واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: رؤیاهای دست نیافتنی میلیاردر نیویورکی تهران- ایرنا- فرشید جعفری استادیار روابط بینالملل با انتشار یادداشتی در روزنامه شرق، می نویسد: هرچند میان فیلسوفان تاریخ درباره این جمله معروف که «تاریخ را بدون نام رهبران نمیتوان تقریر کرد»، اختلاف نظر اندکی وجود دارد، اما در ارتباط با اهمیت رهبران در شکلبخشیدن و جهتدادن به
در ادامه این یادداشت که در شماره دوشنبه 27 اردیبهشت منتشر شد، آمده است: از وقتی که «دونالد ترامپ» وارد کارزار انتخاباتی ایالات متحده آمریکا شده است، تقریر متونی که روی شخصیت و ترجیحات یک نامزد انتخاباتی از بابت تأثیری که میتواند بعد از پیروزی در انتخابات بر رخدادهای سیاست داخلی و بینالمللی داشته باشد، بهطور شگفتانگیزی افزایش یافته است. متونی که در مطبوعات پرتیراژ کشورهای مختلف منتشر میشود، واقعیت دونالد ترامپ را بهگونهای بازسازی میکنند که گویی به محض ورود او به کاخ سفید، حرکت تاریخ متوقف خواهد شد یا مسیر دیگری را خواهد پیمود.درباره متفاوتبودن ترامپ تردیدی وجود ندارد؛ زیرا اگر متفاوت نبود اینگونه گوی سبقت را از رقیبان خویش نمیربود و نامزد نهایی جمهوریخواهان معرفی نمیشد. اما در اینکه ترامپ تا چه اندازه میتواند ترجیهات و رؤیاهای خویش را آنگونه که در سخنرانیهای انتخاباتی خود مطرح کرده، تحقق بخشد، تردیدی جدی وجود دارد. این تردید بیش از آنکه مربوط به سیاست داخلی باشد، به سیاست بینالملل و جهتگیریهای سیاست خارجی ترامپ مربوط میشود.توصیف و تفسیر ترجیهات ترامپ در سیاست خارجی در متون مطبوعات جهان براساس شعارهای تبلیغاتی او بر مبنای این فرض مسلم منتشر میشود که ترامپ بهسهولت میتواند رخدادها و پدیدههای بینالمللی را بهراحتی تحت کنترل خویش درآورد و آنها را بهآسانی با رؤیاها و ترجیهات ذهنی خود، بر حسب شخصیتی که از خود نشان داده است، سازگار کند.رخدادها و پدیدههای سیاست بینالملل خلاف سیاست داخلی، آنگونه که تاریخ گواهی میدهد، مانند ماهیان زندهای هستند که بهآسانی در کف دست دولتمردان قرار نمیگیرند. آنها در مواقع بسیاری اسیر دست رخدادهایی هستند که هیچگونه سازگاری با باورهای ذهنیشان که در ایام انتخابات با آبوتاب بسیار بیان کردهاند، ندارد. آنها وضعیتهایی را مدیریت میکنند که اراده را از آنها میگیرد.بنابراین از این منظر، پدیده ترامپ چندان نباید موجب تشویش اذهان شود و موجبات نگرانی در عرصه سیاست بینالملل را فراهم آورد. در صورت ورود او به کاخ سفید ساختار قدرت، فرایندهای بینالمللی ترامپ را با خود خواهد برد و اصول اعلامی سیاست خارجی او تدریجا نقض خواهند شد.همانگونه که «استفان والت»، استاد دانشگاه «هاروارد»، بهدرستی تشخیص داده است، بخش عمده ذهنیت ترامپ را در باب سیاست خارجی، نوستالژی اشغال کرده است؛ نوستالژی دوران باشکوه گذشته ایالات متحده که ترامپ درصدد خواهد بود آن را اعاده کند. اما والت میگوید زمان مسیری یکطرفه است؛ سیاستهایی که در دهههای پیشین مفید و سودمند به نظر میرسید، ممکن است در شرایط فعلی موجب خسران یک دولت شود.پس میتوان استدلال کرد دولتمردان جدید تحت جبر ساختار فکری و مادی سیستم بینالمللی، بهناچار پای در مسیری میگذارند که پیشینیان آنها پیمودهاند. ترامپ در واشنگتندیسی اعلام میکند میخواهد با گسترش اسلام افراطی مقابله کند. ازاینرو، خود را متعهد به این میداند «داعش» را نابود کند. اما اگر ساختار قدرت در خاورمیانه به گونهای شکل بگیرد که اسلام افراطی در قالب داعش منفعت ایالات متحده را تأمین کند، طبیعی است ترامپ اولین کسی خواهد بود که این تعهد را نقض خواهد کرد کمااینکه رؤسای پیشین ایالات متحده حمایت از اسلام افراطی را در رزومه خود بنا بر دلایل تأمین منفعت ملی، ثبت کردهاند. ترامپ از یکسو، بالابردن قدرت ایالات متحده را با افزایش بودجه قدرت نظامی مورد تأکید قرار میدهد و از سوی دیگر، به نقد متحدان آمریکا میپردازد که بدون هزینهای زیر چتر حمایت نظامی ایالات متحده زندگی میکنند و سهم مالی خود را نمیپردازند. این نقد نشان میدهد اعاده آمریکای باشکوه که یکتنه صلح و امنیت را برای جهان فراهم میکرد، رؤیایی بیش نیست. کاهش قدرت آمریکا، ترامپ را به مسیری هدایت خواهد کرد که «باراک اوباما» آخرین گامهای خود را در مقام رئیسجمهور بر آن مینهد و چارهای جز ادامه راه او ندارد. ترامپ صریحا اعلام میکند روابطش را با روسیه و چین بهبود خواهد بخشید. اما بهبود روابط با روسیه با اجرای طرح موشکی با لهستان و جمهوری چک که ترامپ مدعی آن است، مغایرت دارد. بنابراین همان مشکلاتی که اوباما را در ارتباط با روسیه درگیر کرده، ترامپ را نیز دلمشغول خود خواهد کرد. افزون بر آن، بهبود روابط با چین نیز بهسادگی امکانپذیر نخواهد بود. ترامپ میگوید به برنامه اتمی کرهشمالی پایان خواهد داد و سلطه خود را بر آن کشور مسجل خواهد کرد. اما این امر بدون حضور نظامی در شرق آسیا بهعنوان منطقه حساس برای چین امکانپذیر نخواهد بود. چین از حضور نظامی آمریکا در شرق آسیا به بهانه مهار کرهشمالی دلخوش نمیتواند باشد. علاوه بر آن، چین از نظامیشدن دریای استراتژیک چین جنوبی نگرانی عمیقی دارد. رقابت چین و ایالات متحده در آسیا به حدی است که امکان اتحاد کرهشمالی هستهای با چین، دور از انتظار نیست. بنابراین ساختار قدرت در شرق آسیا ترامپ را از دایره شعارهای تبلیغاتی در کارزار انتخاباتی خارج خواهد کرد. ترامپ میگوید دشمنان قدیمی را دوست خود میکند و دوستان قدیمی را متحد. در همان موقع توافق هستهای ایران با قدرتهای بزرگ را فاجعه مینامد و اوباما را مسئول اوجگیری قدرت ایران قلمداد میکند. اما ساختار قدرت در خاورمیانه به نفع ایران تغییر کرده است. بنابراین او چارهای جز شناسایی ایران بهعنوان قدرت بزرگ منطقهای ندارد و بههمیندلیل سیاستهای اوباما را باید در قبال ایران پیش بگیرد. پرواضح که همه این سیاستها در صورتی است که بتواند «هیلاری کلینتونِ» دموکرات را از پیش پای خویش بردارد.*منبع: روزنامه شرق، 27 اردیبهشت 1395**گروه اطلاع رسانی**9128**9131
27/02/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]