واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مگر شما نبودید که پس ازبازی ترور حجاریان خشونت را نافی خشونت دانستید؟!!! در تاریخ هیچ چیز گم شدنی نیست .در حالی که هم فکران شما به فرهنگ شهادت به جرم خشونت زا بودن حمله می کردند، این سخنان شما در آن روزهاست:«دینی که برای نفی خشونت آمده است ، در برابر آن نیز می ایستد و اگر لازم باشد برای نفی خشونت ، « با خشونت » نیز رفتار خواهد کرد » چندی پیش محمد خاتمی رییس دولت اصلاحات ، سخنانی را در جمع خانواده های بازداشت شدگان بعد از انتخابات22خرداد ایراد کرد.سرفصل های سخنان خاتمی تفاوت زیادی با رسانه های بیگانگان نداشت و اگر کسی اندکی با سایت های اپوزیسیون آشنایی داشته باشد پی به اشتراکات جالب و فوق العاده این سخنرانی با مواضع منافقین اسم و رسم دار می برد. با این اوصاف مشخص نیست که چرا سایت باران از صفت های تاریخی و کم نظیر استفاده می کند. اگر چه ناگفته ها در مورد این سخنرانی بسیار زیاد است ولی در سطرهای پیش رو فقط بخشی از آن را نقد و بر رسی می کنیم: 1-آقای خاتمی ابتدا به ساکن با حمله به نهاد هایی مثل نیروی انتظامی، قوه قضاییه و صدا و سیما فضای کشور را فضای وحشت و خشونت ترسیم می کند. اولا شرایط جامعه این گونه نیست. مثل این که آقای خاتمی فراموش کرده اند که دوران دوم خرداد و انگاره سازی به پایان رسیده است. چگونه دستگیری چند اغتشاشگر فضای کشور را پر از رعب و وحشت کرده است؟ هنوز به خاطر داریم که رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات از طرح دستگیری اراذل و اوباش چگونه به وحشت افتاده بود. ثانیا بر فرض صحت، این شرایط را چه کسانی به وجود آوردند؟ آیا آقایان میرحسین و کروبی که آنها را یگانه گوهر های ایران زمین معرفی می کنید مقصرند یا نیروی انتظامی؟ از خطبه رهبر معظم انقلاب در 29 خرداد هنوز زمان زیادی نگذشته است . فراموش کرده اید که معظم له کسانی را که باعث ایجاد این اردو کشی های خیابانی شدند، مسئول خون بی گناهان دانستند؟ ثالثا مگر شما نبودید که پس ازبازی ترور حجاریان خشونت را نافی خشونت دانستید؟!!! در تاریخ هیچ چیز گم شدنی نیست .این سخنان شما در آن روزهاست که به فرهنگ شهادت هم به جرم خشونت زا بودن حمله می کردند:«دینی که برای نفی خشونت آمده است ، در برابر آن نیز می ایستد و اگر لازم باشد برای نفی خشونت ، « با خشونت » نیز رفتار خواهد کرد » !!!(1) اگر در تعریف شما از خشونت، به آتش کشیدن ماشین های مردم بی گناه می گنجد، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات دقیقا به تعریف شما نسبت به خشونت عمل کرد ه اند. 2- آقای خاتمی باز بحث تئوری توطئه را پیش کشیده است و می گوید:« این حرفهای بی اساس یعنی چه؟ براندازی و انقلاب رنگی یعنی چه؟اگر این فضای مسموم تبلیغاتی و امنیتی ادامه پیدا کند، با توجه به آنچه انجام گرفت و یک طرفه اعلام شد باید بگوییم کودتای مخملین علیه مردم و جمهوریت نظام صورت گرفته است.» البته آقای خاتمی نگفت با وجود حضور 40 ميليوني مردم پاي صندوق هاي راي ، چگونه مي توان فقط به اين دليل كه به كانديداي مورد نظر آنها راي نداده اند، به «پايان جمهوريت» می رسیم. در همان روزهایی که ستاد موسوی بحث کمیته صیانت از آراء را مطرح، و استفاده از رنگ سبز را در دستور کار قرار داد،همگان به یاد مدل انقلاب رنگی در اوکراین و گرجستان افتادند و زنگ خطر انقلاب رنگی از سوی ستاد موسوی به صدا در آمد. اگر آن روزها کسی این گمانه زنی ها را مطرح می کرد و در روزهای پس از انتخابات این آشوب ها به وجود نمی آمد این سخنان آقای خاتمی کاملا درست و منطقی بود. اما مایه بسی تعجب است که با این همه شواهد باز هم آقای خاتمی براندازی را حرفی بی اساس می داند. آیا صریح تر از اعترافات مهدوی عضو سازمان مجاهدین می خواهید؟ آنجلا مرکل، نتانیاهو و همه ی سران استکبار علنا از آشوبگران حمایت کرده اند. اوبامای صهیونیست صریحا نام موسوی را بر زبان رانده و از او حمایت کرده است. شما که خود را نگران خط امام می دانید این حمایت ها شما را به یاد جملاتی از امام نیانداخت:« در هر صورت این مسائل برای انقلابها هست، که خارج و داخل ضرر دیده اند، البته باید بد بگویند. ما نباید متوقع باشیم. اینهایی که شکست خوردند برای ما مقاله خوب بنویسند. البته باید فحش دهند.اگر روزی خوب نوشتند آن وقت است که ما مصیبت داریم...اگر بگین ( نخست وزیر وقت اسرائیل ) به ما فحش بدهد، ارزش ما پیش مردم زیاد می شود.»(2) آیا شما نبودید که در ماجرای کودتای 18 تیر با کاخ ریاست جمهوری خداحافظی کردید؟ شاید با این ساده انگاری های شما بهتر بتوان متوجه شد که چرا بی سیم های وزارت کشورآقای خاتمی در دست کودتاگران بود؟ اگر تدابیر رهبری نبود شما با آن کودتا چه می کردید؟ خود شما در این سخنرانی اعتراف می کنید که وزارت اطلاعات را به ارگانی بی خاصیت تبدیل کرده بودید!!! ماجراهای قتل های زنجیره ای و آن سیل اتهامات به وزارت اطلاعات هم بماند. 3-نکته مضحک سخنرانی رییس دولت اصلاحات بحث حضور حداکثری مردم در پای صندوق های رای است که بدون هیچ دلیلی به نام خود سند می زند. رئیس بنیاد باران این گونه ادامه می دهد:« بخش قابل توجهی از مردم به دعوت ما به صحنه آمدند اما با این نتیجه و این برخوردها مطمئن باشید دیگر نه ما میتوانیم با اطمینان کسی را به حضور در صحنه دعوت کنیم و نه دیگر کسی حرف ما را خواهد پذیرفت.» نکته جالب آن جاست که وی شهریور ماه سال گذشته در جمع فعالین سیاسی مردم را نسبت به انتخابات بی رغبت دانسته و مهمترين دليل اين بيرغبتي را اينگونه ذكر کرد ه است: «ذهن مردم اينطور است كه اگر بيايند و نيايند، خيلي فرق نميكند» فارغ از تشابه 100% این سخنان با سخنان آقای هاشمی، چگونه است که کسی که خود را روشنفکر قلمداد می کند بعد از انتخابات و حضور 85% مردم این گونه تغییر موضع می دهد. آقای خاتمی آیا فکر نمی کنید که بخش قابل توجه مردم نه به خاطر دعوت شما بلکه به خاطر لبیک به رهبرانقلاب به صحنه آمده اند؟ البته این گونه سخن گفتن اصلاح طلبان چندان هم عجیب نیست. استانلي دوم- معاون رئيس سازمان امنيت ملي آمريكا- در دورانی که آقای خاتمی 8 سال تدارکچی احزاب بود مي گويد: «آنچه تاكنون همه تحركات ما را براي براندازي جمهوري اسلامي ايران با ناكامي مواجه ساخته، اعتقاد مردم ايران به ولايت فقيه است؛ چرا كه ولايت فقيه براي ما و گنجينههاي اطلاعاتي ما يك واژه بي تعريف است، به طوري كه ما به هيچ وجه نميتوانيم محل حضور و ظهور و حتي ميزان برد احكام ولي فقيه را پيش بيني كنيم. ولي ما نااميد نيستيم، خوشبختانه احزاب و آدمهاي تازه نفس در ايران، در يك حركت جمعي با ظرافت و وسواس دارند اين خار را از چشم ما بيرون ميكشند.» اگرچه با آمدن دولت نهم ،اندک امیدهای امثال استانلی به ناامیدی مطلق تبدیل شد ولی وجه تشابه آقای خاتمی و آقای استانلی آنجاست که او هم هنوز به میزان برد احکام ولی فقیه آشنایی ندارد. آیا فکر نمی کنید اگر مردم ایران به خاطر اجابت شما به صحنه انتخابات آمده بودند حتما به کاندید مورد علاقه شما رای می دادند؟!! واقعا یعنی این مقدار اندیشه هم از جانب شما به وقوع نمی پیوندد؟ 4-سخنرانی شما در دانشگاه امیرکبیر،علاوه بر اینکه برای شما آزمونی شد تا ماهیت شعارهایی مثل، زنده باد مخالف من ،توسعه سیاسی و ... مشخص شود، سخنان دیگری هم بر زبان آوردید که عبرت آموز بشود ولی مع الاسف میلیشیای تحکیم وحدت را تهدید به بیرون انداختن از سالن کردید. در آن روزگار ردای ریاست جمهوری بر تن داشتید. یادتان هست که خطاب به تحکیم وحدت گفتید:«همه چیز را به انحراف کشیدید حالا هم نمی گذارید کسی سخنرانی کند.»شعار زنده باد مخالف من با گرفتن ختم صلوات در کرمانشاه برای نابودی تفکر احمدی نژاد برای ملت ایران روشن تر شد. باز هم احتیاج است که سخنان خودتان را برای تجدید خاطره به شما یاد آوری کنم.«فقط دیکتاتورها هستند که غیر از خودشان را قبول ندارند... دموکراسی درمان این روز جامعه ماست ... اگر همه ی اصلاح طلبان بدون احساسات با شعارهای آغازین حرکت اصلاح طلبی حرکت می کردند و با طرح مرتب عبور و مرور ترافیک را سنگین نمی کردند قطعا امروز شرایطی بهتر از این داشتیم. امروز از اردوگاه اصلاح طلبان صدای دشمن به گوش می رسد» جدای صحت و سقم این سخنان آیا الفبای دموکراسی این نیست که به رای اکثریت احترام بگذاریم؟ هرکس با چهار عمل اصلی ریاضی آشنا باشد می فهمد که چه کسی باید رییس جمهور باشد. آیا حال که مردم طبق قواعد دموکراتیک کسی که با شما همخوانی ندارد را انتخاب کرده اند دموکراسی را پذیرا نیستید؟ چگونه داد زدن میلیشایی تحکیم وحدت را در هنگام سخنرانی خودتان خلاف قواعد دموکراتیک می دانید ولی شورش و اغتشاشگری مشتی اراذل و اوباش را ندایی برای پویایی جمهوریت نظام می خوانید؟ حال شما که غیر از خودتان را قبول ندارید بگویید چه کسی دیکتاتور است؟! اگر چه خیلی دیر در آن روزها صدای دشمن را از اردوگاه خودتان به گوش شنیدید ولی اکنون آن قدر صدای دشمنان قسم خورده نظام بلند است که گوش فلک را هم کر کرده است.«پل کریگ رابرتز» مقام سابق وزارت خزانه داری آمریکا از اختصاص مبلغ 400 میلیون دلار برای آشوب ها در ایران پس از انتخابات خبر داد. تلویزیون بی بی سی که از هیچ تلاشی برای به پیروزی رسیدن موسوی دریغ نکرد هم گزارش داد که آمریکا،10 هزار ابزار جاسوسی برای آفراد آشوبگر در ایران فرستاده است. چه شد آن شعارها و آن هیاهو ها ؟ گروه فشار چه کسانی اند؟ خشونت طلب کیست؟ چه کسی خیابان ها را به آتش می کشد تا خبرگزاری های جهان با اشتیاق وصف ناشدنی به مخابره عکس و اخبار از وقایع خیابانی بپردازند و از سقوط نظام دم بزنند؟ معنای این سخن شما چیست:« خیرخواهان هم متفق القول بودند که برای داوری درباره انتخابات به مرجعی که بی طرف نیست اکتفا نکنید» این سخن شما را قبلا منافقین به خارج گریخته، سران صهیونیست، موسوی و در کمال شرم علی لاریجانی هم تکرار کرده بود. اگر شما شورای نگهبان را به عنوان ناظر انتخاباتی قبول نداشتید به چه علت وارد انتخابات شدید؟ حملات شما به شورای نگهبان مسبوق به سابقه است. آن روزهایی که لوایح دوقلو را که با 40 اصل قانون اساسی در تضاد بود به مجلس بردید و موکل الدوله های آن مجلس آن را تصویب کردند یادمان نرفته است که سیل تهدیدها علیه شورای نگهبان و بر طبل رفراندوم کوبیدن را بر فضای جامعه مدنی خویش حاکم کردید. شاید استراتژیست های اصلاح طلب و طرفداران موج سوم، توصیه هانتیگتون را جدی گرفته باشند که برای راه اندازی موج سوم دموکراسی دادن شعار ضد خشونت، ضروری است ولی در همان حال نیز،اعمال خشونت لازم است. انتخابات 22 خرداد علی رغم تلخی ها و شیرینی ها تمام شد و سیاهی به زغال ماند. این گونه سخن راندن ها برای ملت ایران بیش از پیش راز آن نهیب رهبر را که خداوند از سر سیاه نمایی های علیه دولت نمی گذرد برای ما آشکار تر می کند..بگذار تا بگذریم و چشم بر بسیاری از سخنان شما ببندیم تا برما اثبات شود که حق و عدالت همیشه مظلوم است. 1-( جمهوری اسلامی ، 17 فروردین 1379 ، ص 2 ) 2-صحیفه امام ج15 ص29 و 30 /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 343]