واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: حمايت ظاهري يا حمايت واقعي تهران- ايرنا- روزنامه دنياي اقتصاد در شماره دوشنبه 13 ارديبهشت در سرمقاله خود آورده است: موضوع حمايت از منافع كارگران هميشه از مباحث مهم و چالشبرانگيز ميان طرفداران و مخالفان نظام بازار آزاد بوده است.
در اين سرمقاله كه به قلم موسي غنينژاد منتشر شده است، مي خوانيم: مخالفان كه اين نظام را با واژه سرمايهداري توصيف ميكنند، معتقدند منافع صاحبان سرمايه يا سرمايهداران با منافع كارگران در تضاد است، از اين رو كارگران نيازمند حمايت از سوي سنديكاها يا دولت هستند تا جلوي اجحاف به آنها گرفته شود. تعيين حداقل دستمزد از سوي دولتها مصداق بارز اين نوع حمايت ذكر ميشود. واضح است استدلالي كه به پشتيباني اين نوع حمايتها مطرح ميشود بر اساس مقدمهاي است كه ذكر شد؛ يعني كارگران با كارفرمايان يا به اصطلاح سرمايهداران تضاد منافع دارند. مغالطه بزرگي در اين ميان وجود دارد كه اغلب از آن غفلت ميشود.اگر بنگاه يا كارفرما سود نبرد، ديگر بنگاهي وجود نخواهد داشت كه كارگر در آن كار كند، پس منافع كارفرما نه تنها در تضاد با منافع كارگر نيست، بلكه با آن همسو است. يا حداقل تا آنجا كه كارگر نيز دستمزد منصفانهاي بگيرد سود بردن سرمايهدار با منافع كارگر در تضاد نيست. حال پرسش اين است كه منافع منصفانه را چگونه ميتوان تعريف يا تعيين كرد؟ انسانها زيادهخواهند، چه كارگر و چه سرمايهدار دنبال حداكثر كردن منافع خود هستند. چه مكانيسمي ميتواند بر اين زيادهخواهي مهار بزند و تعادل مطلوبي براي هر دو طرف ايجاد كند؟ عدهاي اينگونه استدلال ميكنند كه چون كارگر نسبت به كارفرما در موضع ضعف است پس بايد از او در برابر زيادهخواهي كارفرما حمايت كرد. تعيين حداقل دستمزد معمولا با اين استدلال توجيه ميشود، اما اين تدبير واقعا كارآمد است و منافع كارگران را تضمين ميكند؟ اگر حداقل دستمزد در سطحي تعيين شود كه استخدام براي كارفرما صرفه اقتصادي نداشته باشد و به شيوههاي توليد سرمايهبر متوسل شود يا اصلا كسبوكار خود را تعطيل كند چه فايدهاي نصيب كارگران ميشود؟ واقعيت اين است كه اينگونه تدابير دستوري كارساز نيست و حداكثر بهطور موقتي به نفع آن دسته از كارگراني تمام ميشود كه كار دائمي و قرارداد كاري مطمئني دارند و نه همه كارگران و بهويژه آنهايي كه بيكارند و منتظر ورود به بازار كار هستند. بهعلاوه، در درازمدت كه كار بنگاه به ورشكستگي بكشد، كارگران هم در نهايت متضرر ميشوند. اين حمايتهاي ظاهري مانند عكس مار كشيدن است؛ يعني ممكن است عدهاي گول ظاهر را بخورند، اما در واقع مشكلي را حل نميكند. حمايت واقعي از منافع كارگران را در جاي ديگري بايد جستوجو كرد و آن فراهم آوردن شرايطي است كه رونق اقتصادي شكل بگيرد و توليد سودآور شود. در اين صورت است كه كارفرمايان به خاطر تامين منافع خود ناگزير به استخدام كارگران بيشتري روي ميآورند و همين امر موجب بالا رفتن دستمزدهاي واقعي ميشود. اگر اين واقعيت مسلم و منطقي را بپذيريم كه در درازمدت تضاد منافعي ميان كارگر و سرمايهدار وجود ندارد و سرنوشت آنها به هم گره خورده است در اين صورت به جاي رفتن دنبال سراب حمايتهاي ظاهري، ميتوانيم به سوي راه حل واقعي برويم كه چيزي جز باز كردن راه براي رونق فعاليتهاي اقتصادي در بازارهاي رقابتي نيست.*منبع: روزنامه دنياي اقتصاد، 13 ارديبهشت 1395 **گروه اطلاع رساني**2059**9131
13/02/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]