آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
دستگاه آب یونیزه قلیایی کره‌ای
راهنمای انتخاب شرکت‌های معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1871537133
ماجرای جالب شاخه گلی که امیر کبیر به صنعتگران ایرانی داد - پایگاه خبری ذاکرنیوز
واضح آرشیو وب فارسی:ذاکرنیوز: حکایت حضور امیر کبیر در محل دروازه امامزاده حسن(ع) و نظارت او به کالاهایی خارجی که از این دروازه وارد تهران آن زمان می شد نکته های قابل تاملی در خود دارد.به گزارش ذاکرنیوز، کانال تلگرامی طهرونی (@mahaleman) نوشت:حکایت حضور امیر کبیر در محل دروازه امامزاده حسن(ع) و نظارت او به کالاهایی خارجی که از این دروازه وارد تهران آن زمان می شد نکته های قابل تاملی در خود دارد. در یکی از این بازدیدها، خرازی فروش، شاخه گلی مصنوعی به دست امیرکبیر داد. امیر نظام گفت:«صنعت ظریفی است. با این حال، فایده و مورد استفاده آن را بگو.» خرازی فروش گفت:« یک کالای زینتی است که زن ها بالای پیشانی و موهای جلوی سر نصب می کنند.» امیر نظام دوباره پرسید:«اگر کسی این کالای زینتی را خرید و بعد از چند روز که مقداری کهنه شد بخواهد به شما بفروشد یا گرو بگذارد تا چه مقدار به او وجه نقد می دهید؟» آن مرد گفت:«در مقابل آن نمی توان پولی داد، چون پس از مصرف به قیمتی نمی ارزد.» امیرنظام گفت:«این کالا و مانند آن را که پس از مصرف به هیچ قیمتی نمی ارزد وارد نکنید که اگر این کار را بکنید با شما برخورد خواهد شد.» معین الدوله احمد میرزا، که در کنار امیرکبیر نشسته بود، چون ظرافت و زیبایی آن زینت زنانه نظرش را جلب کرده بود به امیر نظام گفت:« به نظرم این کالای جدید زیوری کم قیمت است، چرا قدغن کردید که نیاورند.» امیر نظام گفت:« شاهزاده والا برای امثال من و شما خریداری آن ضرر و اهمیتی ندارد. ولی وقتی استفاده از این زینت در زنان اشراف و اعیان، متداول و معمول شد، تجار و رعایای ثروتمند هم برای زنان خود از این قطعه زینتی می خرند و در مکان های عمومی با این زینت می روند و خودنمایی می کنند، آن وقت زن های مردم تهیدست و کم در آمد مانند سبزی فروش و نظایر او تماشا می کنند و نفس سرکش آنها با آرزو و حسرت به هیجان آمده به خانه می روند و مردان بیچاره خود را که با رنج و مشقت بیش از روزی 2 یا 3 قران درآمد ندارند ناچار کرده و به خریداری آن با درآمد چند روزه خود مجبور و گرفتار می سازند.» امیرکبیر، بعد از صحبت هایش، یک شاخه از همان گل را به قیمتی که مرد خرازی فروش گفته بود از او خرید و به همراهانش داد و سفارش کرد آن را به دست صنعتگران ایرانی برسانند و تشویق کرد تا مانند آن را بسازند و به قیمت مناسب، طوری که تقریبا اکثر مردم بتوانند آن را تهیه کنند، بفروشند.
جمعه ، ۱۴خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-