واضح آرشیو وب فارسی:ورزش جهان: ورزش جهان-کیمیا روی ابرهاست. نه اینکه دست و پایش را گم کرده باشد ، نه اینکه مغرور بشود، نه! او روی ابرها هم خودش را حفظ کرده است. روی ابرها هم به تمام آروزهایش فکر می کند. او، یک دختر 17 ساله هم سهمیه المپیک را گرفته هم شانس کسب مدال در برزیل دارد. او در 17 سالگی قد و قامت و وزنی بیشتر از هم سالانش دارد اما چهره اش چهره معصومانه یک دختر شرقی معصوم است. کیمیا سخت تمرین می کند. خیلی سخت. بدی اش این است که از مصدومیت نمی ترسد. با خودش نمی گوید که یک مصدومیت می تواند او را از حضور در المپیک محروم کند. او با انگیزه و با توان تمرین می کند چون هدف بزرگی دارد. انگار هیچکس جلودار کیمیا نیست و نخواهد بود. کیمیا کیست و از کجا آمده؟ مثل همه مصاحبه ها او خودش را اینگونه معرفی می کند: کیمیا علیزاده دختری است 18 ساله و اهل کرج, خانواده آن اصالتا از اطراف شهر تبریز هستند اما به گفته خود کیمیا هیچ وقت نتوانسته به این شهر سفر کرده و از نزدیک آنجا را ببیند, او که فرزند ارشد خانواده است یک برادر کوچکتر از خود دارد که بر خلاف خواهرش به رشته ی والیبال می پردازد و اما بقیه داستان از زبان خود کیمیا … کیمیا چطور تکواندو کار شد؟ این دختر نابغه ورزش ایران ماجرای تکواندو کار شدنش را اینگونه تعریف می کند: تقریبا از هشت سالگی تکواندو وارد زندگی من شد, در کودکی به دلیل این که بسیار بچه ای آرام و مظلومی بودم , خانواده تصمیم گرفتند که نام مرا در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کنند و از این رو به یک باشگاه و در رشته تکواندو اسم نویسی کردیم. تنها 9 سال داشتم که وارد تورنمنت های کشوری شده و توانستم مدال های طلا و برنز را کسب کنم .در آن زمان اتفاقات پیرامونم مثل رفتن به اردو, مدت طولانی در کنار اساتید و دوستانم بودن برایم بسیار جالب و هیجان انگیز بود گویا وارد یک دنیای جدید شده بودم. بعد از آن در سال 91 وارد تیم ملی نوجوانان شده و به صورت حرفه ای به راهم ادامه دادم. یاس چگونه تبدیل به امید شد؟ نابغه تکواندوی ایران در آستانه وداع با تکواندو قرار داشت. زمانی که امیدهایش ناامید شده بود دوباره همه چیز به حالت اول برگشت. چگونه؟ خودش اینگونه تعریف می کند : درست در سالی که موفق به کسب مدال طلای کشوری شدم تورنمنت انتخابی تیم ملی نیز آغاز شد, آن روز گویا بخت با من یار نبود و من به شکل باور نکردنی هر دو رقابتم را به حریف واگذار کردم. به قدری نا امید شده بودم که یک درصد هم حتمال نمی دادم مرا برای تیم ملی انتخاب کنند, اما بعد از پایان مسابقات در اوج نا امیدی نامم را در سالن صدا زدند, همان زمانی که همه چیز برایم به نقطه ی پایان رسیده بود در واقع استارتی برای شروع ورزش حرفه ایم شد. چه کسی کیمیا را نصیحت کرد؟ او هم مانند بسیاری از ورزشکاران دیگر یک مشوق بسیار بزرگ داشت، والدینش. نقش پدر او البته خیلی مهم است. علیزاده در اینباره هم گفت: بعد از اینکه متوجه شدم به اردوی تیم ملی دعوت شدم با پدرم تماس گرفته و تمامی اتفاقات را برایش تعریف کردم. پدرم در عین داشتن احساس خوشحالی و غرور تنها یک نصیحت به من کرد و گفت: دخترم تنها وارد تیم ملی شدن مهم نیست, بلکه تلاش و کوشش بی وقفه و کسب قهرمانی و مدال برای کشورت بسیار مهم تر است. این نصیحت را همیشه سرلوحه ی کارم قرار دادم و همیشه تلاش کردم برای یک منظور به میدان مسابقه بروم آن هم افتخار آفرینی برای کشورم. بعد از اینکه از سوی مربیان و اساتیدم مورد تقدیر قرار گرفتم کم کم به خود ایمان آوردم که می توانم به تمامی مقام هایی که در سر دارم دست پیدا کنم تا اینکه در تورنمنت اندونزی نتوانستم مدالی کسب کنم. بعد از این شکست به قدری آشفته بودم که گاهی به سرم می زد از تکواندو دست کشیده و ادامه ندهم .اما خدارا شاکرم که توانستم این شکست را پله ای برای موفقیت خود قرار دهم.همین شد که در رقابت های جهانی تکواندو نوجوانان در چین تایپه موفق شدم مدال طلایی رنگ این رقابت ها را کسب کنم. چگونه 40 امتیاز از دست رفت؟ علیزاده هر چند سهمیه المپیک را به دست آورد اما خیلی زودتر از اینها می توانست این افتخار بزرگ را به دست بیاورد اما سن و سال کمش مانع از این اتفاق شد. خودش در تشریح این ماجرا می گوید: با این که تا به حال توانستم مدال طلای جهانی 2014 چین تایپه, طلای 2014 کره, طلای مسابقات المپیک نوجوانان, همچنین مدال طلایی رنگ تورنمنت ترکیه را به دست آوردم. بعد از همین تورنمنت بود که بازی های آسیایی اینچئون آغاز شد و متاسفانه کره ای ها موضوع کم سن و سالی من را بهانه کرده و با حضورم در تورنمنت اینچئون موافقت نکردند که این سببی شد تا من 40 امتیاز را برای کسب سهمیه المپیک به راحتی از دست بدهم. برای چه کیمیا یک سال عقب افتاد؟ کیمیا علیزاده هنوز یک محصل است و این را می داند که باید بخش دیگر زندگی اش را به درس اختصاص دهد. با این که به دلیل حضور در تورنمنت ها یک سال از هم سن و سالانش عقب افتاده اما با عزمی قوی و بی وقفه در تلاش است که هم ورزش حرفه ای و هم تحصیلاتش را در سطحی عالی به پیش ببرد. کیمیا می تواند برای همسالانش الگو باشد؟ خودش می گوید:شناخته شدن و مورد توجه اکثریت انسان ها قرار گرفتن هر چند که بسیار لذت بخش است اما اوایل برای من سخت بود زیرا تمام نگاه اطرافیانت نسبت تو تغییر می کند و انتظارات دو برابر می شود و از جایی که به عنوان یک ورزشکار باید الگوی هم سن و سال های خود باشم بار مسئولیتی بیشتری بر روی دوشم احساس می کنم. به غیر از تکواندو به چه ورزش دیگر علاقه دارد؟ تکواندو تنها ورزشی نیست که کیمیا به آن علاقه دارد. این دختر در ادامه مصاحبه اش ادامه می دهد: عاشق کوه نوردی هستم, در زمان هایی که از اردوها و مساقات فارغ می شوم به همراه استاد عزیزم خانم کامرانی و همسرشان به کوه نوردی می رویم وقتی تنها باشم به کوه های نزدیک کرج رفته و در غیر این صورت, به کوه هایی مانند الم کوه در کلاردشت می رویم. والیبال را هم دوست دارم و گاهی در اردوها با بچه ها بازی می کنیم, اما کفه ترازوی کوه نوردی برای من سنگین تر است. چه کسی الگوی کیمیا است؟ ممکن است مثل بسیاری از ورزشکاران کیمیا یک الگو داشته باشد. الگوی او کیست؟ وی گفت: استاد مهرو کامرانی چه ازلحاظ اخلاقی و چه از لحاظ فنی بزرگترین الگوی زندگی من است. او نه تنها من را در رسیدن به این مقطع کمک کرده بلکه یک مشاور خوب برای من بوده است. هر زمان که بعد از تمرین های سخت و فشرده از نظر روحی و جسمی خالی می شوم استاد کامرانی است که با راهنمایی هایش به من آرامش دوباره داده و آگاهم می سازد. او چه رنگی را دوست دارد؟ کیمیا اهل سرخابی و کل کل کردن نیست اما گاهی اوقات تمایلاتی از خود نشان می دهد. او می گوید: زیاد اهل فوتبال نگاه کردن نیستم اما من و برادرم یک استقلالی به تمام معنا هستیم و از جایی که پدرم پرسپولیسی است همیشه یک کل کل شیرین و لذت بخش بینمان وجود دارد. از طرفی تا حد امکان در کارهای خانه به مادرم کمک می کنم و اجازه نمی دهم که دست تنها بماند حتی در آشپزی هم کمکش می کنم مخصوصا ماکارونی که عاشقش هستم.(باخنده) خواننده مورد علاقه اش کیست؟ او مثل اکثر دختران نوجوان دیگر به خواننده های پاپ علاقه زیادی دارد. کیمیا در اینباره نیز می گوید: مرحوم مرتضی پاشایی یکی از خوانندگان مورد علاقه من است, او برای تمام طرفدارانش مانند ترانه هایش همیشه زنده است. البته مهدی احمدوند و میثم ابراهیمی نیز از خوانندگانی هستند که کارهایشان را مداوم دنبال می کنم اما متاسفانه به دلیل برنامه های فشرده ای که برای ما در نظر می گیرند نمی توانم به کنسرت این عزیزان بروم, و تنها به گوش دادن ترانه هایشان در اوج خستگی کفایت می کنم. تکواندو درس بزرگ زندگی من ورزش از هر نوعی که باشد تغییر زیادی در روح انسان ایجاد می کند , حتی خستگی اش زیباست, اما مهمتر از آن درسی است که ورزش به انسان می دهد. من نیز بسیاری از افکارم را مدیون ورزشم هستم , تکواندو برای من همچون دانشگاه بزرگی است که در آن درست زندگی کردن را آموختم. یکی از بزرگترین درس هایی که تکواندو در این چند سال برای من به ارمغان آورد این بوده که ,اگر انسان بتواند فعل خواستن را نه در حد تنها صرف کردن , بلکه سعی کند آن را در عمل نیز نشان دهد موفق می شود, بر تمامی موانع پیش رو با توکل به خداوند و امیدی دوباره, غلبه کرده و غیر ممکن ها را ممکن سازد.
پنجشنبه ، ۳۰اردیبهشت۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ورزش جهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]