واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: موتور اسلام سياسى مردم سالارى است
ويليام دالريمپل
ترجمه: سيد عماد رضوي
با گذشت هفت سال از حوادث 11 سپتامبر، اسلام سياسى در سراسر جهان اسلام به حركت درآمده است. نكته تعجب برانگيز اين است كه اوج گرفتن اين حركت بطور دمكراتيك صورت گرفته - يعنى نه بوسيله بمب، بلكه از طريق صندوق هاى راي. زمانى اعتقاد راسخ نومحافظه كاران اين بود كه دمكراسى عامل مهار رشد اسلام است اما اينگونه نيست. از زمانى كه آمريكا به افغانستان و عراق تعرض كرد، در هر جا هر زمان كه مسلمانان حق راى دادن داشته اند به طور مستمر در انتخابات شركت كرده اند.مسلمانان در لبنان، ايران، عراق، فلسطين، پاكستان، مصر، تركيه و الجزاير بطور انبوه و به شيوه اى بى سابقه به احزاب دينى راى داده اند. در جاهايى هم كه دولتها نزديك ترين روابط را با ايالات متحده داشته اند، ظهور اسلام سياسى قابل توجه تر بوده است.
اغلب فعاليتهاى روزنامه نگارى غرب طى هفت سال گذشته بر گروههاى تروريستي، گروههاى جهادى و گروههاى بمب گذار انتحارى معطوف بوده است. اما در حالى كه هنوز تهديد اعمال خشونت همچنان بسيار جدى است، مفسران غربى كه با نادانى عنوان “فاسيشم اسلامي” را ابداع كرده و آنرا با نازيسم مقايسه مى كنند گويى به حمله عصبى دچار هستند. چون تفاوتها ميان قدرتها و توانايى هاى نظامى مبارزان اسلامى و نازى ها آنقدر زياد است كه چنين مقايسه اى اعتبار ندارد و تشبيهاتى كه نومحافظه كاران ميان اوضاع امروزى جهان و دوران جنگ دوم جهانى ترسيم مى كنند، غلط است.
ماداميكه غرب در جهان اسلام دخالت مى كند، بمب ها منفجر خواهند شد، و ماداميكه انگليس در جنگهاى غيرقانونى جورج بوش مشاركت مى كند خون انگليسى ها در حملات جهادى ريخته خواهد شد. اما اين به معناى آن نيست كه مسلمانان به كشور ما تجاوز خواهند كرد و يا اينكه به قول مفسران آمريكايى نظير مارك استاين اروپا در آستانه تغيير اساسى به لحاظ مردم شناسى باشد. استاين مدعى است مسلمانان تا سال 20 10، 20 درصد مردم اروپا را تشكيل خواهند داد.
ما غربى ها احتمالا به خاطر اينكه توجه خود را به احتمال اعمال خشونت توسط گروههاى جهادى معطوف كرده ايم، از واقعيت غافل شده ايم. چون هرچند تصرف اروپا توسط مسلمانان اوهام باشد، اما در مورد جهان اسلام اوهام نيست و واقعيت دارد. سياستهاى ناشيانه و بى رحمانه آمريكا در خاور ميانه باعث تغييرات انقلابى و راديكاليزه شدن حتى ميانه رو ترين آحاد شده و در نتيجه وضعى كه از سالهاى دهه 50 ميلادى در آن منطقه ثابت بوده تغيير كرده است.
مصر يك نمونه اين مدعا است: در پى انتخابات سال 2005 در آن كشور، به رغم گزارشها مبنى بر تقلب توسط ائتلاف دمكراتيك ملى حسنى مبارك كه حزب حاكم بر مصر است، تعداد كرسىهاى گروه اخوان المسلمين كه بطور اسمى ممنوع ا زفعاليت است از 17 كرسى به 88 كرسى در مجلس خلق اين كشور رسيد كه 444 كرسى دارد - يعنى تعداد كرسى هاى اين گروه پنج برابر بيشتر شد. اخوان المسلمين مصر از از مدتها قبل دست از خشونت كشيده اند، حالا گروه اصلى اوپوزيسيون در مجلس مصر هستند.
آمار انتخاباتى پاكستان هم به نحو تعجب برانگيزى شبيه اين است. در پاكستان بطور سنتى احزاب سياسى تنها بخشى از آرا را در انتخابات از آن خود مى كردند، اما بعد از تعرض آمريكا به افغانستان اوضاع شروع به تغيير كرد.
مثلا در اكتبر سال 2002 ميلادي، ائتلاف دست راستى احزاب ديني، يعنى مجلس امل متحده يا ام ام اي، يازده مميز شش درصد آراء را به خود اختصاص داد يعنى سهم خود را در پارلمان پاكستان بيش از دوبرابر كرد. اين ائتلاف در دو استان هم مرز افغانستان - يعنى بلوچستان و استان مرز شمال غرب- پيروز قاطع آن انتخابات بود. ائتلاف مذكور در آن دو استان حكومت محلى شديدا محافظه كار و اسلامى برقرار كرد. بيم آن مى رود كه اين ائتلاف كه به يك نيروى انتخاباتى جدى مبدل شده در انتخابات هاى پيش رو پيروز اصلى صحنه هاى انتخاباتى و رويارويى هاى سياسى كنونى در پاكستان باشد.
دولت بوش در سال 2004 ميلادى اعلام كرد كه ترويج دمكراسى در خاورميان از موضوعات اصلى سياست خارجى آمريكا در دوره دوم تصدى وى خواهد بود. اما حالا حتى براى خود واشنگتن هم معلوم شده است كه اين سياست به شكست انجاميده. با اين وجود سياست خارجى ايالات متحده به انحاء مختلف باعث شده تا نظر مسلمانان بر ضد نظامهاى سلطنتى فاسد و احزاب ملى گراى پوسيده اى كه بمدت 50 سال بر خاورميانه حكومت كرده اند برگردد. مضحك است كه مسلمانان برخلاف تصور نومحافظه كاران، به جاى رويكرد به احزاب غيردينى و سكولار، پشت احزابى صف بستند كه به مخالفت با دخالتهاى تعرضى آمريكا در خاورميانه و جهان اسلام معروف هستند.
برخلاف پرويز مشرف، حسنى مبارك و محمود عباس، مخالفان آشكار و نهان سياستهاى آمريكا در خاورميانه از خشم به حق مسلمانان سود جسته اند: خشم از اينكه در افغانستان و عراق هزاران نفر كشته شده اند، خشم از اينكه آمريكا زرادخانه هستهاى اسراييل را ناديده مى گيرد. خشم از فجايعى مانند ماجراى زندان ابوغريب و اينكه هزاران مسلمان بدون محاكمه در شبكه اى از زندانهاى مخفى آمريكا در سراسر جهان محبوس شده و با اجازه واشنگتن شكنجه مى شوند، و خشم از شعارهاى ضد اسلامىاى كه هنوز از بوش و محفل او در واشنگتن صادر مى شود.
بعلاوه اينكه فقرا، احزاب دينى را عمدتا نماينده عدالت و عامل يكپارچگى و توزيع عادلانه منابع مى دانند. به همين دليل بود كه مثلا در انتخابات دو سال قبل در فلسطين “حماس” در مقابل “فتح” فاسد آنچنان قوى ظاهر شد و خوش درخشيد. به همين ترتيب ظهور دمكراتيك حزب ا... در لبنان به خاطر ضربه شديدى بود كه حسن نصرا... رهبر اين گروه به اسراييلى ها وارد ساخت و همچنين به خاطر اينكه او در جنوب لبنان به مردم خدمات درمانى و اجتماعى مى رساند، همانگونه كه حماس در غزه اينكار را مى كند.
عكس العمل آمريكا هم در زمانى كه احزاب نامطلوب واشنگتن از صندوقهاى راى خارج مى شوند اين بوده كه از دمكراسى عقب نشينى كند. نه تنها در مورد حماس بلكه در مورد اخوان المسمين مصر نيز چنين بود. از زمانى كه اخوان المسلمين در آن انتخابات آنگونه راى آورد، ايالات متحده ديگر به مبارك براى اعمال اصلاحات دمكراتيك فشار نمى آورد. حكومت مصر فعالان اصلى اخوان، حاميان مالى آنان و رقيب مبارك در انتخابات رياست جمهورى آن كشور را به زندان انداخت بى آنكه واشنگتن يك كلمه اعتراض كند.
من در سفر اخيرم به مصر، به هرجا كه رفتم دريافتم اسلام سياسى در آن كشور ماندنى است و اينكه همه مجبورند اين واقعيت را بپذيرند و با آن كنار بيايند. حالا ديگر عكس المعل ايالات متحده هم محلى از اعراب ندارد. حتى قبطى ها هم تمايلاتى به اخوان نشان مى دهند. يوسف سيدهوم سردبير روزنامه معروف “كاپتيك” (قبطي) مصر مى گويد:”اخوان از صحنه نخواهند رفت، ما هم لازم است با آنها وارد گفتگو شويم، سياستهاى شان را براى خودمان روشن سازيم و به عدم اعتماد متقابل پايان بدهيم.”
واقعيت اين است كه ما غربى ها هم بايد مانند قبطى هاى مصر راهى براى كنار آمدن با اسلام سياسى پيدا كنيم. وانمود كردن اينكه اسلام گرايان وجود ندارد و مذاكره نكردن با آنان پاسخ مشكلات ما نيست. تنها با آغاز گفتگو ممكن است ما بتوانيم در خاورميانه و جهان اسلام كسانى را براى مذاكره پيدا كنيم. و تنها در آن صورت است كه مى توان جبران آسيبى را كه از يازده سپتامبر به اين سو، سياستهاى انگليسى - آمريكايى به خاورميانه و نفوذ غرب وارد ساخته، آغاز كرد.
منبع:گاردين
يکشنبه 26 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]