محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827599327
«یادت نرود که...» به چاپ دوم رسید
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: به قلم یاسمن خلیلی‌فرد؛
«یادت نرود که...» به چاپ دوم رسید
شناسهٔ خبر: 3679768 - سه‌شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۹
فرهنگ > کتاب
رمان «یادت نرود که...» نوشته یاسمن خلیلی‌فرد توسط نشر چرخ به چاپ دوم رسید. به گزارش خبرنگار مهر، رمان «یادت نرود که...» نوشته یاسمن خلیلی فرد به تازگی توسط نشر چرخ به چاپ دوم رسیده است. داستان این رمان درباره مرد میانسالی به نام کیوان کامیاب است که پس از ۱۵ سال زندگی در شهر پاریس، به ایران بر می گردد. این بازگشت موجب مرور گذشته کیوان می شود. او در سفرش به ایران با آدم های مهم زندگی اش روبرو می شود؛ از جمله زنی به نام فروغ شکیبا. یاسمن خلیلی فرد دانش آموخته کارشناس ارشد کارگردانی سینما است و «یادت نرود که...» اولین رمان چاپ شده اوست. چاپ اول رمان «یادت نرود که...» ؛ آذرماه سال ۹۴ منتشر شد و بعد از تمام شدن نسخه های چاپ اولش در سال ۹۵، به تازگی به چاپ دوم رسیده است. در قسمتی از این رمان می خوانیم: کیوان نگاهش کرد؛ «من سال‌هاست به این نتیجه رسیده ام علاقه ای به طب ندارم.» فروغ خواست بگوید ولی تو که دانشجوی پزشکی بودی، اما سکوت کرد. کیوان اشاره کرد به کتاب ترس و لرز و گفت «برعکس تو، دوستش ندارم. نه این که خود کتاب را دوست نداشته باشم. من را به روزهای بدی می‌برد که تقلا می‌کردم همه خاطرات خوب مان را فراموش کنم و موفق نمی شد.» فروغ سرش را پایین گرفت. روزی که کتاب را به او داده بود خوب به یاد داشت. یک روز سرد زمستانی بود. برف شدیدی آمده بود. طبق معمول، کیوان برنامه پیاده روی در پارک ملت گذاشته بود. چاپ دوم این کتاب با ۴۵۱ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۲۰ هزار ریال منتشر شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]
-
گوناگون
پربازدیدترینها