واضح آرشیو وب فارسی:نگاه آزاد: به گزارش نگاه آزاد ؛ درحالی عایشه به آرامی با موهای بافته شده خود در لابلای انگشت هایش بازی می کند؛ تلاش می کنیم که با او گفت وگو کنیم... به گزارش بی بی سی عربی، وقتی این دختر خردسال ایزدی از سوی داعش ربوده شد، عناصر این گروه از او خواسته بودند که مواد اولیه ساخت بمب را با هم ترکیب کند. مادرش "دیلین" در حالی که پسر شیرخواره اش را در بغل گرفته است، می گوید دخترم می تواند حرف بزند اما الان از غریبه ها می ترسد. دیلین مادر عایشه می گوید: «کارگاه ساخت بمب ها در انباری ساختمانی بود که ما در آن زندگی می کردیم. دخترم را از ساعت پنج عصر تا یک بامداد برای این کار می بردند». عایشه آن موقع فقط شش سال داشت و داعشی ها تهدید می کرد که اگر خواست های آنها را اجرا نکند، او را خواهند کشت. در نهایت عایشه زبان باز می کند و گوید: «جایی بودیم که لباس سیاه به تن ما می کردند. یک ماده سفید رنگ و شکر و چند پودر بود. ما آن ها را باترازو وزن و سپس گرم می کردیم و بعد از آن بمب را آماده می کردیم". به گفته دیلین، آخری باری که همسرش را دیده است، وقتی بود که دستش را تکان می داد و از آنها دور می شد. دیلین بیعت کرد و هدف تجاوز مداوم قرار گرفت. او به خاطر زندگی فرزندانش هم که شده بود، مقاومت کرد. اما دیلین می دانست که باید قبل از اینکه عایشه به سن قانونی برسد و داعش او را مناسب ازدواج تشخیص دهد، از دست این گروه فرار کند. در نهایت امر، فرد داعشی که مسئول آنها بود، برای اجرای عملیات می رود و همین امر فرصتی به دیلین می دهد تا با یکی از نزدیکانش که ربوده شدگان ایزدی را از مناطق تحت کنترل داعش به بیرون قاچاق می کند، تماس بگیرد. دیلین می گوید: از عبدالله خواهش کردم که سریع باشد و ما را قبل از اینکه دخترم به سن هشت سالگی برسد، نجات دهد. وی گفت: امیدوار است که عایشه فراموش کند که روزی از سوی داعش به بردگی برده شده بود و معنای خوشبختی را بار دیگر بچشد... اما درخصوص خودم کار از کار گذشته است. دیلین در پایان می گوید: همیشه به همسرم فکر می کنم. درک می کنم که همواره پیش من نیست لذا نمی تونم آنچه به سرمان آمد را فراموش کنم.
شنبه ، ۱۵خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نگاه آزاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]