تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهشت را درى است كه ريّان ناميده مى شود از آن در، جز روزه داران وارد نشوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834983417




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

راز گمشدن زن شوهردار که بازاریابی افیونی می کرد (+ عکس) - پایگاه خبری تحلیلی پویش


واضح آرشیو وب فارسی:پویش: زن شوهردار به بهانه پرستاری از سالمندان همسرش را فریب داد تا با یک مرد افیونی همکار شود. این راز زمانی فاش شد که در یک شرکت بازاریابی جنایتی خونین رخ داد و زنی از مرگ حتمی نجات یافت. به گزارش ایران، ۷ مهرماه سال گذشته کشف جسد متعلق به یک مرد داخل خانه ای سه طبقه، در خیابان کارون به کلانتری ۱۰۸ نواب اعلام شد. با حضور مأموران کلانتری و تیم اورژانس در محل مشخص شد که فردی به نام کمال ۴۵ ساله بر اثر اصابت ضربات جسم سخت به ناحیه پشت سر به قتل رسیدند و جسدش توسط همسایه طبقه دوم در پلکان طبقه اول کشف شده است. همزمان پیکر نیمه جان متعلق به زنی ۴۲ ساله نیز به نام مریم داخل خانه طبقه اول این ساختمان کشف شد که او نیز همانند مقتول از ناحیه پشت سر مورد اصابت ضربات جسمی سخت قرار گرفته است اما همچنان زنده مانده بود. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. آغاز تحقیقات پلیسی همزمان با آغاز رسیدگی به پرونده قتلِ کمال، مریم نیز در شرایطی که در حالت بیهوشی به سر می برد، به بیمارستان منتقل شد و تحت مداوا قرار گرفت. با انجام اقدامات درمانی، مریم از مرگ نجات پیدا کرد و پس از چند روز به هوش آمد. وی گفت که حافظه اش را از دست داده و هیچ خاطره ای از زمان وقوع جنایت را به خاطر نمی آورد. کارآگاهان اداره دهم با مراجعه به محل وقوع جنایت به تحقیق از اهالی ساختمان پرداخته و اطلاع پیدا کردند که کمال و مریم ضمن معرفی خود به عنوان زن و شوهر، طبقه اول این ساختمان را به عنوان دفتر کاریابی اجاره کرده اند. همزمان، در همین زمان فردی با مراجعه به کلانتری ۱۰۸ نواب اعلام داشت که همسرش به نام «مریم» چند روز پیش از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. در همین زمان بلافاصله همسر وی در بیمارستان مورد شناسایی قرار گرقت. با توجه به پیچیدگی ایجاد شده در پرونده و محرز شدن دروغ بودن ادعای زن و شوهری مریم و مقتول با یکدیگر، کارآگاهان به محل وقوع جنایت رفتند و در بازرسی دقیق از محل جنایت موفق به کشف دفترچه ای می شوند که در آن مشخصات تعدادی از افراد همراه مبالغ دریافتی و پرداختی به آنها ثبت شده بود. در شرایطی که «مریم» با طرح ادعای فراموشی سعی در پوشاندن واقعیت داشت، وی با هماهنگی مقام قضایی و پس از پایان اقدامات درمانی جهت انجام تحقیقات در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. اعتراف به جنایت بعد از ۵ ماه مریم پس از گذشت ۵ ماه، سرانجام لب به اعتراف گشود و عنوان داشت که همراه مقتول در پوشش تشکیل «دفتر کاریابی» محلی را برای فروش مواد به فروشندگان موادمخدر اجاره و طی مدت فعالیتشان نیز خریداران موادمخدر با عنوان کاریابی به محل مراجعه داشته اند. اعتراف به تشکیل دفتر کاریابی جهت فروش موادمخدر در حالی ازسوی مریم صورت گرفت که بنا بر اظهارات همسرش، مریم به دروغ مدعی پیدا کردن شغلی با عنوان پرستار سالمندان برای خود شده و هر روز به این بهانه از خانه خارج می شده است. خرید و فروش مواد مخدر با اعتراف مریم به فعالیت در امر خرید و فروش موادمخدر و بررسی اطلاعات به دست آمده از دفترچه حساب خریداران موادمخدر، کارآگاهان موفق به شناسایی و دستگیری تعدادی از توزیع کنندگان موادمخدر شدند که پس از تکمیل تحقیقات در خصوص پرونده قتل خیابان کارون و نداشتن ارتباط با پرونده جنایت، تمامی آنها در اختیار پلیس مبارزه با موادمخدر قرار گرفتند. در ادامه تحقیقات، کارآگاهان موفق به شناسایی جوانی افغان به عنوان یکی از فروشندگان موادمخدر به کمال و مریم شدند که همزمان با وقوع جنایت از مخفیگاهش در شهرستان کرج متواری شده بود. تحقیقات جهت دستگیری وکیل ۲۲ ساله در دستور کار کارآگاهان قرار داشت تا نهایتا کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ اطلاع پیدا کردند که وی به صورت غیرقانونی از کشور خارج و به افغانستان گریخته است. مسافر غیرقانونی پس از گذشت ۸ ماه از زمان وقوع جنایت و بدست آمدن دلایل و شواهد ارتکاب جنایت توسط وکیل کارآگاهان اداره دهم اطلاع پیدا کردند که وی به تازگی و مجددا به شیوه غیرقانونی وارد ایران شده و در حال حاضر با هویت جعلی و تحت عنوان کارگر ساختمانی درمنطقه سعادت آباد مشغول به کار شده است. با شناسایی مخفیگاه «وکیل»، کارآگاهان اداره دهم دیروز به مخفیگاه وی رفته و او را در زمان استراحت دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند. متهم پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ صراحتا به ارتکاب جنایت کرد و گفت: روز جنایت جهت گرفتن پول خود به محل جنایت رفتم. مریم داخل ساختمان بود. زمانیکه از وی درخواست پول کردم وی مدعی شد که فعلا قادر به پرداخت پول نیست درحالیکه از طریق دوستانم اطلاع داشتم که آنها هر روز چند صد هزار تومان خرید و مواد می فروشند. مجددا درخواست پول کردم که مریم این بار عنوان داشت اصلا پولی به من نخواهد داد. قصد خارج شدن از داخل اتاق را داشتم که بیاد آوردم یک چکش داخل کوله پشتی خود دارم. چکش را از کوله خود در آوردم و چند ضربه محکم به پشت سر مریم زدم که او روی زمین افتاد. در همین زمان چشمم به گوشی تلفن همراه مریم افتاد و آنرا در ازای قسمتی از طلب خود برداشتم. قصد خارج شدن از ساختمان را داشتم که مقتول را مقابل خود مشاهده کردم. چند ضربه محکمِ چکش نیز به سر او زدم بگونه ای که بیهوش شد وداخل راه پله افتاد و من نیز به سرعت از محل فرارکردم.


شنبه ، ۲۵اردیبهشت۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پویش]
[مشاهده در: www.puyesh.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن