واضح آرشیو وب فارسی:حمایت: دکتر جواد منصوری: 1- بعد از جنگ جهانی دوم و با آغاز رقابت دو قدرت بزرگ شرق و غرب، یکی از موضوعاتی که بر روابط بین الملل تأثیر به سزایی داشت، هدف قرار دادن امنیت طرف های متخاصم به شیوه های مرسوم و غیرمرسوم بود و چنانچه کشوری قادر نبود تا به طور مستقیم ثبات و امنیت کشور موردنظرش را هدف قرار دهد، در کشورهای وابسته به رقیب، عملیات تروریستی و آنارشیستی را گسترش می داد. غرب آسیا که یکی از مناطق اصلی و استراتژیک جهان است، در رأس فعالیت های تروریستی قرار گرفت و باهدف ایجاد یک پایگاه دائمی برای دفاع از منافع غرب در مقابل جهان اسلام، غده سرطانی رژیم غاصب صهیونیستی سر برآورد. سران این رژیم، با اتکا به شیوه های تروریستی وحشیانه توانستند فلسطینیان را از سرزمین های خود اخراج کنند و روزبه روز بر وسعت تصرفات خود بیفزایند. این رویه در سایر نقاط جهان ازجمله در آفریقا، بخشی از آمریکای جنوبی و آسیا اتفاق افتاد و ترورهای گسترده ای توسط گروه های آموزش دیده وابسته به شرق و غرب در این مناطق به راه افتاد. به این ترتیب، دولت های حامی تروریسم با توسل به سبعیت افراد دست پرورده خود، از یکدیگر باج خواهی یا امتیازگیری می کردند. 2- بعد از فروپاشی شوروی و تک تازی آمریکا در عرصه جهانی، این کشور برای تسلط کامل بر دنیا، نابودی، تضعیف یا تغییر حکومت هایی را برنامه ریزی کرد که با رهبری بلامنازع و هژمونی استکباری آمریکا مخالف بودند و لذا دشمنی با کشورهای انقلابی مسلمان را در اولویت قرار داد. عملیات های تروریستی از این منظر که اولاً به سادگی قابل کنترل و مهار نیستند، ثانیاً سلاح تعریف شده ای برای مبارزه با آن وجود ندارد و ثالثاً قابلیت بهره برداری بدون پرداخت خسارت را دارند در طول سه دهه گذشته، هر روز، شکل جدید و شدت بیشتری یافت و به خصوص در مورد انقلاب اسلامی به شکل بی سابقه ای به کار گرفته شد. به جرأت می توان گفت در دنیا هیچ کشوری به اندازه کشورمان، قربانی قضایای تروریستی نبوده است، به گونه ای که در دهه 60 در ایران، بیش از پانزده هزار نفر براثر حملات کور تروریستی به شهادت رسیدند و عاملان آن ها موردحمایت، هدایت و کمک های مستقیم و غیرمستقیم غرب برخوردار بودند. در سال های اخیر با آغاز موج بیداری اسلامی یا قیام علیه دست نشاندگان غرب در منطقه غرب آسیا، آمریکایی ها با همان شیوه های به کاررفته در مقابل اتحاد جماهیر شوروی و همان روشی که منجر به تأسیس رژیم کودک کش صهیونیستی گردید، برای مهار جریان اسلام انقلابی و شکل گیری دولت های استکبارستیز به میدان آمد و در برخی موارد موفق شدند روند انقلابی آن ها را یا متوقف و یا منحرف کنند. اگرچه تجربه تاریخی نشان داده است که همین توقف اجباری قیام های اسلامی، به نوعی دیگر از مبارزه منجر خواهد شد که بعدها به ثمر خواهد نشست. 3- سیاست غرب بدین گونه است که برای مخفی کردن دست های خونین خود در جریان تروریسم پروری، تاکتیک های منحرف کننده ای ازجمله تغییر نام و تبلیغات دروغین را به کار می گیرد. ازجمله این ترفندها، معرفی تروریسم به عنوان یکی از نتایج و اهداف اسلام گرایان بود و باعث شد تا عده ای از مسلمانان فریب خورده برای مقابله با این تبلیغات مسموم، از سر جهالت وارد جریان های تروریستی شوند. تروریسمی که غرب پایه گذار آن بوده و هست، البته جنبه جذاب دیگری مانند تأمین مالی هم دارد که جماعتی از مسلمانان فقیر و فریب خورده به همین دلیل وارد آن شدند. 4- نکته ای که حائز اهمیت است، شکست تدریجی این جریان در منطقه غرب آسیا و نابود شدن افق آرزوهای تروریست های تربیت شده غرب است. مقاومت جانانه مردم و ارتش عراق و سوریه در برابر گروه های تروریستی و تکفیری، اکنون در حال فزونی است و فریب خوردگان این جریانات به تدریج از نقشه های پشت پرده رهبران واقعی تروریسم مطلع می شوند. عناصر تروریستی که یا از خواب غفلت بیدار شدند و یا به شکست نهایی خود ایمان آوردند، نوک پیکان انتقام خود را متوجه غرب نموده و حملاتی را علیه کشورهای اروپایی و آمریکایی ترتیب دادند. تروریست ها که با وعده تشکیل حکومت و به دست گرفتن قدرت در کشورهای اسلامی، از هیچ جنایتی فروگذار نکرده بودند، با مشاهده مقاومت مردم و هزیمت قطعی خود، تصمیم گرفتند که اروپا و آمریکا را به جهت فریب دادن آن ها، هدف قرار دهند. وقایعی که طی یک سال اخیر در اروپا و حادثه تروریستی اخیر در شهر اورلاندوی ایالت فلوریدا روی داد، گوشه ای از انتقامی است که این جریان مصمم است از غرب بگیرد. تلفات سنگین تروریست هایی که با وعده های دروغین حتی گذرنامه های خود را آتش زده یا سوزانده بودند، موجب شد تا آن ها امید بازگشت به کشورهای خود را از دست بدهند و به این دلیل که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، به هر شکلی که قادر باشند به حامیان اصلی خود حمله می کنند. 5- ازجمله اصطلاحاتی که در جریان بروز و ظهور تروریسم رایج گردید، «تروریسم خوب» و «تروریسم بد» بود. مبنای جعل این عبارات، درواقع همسویی یا مخالفت با منافع غرب است، به عبارت دیگر، اگر گروهی تروریستی، منافع آنان را به خطر اندازند، با برچسب «تروریسم بد» متمایز می شوند و چنانچه تشکیلات تروریستی دیگری با منافع غرب و اروپا و اهداف سلطه طلبانه آن ها همراه باشند، عنوان «تروریسم خوب» را دریافت می کنند. بر اساس همین تعریف، تروریست های داعش که اروپا و آمریکا را هدف تهدیدات و حملات خود قرار داده اند – مانند حادثه تروریستی چند روز گذشته آمریکا که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت – تروریست های بد و تروریست های جبهه النصره، جیش الاسلام، جیش الفتح و ... که از سوی غرب و ارتجاع عرب برای سرنگونی کشورهای مستقل اجیر شده اند، تروریست های خوب هستند ! نشانه دیگر تشخیص این مصداق، موضع گیری های مسئولین غربی نسبت به اقدامات تروریستی در سراسر جهان است. از نظر غرب و آمریکا، حوادث پاریس و اورلاندو محکوم است اما ترور انسان های بی گناه در عراق و سوریه و ایران، مصداق تروریسم نیست. این همان، نکته ای که ریاست قوه قضائیه در جلسه اخیر مسئولان عالی قضایی به آن اشاره نموده و تأکید کردند که غرب باید از دوگانگی در رفتارش نسبت به تروریسم، جدا اجتناب کند و عواقب آن را به طور جدی در نظر بگیرد. این استاندارد دوگانه را هم باید به ده ها اقدام و طراحی بی منطق غرب افزود، چراکه آبشخور تروریسم در کشتار، خشونت و جمود است و مانند ماری سمی، دیر یا زود به صاحب خود حمله خواهد کرد.
پنجشنبه ، ۲۷خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حمایت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]