افشاگري در مورد جريان برانداز ، رسالت انقلابي سپاه است

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

رييس اداره سياسي سپاه با انتشار يادداشتي به بررسي واکنشها در قبال افشاگري اخير سردار محمدعلي جعفري پرداخت و اعلام کرد:افشاگري در مورد جريان برانداز،رسالت انقلابي سپاه است . به گزارش راسخون متن کامل يادداشت سردار سرتيپ پاسدار دکتر يدالله جواني که تحت عنوان "واکنش ها به روشنگري هاي سپاه" نگاشته شده به اين شرح است: طي سا ل هاي گذشته سپاه پاسداران و بسيج همواره مورد هجوم برخي ازگروه هاي سياسي داخلي قرار گرفته و عمدتاً اين گروه ها براي هجوم به مواضع سپاه در قبال مسايل سياسي به سخنان حضرت امام (ره) استناد مي کردند. آنان در اين راستا با استناد به ديدگاه هاي حضرت امام (ره) اين موضوع را مورد تأکيد قرار داده که نظاميان در سياست و امور سياسي نبايد دخالت کنند و برهمين اساس مواضع سپاه درحوزه مسايل سياسي را برخلاف خط امام (ره) دانسته و آن را مورد هجوم قرارمي دادند. به دنبال انتخابات دهم و حوادث پس از آن، بر همين سياق، روشنگري ها و افشاگري هاي سپاه نسبت به جريان برانداز عوامل انقلاب مخملي، مورد هجوم برخي از گروه هاي دوم خردادي و رسانه هاي وابسته به آنان قرار گرفته است. واکنش ها نسبت به سخنان سردار جعفري فرمانده کل سپاه در هفته گذشته و در جمع پيشکسوتان دفاع مقدس و همچنين واکنش ها نسبت به يادداشت نگارنده با عنوان «جبهه مشارکت و سازمان مجاهدين پرچمداران نفاق جديد» مندرج در شماره قبلي هفته نامه صبح صادق، از همين جنس برخوردها و تخريب ها مي باشد. به عنوان مثال روزنامه آفتاب يزد روز پنجشنبه مورخ 13/6/88 تيتر اصلي خود را به همين موضوع باعنوان «اظهارات صريح دو مقام نظامي عليه خاتمي و موسوي» اختصاص داده و در همين شماره با قلم سردبير اين روزنامه تحت عنوان ،سخن صريح با صادق لاريجاني «انتقام يا هشدار؟!» به تحليل موضوع پرداخته است. يادداشت نويس روزنامه آفتاب يزد، مطلب خود را اينگونه شروع مي کند:« دخالت مستقيم برخي نظاميان در امور سياسي، آنقدر در ماه هاي اخير تکرار شده که اين موضوع خطرناک، ديگر حساسيتي را برنمي انگيزد يا در اولويت نخست از حساسيت ها قرار نمي گيرد. اين در حالي است که نگاهي به سخنان رهبر کبير انقلاب نشان مي دهد ايشان ورود نظاميان به اينگونه امور را موجب از دست رفتن جايگاه نهاد متبوع آنان در ميان مردم مي دانستند. لذا مشخص نيست که چگونه مي توان از دغدغه حفظ نظام به عنوان ميراث امام (ره) سخن گفت و يکي از بنياني ترين مواضع ايشان را ناديده گرفت.» نويسنده اين يادداشت ضمن مروري بر سخنان سردار جعفري و يادداشت نگارنده در صبح صادق در نهايت از رياست محترم قوه قضاييه مي خواهد با اين قبيل مسايل برخوردي جدي و قاطع داشته باشد. در اينجا به اختصار بايد به نکاتي اشاره کرد. 1- سخنان، مواضع و ديدگاه هاي حضرت امام (ره) درخصوص عدم ورود نظاميان به احزاب، دسته بندي ها و بازي هاي سياسي همچنان به قوت خود باقي است و مقام معظم رهبري نيز بر همين ديدگاه تأکيد داشته و ورود نظاميان به احزاب و گروه هاي سياسي را سم مهلک مي دانند. لکن آنچه در سال هاي اخير و به ويژه بعد از دوم خرداد در کشور رخ داد و نظام اسلامي با يک جريان سياس برانداز داخلي مواجه گرديد، اساساً صحنه سياسي کشور را متفاوت از قبل کرد. 2- فلسفه وجود سپاه پاسداران دفاع از انقلاب و دستاوردهاي آن از جمله نظام مقدس جمهوري اسلامي مي باشد. براساس قانون اساسي، اساسنامه سپاه، سخنان حضرت امام (ره) و رهنمودها و تدابير مقام معظم رهبري، سپاه با هر نوع تهديدي و با هر ماهيتي بايد در راستاي دفاع از انقلاب اسلامي مقابله کند. سپاه يک مجموعه صرفاً نظامي نيست که فقط مأموريت مقابله با تهديدات نظامي را برعهده داشته باشد. 3- در سال هاي اخير سپاه در راستاي مقابله با تهديدات نرم و براندازي خاموش وارد عرصه شد و اکنون مشخص شده که تمامي کسانيکه در سال هاي اخير با استناد به سخنان امام (ره) به سپاه و بسيج حمله مي کردند، تا چه اندازه به ميراث آن حضرت وفادارند و هدف آنان از تخريب سپاه و بسيج چه بوده است. با اين همه اسناد و مدارک و اعترافات، آيا جاي ترديد نسبت به وجود يک جريان برانداز وجود دارد؟ آيا آنچه در انتخابات دهم و پس از آن رخ داد به جز با مدل براندازي نرم براساس تجربه انقلاب هاي رنگي، قابل تحليل است؟ آقايان اگر خواب هستند لطفاً بيدار شوند و واقعيت ها را ببينند. البته کسانيکه خود را به خواب زده اند، نمي خواهند بيدار شوند، لکن بدانند که اين نمايش پاياني دارد و به زودي تمامي حقايق آشکار خواهد شد. تا قبل از داد گاه ها، اينگونه بيان مي شد که هر اعترافي قبل از دادگاه فاقد اعتبار است و اکنون که در دادگاه تشت رسوايي از بام افتاده و بدون استثنا همه سران اصلي سازمان مجاهدين و جبهه مشارکت و عناصري از مجمع روحانيون مبارز و حزب کارگزاران سازندگي اعترافات تکان دهنده داشته اند و بيان کرده اند که جريان دوم خرداد چه اهدافي را تعقيب مي کرد، عده اي گمان مي کنند با فاقد اعتبار دانستن اين اعترافات و اينکه اعترافات تحت فشار انجام شده، مي توانند واقعيات را انکار کنند. کسانيکه مي گويند اين اعترافات تحت فشار انجام شده، در واقع اولين ظلم و جفا را به همين رفقاي هم حزبي خود که اکنون در بازداشت به سر مي برند رواداشته و سپس با ايجاد ترديد در حقايق نمي خواهند مردمي که دانستن حق آنهاست با واقعيات آشنا گردند. آيا طرح اين مسئله که آقايان ابطحي، عطريانفر، حجاريان ، صفايي فراهاني، آقايي، تاج زاده، نبوي، رمضان زاده، امين زاده، شريعتي و ... اين اعترافات را تحت فشار انجام داده اند، اين ظلم بزرگي به آنان نمي باشد؟ يعني آنان اينقدر ضعيف الاراده و سست عنصر هستند که پس از ده ها سال فعاليت سياسي به راحتي در مقابل بازجو و تحت فشار دست به اعتراف بزنند و اين اعترافات را نيز در جمع و در حضور قاضي و وکلاي خود و همچنين در حضور خبرنگاران و در يک دادگاه علني تکرار کنند. اين افراد مگر فخر شما نبودند و به آنان افتخار نمي کرديد. چگونه به راحتي مي گوييد اين اعترافات تحت فشار بوده و اعتبار ندارد. 4- آقايان امروز خط امامي شده اند و با استناد به سخنان حضرت امام (ره) سپاه را مورد هجوم قرار مي دهند. مگر ولايت فقيه جوهر اصلي و هسته مرکزي انديشه سياسي حضرت امام (ره) نمي باشد. اگر اينگونه است با ديدگاه هاي نظريه پردازان دوم خردادي مثل حجاريان که براساس نظريه ماکس وبر، ولايت فقيه را معادل سلطان مي دانست و جريان دوم خرداد را براي تغيير نظام مبتني بر ولايت فقيه بسيج کرده بود، چگونه کنار مي آييد؟ 5- بر فرض که اين اعترافات به زغم شما تحت فشار بوده و فاقد اعتبار حقوقي و قضايي، باشد که اينگونه نيست، با اسناد و مدارک به دست آمده از خانه و دفاتر افراد چگونه برخورد مي کنيد؟ سند تأملات راهبردي جبهه مشارکت را چگونه توجيه مي کنيد؟ آيا عده اي براي خراب کردن جريان دوم خرداد اين اسناد را در دفاتر و منازل آنان جاسازي کرده اند؟! اگر آقايان خاتمي، موسوي و جريان دوم خرداد که در اين انتخابات اين آشوب و بلوا را به پا کردند، واقعاً هدفشان احياي خط امام (ره) بود، آنگونه که خود مدعي اند ، حمايت اجانب و بيگانگان و تمامي جريان هاي ضد انقلابي از اين حرکت را چگونه تحليل و توجيه مي کنيد؟ بنابراين اگر سپاه با جديت وارد اين قضايا شده و دست به افشاگري و روشنگري مي زند، در راستاي دفاع از انقلاب اسلامي و نظام مقدس جمهوري اسلامي بوده و اين حرکت دقيقاً در راستاي رسالت اين نهاد انقلابي مي باشد. سپاه اگر غير از اين حرکت مي کرد جاي سوال بود. 6- در مورد نفاق سي ساله موسوي و مسايلي از اين دست و آنچه يادداشت نويس آفتاب يزد به آن پرداخته، در زمان ديگر مطالب لازم نگارش خواهد شد. در اينجا فقط به اين نکته بسنده مي شود که موسوي گزينه اول موردنظر حضرت امام (ره) براي نخست وزيري نبود. وقتي که گزينه اول مورد تأييد حضرت امام (ره) يعني دکتر ولايتي در مجلس رأي اعتماد نياورد، افرادي چون بهزاد نبوي گزينه موسوي را مطرح ساخته با اين عنوان که ايشان در مجلس رأي دارد و اينگونه بود که موسوي نخست وزير گرديد. رويه حضرت امام (ره) اينگونه بود که وقتي افرادي از روال طبيعي و قانوني به پست و مسئوليتي مي رسيدند براي اداره مملکت و حل مشکلات مردم از آنان حمايت مي کرد. آيا حکم تنفيذ حضرت امام (ره) به بني صدر، واگذاري اختيارات فرماندهي کل قوا به وي و حمايت هاي مکرر در يک دوره از ايشان را به گونه اي ديگر مي توان تحليل کرد. تمامي اين حمايت ها و تأييدهاي حضرت امام در حالي انجام شد که آن عزيز سفر کرده در نامه معروف (6/1/68) خود با صراحت فرمودند، من از اول با رياست جمهوري بني صدر مخالف بودم. بنابراين اگر موسوي در زماني نخست وزير شد و از حمايت هاي حضرت امام (ره) برخوردار گرديد را نبايد نشانه و دليلي بر سلامتي کامل موسوي دانست و اگر امروز مشخص مي شود که موسوي از اول هم مشکل داشت، بخواهيم آن را به پاي امام (ره) بگذاريم. /2759/

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 589]