واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
اگر شما تهیه کننده بودید وبلاگ > تاجگر، رضا - اگر فیلمنامه نویسی و کارگردانی -هر دو- را در حوزه ی سینما، فن بدانیم که می دانیم؛ و برای هر یک از این دو فن مکمل، اصول و قواعدی فنی قائل باشیم، کارگردانی، هنری است به مراتب سهل و ممتنع نسبت به فیلمنامه نویسی. چرا که یک فیلمنامه یا خوب است یا ناخوب! همچنان که ممکن است همین تعبیر را برای یک فیلم داشته باشیم. اما فیلمنامه ی خوب را خوب کارگردانی کردن، هنر است؛ هنری برخاسته از دل یک فیلمنامه ی فنی و هنریِ خوب! در همین راستا، می توان به فیلمی وصفِ خوب داد که آن فیلم، هم در فیلمنامه و هم در کارگردانی، به خوبی از اصول حرفه ای فیلمنامه نویسی و اصول حرفه ای کارگردانی تبعیت و پیروی کرده باشد.
اگر فیلمنامه نویسی و کارگردانی -هر دو- را در حوزه ی سینما، فن بدانیم که می دانیم؛ و برای هر یک از این دو فن مکمل، اصول و قواعدی فنی قائل باشیم، کارگردانی، هنری است به مراتب سهل و ممتنع نسبت به فیلمنامه نویسی. چرا که یک فیلمنامه یا خوب است یا ناخوب! همچنان که ممکن است همین تعبیر را برای یک فیلم داشته باشیم. اما فیلمنامه ی خوب را خوب کارگردانی کردن، هنر است؛ هنری برخاسته از دل یک فیلمنامه ی فنی و هنریِ خوب! در همین راستا، می توان به فیلمی وصفِ خوب داد که آن فیلم، هم در فیلمنامه و هم در کارگردانی، به خوبی از اصول حرفه ای فیلمنامه نویسی و اصول حرفه ای کارگردانی تبعیت و پیروی کرده باشد. اروین آر. بلکر (Irwin R. Blacker) استاد فیلمنامه نویسی از دانشجویانش در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی می خواست که قصه ای را در قالب خلاصه داستان ارائه دهند و فقط به یک پرسش نیز پاسخ دقیق بدهند! و آن، این که؛ آیا اگر تهیه کننده بودید، این فیلمنامه را می خریدید؟ چرا آری؟ چرا نه؟ بلکر بر این باور بود که فیلمنامه نویسی تابع اصول و قواعدی است. از همین رو، وقتی در کلاس درس به تبیین اصول فیلمنامه نویسی می پرداخت، کلاس هایش جای دانشجویان خجالتی، نظریه پرداز و خصوصاً کسانی که به بیان آزاد یا "فراتر رفتن از ژانر" علاقه دارند، نبود! پروفسور بلکر خوب می دانست که دانشجویان بایستی پس از اتمام دوره، در حرفه ای دشوار و پرخطر مشغول فعالیت شوند؛ کاری که اگر به خوبی آموزش ندیده باشند، در آن، توفیق نخواهند یافت. بدیهی است که داشتن خلاقیت، آموختنی نیست! اما آموزش است که می آموزاند چگونه خلاق باشیم یا چگونه الهام بگیریم؛ تکنیک و رویکرد حرفه ای داشتن به یک فرم خلاقانه را می توان آموخت. فیلمنامه نیز مبتنی بر تکنیک نوشته می شود. و اصول فیلمنامه نویسی و تکنیک آن، یادگرفتنی است. فیلمنامه نویس باید اصول درام نویسی را در مسیر یک آموزش صحیح و اصولی و کارآمد بیاموزد. فیلمنامه نویس بایستی با نظریه ی بنیادی ارسطو در زمینه ی درام نویسی آشنایی کافی داشته باشد. نویسنده ی فیلمنامه باید علاوه بر استفاده ی صحیح و به موقع از تجربه های شخصی اش، مطالعه ی وسیعی در همه ی زمینه های ادبی داشته باشد؛ همچنان که باید درام سینمایی را خوب بشناسد. چرا که ممکن است با استفاده ی نابجا از تجربه اش با اکتفا کردنِ محض به تجربه هایش، موضوع فیلمنامه اش، خیالی به نظر آید و منظور و هدفی را به مخاطب نرساند. فیلمنامه نویس در نوشتن فیلمنامه بایستی هم روش های نادرست را دقیق شناسایی نماید و هم اصول بنیادی فیلمنامه نویسی را از روش های صرفاً تجربی تمییز و تشخیص دهد. مهم این نیست که اشتباه کنیم؛ آنچه اساسی، مهم و غیرقابل تحمل به نظر می رسد، تکرار اشتباه است! یک فیلمنامه نویس حرفه ای بهتر است وقتی خود را فیلمنامه نویس بداند که پیش از نوشتنِ نخستین فیلمنامه اش، نه یک بار بلکه چندین بار، دقیق، تاب فن شعر (بوطیقا) (poetics) ارسطو را خوانده باشد و تحلیل آن را نیز فهم کرده باشد. این رساله ی کوچک ارسطو، هنوز هم با گذشت بیش از دو هزار سال، قدیمی ترین و بهترین تحلیل نمایشنامه و درک اصول و مفاهیم آن محسوب است. و اما به نظر نگارنده، یک فیلمنامه ی سینمایی جذاب بایستی بتواند در همان دقایق ابتدایی و حتا نخستین سکانس، تماشاچی را بر صندلی میخکوب بنشاند. و پیش شرط تحقق این اتفاق میمون و مبارک برای کارگردان و تهیه کننده، همانا تخصص و مهارت فیلمنامه نویس است که تا چه میزان بر فنون و اصول فیلمنامه نویسی تسلط و تبحر دارد. او باید دست کم در زیر یکصد نمای نخست فیلم، بحران را بیافریند. و فیلم را به نقطه ی اوج خودش برساند. نقطه ای که مخاطب نیز در صددِ حل بحران برآید و ذهنش مدام در حال کنکاش برای رهایی شخصیت بحران زده ی فیلم از منطقه ی بحرانی، مشغول باشد و خود را در گره گشاییِ موقعیت و بحران زدایی سهیم بداند. "ساختار فیلمنامه از عناصر زیر تشکیل می شود؛ پیرنگ: انتخاب و آرایش صحنه ها برای نقل یک داستان و تأثیر نهادن بر مخاطب. شخصیت: جزئیات و مشخصاتی که به افراد در متن و زمینه ی پیرنگ جان می دهد. کشمکش: عامل پیش برنده. بحران: لحظه ای که استان می تواند در یک جهت یا جهتی دیگر پیش برود. نقطه اوج: مهمترین بحران. معرفی: آنچه بیننده باید بداند و زمان آن. گفت و گو: ماهیت، ارزش ها و محدودیت های آن." (بلکر، اروین آر.، عناصر فیلمنامه نویسی؛ مترجم: گذرآبادی، محمد؛ تهران، انتشارات هرمس، 1392، ص.4) بی گمان، طرح ابتدایی یا نقشه راه فیلمنامه همچون حرفه ی فیلم سازی به عنوان یک صنعت-هنر، در کنار ملاحظات تولید و یا حتا اقتباس، می تواند جملگی بر کیفیت فیلمنامه مؤثر افتد که معمولاً چنین است ولیکن هیچ عنصری اساسی تر از فیلمنامه در تراز نقد و قضاوت یک فیلم خوب از فیلم ناخوب، نیست! "رخ دیوانه"، فیلمی است سینمایی که محمد رضا گوهری فیلمنامه اش را نوشته و از سوی انتشارات کتاب نیستان در سال 1394 در 172 صفحه با قطع وزیری چاپ و منتشر شده است. این فیلم تا کنون بیش از دو میلیارد تومان فروش داشته است. قطع نظر از این که فیلم رخ دیوانه را بر پرده ی سینما دیده اید یا خیر؛ متن فیلمنامه ی آن را بخوانید و سپس به این پرسش پاسخ دهید که؛ آیا اگر شما تهیه کننده بودید، این فیلمنامه را می خریدید؟ چرا آری؟ چرا نه؟ نگارنده، با احترام به نظر مخالف، تأکید دارد که فیلمنامه جایگاه قابل اهتمامی در ساخت فیلم دارد. واقعیت این است که شاید فیلمنامه های ناخوب، کارگردان را پخته تر و باتجربه بسازد اما یک فیلمنامه ی خوب، کارگردان خوب را بزرگ و مطرح و مشهور می سازد. واقعاً اگر شما تهیه کننده بودید، این فیلمنامه را می خریدید؟ چرا آری؟ چرا نه؟
........................................................... *. توضيح وب نگار: يادآور مي شود كه اين يادداشت، زير عنوان "كارگردانِ اين فيلم نامه مي شويد؟" در نشريه "پندار"، نشريه ي انجمن علمي ارتباطات دانشگاه تهران، ارديبهشت ماه 1395 (صفحات 30 و 31) چاپ شده است. كه به اميد بهره مندي دانشجويان رشته هاي علوم اجتماعي به ويژه علوم ارتباطات و اهالي سينما و هنر هفتم، اطلاع رساني و بازنشر مي شود. **. نویسنده مسؤول؛ دانشجوی کارشناسی ارشد رشته علوم ارتباطات گرایش تحقیق، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی. [email protected]
کلید واژه ها: فیلمنامه - نقد فیلم - کارگردانان سینمای ایران - شورای عالی فضای مجازی - تاثیر رسانهها -
پنجشنبه 31 تیر 1395 - 06:15:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]