تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831213527




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

با «زیارتنامه»، جانم را پَرِ پرواز دادم - پایگاه خبری - تحلیلی قدس آنلاین


واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: 1ـ بست بالا: اعتبارِ «اعتباری» خبر را از گوشی تلفن همراه می شنوی و نگاهت بر کاشیکاری های حاشیه «ایوان طلا» خیره مانده است... برایت باورِ آنچه می شنوی، دشوار است... همیشه منتظر «آسیب»ش بوده ای... اما این را هرگز حدس نزده ای که نباشی و در نبودت، با اعتبار بانکی تو، کسی را فریب دهد... آتش خبر، از گوشی تلفن شعله کشیده و دلت را سوزانده است... به زحمت، آرام می شوی و به «زمزمه» با صاحب حرم پناه می بری. برگرفته از ترجمه جلد «دوازدهم» کتاب شریف «بحارالانوار»/ ترجمه موسی خسروی/ چاپ 1377/ صفحه 117ـ ابوالصلت هِرَوی گفته: مأمون حاکم عباسی، به امام رضا(ع) گفت: «تصمیم گرفته ام مقام خلافتم را به شما بسپرم... و با شما بیعت کنم»... امام فرمود: «اگر خلافت، حقی بوده که خدا به تو داده، جایز نیست آن را به کسی دیگر بسپری... و اگر حق و مال تو نبوده، نمی توانی داشته ای را که مال تو نیست، به کسی دیگر ببخشی!»... (ناتمام) ـ با تلخیص و بازنویسی 2ـ سقاخانه: سفرنامه یه عمر (49) صدای «هق هق» جوون پیراهن چهارخونه، حواس همه کسانی رو که اطراف «ایوون طلا»ی صحن آزادی نشسته... یا ایستادن، پرت کرده... سه جوون همراهش (که فقط یکی شون از قبل باهاش رفیق بوده) از یه طرف بی قرارن تا صدای گریه همسفرشون مزاحم حال و احوال و خلوت مردم نشه... از یه طرف دل شون نمی آد شعله دلِ همسفرشون رو سرد کنن... دو رفیقی که به رفیق سوم شون، نرسیدن «همسفر اصلی» شون رو خبر دادن و از او خواستن که برای «سوخت نشدن» بلیتِ رفیقِ نیومده، کسی رو با خودش بیاره؛ حالا نمی دونن کار درستی کردن یا نه... حالِ جوونِ همسفرشون، دودل شون کرده و با اشاره چشم و ابرو، تردیدشون رو به رفیق شون می رسونن... اما رفیق شون، دلش قرصه... همین چند لحظه پیش، از زبون دوست و همسفرش... میون گریه... شنیده که گفته: «دم تون گرم که گفتین باهاتون بیام... احتیاج داشتم به این زیارت... یعنی خدا به من... (یه آدمِ مزخرف)... لیاقت داده که بیام اینجا؟»... و هق هق، اجازه نداده بود حرفش رو تموم کنه.... برگرفته از ترجمه جلد «اول» کتاب شریف «عیون اخبارالرضا(ع)»/ ترجمه علی اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید/ چاپ 1380/ صفحه 596 ـ امام رضا(ع) از پدران بزرگوارش تا امیرمؤمنان علی(ع) روایت کرده و به نقلِ «مولا» از پیامبراکرم(ص)... که (پیش از رسیدن «ماه رمضان») در سخنانی برای گروه مردم، فرمود: «ماهی به سوی شما می آید که نزد خدا از همه ماه ها برتر... و روزها، شب ها... و ساعت هایش، از همه روزها، شب ها و ساعت ها، بهترند... در این ماه، به میهمانی خدا دعوت و بهره مند از کَرَم خداوند شده اید... (ناتمام)» . ـ با تلخیص و بازنویسی 3ـ نقاره خانه: زائران و خادمان (49) مدام به «مرد» و زن و بچه ها ش نگاه می کنه و نمی دونه که چطور و با کدوم آشنایی قبلی، این جوری برای مهمون شون مایه می ذارن... مرد میزبان که «لوح های تقدیر» اختراع هاش به دیوار مهمون خونه کوچیک آپارتمانش آویزونن، مدام و با سرِ خم شده و دستی که تند و تند (و به احترام) روی سینه ش می ذاره، از اتاق می ره و برمی گرده و خرت و پرت پذیرایی می آره... مرد مهمون که هاج و واج مونده، خجالت می کشه و به مرد میزبان می گه: «شرمنده ایم به خدا... به امید خدا، فردا صبح می ریم دنبال اتاق خالی... امروز هم پروازمون تأخیر داشت که این جوری دیر رسیدیم و موندیم توی خیابون... مرد میزبان، تند و تند حرف می زنه و خودش هم نمی دونه که چی می گه... مرد میزبان، لبخندی می زنه و می گه: «قربان قدم شما برادر!... سعادت من و همسرمه که جلوی ماشین من اومدین و سراغ اتاق خالی رو از من گرفتین... دوتایی مون خادم افتخاری آقاییم... خادم هم (که می دونین) همه جا خادمه!» مرد مهمون، نگاهی به زن و بچه هاش می کنه... یکی از بچه هاش ـ نرسیده ـ خوابش برده! 4ـ بست پایین: دوگانه های طبع شوق *** بنویس! همدردی اشک و آه را هم بنویس! / شرمندگی از گناه را هم بنویس! در دفتر خادمان دورادورت... /اسم منِ روسیاه را هم بنویس! *** انتخاب با آن که دلم شکسته رنج و غم است... /در راه زیارت تو، ثابت قدم است در واهمه های راه و بی راه جهان... / خوشبخت، کسی که انتخابش «حرم» است. ادامه دارد


پنجشنبه ، ۱۳خرداد۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[مشاهده در: www.qudsonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن