید و اصلا ناراحت نمی شود! هر چه قدر که از مهربانی اش بگوییم کم گفتیم»این حرف تکراری تمام این بیست وچند نفر درباره استاد جوانی است که با ۳۰سال سن حالا عزیز کرده شاگردان سالخورده اش شده. معلمی که به قول خودشان باعث و بانی اجرا این روزهای آنها در تماشاخانه است.
به جای فکر کردن به دست درد و پا درد گفتیم بیاییم سراغ نمایش در کنار اسم«راضیه رفیع زاده» اسم دیگری هم که زیاد می شود از دهان بازیگران کار شنید اسم فردی است به نام«آقای یکتا» کسی که گویا باعث بانی تشکیل این گروه و این کلاس ها در فرهنگسرای امید بوده است. وقتی از آنها می پرسیم که چه طور با کلاس های بازیگری آشنا شدید هر کدامشان پاسخ متفاوتی دارند بعضی هایشان از طریق آگهی بعضی ها با واسطه برای همین هم خیلی هایشان نه از یک محله خاص بلکه از نقاط مختلف شهر هستند و حتی از کرج هم عضو دارند.کلاسی که شرطش ثبت نام افراد بالای ۵۰سال بوده است. وقتی از هر کدامشان می پرسیم که چه شد به فکر کلاس بازیگری و بازی در تئاتر افتادند به طور متفق القول همه یک جواب یکسان تحویلمان می دهند«ما به تناوب سن مان دیگه به روزهایی رسیده بودیم که هم بازنشسته بودیم هم بچه هایمان رفته بودند. گفتیم به جای اینکه بنشینیم به مریضی و پا درد و دست درد فکر کنیم بیایم از خانه بزنیم و برویم بیرون، از قبل ها علاقه به بازیگری داشتیم ولی فرصتش پیش نیامده بود تا امروز»
حتی در پارک و مترو هم دست از تمرین بر نمی داریم همیشه وقتی آدم ها بعد از اینکه به یک سن و سالی می رسند و قصد می کنند که به سراغ تجربه های نو بروند با واکنش های اطرافیان رو به رو می شود علی الخصوص بچه هایی که حالا دیگر از آب و گل در آمدند اما از صحبت کردن با مادر و پدرهای سالخورده بر می آید که بچه ها و اطرافیان نه تنها از این قضیه ناراحت نیستند که حتی به تماشای کارهایشان نشسته اند و تشویقشان می کنند.یکی از اتفاقات جالب توجهی که در این گروه رقم خورده این است که در این گروه دو زوج هم حضور دارند یکی زوج«روح انگیز فرد مهرگان و سید عبدالمجید رسولی» که حالا هر کدام یک نقش از ۲۵نقش نمایش را بر عهده دارند«ما وقتی دوتایی تصمیم گرفتیم بیایم توی این نمایش نه تنها با مخالفت و مشکلی رو به رو نشدیم که حتی تشویقمان هم کردند که بیایم و حضور داشته باشیم بعد از این کار هم قصد داریم که بازیگری را ادامه بدهیم حتی یکی از خوبی هایی که این کار دارد این است که از وقتی مشغول شدیم دیگه کمتر بهانه می گیریم و دعوا می کنیم(با خنده) »اما علاوه بر زوج قبلی زوج دوم نمایش « نصرت الله سواد و معصومه عاطفی»در خود نمایش هم رو به روی هم بازی می کنند«یکی از اتفاق های خوبی که توی این نمایش افتاد تمرین های خوبی بود که خانم رفیع زاده به ما داد که این کار به تکلم ما خیلی کمک کرد. انقدر این اتفاق برای ما دوست داشتنی و ارزشمند شده که دوست داریم همیشه و در همه حال برایش وقت بگذاریم تا جایی که برای این نمایش از تمرین کردن دست نمی کشیم نه تنها توی خانه که حتی توی پارک و مترو هم فرصت پیش بیاید باهم نمایش کار می کنیم»
کارگردانی که شاگردش فراموشی داشت،اما حالا بازیگر است نوبتی هم که باشد نوبت کارگردان کار است. به سراغ «راضیه رفیع زاده»تا از چند و چون کار بیشتر بپرسیم و بدانیم اما خانم کارگردان حسابی مشغول گپ و گفت با یکی از بازیگران کار است«زهرا هاشمی منش» یکی از خانم هایی است که با ۶۹سال سن حالا یکی از بازیگرهای کار است کسی تا چند وقت پیش با بیماری فراموشی رو به رو بوده حالا خودش می گوید با بازیگری دوباره در حال تجربه کردن روزهای خوب است«خانم رفیع زاده انقدر برای من مهربان و عزیز هست و من کار را انقدر دوست دارم که همه خانواده ام این چند روز رفته اند مسافرت ولی من برای اینکه به نمایش برسم ترجیح دادم اینجا بمانم و با آنها نروم» خانم کارگردان متولد سال ۶۴است تئاتر را به صورت آکادمیک دنبال کرده و این روزها در کنار کارگردانی بازی هم می کند وقتی از او درباره کار کردن با این طیف حرف می زنیم این طور می گوید«اتفاقا این آدم ها سرشار از مطالبه اند وقتی من این همه شور و شوق را در این آدم ها دیدم خواستم که از این بچه ها بازیگر بسازم و برای این بچه ها در فرهنگسرا شرح درس ترتیب دادم. خب چون این بچه ها کمی سالخورده اند و با بیماری های کهولت سن درگیرند دوست داشتم با جادوی هنر نمایش دوباره آنها را احیا کنم و بگویم که چه طوری موضوعات را به ذهنشان و به حافظه بلند مدت بسپارند و دوباره از بدنشان که به یک جانشینی عادت کرده تحرک بدهند و حتی سر این موضوع طی یک جلسه جدی با یک پزشک مشورت کردم که تا چه حد می شود به این بچه ها تمرین داد اما اگر از تفاوت کار کردن با این طیف می پرسید باید بگویم تنها تفاوتی که کارکردن با آدم های تو این سن وجود دارد این است که شما فقط باید کمی بیشتر موضوعات را برایشان بگویی و تکرار کنی حتی کسانی که این نمایش را آمده اند و دیده اند به من گفتند که این ها حتی یک جاهایی بازی شان از دانشجو ها هم بهتر است.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]