واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه/ طاها عبداللهی: تعطیلات خرداد ماه در تالش فرصتی را برای هزاران نفر فراهم کرد تا سفری به شمال کشور داشته باشند. حضور شرکت های تورگردانی و لیدرها در ییلاق سوباتان تالش یک جرقه بر یک بازار گردشگری طبیعت است. مسیر اکثر این گردشگران از دریاچه نئور استان اردبیل شروع به سوباتان ختم می شد.بیشترشان با پای پیاده و لوازم طبیعت گردی که استفاده از آن را به خوبی نمی دانند راهی این مسیر زیبای دل انگیز شده اند و با وجود خستگی مسیر ۲۵ کیلومتری از یک رویا در بیداری سخن می گویند. دوچرخه سواران حرفه ای و غیر حرفه ای هم به چشم می خورند.افرادی که مسیرشهر تالش را برای آمدن انتخاب کرده اند اغلب با وانت وارد این ییلاق می شوند.رفتار بازار سوباتان در مقابل دیدن گردشگر با تمام محاسبات موجود متفاوت است. این رفتار موجب شده تا قیمتها به صورت نجومی رشد کند. قیمت هر کیلو گوشت قرمز گوسفندی در بازار این روستای ییلاقی به ۵۰ هزار تومان رسیده و هر قرص نان لواش نیز هزار تومان فروخته می شد. اثر این موضوع در شهرها و روستاهای منطقه هم مشهود است به طوری که تعدادی از نانوایی ها با اجتماع افراد محلی همکار تورها، که قصد خرید نان را دارند مواجه می شوند. نگاهی به دیگر اقلام غذایی نشان می دهد که اینجا همه چیز در عرض یک شب گران شده و تخم مرغ ۳۰۰ تومانی به قیمت هزار تومان رسیده است.موضوع اسکان و حمل و نقل این مشتاقان مجذوب تبلیغات آژانس های گردشگری هم قصه دیگری است. مکان های شخصی اسکان مسافران تازه وارد سوباتان با قیمت باور نکردنی شبی ۷۰۰ تا ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره داده می شود. قیمت های باور نکردنی کلبه هایی که اینجا ویلا خوانده می شدند هر بیننده ای را به تعجب وا می دارد.این کلبه ها با امکانات اندک و قیمت باورنکردنی از هتل های ۵ ستاره هم جلوتر زده و مفهوم کیفیت اقامت در گردشگری زیر سوال می رود. بیشترین چیزی که نصیب یک فرد از گردش روزانه می شود یک بالش و یک پتو است. غرش موتورهای برقی که از ساعات غروب روشن شده تا جوابگوی نیازهای متقاضیان و تامین روشنایی باشد هم آرامش شب را به هم می ریزد.خانه ها حمام مناسبی ندارند و نبود آب یک مسأله بزرگ است. بیشتر آب اینجا از طبیعت گرفته شده و در داخل لوله ها حبس شده تا مصرف شده و در چاه های فاضلاب ریخته شود. دبه های سفید وسیله ای رایج برای نگهداری آب است و تانکرهای پشت بام ها هم مدتی است که به آن ها اضافه شده اند.
در صبح یک روز آفتابی ترافیک انسانها به راه می افتد تا از یک آبشار دیدن کنند. منظره خود سوباتان دیگر دیدنی نیست و خانه های نوساز با سقف های قرمز جذاب نیستند. مردم بومی سوباتان تالشهایی هستند که هویت اجداد خود را همچنان حفظ کرده و تالش بودنشان را به رخ می کشند. بومیان در خانه های چوبی و سیاه چادرهایی که «پُری» گفته می شود زندگی می کنند و رفتار این تازه واردان که به هویت آنها بی توجهی می کنند برایشان عجیب است ولی با متانت از کنار آن می گذرند. البته این تحمل همیشه و همه جا وجود ندارد و در مقابل نزدیک شدن به اقامتگاه، گله های گوسفندان و به خصوص در هنگام عکس گرفتن از دست می رود. زنان تالشی میانه خوبی با اینها ندارند. لباس محلی جاذبه ای برای عکاسان و دوربین ها مانعی برای اعتقادات زنان تالش است که موجب اعتراض می شود. اینجا کسی نیست تا بگوید ورود به یک منطقه حفاظت شده با فرهنگ بومی به چه شکلی باید باشد.بیشتر افراد که برای اولین بار پای در سوباتان گذاشته اند اینجا را در حد یک عکس و چند کلیپ می شناسند و حساسیت های عشایر را درک نمی کنند و خود را مجاز به هر رفتاری می دانند. آنها حتی نام سوباتان را نیز به درستی نمی دانند و اینکه عظمت یک تاریخ در زیر پاهای آنها در گورستانی متعلق به عصر آهن در زیر خانه ها و ویلاها دفن شده است. صاحبان این خانه ها بیشتر در جلگه ها ساکنند و دیگر به رفتار پدران خود که روزی به اینجا کوچ می کردند اعتقاد چندانی ندارند.اکثر خودروهای استفاده شده هم وانت های نیسان وانت آبی رنگ و پاترول هایی هستند که کار انتقال این میهمانان ناخوانده را در جاده های خاک گرفته انجام می دهند. نیسان توریستی که به یک طنز شبیه است در سوباتان به عینیت می رسد. هزاران نفر منتظر سوار شدن به آن هستند تا در چاله ها و پیچ های مسیر از این سوی نیسان به آن سو پرتاب شوند و به قول خود تجربه ای بیاندوزند. پاترول امنیت بیشتری دارد ولی آنها هم با کرایه خود و خارج از ظرفیت در حال حرکتند. تنها چیزی که باعث تحمل این مسیر به سوی پایین می شود صدای موسیقی بلندی است که سرو صدا را محو می کند و منظره بی بدیلی که به سرعت از مقابل چشم ها می گذرد.
حدود ۵ هزار نفر از سوباتان بازدید می کنند و همه مفاهیم رایج در صنعت گردشگری برای داشتن امکانات، رفتار، خدمات و… به چالش کشیده می شود. تفسیر این وضعیت برای اساتید هم غیر قابل توصیف است. به طور کلی با توجه به مدل های تبیین گردشگری اینحا مردم به مرحله آخر رسیده و زدگی نسبت به این صنعت که در نتیجه بی برنامگی به وجود آمده به خوبی قابل مشاهده است.سوالاتی که مطرح می شود این است که در سوباتان متولی چه کسی است؟ در یک منطقه حفاظت شده زیست محیطی مفهوم ظرفیت یک منطقه چقدر رعایت شده و سازمان های مربوطه چقدر بر اینجا نظارت می کند؟ سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در سوباتان چه نقشی دارد؟ از همه مهمتر نقش دهیاری که با نصب یک پرده در شهر لیسار مرکز بخش کرگانرود اقدام به صدور مجوز گردشگری برای صاحبان خانه ها می کند که هر فرد آشنا با مقررات این صنعت را انگشت به دهان می گذاشت چیست؟
۱۶ خرداد ۱۳۹۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]