محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840674628
درخواست نجفي از احزاب و سران اصلاحات كانديداي اصلاح طلبان تا پايان مهر مشخص شود
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: درخواست نجفي از احزاب و سران اصلاحات كانديداي اصلاح طلبان تا پايان مهر مشخص شود
حامد طبيبيروزگذشته بخش نخست گفت وگو با دكتر نجفي منتشر شد.بخش پاياني در ادامه مي آيد.---- به هر حال معرفي شما يا برخي ديگر از چهره هاي شاخص اصلاح طلب به اين معناست كه اصلاح طلبان به دليل فضاي ناعادلانه موجود، قصد اجماع روي كانديدايي را دارند كه امكان ردصلاحيت نداشته باشد.ما بايد چند نوع عملكرد احتمالي يا گزينه درخصوص انتخابات رياست جمهوري سال آينده را مورد بررسي دقيق قرار دهيم. نخست همان مساله نداشتن كانديدا در آن انتخابات است. موضوع ديگر اين است كه اصلاح طلبان كانديدايي را كه با توجه به نوع برخورد برخي نهادها در انتخابات مجلس هشتم، احتمال ردصلاحيت او مي رود فقط براي خالي نبودن عريضه به جامعه معرفي كنند كه اين امر در چارچوب منافع ملي و برخورد صادقانه با آنها و مجموع نظام نيست. حتي اگر برخي نهادها به طور غيرمنصفانه دست به ردصلاحيت چهره هاي ارزشمند نظام اعم از وزرا و مديران دولت هاي اصلاحات و سازندگي و نمايندگان ادوار مجلس مي زنند - و ما هميشه به آن معترض هستيم- اصلاح طلبان به دليل شرايط حساس داخلي و جهاني و جلوگيري از قرباني شدن منافع مردم، فعلاً بنا را بر تحمل و يافتن راهكارهاي جديد گذاشته اند. اگر برخي نهادها نگران تخريب وجهه نظام، زير سوال رفتن فرآيند انتخابات به عنوان اصل مورد تاكيد امام و به تبع آن خدشه به امنيت ملي ايران نيستند، در مقابل اصلاح طلبان ثابت كرده اند اين اصول داراي چه ميزان بالايي از ارزش براي آنهاست. ما نمونه برخي از اين مدارا و تحمل ها را در دولت آقاي خاتمي از سوي ايشان و تيم اصلاح طلبان شاهد بوديم و در جريان انتخابات رياست جمهوري نهم نيز بزرگاني مانند آقايان هاشمي رفسنجاني و كروبي، شكايت هاي خود را به بارگاه الهي عرضه كرده و از ايجاد تنش پرهيز كردند.گزينه سوم اصلاح طلبان هم معرفي يك كانديدا نه براي پيروزي كه صرفاً براي بودن در صحنه است كه اشاره كردم به چه دلايلي با اين روش هم مخالف هستم اما گزينه چهارم معرفي كانديدايي است كه امكان ردصلاحيت او از نظر عقلاني وجود نداشته باشد و همچنين شانس بالايي براي پيروزي وي متصور باشد كه من طرفدار اين راهبرد هستم. بنابراين درخصوص انتخابات رياست جمهوري دهم بايد يا گزينه اول يا گزينه چهارم در دستور كار اصلاح طلبان قرار گيرد كه حتماً در آن كنگره و اجتماع سراسري به طور جامع به آن پرداخته خواهد شد. اصلي ترين و پرحجم ترين بخش فعاليت اصلاح طلبان اما استمداد از مردم و هواداران پرشمار اصلاحات در بين همه اقشار جامعه از بازاريان عزيز تا جنبش دانشجويي است. بايد از همه درخواست شود تا با حضور در صحنه از كانديداي اصلاح طلب مورد علاقه خود در همه مراحل انتخابات حمايت و پشتيباني كنند تا اصلاح طلبان همانند دوران اصلاحات - البته با توجه به شرايط نامناسب اجرايي كشور در حال حاضر- بار ديگر ايران ما را در آستانه جهش اقتصادي و توسعه سازگار با جهان قرار دهند.- به طور معمول رقابت با رئيس جمهوري كه براي بار دوم هم كانديدا شده كار آساني نيست. همه امكانات دولتي و استانداران تا كوچك ترين ادارات شهرستان ها و بخش ها در اختيار اوست. پس چرا فعالان هر دو جناح، دولت فعلي را چهارساله و نه هشت ساله مي دانند؟درباره قسمت دوم سوال، عملكرد دولت نهم اصلي ترين علت ايجاد چنين نگرشي در ميان احزاب مختلف كشور و حتي همفكران سابق رئيس جمهور است. مي توان با قطعيت گفت در تمام حوزه هايي كه رئيس دولت در ايام تبليغات انتخاباتي و شعارهاي تبليغاتي كه در طول دوران مسووليت مطرح شده اگر نگوييم شكست خورده اند موفقيتي را نيز كسب نكرده اند. در برخي موارد ممكن است فعاليت هاي مثبتي انجام شده باشد اما در مسائل اصلي و برنامه هايي كه به عنوان شعار در طول سه سال گذشته مطرح شده، دولت نتوانست توفيق نسبي پيدا كند.بنابراين اين سوال مطرح است كه آيا آقاي احمدي نژاد اصلاً در دور آينده كانديدا خواهند شد يا خير؟- يعني اعتقاد داريد حتي ممكن است رئيس جمهور فعلي در دور آينده كانديدا نشود؟بله، ممكن است چنين اتفاقي رخ دهد. اگر جريان اصولگرا به طور يكپارچه حاضر به حمايت از ايشان نشود چه تضميني وجود خواهد داشت كه راي رئيس جمهور بيش از راي «رايحه خوش خدمت» يا حاميان دولت در دو انتخابات گذشته باشد؟ اگر كانديداي ديگري از سوي برخي احزاب اصولگرا مقابل آقاي احمدي نژاد وارد صحنه رقابت ها شود به سود ايشان خواهد بود كه اصلاً كانديدا نشوند، چون نتايج انتخابات ممكن است بسيار براي رئيس دولت نهم نااميدكننده باشد.البته يك اصل در ميان اصلاح طلبان برحسب تجربه سال هاي پس از انقلاب پذيرفته شده و آن اين است كه هيچ گاه نبايد روي شكاف اصولگرايان حساب كرد. شواهد نشان مي دهد به رغم اختلافات فزاينده يي كه در اردوگاه اصولگرايان رخنه كرده، احتمال اينكه از ترس پيروزي اصلاح طلبان در آخرين لحظات روي يك كانديدا به توافق برسند نيز وجود دارد. -پس اين تحليل كه اگر كانديداي اصلاح طلبان يعني چهره يي از بين آقاي خاتمي، كروبي و شما انتخاب شده و مورد اجماع قرار بگيرد، طرف مقابل هم به اجماع مي رسد. اينكه انتخابات كاملاً دوقطبي مي شود را قبول داريد؟بله، دو اتفاق ممكن است رخ دهد. اتفاق نخست اين است كه آنها از كانديدا يا كانديداي اصلاح طلبان نگراني نداشته باشند. يعني شرايط بسيار بدي به وجود بيايد كه بر فرض چهارنفر با عنوان اصلاح طلب وارد صحنه انتخابات شده و هركدام هم در حد 1 تا 5/1 ميليون راي كسب كنند يا در بهترين حالت موقعيتي شبيه انتخابات رياست جمهوري نهم به وجود بيايد. در اين صورت اصولگرايان ممكن است با دو كانديدا وارد صحنه رقابت ها شوند كه يكي از آنها آقاي احمدي نژاد خواهد بود . اتفاق دوم اما اين است كه جريان اصولگرا، نگران پيروزي اصلاح طلبان در انتخابات شوند و اين درحالتي بروز مي كند كه اصلاح طلبان يك كانديداي كاريزما، مقبول و صاحب راي را وارد انتخابات كنند. در اين صورت اصولگرايان به رغم همه اختلافات توافق كرده و در اين حالت يك مدل دوقطبي كامل را شاهد خواهيم بود. در حالت اول هم مدل به وجود آمده به اين صورت است كه دو قطب اصلي را اصولگرايان در اختيار داشته و چند قطب فرعي براي خالي نبودن عريضه در اختيار اصلاح طلبان خواهد بود تا تنور انتخابات را بدون هيچ نتيجه يي گرم كنند. اين مدل مطلوب ترين حالت براي جناح مقابل و برخي نهادها و محافل است. در مقابل اين اصلاح طلبان خواهند بود كه بايد با درايت و درك درست از شرايط و تحت تاثير كف زدن هاي رقيب قرار نگيرند و سرنوشت خود را خود به دست بگيرند.-به آن سوال من پاسخ نداديد كه با رقيبي كه هم در دوران انتخابات رئيس جمهور هست و هم امكانات را در سراسر كشور در اختيار دارد، چه خواهيد كرد؟اين موضوع تازه يي نيست. درواقع بايد به اين نكته توجه شود كه اگر كانديداي مقابل اصلاح طلبان، رئيس جمهور هم نباشد، همه امكانات را در اختيار خواهد داشت كه نمونه هاي روشن آن در انتخابات دوم خرداد 76 و رياست جمهوري نهم قابل رويت است. به بيان ديگر امكانات بسيار زيادي در حال حاضر در اختيار جريان اصولگراست و در عين حال آنها هم بي پروا و به طور كاملاً عيان از اين امكانات به سود خود بهره مي گيرند. درواقع هر چهره يي كه كانديداي واحد اصلاح طلبان خواهد بود بايد «پيه» چنين رقابت ناعادلانه يي را به تن خود ماليده و بداند از جهت امكانات و ابزارهايي كه در اختيار دو جناح اصلي نظام است تفاوت هاي جدي و فاصله بسيار عميقي وجود دارد.اصلاح طلبان اما به جز چند روزنامه كه به رغم فشارها و محدوديت هاي غيرقابل تحمل به دليل تلاش شبانه روزي خبرنگاران و روزنامه نگاران اصلاح طلب و مديران آن سر پا مانده و چند سايت با برد محدود، هيچ امكان رسانه يي ديگري نداشته و سمت دولتي هم ندارند. بنابراين اينكه اكنون برخي از چهره هاي اصلاح طلب - البته با هماهنگي - با جبهه اصلاحات چه به عنوان كانديداهاي احتمالي و چه به عنوان فعالان سياسي مباحث انتخاباتي را آغاز كنند چندان موضوع منفي نيست. - آقاي خاتمي ابداع كننده سفر استاني در ايام تبليغات خود بودند آيا كانديداي اصلاح طلبان و همه سران و اركان احزاب بايد همانند آقاي خاتمي براي رايزني با مردم به استان هاي مختلف بروند؟اگر مكانيسم پيشنهادي من مورد پذيرش قرار گيرد و اصلاح طلبان در اواخر مهرماه امكان معرفي كانديداي نهايي خود به مردم را پيدا كنند، خود كانديدا و تيم تبليغاتي و رسانه يي اصلاح طلبان حدود هشت ماه فرصت خواهند داشت تا دو كار مهم را به سرانجام برسانند؛ ابتدا اينكه مجموعه فعاليت هايي كه در دوران تبليغات انتخاباتي و روز انتخابات تا اعلام نتايج مورد نياز است را ساماندهي كنند و دوم، در حد توان و بضاعت از طريق سفرهاي مختلف و گفت وگو با اقشار مختلف مردم در همه استان هاي كشور، مواضع و راهكارهاي اصلاح طلبان براي برون رفت از شرايط وخيم كشور در حوزه دولت را تشريح كنند. البته به نظر من حتي هشت ماه هم فرصت زيادي نيست اما به طور قطع بسيار بهتر از آن است كه همانند ادوار گذشته و پس از ايجاد سردرگمي در هواداران پرشمار اصلاحات و مردم، تنها دو ماه مانده به انتخابات يك يا چند كانديداي غيرآماده از سوي اصلاح طلبان معرفي شود. - يكي از اشكالاتي كه به ستادهاي انتخاباتي اصلاح طلبان گرفته مي شود، مشكل سازماندهي نيرو و امكانات خصوصاً در استان هاست؛ براي رفع اين مشكل چه برنامه يي بايد ارائه شود؟من خودم در انتخابات رياست جمهوري نهم در ستاد آيت الله هاشمي رفسنجاني، ضعف در سازماندهي را به شكل بسيار روشني حس كردم و در ساير ستادهاي دوستان اصلاح طلب هم شرايط بهتر از اين نبود.در غير اين صورت نوعي از هم پاشيدگي ايجاد شده و عده يي از نيروهاي برخي محافل با برنامه ريزي قبلي اين گونه وانمود خواهند كرد كه به كانديداي اصلاح طلبان منتسب هستند تا با تبليغات غلط و جنگ هاي رواني معكوس، به تخريب ما بپردازند.بخش دوم مورد اشاره در سوال بالا اما مهم تر است. در واقع بايد در مجامع عمومي و سخنراني هايي كه در استان هاي مختلف از سوي نمايندگان اصلاح طلبان صورت مي گيرد، تمامي ابهامات و سوالات مردم درخصوص بازگشت اصلاح طلبان، در طول 8 ماه فرصت باقي مانده تا انتخابات پاسخ داده شود.- يكي از ايراداتي كه به آقاي هاشمي در مرحله اول و مخصوصاً يك هفته باقي مانده تا مرحله دوم انتخابات رياست جمهوري نهم گرفته شد، اعلام ايشان مبني بر نرفتن به سفر استاني بود اما يكي از برگ برنده هاي آقاي خاتمي در انتخابات دوم خرداد همين سفرها بود. پس معتقد به الزامي بودن آن هستيد؟بله، آقاي هاشمي در مرحله دوم كانديداي همه جبهه اصلاحات، گروه هاي معتدل و حتي بخشي از نيروهاي روشنفكر غيرسياسي بودند و اين مساله باعث شد سيل تخريب ايشان كه از مدت ها قبل توسط محافل خاص آغاز شده بود شدت بگيرد. خاطرم هست براي آقايان كروبي و معين هم تا حد امكان از سوي همان محافل خاص كارشكني صورت گرفت تا نتوانند برنامه هاي سفر خود را به درستي اجرا كنند. البته آقاي هاشمي چاره يي جز اتخاذ چنين موضعي نداشت. ايشان در آخرين روزهاي باقي مانده تا آغاز ثبت نام، تصميم به كانديداتوري گرفته و در نتيجه فرصت كافي را براي تبليغات استاني نداشت.در واقع اشكال اصلي همه اصلاح طلبان در اتخاذ تصميم نهايي براي حضور يا عدم حضور در انتخابات تا روزهاي آخر است. بله، همان طور كه اشاره كرديد برنامه ريزي آقاي خاتمي براي انتخابات خرداد 76 بسيار بهتر و كامل تر بود. ايشان بسيار زودتر از هميشه به اين نتيجه رسيدند كه در انتخابات رياست جمهوري هفتم شركت كنند و بر همين اساس از اوايل زمستان سال 75 فرصت ايجاد شد تا به رايزني و سفرهاي مختلف بپردازند.-اين بار هم گفته مي شود برخي از سران اصلاح طلب قصد دارند در آخرين لحظه از آمدن يا نيامدن خود خبر بدهند.اين مساله به طور كاملاً روشن بر وضعيت كانديداي ما در انتخابات رياست جمهوري اثر منفي خواهد گذاشت. اصلاح طلبان قبل از ايام ثبت نام و داغ شدن مباحث انتخاباتي، حداقل به 6 ماه زمان براي سازماندهي و اعلام مواضع در سراسر كشور احتياج خواهند داشت. من در جلسات خصوصي با برخي بزرگان اصلاح طلب به اين مساله اشاره كرده و از آنها درخواست كردم اگر بنا بر نيامدن آنها است بهتر است هرچه سريع تر اين تصميم به جبهه اصلاحات منتقل شود تا روي گزينه هاي بعدي به طور كاملاً جدي به توافق برسند. دود اين تاخير در چشم اصلاح طلبان و هواداران آنها رفته و نفع آن براي جناح رقيب خواهد بود. اصولگرايان به دليل همان امكانات نابرابري كه اشاره شد و آراي سازماندهي شده سنتي خود، نيازي به معرفي زودهنگام كانديدا ندارند اما براي ما شرايط به كلي متفاوت است. -اشاره كرديد در حال حاضر نابساماني شرايط به حدي است كه كار را براي دولت آينده بسيار سخت مي كند. اصلاح طلبان بايد با مردم چگونه سخن بگويند كه موجب بالا رفتن غيرطبيعي سطح مطالبات نشود؟جامعه امروز ايران از نظر جامعه شناسي داراي چند خصوصيت مهم است. نخست آنكه اصولاً جامعه يي مطالبه گر است و اين امري بسيار خوب و قابل ستايش است. جوانان ما امروز مطالباتي دارند كه درصد عمده يي از آن كاملاً بحق است و اگر علاقه مند به حركت كشور در مسير رشد و توسعه همه جانبه و البته واقعي هستيم، بايد اين مطالبات مورد توجه قرار بگيرد. زنان در جامعه ما مطالباتي دارند كه حتي از نظر تاريخي، پاسخگويي به آنها دير شده و به عقب افتاده است. بقيه اقشار اعم از دانشجويان، كارگران، فعالان عرصه هاي اجتماعي و خصوصاً هنرمندان نيز اكنون شرايط مناسبي ندارند و متاسفانه كشور پس از دو جهش نسبتاً مطلوب در دوران سازندگي و اصلاحات- البته با پذيرش همه كاستي هاي آن- اكنون در حال پسرفت و بازگشت به سال هاي ابتداي انقلاب است. درخصوص فرهنگيان هم به عنوان فردي كه در وزارت آموزش و پرورش از نزديك با آنها ارتباط داشته و هنوز هم با ابراز لطف آنها به گردهمايي هاي فرهنگيان دعوت مي شوم، تاكيد مي كنم كه به مطالبات اين قشر تاثيرگذار در سرنوشت كشور بسيار بي توجهي و بي مهري مي شود.اتفاقي كه افتاده اين است كه اين مطالبات از سوي مسوولان دولت در بسياري از موارد توجه نشد. نتيجه اين برخوردهاي پرتعداد غيرعلمي و غيركارشناسي نيز جامعه يي است كه در لايه هاي زيرين خود با اميال و خواسته هاي پاسخ داده نشده مواجه شده است. لذا تعبير مشهور جامعه شناسان يعني «شورش سفيد» واقعاً در ارتباط با جامعه مصداق پيدا كرده است.-اين تئوري به چه معنا است يا ويژگي هاي ديگر جامعه مطالبه گر چيست؟يعني جامعه مطالبه گر ما به دليل برخي عملكردهاي نادرست به سمتي حركت كند كه تدريجاً خود را در همه حوزه ها با مشكل روبه رو ببيند. اين گونه جوامع در انتظار يافتن منفذهايي خواهند نشست تا مطالبات خود را به صورت فوراني و حركت هاي تند مطرح كنند. اگر مطالبات در يك كانال درست هدايت شده و همچنين مشكلات و نارسايي ها به طور واقعي و نه با متهم كردن اين و آن و زمين و زمان با مردم در ميان گذاشته شود، جامعه ايراني آمادگي هر نوع فداكاري و تلاش مضاعف و ايثار را خواهد داشت. - ساير اقشار نيز مانند فرهنگيان مطالبات مشابهي دارند، آيا مي توان به آنها هم پاسخ داد؟در خصوص ساير اقشار مانند دانشجويان، زنان و جوانان هم وضع به همين منوال است. متاسفانه هيچ راهي براي تخليه انرژي هاي متراكمي كه به دليل اقتضائات سني در ميان جوانان وجود دارد در نظر گرفته نشده و در مقابل نوعي شرايط خلأ ايجاد شده است. در شرايط خلأ، هر موضوعي كه كمي كشش داشته باشد مي تواند جوان را به سمت خود جذب كند. اتفاق ناخوشايندي كه امروز در حال وقوع است، بر خورد با معلول ها به جاي توجه به علت هاست. - كانديداي اصلاح طلبان براي رياست جمهوري چگونه مي تواند به مردم اطمينان بدهد كه بخشي از مشكلات امروز كشور در يك بازه زماني فرضاً چهار ساله قابل رفع است؟ مردم شاهد آن هستند كه با نفت 120 دلاري، هر روز بحران به سراغ يك بخش مي رود؛ از مسكن گرفته تا برنج و چاي. وزرا و اعضاي كابينه هر روز در آستانه تغيير هستند.بخش عمده يي از مسائل و مشكلات طاقت فرسايي كه امروز مردم ما با آن دست به گريبان هستند از آن دسته مشكلاتي است كه بدون هيچ دليل منطقي و عقلي در مقابل آنها قرار داده شده است. در واقع در همه بخش ها، دولت مايل است در جزيي ترين شئون خصوصي مردم دخالت كند. در مرحله دوم نيز بايد موانعي كه بدون هيچ علت منطقي ايجاد شده برداشته شود. همين دو اتفاق كافي است تا مردم به ميزان زيادي از اصلاح طلبان اعلام رضايت كنند. شايد اين تعبير مناسبي نباشد اما گاهي به كنايه مي گويم زبان حال امروز مردم اين است كه اگر پول نفت بر سر سفره هاي آنها نيامد لااقل سفره با مقدار كمي نان براي آنها باقي بماند كه آن هم از دست رفته است. مشكلاتي كه امروز بر شادي و سرزندگي مردم سايه افكنده در هر حوزه يي كه باشد اعم از معيشت و تنگناهاي اقتصادي تا حوزه فرهنگ، سياست و خصوصاً حوزه بين الملل تا حدود زيادي «خودساخته» هستند. دستگاه ديپلماسي و مسوولان ارشد دولت به طور مرتب با اتخاذ مواضع غيرديپلماتيك، كشورهاي دنيا را براي انجام اقدامات محدودكننده عليه ايران تحريك مي كنند. شايد بهتر باشد كه اصلاح طلبان در صورت پيروزي چه در حوزه داخلي و چه در حوزه بين الملل، كمتر موضع گيري كرده يا همان روش گفت وگوي همه جانبه دولت اصلاحات را ادامه دهند. - در دوره وزارت آموزش وپرورش به رغم فشارهاي اقتصادي خردكننده دوران پس از جنگ و كمبود منابع درآمدي، حقوق فرهنگيان را به دو برابر افزايش داديد كه هنوز نقل مي شود.آيا آن الگو قابل تعميم به همه بخش هاي درگير در توسعه در كشور خواهد بود؟بله، بدون شك اين امكان وجود دارد. من فكر مي كنم امكانات كشور بسيار بيشتر از آن است كه تا اين اندازه فقر به مردم تحميل شود. بارها گفته شده ايران از نظر منابع نفت و گاز دومين كشور دنيا به شمار مي رود و در بقيه ذخاير زيرزميني هم در اكثر موارد به عنوان يك كشور غني در دنيا شناخته مي شويم. از نظر منابع انساني در شرايط كاملاً برتر نسبت به بسياري از كشورهاي پيشرفته قرار داريم اما در كمال تاسف، خيل متخصصان و مديران باسابقه و تحصيلكرده نظام و انقلاب در طول سه سال گذشته به كنار گذاشته شده يا ايزوله شده اند. از هر جهتي كه وضعيت كشور مورد بررسي قرار گيرد نتيجه يكي است؛ «شرايط ما بايد بسيار بهتر از آن چيزي باشد كه در حال حاضر شاهد آن هستيم.»- از نظر شما مشكل اصلي در چند خط، چگونه قابل توضيح است؟به نظر من حلقه مفقوده در اين مساله و پاسخ اين معما اين است كه مديريت كشور خصوصاً در سه سال اخير دچار اشكالات عديده يي است و اين عدم ثبات در تصميم گيري ها و سياستگذاري ها اكنون به بلاي جان خود مديران همسو با دولت نهم بدل شده است. در طول هفته هاي اخير بارها اين جمله از زبان رئيس كل بانك مركزي به عنوان مسوول اصلي سياست هاي پولي كشور شنيده شده كه «من هنوز پشت ميز كارم هستم». موضوعي كه در همه جاي دنيا پذيرفته شده اين است كه عمر متوسط رئيس كل بانك مركزي يك كشور مي بايست حداقل 10 سال باشد.اين امر نشان از رنجي دارد كه مديريت ما به جرم بيان يكسري عقايد كاملاً درست بايد متحمل شود.من معتقدم مشكلات كشور قابل حل است اما در كنار تدبير و درايت.- مي توانيد مثال هايي را ارائه كنيد؟به عنوان مثال در برنامه دوم توسعه با يك ماده قانوني سه سطري، طرح تاسيس صندوق ذخيره فرهنگيان را به تصويب رسانديم و با آن قانون اين امكان ايجاد شد تا يك نهاد اقتصادي بسيار قوي و بزرگي را در كنار وزارتخانه براي فرهنگيان پايه گذاري كنيم.به رغم برخي نارسايي ها اما هنوز هم اين صندوق به عنوان يك نهاد پرقدرت اقتصادي بر اقتصاد كشور تاثيرگذار است. اين كار با پول انجام نشد، تنها يك ايده و ساعت ها كار كارشناسي در پس آن قرار داشت كه در صورت صحيح عمل كردن تا به امروز در همه زمينه ها خدماتي بسيار بيشتر از آنچه شاهد هستيم را به فرهنگيان ارائه مي داد.من معتقدم اصلاح طلبان از اين پتانسيل و توانايي برخوردار هستند كه در صورت در پيش گرفتن يك رفتار عاقلانه براي بازگشت به قدرت، پس از رسيدن به قدرت به شكل منطقي به مطالبات مردم پاسخ گفته و گره هاي زده شده بر زندگي همه قشرهاي جامعه را به تدريج باز كنند.
يکشنبه 26 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 320]
-
گوناگون
پربازدیدترینها