واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: 2 دستگاه اتوبوس، در یک روز به فاصله یک ساعت در یک مسیر دچار سانحه شده و قریب به 60 نفر که اکثر آنان سربازان تحصیلکرده و جوان هستند. فوت کرده یا مصدوم میشوند!!
ارتش اعتقاد دارد این حادثه ناشی از قصور آن نهاد نظامی نبوده است! نیروی انتظامی هم تاکید دارد که کارش را بهخوبی انجام داده و اگر راننده تخلف کرده، حد فاصل 2 پاسگاه پلیس راه این اتفاق حادث شده است! میماند شرکت خصوصی تامین کننده خودرو، راننده، سربازان (مسافران). در این میان رسانهها را سرگرم میکنیم با مسائل عاطفی و ابعاد اشکانی موضوع!
در نهایت با تلاش گسترده مسئولان با توجه به اینکه سربازان فوت شده و زخمی، بهعنوان معلول داستان را نمیتوان مقصر دانست و راننده هم که نامش بین فوتشدگان ثبت شده است.
بنابراین با انجام بررسیهای دقیق، شرکت حمل و نقل که متعلق به بخش خصوصی است، محکوم شده و تعطیل میشود! چون این شرکت از اتوبوسهایی استفاده کرده بود که اسقاطی است و اجازه حمل کالای قاچاق به راننده داده و از طرفی چرا راننده مسن را بهکار گرفته است؟!!
از طرفی بیمه ملزم میشود که خیلی سریع، یعنی بلافاصله بعد از برگزاری مراسم تدفین جانباختگان، اعضای خانوادهها را در یک جلسه جمع کرده و بخشی از غرامت را به آنان پرداخت کند، مبلغی حدود یک چهارم دیه یک انسان.
دعواها کمی هم رنگ و بوی سیاسی بهخود میگیرد زیرا برخی تنها بهدنبال یافتن راهی برای جابهجایی یکی از مدیران که همفکر آنان نیست هستند و البته جایگزین کردن یکی از دوستان و یارانی که در دوران انتخابات همراهی لازم را با آنان داشتهاند!!
تعدادی از رسانههایی که درگیر مسائل عاطفی شدهاند، مسیرش را به سمت سیاست تغییر میدهند و موجی ایجاد میکنند و ذهنها را به سمت نارضایتی از خدمات بیمارستانی هدایت میکنند.
در این میان اما اصل ماجرا همچنان در پرده ابهام قرار دارد و کسی در آن مورد حساسیتی نشان نمیدهد. بیان اینکه ما نباید بهدنبال مقصر باشیم!! پاسخ جالبی است که از زبان بعضی مسئولان شنیده میشود.
همه تقصیرها به گردن خودرو، راننده و شرکت تامین کننده میافتد و بخشی از سئوالها بیپاسخ رها میشوند. سئوالهایی که اگر بهدنبال پاسخ باشیم. باید منتظر مواجهههای سخت و سیاسی بود.
اما سئوالات مدام روی مغز یک خبرنگار راه میرود. این خبرنگار عذاب وجدان گرفته و پاسخی برای سئوالاتش نمییابد. بهدنبال توجیه خود نیست.
تلویزیون را روشن میکند تا با سرگرم کردن خود، مانند بسیاری دیگر، بهخواب فرو رود. اما خبری منتشر میشود از استعفای یک مسئول بلند پایه در کشوری دور. مسئولی که خود را مقصر و بهترین راه عذر خواهی را استعفای ساده و کوتاه میداند.
سئوالات باز به ذهن خبرنگار هجوم میآورند.
چرا یک نهاد نظامی به نام ارتش که مسئولیت امنیت مرزها را عهدهدار است از سیستم ترابری مناسبی برخوردار نیست؟ چرا باید با شرکتهای حمل و نقل قرارداد داشته باشد؟
چرا در زمان قرارداد، موضوع سلامت فنی وسایل نقلیه و خصوصیتهای مهم راننده خودرو، مد نظر قرار نگرفته است؟
چرا وقتی مسئولان یک یگان نظامی متوجه فرسودگی خودروهایی که برای جابهجایی سربازانشان به پادگان آمدهاند، میشوند موضوع را با دقت بررسی نمیکنند؟
چرا روز را برای اعزام سربازان انتخاب نمیکنند؟ مگر سربازی که 2 ماه درسختترین شرایط ممکن خدمت کرده است را نمیتوان یک شب دیگر در همان پادگان نگهداشت؟
چرا از سربازان پول کرایه دریافت شده بود حال آنکه قانون دریافت هزینه ایاب و ذهاب از سربازان را ممنوع کرده و ...
راستی چرا فرمانده ارشد نظامی استان کرمان و فرمانده پادگان صفر پنج کرمان، رودر روی رسانهها پاسخگوی سئوالات نبودند و توضیحی ارائه نکردند؟
اصلا چرا مسئولان کرمان، از مدیر ارشد این استان تا سایر ردهها مدیریتی دستگاههای مسئول، هیچ واکنشی نشان ندادند. مگر نه خودرو مربوط به آن استان بوده و بخشی از وظیفه به عهده مسئولان آن استان است؟؟
چرا وقت وقوع حادثه، آمبولانسهای ارتش یا هلیکوپترهای این نهاد نظامی برای جابهجایی مصدومان و انتقال سریع آنان وارد عمل نشدند؟
و باز هم سئوال؟
چرا پلیس راه وقتی دفترچه راننده را مهر میکند، نگاهی به وضعیت فنی و گواهیهای لازم نینداخته است؟
چرا پلیس راه اجازه داده یک اتوبوس بیش از حد مسافر داشته باشد؟
در این میان راه و شهرسازی هم باید پاسخگو باشد، مسئولانی که خود را پشت سایه ایجاد شده پنهان کردهاند؟
چرا راهداری در مسیر گردنههای نیریز، تدبیر لازم را برای بخشنده کردن جادهها انجام نداده است؟ مگر نه سالهای سال آمار میدهیم و مدعی هستیم؟ چرا سازمان عریض و طویل حمل و نقل و پایانههای راه و شهرسازی، نظارت کافی و مناسبی بر سیستم ناوگان حمل و نقل ندارد. مگر نه باید سیستمهای ناوبری برای همه اتوبوسها استفاده شود؟ چرا با بررسی دقیق و بهموقع پیشگیری را در دستور کار قرار ندادهایم؟
سئوالات خبرنگار داستان ما به این محدود نمیشود و باید از اورژانس پرسید که چه مدت زمانی بهطول انجامید که اولین آمبولانسها به محل حادثه برسد؟ با توجه به شدت حادثه که در گزارشهای اولیه هم اعلام شده بود، چه تعداد آمبولانس اعزام شد؟
و ..... راستی خبرنگاران و رسانههای استان کرمان چرا سراغ مسئولانشان نرفته و از آنان مسائل را جویا نشدهاند؟
چرا از سربازان سئوال نکردیم که چرا بعد از روز اول، هیچ کس دیگر در مورد کالا و انسان قاچاق حرفی نزد؟
ما در کشوری زندگی میکنیم که بهترین دین را دارد. با مطلوبیتی حداکثری که اگر به تمام دستوراتش با دقت عمل شود، قطعا جایگاهی درخور در همه ابعاد مختلف خواهیم داشت. اما چرا در کشور ما تمام مسئولانمان عذرخواهی را دوست ندارند؟
چرا مسئولان بخشهای مختلف اجرایی، سیاستگذاری و نظارتی، هیچ زمانی عذر تقصیر نیاورده و در مقابل افکار عمومی مسئولیت را نپذیرفتهاند؟
چرا همیشه بخش خصوصی و مردم مقصران اصلی نشان داده شدهاند و آنان را به انواع مکافاتها محکوم کردهایم و ...
خبرنگار داستان ما، آرام آرام خوابش برد، قرصی که به او داده بودند اثر کرد. قرصی که فردی از آنسوی خط تلفن برایش تجویز کرده بود. خوابید و وقت بیداری کاملا رها شده بود از سئوالات زیاد و مداوم. او حالا به این فکر میکرد که سربازان قربانی حادثه واژگونی اتوبوس، چه خوب زمانی بد دنیا را رها کرده و در کنار پروردگار خانه گزیدهاند.
او حالا به این میاندیشید که چه مسئولان خوبی داریم، همه مسائل مهم کاری خود را به خاطر جلسات بسیار با اهمیت رها کردهاند و با آن همه مشغله برای دید و بازدید خبرنگاران مصدوم و رسیدگی به امور آنان آمدهاند؟ خواب را بر خود حرام کردهاند تا مقصر را پیدا و تنبیه کنند.
خبرنگار ما به زندگی روزمره باز میگردد و بعد از ظهر جمعه پای تلویزیون نشسته است که خبر شلیک 2 شکارچی به یک محیطبان را به او میدهند و باز ... یادداشت از: علیمحمد پشوتن خبرنگار ایسنا منطقه فارس انتهای پیام
سهشنبه / ۸ تیر ۱۳۹۵ / ۱۰:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]