واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: دختر 21 ساله به خاطر ازدواج با مرد مورد علاقه اش از خانه گريخته بود قتل دختر فراري به بهانه حفظ آبروي خانوادگي
گروه حوادث؛ پسر جواني كه خواهرش را به خاطر فرار از خانه به قتل رسانده بود با مراجعه به پليس آگاهي خودش را تسليم كرد.اين پرونده پس از قتل دختري 21 ساله به نام مرجان در حاجي آباد بندرعباس به جريان افتاد و بعد از آنكه پليس تحقيقات مقدماتي خود را براي رازگشايي از جنايت به پايان رساند معلوم شد مرجان به دست برادرش به نام مرتضي كشته شده و عامل قتل پس از حادثه فرار كرده است.پس از انتقال جسد به پزشكي قانوني پليس به تلاش خود براي رديابي و دستگيري مرتضي ادامه داد تا اينكه خود وي چندي بعد به پليس آگاهي مراجعه و خودش را تسليم كرد. مرتضي با پذيرفتن اتهام قتل عمدي، فرار خواهرش از خانه را انگيزه اين جنايت عنوان كرد و گفت؛ مدتي پيش مردي به نام هوشنگ به خواستگاري مرجان آمد اما از آنجا كه وي تجربه يك ازدواج ناموفق را داشت من و خانواده ام با اين وصلت به شدت مخالفت كرديم.هوشنگ به رغم مخالفت ما همچنان به خواسته اش اصرار داشت و بالاخره توانست با وعده هاي دروغين و حرف هاي عاطفي خواهرم را به خودش علاقه مند كند بعد از آن بود كه مرجان نيز مصرانه از ما خواست اجازه بدهيم با هوشنگ ازدواج كند.متهم به قتل ادامه داد؛ با وجود اينكه خواهرم اسير احساسات شده بود چند بار با وي صحبت كرديم و توضيح داديم ازدواج با هوشنگ عاقبت خوبي ندارد ولي وي قانع نشد تا اينكه صبح روز 21 ارديبهشت، مادرم مرا از خواب بيدار كرد و گفت مرجان شناسنامه اش را برداشته و از خانه فرار كرده است. با شنيدن اين جمله ناگهان از خود بي خود شدم. آبروي خانوادگي مان در حال از بين رفتن بود و من نمي توانستم آرام بگيرم. به همين خاطر بلافاصله خانه را ترك كردم تا هرطور كه شده مرجان را پيدا كنم و به منزل بازگرداندم. من سه شبانه روز دنبال خواهرم بودم اما هيچ اثري از وي به دست نياوردم تا اينكه روز سوم پس از بازگشت به خانه فهميدم او نيز به منزل آمده است.مرتضي در ادامه اعترافاتش گفت؛ مرجان را به يك اتاق بردم، در را به رويش بستم و از او خواستم درباره علت فرارش توضيح دهد. او گفت براي اينكه بتواند با هوشنگ ازدواج كند منزل را ترك كرد، اما بعد از حضور در محضرخانه وقتي عاقد حاضر نشده بدون حضور پدر، وي را به عقد هوشنگ درآورد تصميم گرفته به منزل بازگردد و پدرم را راضي كند كه همراهش به دفترخانه ازدواج برود. با شنيدن اين حرف ها به شدت خشمگين شدم، هر چند مرجان التماس مي كرد او را ببخشم و رهايش كنم ولي از آنجا كه آبرويمان را در خطر مي ديدم چاره يي برايم وجود نداشت جز آنكه اين لكه ننگ را از دامن خانواده پاك كنم به همين خاطر يك تكه پارچه برداشتم و آن را در دهان خواهرم فروكردم سپس با تكه پارچه ديگري حلقه دار درست و مرجان را از آن آويزان كردم. با اين وجود هنوز خشمم فروكش نكرده بود و غيرتم اجازه نمي داد مرجان را در همان حالت رها كنم به همين دليل پيكر نيمه جان او را پايين آوردم و با چاقو چندين ضربه به وي زدم و گريختم.به گزارش ايسكانيوز پس از اعترافات مرتضي وي در حالي بازداشت شد كه اولياي دم مرجان اعلام كرده اند هيچ شكايتي از پسرشان ندارند و به اين ترتيب متهم فقط از جنبه عمومي جرم محاكمه خواهد شد.
يکشنبه 26 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]