واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حوادث روز قدس و حضور ميليوني ملت مسلمان و انقلابي ايران اسلامي در دفاع از ملت مظلوم فلسطين در برابر متجاوز صهيونيستي بيعتي دوباره با آرمانهاي حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامي بود كه تيرخلاصي بر پيكر نيمه جان فتنه سبز نيز به حساب مي آمد. سبزپوشان فتنه گر كه تلاش داشتند با پوششي متفاوت و شعارهاي انحرافي و در تعارض با ماهيت روز قدس در صفوف ملت نفوذ نمايند و براي اين كار هفته هاي متمادي رسانه هاي مكتوب و تصويري و صدها سايت و وبلاگ اينترنتي خود را فعال نموده بودند در روز قدس چنان با ملتي يكپارچه و يك رنگ مواجه شدند كه هيچ گاه مجال عرضه نيافتند و در حاشيه حضور ميليوني به چاه ويل فرو رفتند. حوادث روز قدس فتنه گران را كه حيات خود را در ايجاد فتنه و ناامني و اغتشاش مي بينند به اضطراب كشاند و آنها را واداشت تا براي تداوم فتنه سبز خويش در ماه مهر و بهانه تراشي براي حفظ انسجام هواداران قليل راه چاره اي بينديشند و در اين بين «برگزاري جشن تولد براي سران فتنه گر» يكي از راهكارها بود كه به عقل عليل آنان رسيد، اقدامي كه در نگاه اول آن ضرب المثل مشهور را در خاطر تداعي مي كرد كه: «الغريق يتشبث بكل حشيش»! غريق، به هر شاخه خشكيده اي چنگ مي زند (تا خود را نجات دهد!) بدين سان بود كه روز 7 مهر به عنوان روز تولد موسوي 14 مهر سالروز تولد كروبي و 21 مهرسال روز تولد خاتمي مشخص گرديد تا فرصتي حداقلي براي تداوم فتنه فراهم آيد. همزماني اين مناسبتها با آغاز سال تحصيلي دانشگاهها و مدارس نيز خبر از تلاش اين جريان براي ايجاد ناآرامي در مراكز علمي كشور را مي داد. اما گذر زمان حوادث را به گونه اي ديگر رقم زد و اين اقدام آنگاه رسوا گرديد كه مشخص شد روز تولد موسوي نه 7 مهر بلكه 11 اسفند است و اين تاريخ ساختگي است كه توسط سايت بي.بي.سي فارسي جعل گرديده است. از سويي ديگر فتنه سبز در دانشگاهها نيز در اولين گام با عدم همراهي دانشجويان مواجه شد. تجمعي چند ده نفره اغتشاشگران در دانشگاه تهران در حاشيه حضور وزير علوم و وزير بهداشت كه نتوانستند خيل دانشجويان را با خود همراه كنند نيز نشان داد وضعيت چندان براي برگزاري مراسم تولد موسوي در دانشگاه فراهم نيست! اين ناكامي ها سبب شد تا موسوي با انتشار اطلاعيه اي از طرفداران خود بخواهد جشن تولد از پيش اعلام شده وي را در روز هفتم مهر لغو كنند. در اين بيانيه آمده است: «تولد اينجانب نه هفتم مهر كه روز آشنايي با شماست. حتي اگر روز هفتم مهر به دنيا آمده بودم نيز جا نداشت حركت شما به كيش شخصيت آلوده شود.» اين سناريو نيز همچون ديگر سناريوهاي طراحي شده سبزپوشان فتنه گر ناكام ماند اما سوال اصلي در اذهان عمومي جامعه همچنان باقي مانده است كه «فتنه هاي زنجيره اي» كي به پايان خواهد رسيد و آرامش دوباره به كشور باز خواهد گشت؟ پوست اندازی موسوی «سه ماه خشونت بي سابقه كمترين اثري در حضور مردم به جاي نگذاشته بلكه آن را فراگيرتر كرده است. اگر فرصت روز قدس نبود چه بسا تا چند ماه ديگر كه ميقات بهمن فرا برسد آنان بي نتيجه و به خطا بودن سياست هاي خود را ملاقات نمي كردند...» «راهپيمايي روز قدس امسال در روند حوادث چند ماه گذشته بدون ترديد يك نقطه عطف محسوب مي شود.نتايجي بسيار مبارك از آنچه در اين مناسبت اتفاق افتاد انتظار مي رود كه مختص به يك سليقه و يك گرايش نيست...» «اهميت روز قدس امسال در اين بود كه نشان داد حيات جديدي كه مردم انتخاب كرده اند امري گذرا و موقتي نيست...» «روز قدس امسال نشان داد اين شبكه همچون نوزادي كه به راه افتاده باشد با سرسختي باور نكردني در حال رشد است...» اين جملات بخشي از بيانيه شماره 13 موسوي در خصوص شركت صدها نفر از سبزپوشان هوادار وي در راهپيمايي ميليوني مردم انقلابي تهران است كه به بهانه لغو جشن تولد جعلي ايشان (كه از مدتها پيش از سوي شبكه هاي ضد انقلابي و بي.بي.سي و ... تبليغ مي شد و قرار بود از سوي برخي هوادارانش در دانشگاهها برگزار گردد) و درست يك روز قبل از برگزاري آن منتشر شد. درباره انتشار بيانيه هاي مختلف از سوي آقاي موسوي برخي معتقدند كه ترس از فراموش شدن از سوي افكار عمومي است كه هر از چند گاهي نامبرده را وادار مي كند كه به بهانه هاي مختلف اقدام به صدور بيانيه نمايد. برخي فشار اطرافيان تندرو را در صدور اين بيانيه ها، موثر مي دانند. البته جشن تولد جعلي ايشان در دانشگاه صنعتي شريف با شركت فقط 200 نفر برگزارشد و در بسياري از دانشگاهها از جمله دانشگاه تهران (با 50 هزار نفر دانشجو) هيچ مراسمي برگزار نشد و علت لغو يك روز قبل اين مراسم از سوي آقاي موسوي نيز به علت اطلاع ايشان از عدم استقبال دانشجويان بود. اما آنچه غرض اصلي نگارش اين مطلب مي باشد طرح اين مسائل نيست بلكه موضوع مهم، چهره و شخصيت جديد آقاي موسوي است. شواهد حاكي از پوست اندازي آقاي موسوي دارد. پوست اندازي اي كه در آن گوشه هايي از لايه هاي شخصيتي حقيقي ايشان را (كه علي الظاهر متفاوت از شخصيت باطني آن دارد) مي نماياند. به راستي موسوي را چه شده است؟ تجمع چند صد نفره هوادارنش آن هم با تظاهر به روزه خواري و ... در برابر جمعيت چند ميليوني مردم چه جاي تعريف و تمجيد دارد،كه ايشان از آن با عناويني چون حيات جديد، نقطه عطف، نوزاد در حال رشد و ... ياد مي كند. چه نسبتي بين شعارهاي اين اقليت هوادار ايشان با شعارهاي اصيل انقلابي وجود دارد؟ بين شعار نه شرقي نه غربي جمهوري ايراني! و مرگ بر روسيه به جاي مرگ بر اسرائيل اين محدود هوادار، با فلسفه اعلام روز قدس از سوي امام چه نسبتي وجود دارد؟ بنده معتقد نيستم كه آقاي موسوي يك شبه و پس از انتخابات دچار استحاله فكري و خروج از خط واقعي امام شده اند. بلكه آن را فرايندي طولاني مدت مي دانم (در 20 سال گذشته به علت عزلت نشيني سياسي ايشان قابل بروز نبود) كه پس از انتخابات به ناگاه خود را نشان داد . اگر گفته امام راحل را كه ملاك قضاوت افراد را وضعيت فعلي آنان مي دانست، ارزيابي ما از آقاي موسوي با توجه به موضعگيري هاي پس از انتخابات ايشان (كه تصادفا همه آن مواضع هم با مواضع آمريكا و اسرائيل و ضد انقلاب كاملا مشترك است) چگونه بايد باشد؟ بخصوص كه ايشان هيچگاه هيچ بيانيه اي در رد حمايت بيگانگان و ضد انقلاب از مواضع خود منتشر نكرده است بلكه همه بيانيه هاي ايشان در مخالفت با نظام و همسو با آنان مي باشد. به نظر مي رسد كه بايد منتظر بود تا لايه هاي ديگر شخصيتي ايشان كاملا آشكار شود تا شخصيت واقعي وي براي آن تعدادي كه هنوز موسوي را يار امام و نخست وزير زمان جنگ و ... مي دانند، كاملا مشخص گردد. اگر چه براي بسياري از مردم، حتي آن 13 ميليون رأي دهنده به ايشان هم حركات پس از انتخابات ايشان قابل دفاع نبوده به آن به ديده تعجب مي نگرند. چرا كه شخصيت جديد ايشان، موسوي را فردي ساختار شكن و همنوا با دشمنان تابلودار نظام مي نماياند نه يار امام. اگر چه ادعاي يار امامي هم بكند. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 203]