شکوه عشق مردم ( 2)

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شکوه عشق مردم ( 2)

علی رضا لطفی شکوه عشق مردما ديديم به لطف کبريا با گفتمان انقلاب نقشه ي دشمن شد بر آب پيروز شد احمدي نژاد روح شهيدان شده شاد شکر خداي متعال از اين حضوري بي مثال اين آراي چل ميليوني نشوني عشق ايروني به اين نظام و کشوره لبيک به امر رهبره گفتم که بيست دوي خرداد ملت پا صندوقا مياد با اطمينان و اعتماد راي مي ده ، احمدي نژاد آقا که گفت اولي بار اين را مي گيم با افتخار هر برگه راي تو صندوقا تيره به قلب دشمنا کور بشه چشماي حسود اون صهيونيست هاي عنود ديدند که مردم زرنگ به آرومي چقدر قشنگ به راحتي بدون زور با يک حضوري پر سرور با اشتياق و شوق و شور سليقه هاي جور واجور راي دادند به نامزدا بدون نزاع و هيچ صدا جلوه نمود راستي راسي نمايشي دمکراسي مرور شد تو اين انتخاب صد تا کتاب انقلاب ناگفته هاي انقلاب افشا شدند تو انتخاب مردم شدند همه بصير از زن و مرد ، جوون و پير براي اصحاب جمل با مکرو خدعه و حیل وقتي شتر سواري بود راستي چه روزگاري بود بي حرمتي ها که ديديم از مکر دشمن ترسيديم گفتيم نکند اي خدا تکرار بشد اون ماجرا اون ماجرا که خاتمي شد هم صدا با اجنبي تکرار بشد هيژ ده تير به اسم حاميان مير اون شال سبز سيدا به دور گردن سِگا استغفرالله اي خدا از دشمناي بي حيا رو سينه ها تيک مي زدند رو لبها ماتيک مي زدند تو ستاد هاي انتخاب فساد بود و کشف حجاب با پولاي مفت فائزه مانتو مي دادند جايزه به رنگ سبز لباس زير به دختراي حامي مير سياست اهل نفاق بازم مي افتاد اتفاق براي رسيدن به هدف مي رقصيدند با سوت و کف اون شالهاي سبز ريا رو شونه هاي مفسدا هنرمندان بي هنر مثل پرتوي در به در گفتند چارسال حقير شديم از زندگوني سير شديم حالا که حامي مير شديم روحيه گرفتيم شير شديم بيست دوي خرداد که مياد ديگه مي ره احمدي نژاد بعضي ها مي کردند قمار که مير حسين مياد رو کار بازم بايد حقير بشند از زند گوني سير بشند باز تو خماري بمونند قصه خاله سوسکه بخونند بعضي ها هم غافل بودند دچار صد مشکل بودند با وعده هاي بس عجيب بيچاره ها خوردند فريب همونا حالا پشيمونند اونا را مقصر مي دونند خلاصه جنگي بود عجيب با تخريب هاي عجيب غريب چقدر کردند زمينه چيني مثل تخريب سيب زميني تا احمدي راي نياره اونا سوار شند دوباره اون تخريب هاي بي شمار رسوا مي شد تو هر ديار ملت مي ديد خدمتا را قبول نداشت تهمتا را اجرا که شد مناظره شد يک شبي پر خاطره رئيس جمهوري فلفلي به ضدي باندي مخملي نقشه هاشون را ريخت رو آب موسوي هم موند تو جواب تو گفتگو و اون ستيز گير کرده بود تو چيز و چيز پرونده ها به رو ي ميز موسوي مي گفت چيز و چيز چه شوق و شوري شد بپا به ضدي باندي مافيا احمدي نژاد با صفا کرد فتنه ها را بر ملا از بومشون انداخت يه تشت شد دزدگير هشتاد و هشت ماشاء الله احمدي نژاد بدون هيچ کم و زياد افشا مي کرد باندي فساد آبروشان را داد به باد فرداي اون مناظره موسوي مي شد مسخره همه مي گفتند چيز وچيز شد احمدي نژاد عزيز تو مرقد و صحن امام شعار مردم يک کلام احمدي نژاد دلاوره مطيع امر رهبره رئيس جمهور مکتبي قوت قلب رهبري شبي دوم مناظره کروبي هم شد بيچاره مطلبي نداشت بگه به زور مطرح مي کرد هاله ي نور تا پرسيد احمدي نژاد: که اي رئيس اعتماد شما چه پاسخي داري برا پولهاي جزايري ؟! حسابي مونده شد تو گل وارفته شد و شل و ول حرفي نداشت ازروحساب تا که بدد به اون جواب دهن کروبي کف مي کرد وقتشو هي تلف مي کرد نوشته هاش پخش و پلا جواب بدم چي چي حالا؟! مي گفت مثلي مير اومدم براي تغيير اومدم اين بار هفتاد هزار تومن بناست بدم به مرد و زن آقاي احمدي نژاد امام به من داشت اعتماد از خمس و هم سهم امام مدام مي آمد تو جيبام خلاصه شيخي اصلاحات راهي نداشت بهر نجات اون سومين مناظره که اونم از ياد نمي ره با محسن رضايي بود سر تا پا ادعايي بود مي گفت منم خيلي زرنگ بودم موفق توي جنگ سخن مي گفت ازفدرال از زندگي ايده آل!! مطرح مي کرد با صد تا لاف طرحي دولتي ائتلاف غافل از اون که ائتلاف يعني که هر روز اختلاف جنگ و نزاع وزيرا هر روز مي شد يه ماجرا اونم با تهمت و دروغ مناظره را کرد شلوغ انتقاداتش تکراري بود به سبک کارگزاري بود مي گفت فرمانداري ها تعيين مي شد به امر ما ما دولت سايه بوديم هميشه پر مايه بوديم طرح معمار اقتصاد تو خالي بود و انتقاد احمدي نژاد خيلي زرنگ جواباش ولي داد قشنگ «کدام وزير و فرماندار شما آوردي سر کار؟! از شما بعيدس اخوي تو نيستي مثل موسوي حرفات سراسر تخریبه از شما خيلي عجيبه!!» تهمت زدن باب شده بود چون جنگ احزاب شده بود يک طرحي بود خيلي پليد جنگ رواني سعيد اين بود طرح حجاريان به موسوي و حاميان او نقدر دروغگوبش بگيد که اگر مي گفت ماستس سفيد هيچ کسي باور نکنه احمدي سرور نکنه حامي پست موسوي همون بهزاد نبوي آتيش بیار معرکه چه حرفها مي زد مرتيکه «تلاش کنيد خيلي زياد شکست احمدي نژاد يعني شکست رهبري اگه نه مي شه ديکتاتوري» ماهيتا شد برملا تجلي کرد مکر خدا فاحشه ها بهائي ها اون چپي هاي بي حيا همگي تو ميدون امام به ضددين کردند قيام خاتمي فتنه کرد به پا حتميه پيروزي ما موسوي اگه پيروز نشه جواب ماها آتيشه اگر پيروز شديم خوبه پيروز نشيم تقلبه ديگه نمي گيريم قرار فقط نمي ديم ما شعار طوري مي کنيم اغتشاش مثل يه وجب روغن رو آش اما ديديم که خاتمي آخر گرفت چه ماتمي نامه ي شيخ بهرمان اميرکبير اين زمان!! نامه اي که سلام نداشت حرفي از احترام نداشت نوشته شد به رهبري که باز بشه فتنه گري تا اينکه روز انتخاب دعا مردم شد مستجاب از پيش از ظهري انتخاب شايعه کردند با حساب که رأي ما تو استانا خيلي زيادس تا حالا هنوز نشمرده ریأي را گفته که پيروزيم ماها براي جشن پيروزي مي کردند برنامه ريزي رسانه هاي صهيونيست گفته که پيروز موسوي است وقتي آراي صندوقا اعلام شد از صدا سيما صداي اعتراض بلند آراي ما چرا کمند؟! آهاي آهاي داد و هوار حتماً تقلبس تو کار پيروز است احمدي نژاد؟! پس ايراداش باشد زياد اصلاً روندي انتخاب حامي بودند از اول جناب نمايشس اين انتخاب اون ها نمودند انتصاب بونه هاي بني اسرائيلي مطرح مي شد بي دليلي بنابراين به صد علل با ناظري بين الملل بايد دوباره انتخاب تکرار بشه از رو حساب از اينحا بود که بي بي سي زير پا گذاشت دمکراسي بازم با طرح تفرقه مي گفت نتيجه ناحقه شاخ مي گذاشت تو جيب مير که ميرحسين حقتو بگير حامياتو بريز بيرون بگو بياند تو خيابون با اين همه يار جوون فرصتو مغتنم بدون مي توني بکني انقلاب باطل کني اين انتخاب اي ميرحسين موسوي گر حرف مار ا بشنوي ما جمله يار تو مي شيم نظامو از هم مي پاشيم نترس جناب موسوي شاه مي شي مثل پهلوي به رهبري توگوش نکن اين آتشو خاموش نکن با اينترنت و ماهواره يار توييم ما همواره به قول شيخ بهرمون ايران مي شه آتيشفشون چاره نزاع و آشوبس نتيجه بخش و مطلوبس حجاريان فتنه گر آتيش بپا کرد پرخطر که حاميان موسوي شجاعترند از خاتمي برا اصلاحات خون مي دند حاضرند حتي جون بدند نقشه ي ايطال را کشيد رو آتيش بنزين مي پاشيد آقازاده هاي دم کلفت هي مي دادند پولي يامفت با روز سي هزار تومن به مزدوراي ضد وطن حسابی کردند اغتشاش نه امنيت بود نه معاش ميون جمع اغتشاش فائزه مي گفت از باباش نفرين مي کرد به خاتمي تو باعثي اين ماتمي اگر که اون چارسال پيش ازخود مي جنبندي یه ريش حامیان اصلاح طلب اگر می کشیدند عقبباباي من رأي مي آورد خون دل اينقدر نمي خورد خاتمي بود که اين طوري بنا گذاشت ديکتاتوري تعزيه گردون شده بود زار و پريشون شده بود تو آشوب خيابوني هر روز مي ريخت چند تا خوني آراي اصحاب هنر خون مردما مي داد هدر مگر نگفته بود امام هر وقتي دشمنا نظام کردند حمايت از شما ببينيد کجا کرديد خطا؟! چرا شدي قانون شکن همدست شدي با اهريمن؟! با اين رفتار ناصواب چرا خودتو کردي خراب؟! فکر کردي ايران شمرونس رأيات خيلي فراونس؟! ديدي با سبز سيدي آتيش به جون خود زدي حرمتا را کردي تباه با حاميان روسياه خودت که بهتر مي دوني اون رأي سيزده ميليوني بيشتر باشد مال امام داشتي از اون روز احترام حيف بود که تو اين انقلاب اسمت باشه عالي جناب ديدي چه جور رسوا شدي عروسک مافيا شدي مکر خداوند جليل اين طوري کرد تو را ذليل خيانتت شد برملا ملت شدند از تو جدا چند وقت يه بار مي کردي قهر دادي به امام تو جام زهر با اون گزارش دروغ جبهه را کردي بي فروغ اين را بدون اي بي حيا بي اثر اين فتنه ها با انقلاب مخملي نمي شه رفت جنگ علي اي نوکراي صهيونيست ايران که مثل کوفه نيست با فتنه هاي رنگا رنگ عرصه به ما نمي شه تنگ اون صهيونيست هاي عنود آبا مي کردند گل آلود تا اينکه ماهي بگيرند مي گفتند حامي ميرند شد خوش خوشان آمريکا پيام مي داد هي او با ما غربي هاي فرصت طلب تحليل مي کردند روز و شب که ديگه کار اين نظام با اين روند مي شه تمام کو رخونده بودند غربيا چون مهدي باشد يار ما که نايبش ولي ما خظ شکن تو جبهه ها غرق نمي شه کشتي ما داره يک پير نا خدا جمعه پيش تو انتخاب اين جمعه پير انقلاب دو تا حماسه شد بپا به کوري مخالفا اولي جشن واقعي دومي بيعت با علي خطبه که خوند خامنه اي به سبک مولامون علي انگاري آب بود رو آتيش دشمن نداشت راه پس و پيش شد خطبه هاش فصل الخطاب تو اون نزاع انتخاب تجليلي کرد با شوق و شور از اون حماسه ي حضور ماشااله هزار تا آفرين به ملت ايران زمين چهل ميليون پا در رکاب براي راه انقلاب اين انتخاب با شکوه دشمنو آورد به ستوه راضيه امام زمون از اين حضور همه تون تجليلي کرد عاقلونه که دشمن از اون حيرونه با نقد و تحليلي صحيح حسن جدا کرد از قبيح تحليلي کرد از دو طرف براي پيشبرد هدف بعضي راهشدار و نهيب به بعضي گفت مخور فريب اگر نداري بهونه راه حل راهي قانونه حجت شده به ما تمام با اون وصيت امام حل مي شه مشکل قانوني نه با آشوب خيابوني مردم تو صحنه حاضرند به جمله کارا ناظرند اگر رفتيد راهي خطا از راهتون مي شه جدا هر کي جز اين روش بره آخر سر ديکتاتوره بعد حماسه ي حضور ابطال يعني يه حرف زور ناظراتون پا صندوقا ديدند مسير منطقا اگر که اسنادي داريد بايد به شورا بياريد يک سخنم با دشمنا با انگليس و آمريکا که اين چهار تا کانديدا بودند هم از نظام ما سليقه هاي جور واجور ناچيز پيش اين حضور اين اختلاف خونگيس تو را سننه اي انگليس فضولي نکن اي او باما برو برس به آمريکا ماهي نگير تو آنگلا ميون اين آب و گلا ان شاءالله نا اميد مي شيد اي صهيونيست هاي پليد آخر خطبه هم آقا به مهدي فرمود التجا که اي امام منتظر از حالي ما داري خبر؟ يه جسم ناقصي دارم اونم به ميدون مي يارم اي منتهاي آرزو از شما دارم آبرو اين هم فداي انقلاب دعاي ما کن مستجاب ملت که اينچنين شنيد بغض گلوشون ترکيد اشکهاي امت و امام به دشمنا مي داد پيام ما ذوالفغار حيدريم مطيع امر رهبريم دوره انتخابات گذشت بايد يه فصلي نو نوشت به روز ميلاد علي رهبرما خامنه اي از جايگاه رهبري بر همه بنمود پدري حساب دوست و دشمنا بايد بشه از هم جدا دوستي اگر کرده خطا دشمن ندونيم ما اونا دوست نگيريم دشمنارا مبادا بريم راه خطا حالا به امر رهبري بايد بسازيم کشوري باهم باشيم ما مهربون که تو دنيابشيم نشون ان شاءالله اون منافقا محکوم مي شند به زوديا رسوا مي شن آشوبگرا شاد مي شه روح شهدا ان شاء الله بافهم و شعور آماده شيم بهر ظهور که اون ظهور پر سرور نزديکه و نباشه دور اون صهيونيستهاي پليد اون روز را مي بينند بعيد وليکن اون روز نيزديکس روز شادي و تبريکس مي رسه اون روز سعيد خدا داده س به ما نويد لقد کتبنا في الزبور که مهدي مي کنه ظهور اين شعراي عاميونه از حامد اصفهونه تاتوی تاريخ بمونه که نسل بعدي بدونه چه فتنه هايي شد بپا به ضدانقلاب ما راه نجات مملکت از دشمناي دون صفت اطاعت از ولايتس راهي جز اين خيانتس اينس وصيتي امام تا مهديمون کنه قيام براي عدل و اتحاد يارتيم احمدي نژاد ما همگي برادريم مطيع امر رهبريم /1001/

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 499]