واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه ستاره صبح: هستی وختی/دکتر زبان شناسی همگانی: هرکدام از سه عنوان ِ : زبان بازی ، بازی زبانی و زبان ریزی در شعر فارسی سابقه دارد . بازی زبانی بعنوان جدی ترین برخورد و زبان بازی با تمایلات آیرونیک و زبان ریزی سفسطه انگیزی در زبان است . در بازی زبانی از طریق دست بردن در نحو شکل طبیعی زبان بعنوان وسیله ارتباطی اجتماعی را به هم می ریزیم . این روش عمدتا راهی برای دور زدن مدلول های چسبیده به دال ها ست اما در عمل منجر به فروپاشی مدلول و معنا می شود . در زبان بازی تلاش می شود تا از زبان بر علیه زبان اما در محدوده ی خود زبان استفاده شود . مثلا استفاده از جناس ها باعث می شود تا دال ها به مدلول های عوضی برخورد کنند و به این ترتیب طنز از زبان زاده می شود . در زبان ریزی هم تلاش می شود تا با استفاده ی فراوان از مثل ها و متل ها و قصه های عامیانه و باورهای عوامانه و شیرین زبانی نکته ی مورد نظر به خواننده تزریق و منطق دور زده شود . شکل سوم عمدتا اجتماعی است و نمی تواند در بحث زبانی جا داده شود اما شکل اول و دوم برای فرار از مفاهیم تثبیت شده و کسل کننده ی زبان است که ماهیت اجتماعی و تاریخی دارد . گاهی بحران را نمی شود با زبان غیر بحرانی توضیح داد و خود زبان در جریان توضیح بحران دچار بحران می شود . دهه هفتاد را باید سرآغاز این سرایت بحران از شرایط عمومی جهان در حال تغییر به داخل زبان ِ توضیح دهنده ی بحران دانست . به این ترتیب زبان با بحرانیت خود به بحران ساختاری پیرامون خود شهادت می دهد . بحران باعث مسدود شدن راه های ارتباطی معمولی انسان زبان ورز با محتویات زبان رسمی می شود . یعنی هرگونه توضیح از طریق زبان غیرممکن شده و واقعیتی که قادر به تغییر شرایط واقعی خود نیست الکن و لال می شود . شعر بعنوان حساس ترین بخش واکنش کننده ی تغییرات خارجی سریع تر از سایر بخش ها دچار بحران الکنیسم و لالیسم می شود . خواننده اغلب از نفهمیدن شعرها شکایت می کند و بحران را به نمایش می گذارد . شاعر قادر به رفع الکنیسم و لالیسم در شعر نیست زیرا حدّت تغییرات قاعدتا باید منجر به تغییرات زبانی شود اما نمی شود و بنابراین شاعر و خواننده از طریق زبان بحران زده ارتباط شان گسسته می شود. اما این بحران در عین حال منجر به تولید شگردهای جدیدی برای ارتباط هم می شود که بتدریج به یک نظام ارتباطی نوین در دل زبان بدل می شوند . آنچه بعنوان پست مدرن مطرح می شود درحقیقت نامی است که بر بحران غیرقابل رفع حاکم شده بر فضای انسان و جهان ، گذاشته شده و در زبان خود را از طریق تخریب نهادهای موجود نحوی و منطقی بدون جایگزین کردن یک منطق و نحو نو نشان می دهد . شعر فراسپید در ادامه ی روند کار با زبان رخ می دهد . اما در سطحی بسیار گسترده که متناسب با شرایط جدید و آوار دیجیتالیسم ارتباطی و اطلاعاتی است . جهان در شکل جدید خود از یک دهکده به یک صفحه ی چهار اینچی و ابزار نوشتار از ده انگشت و مداد به دو انگشت شست و دو انگشت اشاره تقلیل یافته است . فراسپید فرم جدید خود را از طریق فرم - گشایی واژه ها ( و نه نحوکُشی ) عملیاتی می کند . در این شیوه ، نوشتار زیر ضربات گفتار قرار می گیرد . در عصر شتابنده ی دیجیتال زده ، تنها گفتار است که می تواند نوشتار شعر را از بحران عقب ماندگی نجات دهد زیرا اصولا نوشتار پس از گفتار و محصول گفتار است . گفتار می تواند زبان نوشتاری شعر را تا حد آواهای مندرج در آن تجزیه کند بدون آنکه وحدت و نحو زبان دستخوش تغییر شود . علاج الکنیسم و لالیسم نوشتار، سپردن زمام آن به دست گفتار است . گفتار از طریق سرعت تولید خود از مفاهیم رسوب زدایی کرده و با قلقلک آن توسط آواهای داخلی نوشتار باعث می شود تا سرزندگی و واقعگرایی گفتار به درون نوشتارشعری تزریق شود . نکته ی مهم در هجوم گفتار به نوشتار تولید سنتز و نه برتری یک وجه بر وجه دیگر است . به این ترتیب شعر فراسپید نه زبان گفتار و نه زبان نوشتار بلکه محصول درگیری این دو و تعمیر نوشتار به دست طنازی و سیالیت گفتار است . به این ترتیب سهم مغفول مانده ی گفتار در شعر نو احیا می شود و زبانی پدید می-آید که می تواند بر بحران زبان شعر اکنون ما فائق آید . E-mail: این ایمیل آدرس توسط سیستم ضد اسپم محافظت شده است. شما میباید جاوا اسکریپت خود را فعال نمایید
چهارشنبه ، ۲۶خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه ستاره صبح]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]