واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
با بالا گرفتن بگو مگوهای زن و شوهر جوان در دادگاه جدایی ناگهان مرد جوان خشمگین شد و همسر خود را به داشتن ارتباط با فرد دیگری متهم کرد. زن و شوهر جوانی به قصد جدایی در دادگاه خانواده حاضر شدند و به بیان دلایل خود برای طلاق و جدایی پرداختند که بابالا گرفتن جرو بحث هر یک دیگری را متهم به خیانت کرد. مرد جوان که 34 ساله و در فرودگاه شاغل است درباره نحوه آشنایی با همسرش به قاضی عموزادی گفت: هشت سال قبل توسط یکی از دوستانم با همسرم آشنا شدم و بعد از یک سال با هم ازدواج کردیم. وی افزود: در ابتدای ازدواج وضع مالی مناسبی نداشتم ولی روزبهروز وضعیتم بهتر شد، اما همسرم نمیتوانست با مشکلات مالی من کنار بیاید و به همین دلیل بنای ناسازگاری گذاشت. مرد جوان خطاب به قاضی گفت: یکی دیگر از مشکلاتی که همسرم دارد، مربوط به بارداری او است، چرا که او به خاطر مشکلی که در خون دارد قادر به بارداری نیست و 2 بار جنین 3 ماهه را سقط کرد. زن جوان که 30 ساله و خانهدار است در پاسخ به اظهارات شوهرش به قاضی گفت: من تنها به دلیل مشکلات مالی تقاضای طلاق ندادهام بلکه مشکل اصلی او این است که به هیچوجه اهل کار کردن نیست و در حالی که در هفته تنها 3 روز مشغول است ولی روزهای دیگر را اصلاً کار نمیکند و من مجبور هستم برای تأمین مخارج زندگی به سرکار بروم. مرد جوان با رد ادعای همسرش مدعی شد که همسرش به او خیانت کرده و افزود: او همسر وفاداری نیست و با وجود اینکه میداند من از رابطه او با پسرجوانی اطلاع دارم، باز هم به ارتباط با او ادامه داده و هیچ توجهی به من نمیکند. زن جوان نیز همین ادعا را درباره شوهرش عنوان کرد و خطاب به قاضی عموزادی گفت: او دروغ میگوید و در واقع او است که به من خیانت کرده است و با وجود فداکاریهایی که برای او کردم، با دختر دیگری رابطه برقرار کرده است. وی ادامه داد: او دروغ گفتن را از شب اول زندگی شروع کرد و من همان شب ازدواج متوجه شدم تمام طلا و جواهری که به عنوان هدیه برای من خریده است، تقلبی است ولی به خاطر علاقهای که به او داشتم این موضوع را از خانوادهام پنهان کردم. زن جوان در حالی که به شدت گریه میکرد، ادامه داد: این موضوع به همین جا ختم نشد و روز بعد از عروسی تمام طلا و جواهری که از طرف فامیل در شب عروسی به من هدیه شده بود را با گفتن اینکه باید اقساط وام را بدهم وگرنه به زندان میروم از من گرفت و فروخت. وی گفت: در این مدت بارها به او فرصت دادم تا شاید اشتباهاتش را جبران و اخلاقش را اصلاح کند ولی نه تنها رفتارش را عوض نکرد بلکه اینبار وقتی دید من در مقابل کارهای او کوتاه میآیم، شروع به فحاشی و کتک زدن من میکرد. زن جوان گفت: این اواخر گستاخیهای او از حد فراتر رفته بود و حتی زمانی که خانواده من برای حل مشکلات ما پا در میانی میکردند، به آنها هم فحاشی میکرد. مرد جوان که تا این لحظه سکوت کرده بود، وقتی دید همسرش قصد ندارد حرفهایش را تمام کند، وارد بحث شد و خطاب به قاضی گفت: ما قرار گذاشته بودیم که درباره ریشه مشکلاتمان حرفی نزنیم و به صورت توافقی از هم جدا شویم، ولی ادعاهای همسرم مرا هم مجبور به پاسخگویی کرد. وی در ادامه با تکرار ادعای خیانت همسرش به او گفت: من مدارک زیادی درباره روابط همسرم با مرد دیگری دارم که فقط به خاطر حفظ آبروی خودم از او شکایت نکردم. مرد جوان وقتی با انکار شدید همسر و مادر همسرش در مقابل این گفتهها روبرو شد به قاضی گفت: من دیگر راضی به طلاق نیستم و از همسرم به دلیل خیانت در دادسرا شکایت میکنم و مدارک خود را در آنجا ارائه میدهم. این تهدید مرد که گویی به واقعیت نزدیک بود، همسر و مادر او را به واکنش انداخت و مادر همسر او از داماد خود خواهش کرد که این موضوع را در دادگاه خانواده تمام کند تا هر دو طرف از این زندگی خلاص شوند. مرد جوان که گویی مشکلات این زندگی فشار زیادی به او وارد کرده است، حتی حاضر نشد به خاطر خیانت همسرش از او شکایت کند و از قاضی خواست حکم طلاق را صادر کند. قاضی عموزادی نیز بعد از شنیدن اظهارات دو طرف، درنهایت حکم طلاق را صادر کرد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 700]