واضح آرشیو وب فارسی:رویش نیوز: یادداشت میهمان رویش نیوز- احسان خردمند نژاد: با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وتشکیل شیوه ی حکومتی نوین در قالب نظام ولایی و ولایت فقیه ،هنوز آن طور که شایسته است در رسانه های عمومی ابعاد مختلف این نظام حکومتی و به طور اخص ماهیت ولایت فقیه مورد مداقّه قرار نگرفته و زوایای آن برای عموم مردم و حتی آنان که خود را مدعی حمایت از این رکن رکین اسلام می دانند به خوبی تبیین نگشته است . یکی از مواردی که در مبحث ولایت فقیه بسیار مورد هجمه قرار گرفته و از طرف کسانی که بضاعت علمی چندانی ندارند سعی شده تا یکی از نقاط ضعف و قابل خدشه در نظام اسلامی جلوه داده شود، سابقه و نوع پیدایش نظریه ولایت فقیه است . معمول است که گفته می شود نظریۀ ولایت فقیه اولین بار توسط امام خمینی (ره) مطرح شده و به نظر عده ای ایشان پدید آورنده ی این شیوه از حکومت در اسلام است به طوری که مدعی می شوند فقیهان پیش از امام خمینی(ره) اشاره ای به این مسئله نداشته اند. البته برخی نیز انصاف بیشتری به خرج داده و به مدد چند صفحه تورق بیشتر در تاریخ معاصر، این نظریه را تا عصر مرحوم نراقی و دوره قاجار نیز رسانده اند و قبل از آن را قائل نیستند. شاید علت این امر بروز عینی این نوع حاکمیت در زمان امام خمینی (ره) و محقق شدن آن در این دوران باشد و اینکه چنین حکومتی پس از عصر معصومین (علیهم السلام) تاکنون شکل نگرفته بود. اما این مطلب نه بدان دلیل است که چنین مسئله ای در زمان های گذشته مطرح نبوده بلکه عمدتاً بر می گردد به شرایط سیاسی و اجتماعی در زمان فقهای گذشته و اینکه اساساً امکان برپایی چنین نظامی مهیّا نبوده است، اگرچه فقهای گذشته نیز به ماهیت آن اذعان نموده و به قولی در این مورد اجماع داشته اند. کسانی که در مقام اظهار نظر در مورد سابقه نظریه ولایت فقیه قرار گرفته و دغدغه پاسخ به سوالات مرتبط با انی موضوع را داشته اند، با توجه به نوع موضع گیری و اقتضای سؤال، پاسخ های متفاوتی داده اند، به این صورت که در جواب افرادی که مبدع این شیوه حکومتی را امام خمینی(ره) می دانند از مرحوم ملا احمد نراقی (متوفی 1245) به عنوان فقیه متقدم که نظریه ولایت فقیه در آثار ایشان نیز به چشم می خورد نام می برند، یا اگر گفته شود که نظریه ولایت فقیه از ابداعات مرحوم نراقی بوده است برخی در جواب می گویند این شیوه در آثار فقهای قبل از نراقی و به طور کلی درآثار فقهای دوران غیبت نظیرشیخ مفید و شیخ طوسی وجود داشته است . همه این پاسخ ها در جایگاه خود صحیح بوده و این مطلب که نظریه ولایت فقیه در آثار فقهای متقدم مانند شیخ مفید، محقق کرکی، شیخ طوسی، شیخ انصاری ، شهیدین و... وجود داشته کاملاً درست است، به عنوان مثال کلام برخی از ایشان پیرامون حاکمیت فقیه در عصر غیبت به شرح زیر است : شیخ طوسی (متوفی 460 ه.ق ) : حکم نمودن و قضاوت بر عهده کسانی است که از جانب سلطان عادل ( امام معصوم ) مأذون باشند و این وظیفه بر عهده فقهای شیعه واگذار شده است. ( النهایه ص 301 ) محقق کرکی ( متوفی 940 ه.ق ) : فقیهان ودانشمندان امامیه ،اتفاق کرده اند بر اینکه فقیه عادل شیعه که جامع شرایط فتوا باشد ،فقیهی که از او در احکام شرعی به مجتهد تعبیر می شود نایب امامان هدایت است در حال غیبت ،در تمام آنچه قابلیت نیابت را داشته باشد . همچنین به دلیلی که در شرح شرایع آمده که فقیه، نایب عام امام (ع) و منصوب اوست، ولایت از طرف امام را در باقی اصناف بر عهده می گیرد .(1- رسائل المحقق الکرکی ج1 ص142 )(2- مجمع الفائدة والبرهان ج4 ص358) اما به نظر می رسد برای پاسخ صحیح تر به سابقه و قدمت بحث ولایت فقیه باید به دوران خود معصومین علیهم السلام رجوع کرد و ریشه بحث را در عصر حضور جستجو نمود. در موارد گوناگون اشخاصی که از طرف امام معصوم برای رهبری گروه یا حکومت در منطقه ای فرستاده می شدند و یا از طرف ایشان مسئولیتی می یافتند در واقع نیابت امام را درخصوص موضع محوّله بر عهده داشتند وحتی در پاره ای از اوقات برخی افراد محل رجوع مردم در زمان عدم دسترسی ایشان به امام معصوم (ع) بودند، یعنی نیابت آنها از امام گستره بیشتری داشت ،جناب مالک اشتر را می توان نمونه بارز نایب امام در موارد گوناگون از جمله حاکمیت در یک منطقه دانست که تمام کارهایی که بر عهده ی امام معصوم بود را در بُعد رهبری سپاه ، یا حاکمیت و زعامت سیاسی مردم از طرف ایشان بر دوش داشت . به همین دلیل تخطی از امر او، نافرمانی ازامام معصوم تلقی می شود، چرا که او در جایگاه امام قرار گرفته هر چند خود معصوم نباشد. آنچه در عصر غیبت تحت عنوان ولایت فقیه از آن سخن می گوییم نیز درست همان مسئولیتی است که افرادی چون مالک اشتر در زمان حضور معصوم (ع) داشتند ، با این تفاوت که مالک اشتر و امثال ایشان نایب خاص محسوب می شوند به این معنی که امام معصوم(ع) مستقیماً شخص ایشان را عهده دار این مسئولیت کرده اند که به آن نصب خاص گفته می شود هرچند آنچه از نایب خاص به ذهن متواتر می شود ، نواب اربعۀ حضرت صاحب الامر (عج) در زمان غیبت صغراست، لیکن در مورد ولایت فقیه در عصر غیبت کبری، ولیّ به طورغیرمستقیم و از طریق کشف صفات و ویژگی هایی که مد نظر معصوم(ع) بوده است از میان مجتهدین جامع الشرایط این عنوان را دارا شده است و این همان نصب عام است . شیخ مفید ، سر سلسله فقهای شیعه بیانی دارد که مضمون آن مطلب ما را تأیید می نماید ، ایشان می فرماید: « اجرای حدود و احکام انتظامی اسلام را که وظیفه سلطان اسلام است و در عصر حضور به دست امامان معصوم (ع) و نایبان خاص آنان اجرا می گردید، در دوران غیبت به فقهای شیعه واگذار کرده اند تا در صورت فراهم بودن امکانات و با پشتوانه مردمی مسئولیت اجرایی آن را عهده دار باشند.» ( المقنعه ص 810-811 ) بنابراین با تدقیق بیشتر می توان ریشه ی بحث ولایت فقیه را به زمان خود معصومین علیهم السلام بازگرداند ، از طرفی مبانی فقهی اسلام واصول کلی شریعت از این جهت که ساختاری غیر قابل تغییر داشته و همواره استوار هستند، مسئله ولایت فقیه را در عصر غیبت اگرچه با قالبی دیگر ( نصب عام ) اقتضا می نماید . درنتیجه نباید ولایت فقیه را موضوعی بدیع و نظریه پردازی فقهای اخیر مانند امام خمینی(ره) و حتی منحصر در دوران غیبت دانست، بلکه موضوعی عمیق است که ریشه های آن را باید در عصر خود معصومین علیهم السلام جستجو کرد.
شنبه ، ۱۵خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رویش نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]