واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: رابطه سینما و ادبیات ما غریب است. در حالی که ما رمانها و خاطرات جذابی هم داریم مثل آثار دفاع مقدسی که پر از تعلیق و هیجان و جنس جوری هستند برای سینما، اما گوشهای افتادهاند در بازار نشر و کسی برای فیلمکردن حواسش به آنها نیست. سال گذشته همین روزها کتاب «آن بیست و سه نفر» صدا کرد. به توضیح نیاز ندارد واقعا چون کتابخوانان بخوبی آن را میشناسند. احمد یوسفزاده در گفتوگو با جامجم، از خواسته سینماییاش درباره این کتاب صحبت کرده است.
تا حالا شده شما هم مثل من فکر کنید که چرا «آن بیست و سه نفر» با حداقل چهل چاپ آن هم در یک سال، فیلمساز ما را قلقلک نداده که حداقل فیلمش را بسازد؟ خودم هم جوابی ندارم واقعا. سوال منم هست! شاید به قول فلان کارگردان معروف، تا جوشش هست چرا سراغ کتاب بروم؟ من جور دیگری بگویم. این که کتابهای دفاع مقدس ما مگر پرفروشترین نیستند مثل «آن بیست و سه نفر»؟ پس حتما مشتری دارند. این امتیازی ویژه است از این جهت کارگردانی که حتی نگاه به گیشه نیز دارد، فیلم ساختن از خاطرات دفاع مقدس برایش کاملا توجیهپذیر میشود. وقتی مخاطب دوست دارد بداند قهرمانان جنگ چه کردند و مملکت را چطور نگه داشتند تا امروز همه چیز در امنیت و آرامش باشد، خب فیلمساز نیز باید این کتابهای پرمخاطب را فراموش نکند. یک ذره فکر کنند چرا رهبر معظم انقلاب سراغ این کتابها میروند. بالاخره فیلمسازان دفاع مقدس تعدادشان در سینمای ما کمتر است. خب حالا چرا همین فیلمسازان ما که عمری هست در حوزه دفاع مقدس فیلم میسازند، به این آثار ورود نمیکنند؟ این را نیز یادمان نرود که جمع زیادی از آثار ماندگار سینمای ایران، نیز فیلمهای دفاع مقدسی بودهاند. تبعاتی هم دارد؛ چون فیلم بدساخت نیز در این ژانر داشتهایم! بله! اسم نمیآورم ولی وقتی هنرمندان کاربلد، وارد ساخت فیلم خوب نشوند، سینمای دفاع مقدس هم دچار لودگی میشود. درباره اسارت که فیلم بسیار کم ساخته شده است. من که خودم اسیر بودم و این فضا را به چشم دیدهام، از فیلمهای درباره اسارت، ناراحتم چون فیلم میسازند، اما با خود اسرا حرف نمیزنند که روایتشان صادق بشود. ببینید اسارت ترکیبی از غم و شادی است؛ ما چندان هم خوش نگذراندیم برخلاف آنچه در برخی آثار سینمایی نشان میدهند. با این فیلمها جوانان را به شک میاندازند که لابد ما خوشگذرانی کردهایم! فیلمساز اگر فیلمی در سینما میسازد لااقل همه تصاویر اسارت را منتقل کند نه این که فقط در چهار دیالوگ طنز، خلاصه شود. درباره آن بیست و سه نفر احیانا علاقه به ساختش دارید و مثلا توسط چه فیلمسازی؟ سینمای ابراهیم حاتمیکیا واقعا درخشان است. کاش او حوزه سینمای جنگ را با فیلمی درباره اسارت کامل کند؛ امیدوارم روزی حاتمیکیا آن بیست و سه نفر را بسازد. امیدوارم او کارگردان فیلم کتابم باشد. حالا چرا حاتمیکیا؟ چون این کتاب سوژهای دارد که فقط یک بار اتفاق میافتد. به قول برخی، شاید اتفاقی باشد در تمام جنگهای صدسال اخیر حتی. مثل دیگر اتفاقات دفاع مقدس نیست. موضوعی ناب دارد و اینقدر ارزشمند است که شخص حاتمیکیا سراغش برود. ولی در این جور مصداقها، حتما نویسنده باید کنار فیلمساز باشد تا حق مطلب بتواند ادا شود. اتفاقا اگر هر کسی هم بخواهد سراغش برود، باید حتما با بچههای رزمنده کتاب، همفکری داشته باشد تا سوژهسوزی نشود. چون با اتفاقاتی که افتاده خود ما نسبت به آن بیست و سه نفر حساسیم. تا به الان از طرف بچههای سینما پیشنهادی برای ساختش داشتهاید؟ خیلی پیشنهاد داشتهایم و چون فیلمسازان چندان کار شاخص یا اسم و رسمی ندارند ما نیز رد کردهایم. خب خود حوزه هنری، برود دست فیلمساز را بگیرد، مثل «دا» که به همایون اسعدیان سپرده شده است. حوزه هنری اتفاقا تا مرحله فیلمنامه نیز رفت و قرار بود محمدرضا گوهری آن را بنویسد. شما اسم آقای اسعدیان را بردی. «طلا و مس» او را دیدهام و شاعرانگیاش را. آن بیست و سه نفر نیز چنین فضایی را میطلبد. فکر میکنم مخاطب استقبال میکند هرچند امیدوارم خیلی دیر نشود. کتابی که در یک سال بیش از صدهزار نسخه از آن چاپ شده حتما مخاطب دارد. حضرت آقا این کتاب را در چند روز تمام میکند یا مخاطبان حتی به من میگویند دو روزه همه را خواندهاند؛ خب اینها موید همین مسأله است. شخصا نیز امیدوارم اگر بخواهد فیلمش ساخته شود، دیر نشود. محسن غلامی (قلعه سیدی)
دوشنبه 20 اردیبهشت 1395 ساعت 01:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]