واضح آرشیو وب فارسی:ساجده: "کاش آن روز که زینب(س) نظاره گر ریخته شدن خون برادر، فرزندان برادر و فرزندانش بود تو بودی تا داغ دختر علی(ع) را با غمت شریک می شدی اما زمان تو را به غنیمت گرفت و ذخیره ی تاریخ کرد تا امروز بمانی و آینه ی حرکت عاشورایی زینب شوی. شهادت برادرت مبارک ام جهاد."سخت است نوشتن از زنی که دارد یک تنه پای مردانه ترین جنگ تاریخ با دادن عزیزترین هایش می ایستد و دم نمی زند و برعکس وقتی با او هم کلام می شوی نه تنها لبخند از روی لبش محو نمی شود که سخنان پرشور و حماسی اش با آن لحن زیبای عربی تو را یاد سخنان زینبی دختر علی(ع) می اندازد. شیرین است که یادت برود سختی های از دست دادن پسر و همسر و برادر؛ نتیجه اش هم نشینی با اهل ایمان است وقتی تو را از صابرین می کند و درجه ات را می برد. بالاتر از شهیدانی که تقدیم اسلام کرده ای. شاید از همان روز که پای زندگی سخت یک مبارز اسلامی نشستی و پشت عواطف و مهر زنانه ات مبارزه با صبر را ادامه دادی پیش بینی چنین روزهایی را می کردی که یکی یکی با جسم خاکی اعضای خانواده ات خداحافظی کنی و با لحظه ی سخت دوری از آنها، شیرینی و حلاوت هم نشینی با ام المصائب را تجربه کنی. شهید عماد مغنیه این روزها همه نگاه ها به توست. تویی که شده ای نماد مقاومت یک ملت، اسوه زنان صبوری که با جان و دل هر آنچه دارند را خرج معامله با خدا می کنند. عمر زنی که خانه اش را با نور شهیدانش روشن کرده تا چراغ روشن خانه های سرزمینش شود. برای مایی که روزهای دفاع مقدس را ندیده ایم و همه نادیده هایمان به شنیده ها از آن زمان ختم می شود تو نمونه ی همان مادرانی هستی که فرزندان و برادران و پدر و همسرش را به معرکه ی نبرد می فرستاد و با صدای بلند فریاد راضیا به رضائک سر می داد تا مبادا غم از دست دادن عزیزان باعث خشنودی دشمن شود. و چه حقیر است دشمنی که پنداشته است تو را با آن آرمان بلندت می تواند به زمین بزند و عقیده ی مادران و خواهران و همسران سرزمینت را با نشان دادن غم های تو از پای درآورد. شهید مصطفی بدرالدین روزی که تو را در ختم پسرت دیدم با همان خنده ای که تمام صورتت را گرفته بود می شد فهمید سال ها مبارزه از تو زنی به بزرگی یک حزب الله ساخته است. تو پرورش یافته آرمان حزب اللهی همان عظمتی که وقتی درباره شهادت فرزند از تو سوال می شود می گویی افتخار می کنم که جهادم را و عمادم را در راه خدا دادم. وقتی با عمادت وداع کردی و جهادت را به کمال جهاد رساندی و حالا که ذوالفقارت را با خدا معامله کردی بی راه نیست تو هم شهید شده باشی. امروز که برادرت را کنار همسرت و فرزندت و شهدای مقاومت اسلامی لبنان به خاک می سپارند نام تو را هم باید در کنار شهیدانت بنویسند. شهید جهاد مغنیه این روزها که تو به تبریک شهادت برادر نشسته ای در کشور ما هم زنانی هستند که آغازگر راه پر خون همسر، فرزند و برادرت شده اند. همسران و فرزندان و برادرانشان را بدرقه راه جهاد می کنند و به انتظار شکوفه زدن جوانه های انتظارشان می نشینند. مقاومت را باید مدیون تو و زنانی همچون تو دانست، کاش آن روز که زینب(س) نظاره گر ریخته شدن خون برادرش و فرزندان و فرزندان برادرش بود تو بودی تا داغ دختر علی(ع) را با غمت شریک می شدی اما زمان تو را به غنیمت گرفت و ذخیره ی تاریخ کرد که تا امروز بمانی و آینه ی حرکت عاشورایی زینب شوی. شهادت برادرت مبارک ام جهاد. دفاع پرس
یکشنبه ، ۲۶اردیبهشت۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ساجده]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]