واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: سرنخهايي براي شناخت تاريخ معاصر
بصيرت تاريخي نام مجموعهاي از نوشتارها و گفتارهايي است كه محدوده زماني پنج قرن اخير تاريخ معاصر ايران را در برميگيرد و از عصر صفويه تا انقلاب اسلامي را شامل ميشود.
نویسنده : دكتر موسي نجفي
بصيرت تاريخي نام مجموعهاي از نوشتارها و گفتارهايي است كه محدوده زماني پنج قرن اخير تاريخ معاصر ايران را در برميگيرد و از عصر صفويه تا انقلاب اسلامي را شامل ميشود. ماحصل مباحث در حوزه تاريخ تحليلي و انديشه سياسي است كه به نحوي به سنت و تجدد پرداخته و با عبور از تحولات تاريخي به جنبشهاي اسلامي، ورود غرب به ايران، توجه به نقش مرجعيت، اجتهاد و هويت ملي بهخصوص در عهد صفويان و مشروطيت پرداخته و اين مقولات فكري مهم را مورد توجه و كانون پژوهش خود قرار داده است. حاصل اين رفت و برگشت بين تحولات تاريخي و انديشه تاريخي، اجتماعي و سياسي سرنخهايي را براي شناخت تاريخ معاصر به دست ميدهد كه ميتواند متضمن بصيرت تاريخي باشد؛ مطلب مهمي كه امروز به عنوان ريشه يا مدخل بصيرت تاريخي ميتواند ارزيابي شود. مخاطب اين مجموعه همانند ساير آثار «وَ أَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ»(1) جوانان دانشگاهي و حوزوي جوياي فكر، تحليل و تعميق بوده و نويسنده اميدوار است به ياري خداوند متعال توانسته باشد، گامي هر چند كوچك در برآورده شدن اين رشد، نگرش و بينش برداشته باشد.
مبحث تاريخ تحولات سياسي ايران از جمله مباحثي است كه در حال حاضر از نقاط ضعف ما و نقاط قوت دشمن به شمار ميرود. آنها با اين روش حال و گذشته ما را بمباران ميكنند. فكر ميكنم تاريخ تحولات سياسي معاصر ايران بيش از تاريخ صدر اسلام و ديگر تاريخهاي گذشته مورد هجوم است، چون به اين وسيله ميتوانند خودشان را نيز اثبات كنند. به نظر ميآيد بايد در دهه سوم انقلاب مقداري نسبت به تاريخ، آن هم تاريخ تحولات جديتر بينديشيم. در دهه اول انقلاب تعدادي از شخصيتهاي ديني، سياسي و تاريخي را بر اساس ملاك مبارزه و انقلاب به ميدان بحث تاريخي و تحقيقي آورديم كه اين عمل عمدتاً به خاطر عكسالعملهاي اواخر دوره پهلوي بود، شخصيتهايي مثل مرحوم ميرزا كوچكخان جنگلي، مرحوم خياباني، كلنل پسيان و حتي سيدجمالالدين اسدآبادي و اين افراد به مقدار زيادي وارد بحثهاي تاريخي ما شدند.در دهه دوم انقلاب اين جريان تقريباً به يك حالت تعادل رسيد. امروز ميبينيم با برخي از شخصيتهاي چه مثبت و چه منفي گذشتهمان بهتر ميتوانيم محاوره كنيم! امروز با مرحوم شيخ عبدالكريم حائري، مؤسس حوزه علميه قم بهتر ميتوانيم صحبت كنيم تا دهه اول انقلاب. شخصيتهاي روشنفكر نيز امروز عميقتر مطرح ميشوند. جناحهاي ليبرال، مليگرا و غيرخودي دنبال شخصيتهاي عميقتر در تاريخ ميگردند. اين جنگ موجود است اما در تاريخ بايد خودمان طرح مسئله كنيم و انفعالي نباشيم. توضيح اينكه ما امروز در جريانات فرهنگي حالت انفعالي پيدا كردهايم، مثلاً در صحنه سياسي امروز صورتمسئلهاي طرح ميكنند بدين صورت كه نيروهاي متدين را بسته، مستبد، چماقدار، مرتجع، سياهانديش و ضدترقي ميخوانند و خودشان را انسانهاي آزاديخواه، مردمي و. . . ميدانند. يعني آنچه را كه ميخواهند با همين صورتمسئله بر ما تحميل ميكنند. در تاريخ معاصر فضايي حتي بدتر و وحشتناكتر نيز وجود دارد. در حال حاضر كه اينها را بهتر ميشناسيم، شايد به سخنانشان زياد اعتنا نكنيم ولي در تاريخ اين ادعاها به صورت لايههايي روي هم جمع شده و هيچكس هم بدان پاسخ نداده است، ميگويند در تاريخ دو جريان بيشتر نبوده است: جريان ترقي و جريان استبداد. جريان ترقي روشنفكران هستند كه متوجه شدند ايران يك كشور عقبمانده و بدبخت است و بايد پيشرفت كند. جريان استبداد هم دو شعبه بوده است؛ يك شعبه ديني و ديگري حكومتي. در شعبه ديني آخوندها و روحانيون بودهاند و در شعبه حكومتي سلاطين و جريان استبداد عامل بدبختي ايران بوده است. اين كتاب به بررسي انتقادي وتحليلي اين ذهنيتها نيز روي آورده است. لازم به ذكر است با توجه به اينكه اكثر مباحثات كتاب به صورت سخنراني يا مصاحبه علمي بوده است و تبديل متن شفاهي به كتبي خالي از اشكال نيست، لذا برخي نارساييهاي ادبي و ويرايشي اجتنابناپذير بوده است.
پينوشت:
1- قرآن كريم، سوره محمد، آيه 35؛ سوره آلعمران، آيه 139
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]