واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: كودكاني كه تلويزيون را با موتور برق ميبينند
همين موارد براي يك جهادگر كافي بود كه به آن سرزمين سفر كند تا شايد به پشتوانه رسانهها گامي در جهت عمران و آباداني آن منطقه برداريم. ...
نویسنده : اسماعيل احمدي
بعد از سال 85 كه براي انعكاس مجاهدات گروههاي پرتلاش جهادي بسيج دانشجويي استان گيلان به روستاهاي آن ديار رفته بودم، در سال 95 هم برادري به من پيامك فرستاد و از روستاهايي محروم در گيلان نام برد كه با وجود 400 خانوار و 1800 نفر جمعيت، فاقد راه حداقلي براي عبور و مرور و فاقد امكانات اوليه نظير برق و خانه بهداشت و مدرسه و. . . هستند. همين موارد براي يك جهادگر كافي بود كه به آن سرزمين سفر كند تا شايد به پشتوانه رسانهها گامي در جهت عمران و آباداني آن منطقه برداريم.
تالش سرزمين خوبان
حدود شش ساعتي طول كشيد تا از تهران بزرگ به تالش كوچك رسيديم. قرار بود از آنجا به همراه جهادگران قرارگاه جهادي شهيد املاكي و شهيد سيرتنيا به سمت بخش «حويق» و روستاهاي كوهستان بالا و پايين برويم. مسيري كوهستاني و صعبالعبور كه باعث شد آن هشت كيلومتر را يك ساعته طي كنيم. در صعودمان به اين منطقه كوهستاني از جاده خبري نبود. جز چند متر خاك كنار دره كه با قطرهاي آب به گلهايي شل تبديل ميشدند و باعث گيركردن خودروها ميشدند. به دو راهي آخر كه رسيديم ديگر همان بيراهه نيز قطع شد و به اجبار پياده شديم و كوهنوردي آغاز شد. قريب سه ساعت و نيم صعود كرديم و آن چنان خسته و كوفته شديم كه در ارتفاع چسبيده به مسجد روستا از كوه سقوط كردم! معلق اول. . . معلق دوم. . . و ديگر به لطف الهي در معلق سوم توانستم خودم را به زمين گير بدهم و به لطف برادري جهادگر كه جثهاي تنومند داشت و مقابلم ايستاده بود متوقف شدم. سقوطي كه ميتوانست صوت قرآن عبدالباسط را فعال كرده و جامعه خبري را داغدار كند!
سقوطي كه ديگر از آن همه خستگي و كوفتگي چيزي براي استخوانهاي ناقصم باقي نگذاشت و به اندازه كافي لباس آبي خوشگلم را گلي كرد.
محروميتهايي تلخ اما واقعي
هرچه فكر ميكنم كه چرا پس از گذشت 37 سال از انقلاب كوخنشينان، باز هم شاهد برخي محروميتها شبيه سالهاي اوليه انقلاب هستيم، به هيچ پاسخ قانعكنندهاي نرسيده و نميرسم جز كملطفي و كمكاري برخي مسئولان دولتي. ورنه هم به اندازه كافي، امامين انقلاب اسلامي بر توجه عيني و عملي به زاغهنشينان و فقيران و مستمندان كه ولينعمت ما هستند تأكيد داشته و دارند، هم به ميزان كافي بودجه و منابع و تجهيزات داشته و داريم و تنها همت و غيرت مسئول ذيربط را ميطلبد كه از اتاق مديريت و سالن جلسه و سالن همايش كمي فاصله گرفته و با الگوگيري و عمل به مديريت جهادي به سوي مناطق و روستاهاي محروم بروند. روستاهاي حويق تالش به رغم آن سرسبزيها و زيباييهايي كه دارد محروميتهايي دارد كه كاممان را در آن روز تلخ، تلختر كرد. آن چنان كه دلمان شكست و جانمان تكه تكه شد. آن گاه كه راه مالرويش توانمان را گرفت و به ذهنمان آمد اگر مادري در حال تولد نوزاد باشد چه بر سر آن بانوي مظلوم خواهد آمد؟
آنگاه كه ديدم آن روستاها برق ندارند و كودكان ميگفتند مدتي است با «موتور برق» برنامه كودك را ميبينيم كه البته فقط شبكه استاني را داشتند و شبكه يك و دو را. همان موقع يكي از جهادگران گفت اولين بار كه تلويزيون آورديم و برنامه كودك نشان داديم همه كودكان ذوق زده شده بودند.
آنگاه كه تنها مدرسه روستا را ديدم كه به مخروبهاي شبيه بود و هر انتظاري همچون انبار كاه و يونجه از اين ساختمان ميرفت جز آنكه محل آموزش باشد، اما آنگاه از عمق جانم ناراحت شدم كه نتوانستم با بسياري از اهالي آنجا از زن و مرد تا كودكان و پيران صحبت كنم. چراكه من فارسزبان بودم و آنها آذريزبان و نميتوانستند فارسي صحبت كنند و اين يعني قطع ارتباط با آن اهالي خوب و خونگرم كه با ديدن ما هر يك به منزل محقر اما نورانيشان دعوتمان ميكردند و پذيرايمان ميشدند. چه خوش بود آن لحظات كه سفره اطعامشان با پنير و عسل و نان محلي آراسته شد و چاي روي آتش قل قل كرده را در استكانهاي كمر باريك ريختند و جايتان خالي كه عجب چسبيد به گوشت و پوست و تنمان آن لقمهها و نوشيدني حلال كه با عرق جبين و دستان پينهبسته آماده گرديده بود كه حقيقتاً زندگي و كار در اين روستاهاي محروم، خود جهادي عظيم است. جوانان جهادگر گيلاني سالياني است كه پيگير راه آن منطقه هستند و بدون معطل ماندن راه ساخت مدرسه و غسالخانه و خانه عالم را به پشتوانه قرارگاه محروميتزدايي قرب كوثر سپاه آغاز نموده و بارها و بارها با عزيمت پزشكان جهادگر به طبابت جسمها اشتغال يافتهاند. گروه جهادي كه دانشجويان بسيجي استان را همعهد كرده تا رفع محروميتهاي اصلي و اساسي سرزمينهاي محروم استان، با هم و در كنار هم بمانند تا مباد كه در پل صراط، شرمنده امام و شهيدان گردند.
سخني با دولتمردان
چه زيبا فرمود امير كلام علي بن ابيطالب(ع) كه اين مسئوليتها امروز با ما هست و فردا نه...
اي كاش بخشداران و فرمانداران و استانداران و وزرا و رئيسجمهوران و مسئولان شهرستان و استان، به مناطق محروم سر بزنند و روستاييان را كه معونهاي كم و توقعاتي حداقلي را بر خلاف ما شهرنشينان، مطالبه دارند ببينند و ساعاتي را با آنها سپري كنند. روستايياني كه به فرموده بنيانگذار كبير انقلاب زبان انتقاد ندارند. آناني كه همواره در مواقع و مواقف سخت انقلاب، در خط مقدم جبهه حق به مبارزه و قيام عليه نظام سلطه ميپردازند و به واسطه حلال خوريشان، به ولايت وفادارترينند. . .
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 87]