تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز زمين باقى نمى ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى شن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834989289




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های صبح امروز كشور


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند.    كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "مؤمن! تو و شراب؟ " به قلم محمد ايماني آورده است:استتار در متن و انطباق با آن يا به تعبيري همرنگي با زمينه، مؤثرترين ترفندي است كه از ديرباز براي ضربه زدن به حريف مورد استفاده قرار گرفته است. دشمن دراين روش از غفلت حريف استفاده مي كند، نفوذ مي كند، همرنگ مي شود، خودي جلوه مي كند، اعتماد مي آفريند و سرانجام به محض فراهم شدن فرصت، از پشت خنجر مي زند و در شلوغي گم مي شود بي آنكه ردپايي بر جاي بگذارد. درست مانند مار زهرآگيني كه آرام بخزد، همرنگ محيط شود، كمين كند و صيد بي خبر را شكار نمايد. هرچند كه سرويس هاي جاسوسي و اطلاعاتي امروز اين ترفند را در نهايت پيچيدگي و تنوع به اجرا مي گذارند، اما شيوه شيوه اي قديمي است. آنچه پس از انتخابات 22 خرداد پديد آمد و سيماي زشت و آبله گون آشوب و ترور را پديدار ساخت، اجراي جديدترين نسخه از ترفند مورد بحث بود، شايد خواب از سرخفتگان بپراند كه «من نام لم ينم عنه.» هر كه خواب رود، دشمنش به خواب نمي رود و از او غفلت نمي كند.» شايد كساني را توهم گرفته بود كه روزگار دشمني آمريكا و انگليس پايان يافته و با توجه به تثبيت و اقتدار جمهوري اسلامي، آنها ديگر از دسيسه چيني براي براندازي انقلاب دست برداشته اند. اما معلوم شد انگليس همان انگليس عصر مشروطه است و آمريكا همان آمريكاي 28 مرداد 32 و 5 ارديبهشت 59 و 18 تير .78 و باز، آشكار شد كه شجره خبيثه و ملعونه اموي، همچنان درحال تخم افكندن و شاخه دواندن و ثمره زقوم دادن است. اين رخنه از كجاد افتاد؟ كجا غفلت شد؟ روش ها و مراحل شبيخون چه بود؟ چرا كساني دچار حيرت و اشتباه در «تشخيص» شدند؟ اگر فتنه تازه تازه درحال تخم گذاري يا انعقاد نطفه است، براي آينده چه بايد كرد؟ آيا نمي توان افق هاي دورتر را در آينده ديد و برنامه چيد؟ آيا نمي توان چشم به گذشته هاي نزديك و دور دوخت و عبرت اندوخت؟ اگر از اين «روزن »ها غفلت كرديم و نه دوبار كه چند بار گزيده شديم- درهر جايگاهي كه باشيم- آيا مي توانيم نام «مؤمن» برخويش بگذاريم؟ مرد مؤمن! گوش دار! اين مقتداي متقيان و اميرمؤمنان علي(ع) است كه در ميانه رزم با پيمان شكنان مجاهد نما، با حيرت و سرگرداني سرباز خود «حارث بن حوت» مواجه شده كه از رزم ايستاده، اجتهاد مي كند و مي گويد «تو مي پنداري من سپاه مقابل را گمراه مي دانم». علي مي ديد او را كه در آينده به اردوگاه خوارج مي پيوندد و شعار «لاحكم الا لله» را در صفين سرمي دهد. اما به بهانه آن سرباز سردرگم به من و تو نهيب زد «تو پيش پايت را ديدي و سرت را بالا نكردي كه افق دورتر را ببيني، تو حق و باطل را نشناخته اي كه بداني ياران آنها چه كساني هستند.» طي الارض نمي توانيم؟ طي زمان كه مي توان. عبور از زمين ها اگر ناشدني، عبور از زمان ها و عبرت از سرگذشت ها شدني است. ساده دلان، قرآن هاي سرنيزه را كه در صفين ديدند- و عمروعاص و معاويه را پشت آن سر نيزه ها نديدند- شروع كردند به سردادن شعار «لاحكم الا لله». حكم و حكومت جز براي خدا نيست. شگفت نبود، كه همين چند ساعت پيش، فريب عمروعاص را خورده بودند. عمار ياسر سردار سپاه علي كه به ضربت دشمن افتاد، صحابه پيامبر(ص) شهادت دادند كه از زبان آن حضرت شنيده اند «اي عمار تو را گروهي سركش و ستمكار خواهند كشت». جبهه حق و باطل در معرض آشكار شدن بود كه تحليل گران و سخن پراكنان اردوگاه معاويه به دستور عمروعاص فرياد برآوردند. «راست گفت رسول خدا. علي، عمار را به اين قتال آورد و همو قاتل عمار است»! پس شگفت نبود فشار ساده دلان سپاه علي براي سازش. اما شگفتا كه سردهندگان شعار «حكم و حكومت جز براي خدا نيست» علي را مجبور كردند تن به «حكميت» دهد. ابتدا حكم و حكومت را از علي ستاندند تا مخصوص خدا كرده باشند اما ساعتي بعد همان را به عمروعاص- و آلت دستي چون ابوموسي اشعري- سپردند. حق از مدار خود بيرون افتاد و به گرد باطل گشت حال آن كه كلام پيامبر هنوز تازه بود؛ «علي باحق است و حق با علي، مي گردد هرجا كه او بگردد.» اين روزها كه كساني از قواعد و قانون مي گريزند و به خيال خويش مي كوشند جمهوري اسلامي را دور بزنند و با اين همه دم از مسالمت و «حكميت» هم مي زنند و منافقانه از چهره هاي موجه، دعوت مي كنند كه داوري كنند- حال آن كه دستي هم به اغتشاش و باج خواهي و رفتارهاي زورگيرانه- دارند، ناخودآگاه منش خوارج در ذهن زنده مي شود، بدعت گزاران ساده لوحي كه فريب سران خائن خود را خورده بودند و پس از آگاهي از كلاهي كه سر امت رفته، به علي مي گفتند در گناه ما شريك شده اي كه حكميت را پذيرفتي، پس توبه كن! جماعتي را كه در رأس آن، سردار خائني چون اشعث بن قيس قرار گرفته باشد، جز سردرگم در عرض و طول فتنه، جاي ديگري هم مي توان يافت؟ «لعنت خدا و لعنت كنندگان بر تو باد اشعث، اي بافنده پسر بافنده، اي منافق فرزند كافر! سوگند به خدا يك بار ملت كفر تو را اسير كرد و بار ديگر اسلام، تو را اسير ساخت. ننگ اين دو اسارت را نه مالت مرتفع ساخت و نه جايگاهت. و آن مرد كه شمشير دشمن را به قوم خود راهنمايي كند و مرگ را به سوي بستگانش كشاند، سزاوار است كه نزديكانش با او عداوت ورزند و بيگانگان از او در امان نمانند» (خطبه 19 نهج البلاغه) و اشارت علي، به ماجرايي بود كه در «يمامه» رخ داد. اشعث قوم و قبيله خود را فريفت تا خالد بن وليد بر آنها هجوم برد. پس از آن اشعث به خيانت و حيله گري معروف شد. اين را اضافه كنيد به صفت ديگر وي در طعمه انگاري قدرت و خيانت در بيت المال كه با سرزنش امام مواجه شد. اما دريغا كه جماعتي ساده دل، سپاه همين خيانت پيشه حيله گري شدند كه خود با معاويه زدوبند كرده بود. بياييد به صد سال پيش برگرديم، روزگار نهضت مشروطيت. نام «كميته دهشت» (ترور) را شنيده ايد، همان كه از سوي حيدرخان عمو اوغلي تروريست معروف و مرتبط با سفارت انگليس اداره مي شد. ده ها از اين انجمن هاي سري براي «انحراف فكري» و «رعب افكني و ترور» در ارتباط با سفارت انگليس فعال بودند. حيدرخان عمواوغلي خود خبري مي دهد «از آنجا كه متحصنين سفارت مطلقاً اطلاعي از وضع مشروطيت نداشته و ترتيب آن را مسبوق نبودند، فلذا هيئتي از عالمان مملكت ]امثال ميرزا يحيي دولت آبادي كه دو دهه بعد، سر از دربار رضاخان درآوردند[ هميشه دستورالعمل هاي باطني خود را به آنها تلقين مي نمودند كه من هم جزو آن هيئت مشغول كار بودم.» اما اين تنها كار ويژه امثال حيدرخان عمواوغلي نبود. نهضت عدالتخواهي كه منحرف شد و مشروطه انگليسي بر جاي آن نشست، اول شيخ فضل الله نوري مجتهد بزرگ و طرفدار «مشروطه مشروعه» را بر دار كشيدند، به دست كساني چون يفر م خان ارمني. آيا به آيت الله بهبهاني و آيت الله طباطبايي كه در صف مقابل شيخ فضل الله ايستاده بودند و مدام او را سرزنش مي كردند، مدال افتخار دادند و ترحم ورزيدند؟ نه، همين كميته دهشت و جناب حيدرخان پس از تثبيت كودتاي مشروطه! سراغ آيت الله بهبهاني رفتند و او را ترور كردند و همزمان بر آيت الله طباطبايي سخت گرفتند. مرغ فتنه به تدريج از تخم مشروطه بيرون آمد و ماهيت ضدديني و ضدملي خود را نشان داد و تازه آنجا بود كه آه از نهاد طباطبايي بلند شد تا غمگنانه بگويد «سركه ريختيم، شراب شد» ما بي ديني و وابستگي بيشتر كشور به انگليس را نمي خواستيم. چرا چنين شد... اما دير شده بود. حيدرخان ها و يفرم خان ها و دولت آبادي ها و احتشام السطلنه ها از تيره و تبار آقاخان كرماني بودند كه به ميرزا ملكم خان توصيه كرده بود «اگر از طايفه ملايان تا يك درجه محدودي معاونت بطلبيم، احتمال دارد زودتر مقصود انجام گيرد. از اين اشخاص در پيشرفت كار ياري جوييد.» رخنه از كجا افتاد و كجا غفلت شد؟ هر جا كه مرز با دشمن باريك يا گم شد و جاي آن را مرزهاي قطور و عبورناشدني ميان نيروهاي خودي گرفت، آغاز معبر زدن دشمن است. مرز با دشمن چگونه برقرار مي ماند؟ 1- تقوا و بصيرت و صبر 2- چشم بر نداشتن از انگشت اشاره ولي امر. فرزندي كه با خانواده قهر كرد، خياباني مي شود. پا در ميدان پر از مين و كمين مي گذارد. او آماده در دام افتادن است و حتي مي تواند به خدمت صياد درآيد و تبديل به طعمه اي شود براي صيد ديگران. مي شود بره اي سر به هوا، مهياي سورچراني گرگ هاي دندان تيز كرده. دشمن طمع مي كند. فرقي نمي كند حوزوي باشد يا دانشگاهي. دكتر باشد يا آيت الله. صاحب منصب باشد يا صاحب نظر و روشنفكر. بايد راه طمع و رخنه دشمن را بست. دشمن با واسطه مي آيد و ضعف ها و آسيب پذيري هاي ما دالان عبور او به داخل مي شود. آنها صدسال پيش انجمن هاي سري و كميته هاي دهشت داشتند و از ابزار رسانه و شايعه سود مي جستند. آيا امروز از اين حربه ها غفلت مي كنند؟ آسوده خاطر نباشيم. احتياط بد نيست. خود را و دور و بر خود را بپاييم. حلقه هاي ارتباطي و پيوندهاي خود را بازبيني كنيم. مبادا ردپايي از منافقين در اين حلقه ها و پيوندها باشد. شناسايي منافقين سخت است اما محال نيست. به تعبير اميرمؤمنان: گمراهند و گمراه كننده. اهل لغزش فراوانند و به لغزش مي اندازند. رنگ به رنگ مي شوند. در فتنه غوطه مي خورند. در هر كمينگاهي به كمين شما هستند. دل هاي آنان بيمار و چهره شان پاك است. مشي پنهاني دارند. وصفشان دارو و گفتارشان شفاست اما رفتارشان درد بي درمان. به آسايش شما حسد مي برند و بر گرفتاري مي افزايند. اميدها را نااميد مي كنند. در هر راهي كسي را به هلاك افكنده اند و به هر دلي شفيع و واسطه اي دارند. براي هر غمي، اشكي حاضر دارند. به همديگر ثنا و ستايش قرض مي دهند. اگر چيزي بخواهند، اصرار مي ورزند. براي هر حقي باطلي آماده كرده اند و براي هر حقيقت استواري، انحرافي و براي هر زنده اي قاتلي. براي رسيدن به آنچه طمع دارند اظهار بي رغبتي مي كنند تا بازار خود را بر پا دارند. حرف مي زنند و به شبهه و اشتباه مي اندازند. حق را توصيف مي كنند اما باطل را به آن مي آرايند. دشمن در لباس دوست مي آيد، همرنگ مي شود، تملق مي گويد، يارگيري مي كند، فاصله مي اندازد، تخم كينه مي كارد، تحريك مي كند، تلفات مي گيرد بي آن كه هزينه اي بدهد. قرباني مي گيرد و به استهزا مي كشد و طعنه مي زند. اين روزها مهره هاي دشمن را مي توان ديد كه اگر چه همرنگ متن هستند اما خزيدن آنها ناهماهنگ با متن ملت و انقلاب، آشكارشان مي كند. هر جا مي توانند باشند، قم و تهران و دوبي و لندن و واشنگتن ندارد. هر جا كه روزني است- هر جاي و جايگاهي كه باشد- امكان گزيده شدن هم هست. مارهاي خوش خط و خال، از همين روزنه ها سيد كاظم شريعمتداري و حسينعلي منتظري و ابوالحسن بني صدر و ده ها رجل سياسي و مذهبي مشابه را از پا انداختند، هر يك را به بهانه اي و واسطه اي و نقطه ضعفي. مرد مؤمن! اگر سر مار فتنه به سنگ نمي كوبي، لااقل از سوراخ او گزيده نشو! مؤمن! تو و موضع اتهام؟! تو و ساختن ناخواسته شراب؟!   رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "واقعي تحليل كنيم " به قلم محمد مهدي انصاري آورده است: باز هم فتنه‌اي در تاريخ انقلاب اسلامي به ثبت رسيد و به اندوخته تجارب نظام افزوده شد كه يقينا به عميق تر شدن ريشه هاي تنومند اين درخت پرثمر در برابر توفانها و تندبادهاي ديگر خواهد انجاميد، كما اينكه در گذشته انقلاب اسلامي نيز تمامي بحرانها و چالشها در نهايت همين كاركرد را داشته‌اند كه ساختارهاي نظام را آبديده‌تر ، مسئولان آن را مجرب‌تر و مردم را پايبندتر به اصل نظام كرده‌اند. البته اين تجارب و فتنه‌ها با صرف هزينه‌هاي بسيار گزاف و به قيمت از دست دادن منابع واقعا بي‌بديل و حتي جبران ناپذير انساني و مادي و معنوي پشت سر گذاشته شده‌اند و اين‌گونه نيست كه با خيالي آسوده بنشينيم و نظاره‌گر توطئه در پي توطئه و آشوب در پي آشوب باشيم وبگوييم كه اين مسائل نظام را آبديده‌تر و ريشه‌دارتر مي‌كند، پس جاي نگراني نيست... ! ابدا اين طور نيست و اين رويكرد ، نهايت خوش باوري ، ساده‌انگاري و حتي پاك كردن صورت مسئله است براي فرار از يك نگاه تحليلي عالمانه و پاسخگويي واقع گرايانه به مسائل و مشكلات احتمالي درون نظام. به نظر نگارنده «اگر بخواهيم در مقطع كنوني از تحليل واقعي قضاياي اخير و اغتشاشات خياباني طرفداران يكي از كانديداها و مسائل پيش آمده، به هر عنواني طفره برويم، اين طفره رفتن و سرباز زدن از ريشه‌يابي حقيقي علل آشوبها و ... از اصل فتنه‌اي كه پشت سر گذاشته‌ايم به مراتب خطرناكتر است .» متاسفانه به نظر مي‌رسد اين روزها تمام تلاشها را معطوف به اين كرده‌ايم كه بگوييم عوامل خارجي و بيگانه در شكل‌دهي اين بحران سياسي نقش آفرين بوده‌اند و با افزايش تعداد پروازها به تهران آمدند و ضربه زدند و رفتند!! واقعا به همين سادگي؟... ! بله ، اين درست است كه دشمنان قسم خورده نظام و انقلاب از هر موقعيتي براي ضربه به انقلاب بهره‌گيري كرده و مي‌كنند، اما آيا اين بزرگ‌نمايي نقش عوامل بيگانه و ايادي نفاق و اپوزيسيون خارج‌نشين نيست؟! آيا نظام ما واقعا اين‌قدر ضعيف و آسيب‌پذير است كه با تحريك مثلا چند وابسته فلان سفارت خارجي يا ورود چند منافق به كشور در آستانه انتخابات و يا سرمايه‌گذاري تعدادي سلطنت طلب فراري و دخالت وابستگان فلان گروه اپوزيسيون ، اين‌گونه به يك بحران سياسي و ‌آشوب برسد؟! البته و صد البته كه اين‌گونه نيست . پس بياييم و واقع ‌گرايانه مشكل و بيماري را كالبد شكافي كنيم و مراكزي در نظام به ياري برخي از نخبگان و صاحب‌نظران و جامعه شناسان و ... تشكيل شوند و به اين مهم بپردازند و بديهي است كه ممكن است بخشهاي عمده‌اي از تحليل‌ها و يافته‌هاي اين آسيب شناسي و كالبد شكافي ، غيرقابل انتشار باشند؛ بله؛ اين طبيعي است و بايد هم اين چنين باشد، اما آن بخش هايي كه قابليت انتشار دارند براي روشنگري افكار عمومي در اختيار همگان قرار داده شود تا مردم هم به يك درك درست از مسائل نايل آيند.اين نگاه واقع بينانه به مسائل جاري و واكاوي عينيت‌هاي جامعه، حركت نظام را بيمه مي‌كند و انجام برخي اصلاحات ضروري را به ما گوشزد نموده و يا لزوم درمان بعضي باورهاي اشتباه را پيش روي ما قرار مي‌دهد. لازم است راهكارهاي بلند مدتي طراحي شوند تا نظام به همين سادگيها از چنين توفانها و فتنه‌هايي آسيب نبيند و دشمنان هم از خلاها استفاده‌هاي سوء نكنند، همچنين نقاط قوت و ضعف ساختارها و تصميم‌ها و برخوردها و ... بازشناسي شوند و يك ارزيابي كلان از تحولات و مطالبات اجتماعي جامعه ارائه شود كه در سياستگذاري‌هاي آتي بايستي لحاظ گردند. به قضاياي اخير كشور هم بايد به عنوان «تهديد» نگريست و هم به مثابه «فرصت»‌ تا بدانيم كه چگونه يك گروه معدود سياسي با اينكه در يك فرايند قانوني و مردمسالارانه با شكست مواجه شده‌اند مي‌توانند با موج سواري و شايعه‌پردازي، و يا تحريك زمينه‌هاي نارضايتي عده‌اي، درك و شعور سياسي ايشان را دستاويز خودخواهي خود قرار دهند و نظام را با يك بحران سياسي مواجه سازند؟ و چرا اين جماعت با علم به اين حقيقت به ياري گروه سياسي شكست خورده مي‌پردازند؟ و علامات سوال جدي ديگري كه بايد به آنها پرداخته شود و بدون اينكه بخواهيم خودمان را دور بزنيم نقاط آسيب‌زاي نظام را در هر كجا كه مي‌خواهد باشد ، بشناسيم و در صورت امكان آنها را درمان نموده و حتي در صورت نياز اين عوامل و زمينه‌هاي چالش‌زا را به جامعه بشناسانيم.   جمهوری اسلامی روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "انتظار براي انتفاضه اي ديگر در غزه " آورده است: بان كي مون دبيركل سازمان ملل نسبت به عواقب استمرار اوضاع انفجارآميز « غزه » هشدار داد و تصريح كرد رژيم صهيونيستي نه تنها خواسته هاي فلسطيني ها و سازمان ملل را ناديده مي گيرد بلكه حتي به توصيه هاي كميته 4 جانبه و آمريكا هم بي اعتنائي مي كند . دبيركل سازمان ملل خواستار برخي تغييرات بنيادي در رفتار و عملكرد رژيم تل آويو شد و خاطرنشان ساخت بدون تغيير اوضاع معيشتي در نوار غزه هر لحظه ممكن است اوضاع انفجارآميز كنوني به يك بحران ديگر ختم شود. وي افزود جلوگيري از كمك رسانه ها و عدم شروع بازسازي غزه و ناديده گرفتن مسائل انساني غزه را به « انبار باروت » مبدل كرده است و من شديدا از اين بابت نگرانم . بان كي مون ضمن يادآوري بحراني بودن اوضاع در كرانه باختري گفت : در پرتو عمليات ارتش صهيونيستي و ايجاد مراكز « ايست ـ بازرسي » زندگي و شرايط اجتماعي و اقتصادي مختل شده است و هيچگونه پيشرفت قابل ملاحظه اي در مواضع اسرائيل مشاهده نمي شود. تقريبا بطور همزمان اتحاديه عرب نسبت به اوضاع وخيم در بيت المقدس و هتك حرمت مسجدالاقصي توسط صهيونيست ها هشدار داد. « محمد صبيح » معاون دبيركل اتحاديه عرب در امور فلسطين و اراضي اشغال شده عربي درخصوص تحركات اخير اسرائيل در اين زمينه خاطرنشان ساخت حضور وزير امنيت داخلي اسرائيل در مسجدالاقصي به همراه افسران اطلاعاتي و نيروهاي گشتي ارتش صهيونيستي بر وخامت اوضاع افزوده است و در عين حال عمليات ضد فلسطيني در گسترش شهركهاي صهيونيست نشين اطراف بيت المقدس تشديد شده است . « محمد صبيح » خواستار دخالت فوري سازمان ملل در اين خصوص شد. اين درحاليست كه « بان كي مون » پيشاپيش اعلام كرده است صهيونيستها به اظهارات وي بي اعتنا هستند و نه تنها وي را بلكه حتي حرف كميته 4 جانبه و آمريكا را هم گوش نمي دهند . با مروري بر عملكرد رژيم صهيونيستي در ماههاي اخير بهتر مي توان دريافت كه ابعاد مسئله تا چه اندازه گسترش يافته و حساسيت موضوع چقدر است . اكنون ماهها است كه شهرك نشينان صهيونيست با يورش عليه فلسطيني ها باعث ايجاد ناامني در مناطق فلسطيني شده اند و با تجاوزات مستمر خود شرايط ناگواري را ايجاد كرده اند. اتحاديه عرب از اين وضعيت نابسامان به عنوان « جنايت جنگي صهيونيستها » ياد كرده و خواستار موضع گيري سازمان ملل در اين زمينه است . اين عمليات ايذائي پس از شكست رژيم صهيونيستي در جنگ 22 روزه در غزه آغاز شد و در واقع صهيونيستها سعي دارند انتقام شكست در غزه را با اقدامات نژادپرستانه و تهاجمي خود بگيرند و چنين وانمود كنند كه گويا « ابتكار عمل » را دردست گرفته اند. موضوع مهم ديگر حملات سازمان يافته شهرك نشينان صهيونيست به مزارع و باغات فلسطيني است كه به تخريب و نابودي محصولات كشاورزي تاسيسات آبرساني به مزارع و همچنين به غارت محصولات آماده حمل به بازار مصرف منجر شده است . در جريان اين حملات جنون آميز حتي شهروندان فلسطيني هم در معرض آسيب و حمله قرار گرفته اند و برخي از آنها بخاطر شدت جراحات وارده به مراكز درماني منتقل شده اند. از سوي ديگر اخبار و گزارشات رسيده از درون زندانهاي رژيم صهيونيستي نشانگر اوضاع وخيم زندانيان فلسطيني است كه حتي از امكانات اوليه نيز محرومند و حتي به خاطر بيماريهاي مختلف رنج مي برند و هيچگونه مداوائي در مورد آنها صورت نمي گيرد. وضعيت ناگوار زندانيان فلسطيني به حدي است كه صليب سرخ نيز عليرغم سكوت هميشگي خود در برخي موارد زبان به اعتراض گشوده و اين درحاليست كه هيچگونه ثبت نامي از اسيران فلسطيني توسط مراجع بين المللي بعمل نيامده و در واقع دست صهيونيستها براي شكنجه و حتي قتل اسيران فلسطيني در زير شكنجه نيز كاملا باز است . در بيت المقدس رژيم صهيونيستي به عمليات شهرك سازي شدت بخشيده و براي تصاحب خانه هاي فلسطيني به هر وسيله اي دست مي زند. اين امر از يكطرف باعث گسترش قلمرو صهيونيست نشين و « يهودي سازي بيت المقدس » مي شود و از سوي ديگر بر تعداد آوارگان بي خانمان فلسطيني مي افزايد ولي مجامع بين المللي در قبال اين فجايع سكوت كرده اند. اگرچه اقدامات ايذائي عليه فلسطيني ها به گروههاي افراطي و تندرو نسبت داده مي شود ولي مسئله اينست كه ارتش صهيونيستي و نيروهاي باصطلاح امنيتي اسرائيل از اين عمليات ضدانساني حمايت مي كنند و نسبت به اعتراض فلسطيني ها بي تفاوتند و حتي عموما با تمسخر به آنها توصيه مي شود كه عليه مهاجمين شكايت كنند. اين قبيل شكايات بطور هميشگي بايگاني شده اند. اخيرا يك گروه افراطي يهودي سعي دارد براي ايجاد « معبد هيكل » فضاسازي كند. اگرچه اين اقدام به يك گروه غيرمسئول نسبت داده شده است ولي عملا مورد حمايت آشكار صهيونيستها قرار دارد و احتمال مي رود كه هر لحظه باعث درگيري گسترده ميان فلسطيني ها و صهيونيستها شود با وجود آنكه گفته مي شود سازمان ملل و كميته 4 جانبه عليه اين روند انفجاري موضع دارند ولي در ميدان عمل هيچگونه اقدام و اعتراض و تصميمي كه متناسب با ابعاد فاجعه باشد به چشم نمي خورد . در واقع مجامع بين المللي و كميته 4 جانبه « سياست صبر و انتظار » را در پيش گرفته اند و تا آنجا كه زمينه وجود دارد براي تشديد عمليات ضد فلسطيني « چراغ سبز » نشان مي دهند. اين پديده در صحنه فلسطين تازگي ندارد و در طول 90 سال گذشته تقريبا بطور مستمر همين وضعيت بر منطقه حاكم بوده است ولي در ماههاي اخير دولت آمريكا سعي كرده چهره اي جديد از خود را به نمايش بگذارد. اين پديده ابتدا با اميدواري فلسطيني ها مواجه شد ولي اكنون فلسطيني ها به تجربه دريافته اند كه ميان سياستهاي « اوباما » بوش كوچك و كلينتون تفاوت چندان محسوسي وجود ندارد. مقامات واشنگتن ادعا كرده اند كه دوران جديدي در قلمرو فلسطين آغاز شده و دوران وعده دادن و عمل نكردن به پايان رسيده است . نمايندگان اوباما حتي پا را فراتر گذاشته و گفته اند آنچه در گذشته ممكن و مجاز بود از اين پس ممنوع شده و اسرائيل بايستي پاسخگو باشد ولي آنچه در سرزمينهاي اشغالي مي گذرد تصوير متفاوتي را به نمايش مي گذارد و نشان مي دهد كه شعارهاي اوباما رنگ باخته اند. بنيامين نتانياهو از طرف گروههاي رقيب و هم پيمان در معرض فشار قرار گرفته و براي استمرار حكومتش به آنها ميدان مي دهد كه هر آنچه مايلند انجام دهند. اين بدان معني است كه آنچه اين روزها در سياهچالهاي صهيونيستي غزه كرانه غربي و در اطراف شهركهاي صهيونيستي و حتي در بيت المقدس مي گذرد پيشاپيش توسط دولت لرزان « نتانياهو » مورد تاييد ضمني قرار گرفته است . تصادفي نيست كه هر زمان يهوديان افراطي عليه فلسطيني ها وارد عمل مي شوند نيروهاي ارتش و « گارد ويژه » به كمك آنها مي شتابند و به « جنايات جنگي » متوسل مي شوند . آنچه امروز شاهد آنيم پس لرزه هاي دائمي شكست اسرائيل در جنگ 22 روزه در غزه است . با وجود اين گروههاي سياسي اعم از افراطي و غيرافراطي از عملكرد نتانياهو راضي به نظر نمي رسند و هر كدام به شيوه اي از رفتار سياسي دولت وي انتقاد مي كنند و حتي وي را كودن عقب افتاده بيكار و دروغگو معرفي مي نمايند. شايد نتانياهو با اين شيوه بتواند به حيات سياسي خود براي چند ماهي بيشتر ادامه دهد ولي باز گذاشتن دست جنايتكاراني كه از هيچ شرارتي فروگذار نكرده اند اوضاع انفجارآميز سرزمين هاي اشغالي را به آستانه بحران رسانده است . نتانياهو براي مهار بحرانهاي داخلي به همه صهيونيستها چراغ سبز داده ولي شعله هاي سركش انتفاضه فردا از درون سرزمين هاي اشغالي زبانه خواهد كشيد.   مردمسالاری روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان "پس لرزه هاي انتخابات و قربانياني در وزارت نفت "به قلم سيروس سازدار آورده است: دغدغه اين روزهاي جامعه و راهكارهايي كه امروزه به كار برده مي شود تا مردم بيش از اين اعتماد و دلبستگي خويش را از دست ندهند و نيز بيش از اين دلزدگي بر جامعه حاكم نشود از اهميت خاصي برخوردار است. اما چه مي شود كه به نام عدالت خواهي پرچم عدالت را برافراشته و در زير همين پرچم براي مردم تشنه عدالت طبق معيار و سنجش هاي خويش با بركناري مديران لا يق در اين شرايط خطير و خاص به جهت پاره اي از ملا حظات سياسي، آنان را از صحنه كار خارج كرده و ضربه سنگيني بر پيكر وزارتخانه ها وارد مي كنند؟ غافل از اين كه اين وزارتخانه تامين كننده بخش مهمي از بودجه كشوري است. حل مشكلا ت صنعت نفت مديران لا يق و با تجربه را مي طلبد كه در طول ساليان متمادي پخته تر شده اند و مي توانند كشور را به خود كفائي رسانده و خواب خوش را از بيگانگان بگيرند.اما متاسفانه سوالي كه درروز 88/1/25 از وزير محترم نفت در ارتباط با يكي از مديران متخلف شده بود كه در نهايت دفاعيات وزير محترم نمايندگان را قانع نكرد اما متاسفانه به جاي توجه به اخطار مجلس شوراي اسلا مي در جهت رفع مشكل مديريت نه تنها با مدير متخلف هيچ برخوردي نشد، بلكه بار ديگر مهرورزي به جاي اين كه شامل مديران لا يق و با تجربه شود متوجه مديري متخلف و بي تجربه شد و نيز كارشناس ورزيده و شناخته شده و امتحان پس داده قرباني ملا حظات سياسي شده و مهر عدم همكاري را خورد كه نتيجه جز متزلزل كردن پايه هاي صنعت نفت چيز ديگري به همراه ندارد. كما اين كه مديران ديگري نيز طي روزهاي اخير از وزارت نفت بركنار شده اند و گويا مديران ديگري نيز در آستانه بركناري قرار دارند. غافل از اين كه اين مديران توانمند هستند كه مي توانند ذخاير زيرزميني ما را به سرمايه هاي بزرگ تبديل نموده و در جهت اعتلا ي كشور و خودكفايي گام هاي موثري بردارند و از تزريق نفت به بودجه جاري كشور جلوگيري نمايند. مديريت كار آمد مي تواند اين سرزمين را در زمينه انرژي به خود كفايي برساند. حال مسوولا ن وزارت نفت در قبال از دست دادن اين سرمايه هاي بزرگ و ارزشمند چه پاسخي دارند؟ -عضو كميسيون انرژي مجلس شوراي اسلامي   صدای عدالت روزنامه صداي عدالت در سخن روز خود با عنوان " بسيجي كه ما مي شناسيم! "به قلم بهرام گل زاده آورده است:‏ واژه بسيج و بسيجي شايد يكي از نادرترين واژه هايي باشد كه پس از انقلاب اسلامي " بويژه در سالهاي دفاع و مقاومت در برابر تجاوز دشمن به مرزهاي ميهن" با هويت ديني و ملي انقلاب درآميخته و همواره به عنوان يك پتانسيل و ظرفيت مورد توجه رهبران جامعه و دست اندركاران سياسي و اداره كشور بوده و در ادبيات سياسي فرهنگي و اجتماعي جامعه ايران نيز جايگاه ويژه اي را به خود اختصاص داد و به تعبيري جايگاه ويژه اي در انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي داشته است.‏ بسيج و بسيجي به دليل مقاوت ها و رشادت هايي كه در مقابل تجاوز سنگين دشمن به ميهن با بهره گيري از مدرن ترين سلاح ها و تسليحات نظامي" از خود نشان داد همواره مورد تكريم و تعظيم ملت ايران بوده و در سخت ترين شرايط به عنوان نقطه قابل اميد و اتكا در تصميم سازي و تصميم گيري ها و... مورد توجه قرار گرفته است.‏ اگر نيم نگاهي به تاريخ پس از انقلاب اسلامي و سالهاي دفاع مقدس بياندازيم خواهيم ديد" بسيجي كه ما شناختيم و برخي از نسل هاي ابتدايي انقلاب اسلامي به چشم خود ديدند همواره عناصري مومن و فداكار و از خود گذشته و پاكباخته و مايه دلگرمي و افتخار ملت بوده اند. بسيج و به خصوص نسل هاي نخستين بسيجي كه ما مي شناسيم و از عملكرد و رفتار آنان آگاهي داريم واقعيت هايي بودند كه از جان خود گذشتند و آرامش و امنيت به ملت هديه كردند. براي خود هيچ نخواستند و هر چه خواستند براي ملت و مردم كشورشان خواستند. در سخت ترين شرايط در جبهه هاي جنگ زندگي كردند و به جمعيت ميليوني پشت جبهه اطمينان دادند كه اجازه نخواهند داد دشمن تا دندان مسلح آسيبي به سرزمين و امنيت و آسايش آنان بزند و دشمن تا دندان مسلح را با قدرتمندي تا مرزهاي بين المللي به عقب راندند. بسيجي كه ما مي شناسيم؛ براي پول و حقوق نجنگيد" به دنبال كسب موقعيت و امتياز ويژه نبود" حتي براي كسب اعتبار و پرستيژ اجتماعي پا به ميدان هاي نبرد نگذاشت. هميشه گمنام ماند و در گمنامي بزرگترين رشادت ها و از خود گذشتگي ها را در عمل نشان داد.بسيجي كه ما مي شناسيم؛ انسان هايي ويژه بودند"آنچه خوشحالشان مي كرد و خستگي از جسمشان بيرون مي راند تلاش و جانبازي براي نشاندن اميد به دل ملت و خنده بر لبان آنان بود. پيروزي و ظفر را براي هم ميهنان خود به ارمغان مي آوردند و در مقابل" يا گمنام در صحنه هاي نبرد جان خود را فدا مي كردند يا در ميان مردم" همانند يك انسان معمولي بدون چشمداشت و باز هم گمنام زندگي كرده و مي كنند. بسيجي كه ما مي شناسيم؛ دغدغه ي ملت تنها دغدغه ي آنان بود! خواست ملت خواست آنان و بخشيدن غرور و سربلندي به مردم" بزرگترين افتخار آنان! و متقابلا در چشم ملت نيز سرداران بزرگ و ملي بودند كه هيچ زمان از حافظه تاريخ اين مرز و بوم پاك نخواهند شد و همواره از آنان با عنوان مرداني ياد خواهد شد كه با ايمان الهي و انگيزه هاي قوي ميهن پرستي" سربلندي و افتخار را به ملت هديه كردند. بسيجي كه ما مي شناسيم؛ نه تنها امنيت و سلامتي و آسايش خود را فداي امنيت هم ميهنان كرد بلكه در مقابل دشمن متجاوز نيز بر خلاف نرم بين المللي" با برخوردها و رفتارهاي اخلاقي" نمونه هايي از بزرگ منشي و ايثار در تاريخ بشريت به يادگار گذاشت و به الگويي انساني و اخلاقي براي همه تاريخ بشر تبديل شد! يادمان نرفته كه بسيجي در سخت ترين شرايط جنگي و نبرد با دشمن متجاوز" نيز هيچ زمان اخلاق و انسانيت را قرباني رفتار ها و ضرورت هاي طبيعي و غيرقابل اجتناب جنگي و نظامي نكرد. فراتر از كنوانسيون هاي بين المللي رفتار كرد. با اسرايي از جبهه دشمن كه تا لحظاتي قبل از اسارت با آخرين توان با او جنگيدند همانند يك انسان رفتار كرد. نان اندك و آب گرم و جوشيده ي خود را تقديم دشمن به اسارت گرفته شده كرد و تا اينجا نيز پيش رفت كه با به خطر انداختن جان خود " مانع از وارد آمدن كوچكترين لطمه به جان اسير در بند شود و در واقع رفتاري انساني و ديني و معصوم گونه از خود به جاي گذاشت و در ميدان نبرد نيز درس آزادگي و حريت به تاريخ داد! و بسيجي كه ما مي شناسيم؛ فداكاري و از خود گذشتگي كرد اما در سخت ترين شرايط جنگي حتي لحظه اي از ياد ملت و ضرورت فداكاري براي آنان" غافل نشد چون خود را فرزند اين ملت مي دانست و به همين دليل نيز هميشه در جان و دل اين ملت جا داشت و دارد .... بسيجي؛ بسيجي كه در جبهه جنگ حاضر شد و رشادت و جانبازي كرد و جان خود را در كف دستان گرفت" براي ملت يك افتخار ملي و مومني پاكباخته بود و هست و لذا بر همگان است كه تلاش كنيم اين بسيج براي هميشه در دل اين ملت و در كنار اين ملت باشد و به واقع بسيج بماند و مايه افتخار و سربلندي و نقطه اتكا و اعتماد و آرامش باشد.... و خدايي ناكرده در اثر بي تدبيري تبديل به ابزار سياسي نگردد! اميدوارم كه اينچنين باشد.   آفتاب يزد روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان "اينها را هم شناسايى‌ كنيد! " آورده است:‏ اظهارات اخير وزير اطلاعات گوياي اشراف سيستم امنيتي كشور بر حوادثي است كه تلخي آنها بر هيچ‌كس پوشيده نيست. اين اشراف از يك سو مي‌تواند موجب احساس آرامش در شهروندان شود و از سوي ديگر، توقعاتي ايجاد مي‌نمايد كه بي‌توجهي به آنها، قطعا شائبه‌برانگيز خواهد بود. مثلا مردم حق دارند كه پس از ده سال ‌از حادثه كوي دانشگاه تهران، از نتيجه بررسي‌هاي اطلاعاتي براي شناسايي و مجازات عوامل آن حادثه تلخ مطلع شوند تا يقين كنند در آينده، آمران و عاملان حمله اخـيـر بـه كـوي دانـشـگاه تهران و برخي محيط‌هاي دانشگاهي در ساير استان‌ها نيز شناسايي و مجازات خواهند شد. البته هماهنگي فعلي همه دستگاه‌هاي حـكومتي به گونه‌اي است كه هيچ‌كس انتظار ندارد شناسايي عاملان حملات تنش‌آفرين اخير، ده سال به طول بينجامد. اين توقع از آنجا ناشي مي‌شود كه در فاصله كوتاهي از برگزاري انتخابات اخير و برگزاري برخي تجمعات، عده‌زيادي از سياسيون مخالف يا منتقد دولت، به عنوان عوامل ناآرامي‌هاي اخير شناسايي و بلافاصله ادعاهايي در مورد آنها در بعضي روزنامه‌هاي خاص، منعكس گرديد. به عبارت ديگر سيستم اطلاعاتي ايران آن قدر قوي است كه مي‌تواند در كوتاه‌ترين زمان افراد موردنظر خود را شناسايي و دستگير كند. در اين صورت، درخواست شناسايي سريع، دستگيري و معرفي كساني هم كه با اقدامات خودسرانه يا جنايتكارانه همچون حمله به كوي دانشگاه، افكار عمومي را جريحه‌دار كرده‌اند چندان مشكل نيست. از سـوي ديـگر، هم زمان با انتشار سخنان وزير اطلاعات، نامه‌اي از رئيس دولت نهم خطاب به آيت الله شاهرودي رئيس قوه قضائيه صادر شد كه در آن، شناسايي و مجازات عاملان قتل تاثرانگيز خانم ندا آقاسلطان درخواست گرديده بود. با توجه به اشراف سيستم اطلاعاتي - كه زيرنظر دولت و رئيس‌جمهور مـي‌بـاشـد- بـر حـوادث اخير، شايد اين انتظار نيز غـيـرمـنـطـقي نباشد كه وزارت اطلاعات با گذشت ده روز از آن حادثه غم‌انگيز، سرنخ‌هايي از اين جنايت را كـشـف و در اخـتـيـار قـوه قضائيه بگذارد تا اجراي درخواست احمدي‌نژاد از قوه قضائيه، در اسرع وقت امكان پذير باشد. توقع ديگري كه از سيستم چابك اطلاعاتي ايران مي‌رود مرتبط با اظهارات فرمانده نيروي مقاومت بسيج است. اين فرمانده نظامي، ديروز اعلام كرده است كه برخي اراذل و اوباش در حوادث اخير از لباس پليس و بسيج استفاده كرده‌اند. اگر اين سخن، دقيق باشد قطعا شناسايي سناريونويسان اين اقدام از تلاش براي اثبات ارتباط رسمي يا تلويحي برخي سياسيون مخالف دولت با اغتشاشات اخير، مهم‌تر و ضروري تر است. نامه اخير احمدي‌نژاد نشان مي‌دهد بازتاب بين‌المللي برخي حوادث و بهره‌برداري جهت‌دار رسانه‌هاي خارجي از تصاوير مربوطه، براي مسئولان ايراني اهميت بسياري دارد. در چنين شرايطي، مسئولان اطلاعاتي و امنيتي بهتر است اولويت نخست خود را به شناسايي، اثبات جرم و معرفي كساني بدهند كه براي ايجاد بدبيني داخلي و بهانه‌جويي‌هاي خارجي عليه ايران، در لباس بسيجي يا پليس، به ضرب و شتم مردم پرداخته‌اند. ضمن آنكه بايستي مكانيزم ورود اين نيروها به ميان مردم و علت عدم ممانعت فوري از اقدامات آنها توسط نيروهاي پرشمار انتظامي كه در هفته‌هاي اخير در كليه مراكز تجمع حضور داشته‌اند نيز براي افكار عمومي تشريح شود. وظيفه حساس ديگري كه از سيستم قوي اطلاعاتي ايران انتظار مي‌رود شناسايي عوامل نفوذي است كه به اخبار پرونده‌هاي حساس امنيتي روزهاي اخير دسترسي دارند و با احساس مصونيت آهنين، اين اخبار را بدون هيچ‌گونه واهمه‌اي در روزنامه‌هاي خود چاپ مي‌كنند. ديروز يكي از روزنامه‌ها، كه ظاهرا مدت‌ها به دنبال فرصت براي انتقام‌گيري سياسي از يك چهره شاخص اصلاح‌طلب بوده است، ادعاهايي در خصوص اعترافات اين شخصيت شناخته شده مطرح كرد و براي تكميل عقده‌گشايي خود، نشانه‌هايي ارائه نمود كه كوچك‌ترين ترديدي در خصوص شناسايي اين زنداني - كه فاقد هر نوع وسيله دفاع از خويش است- باقي نماند. البته با اينگونه افشاگري‌هاي ناشيانه ، بعضي افراد مي‌توانند ادعا كنند آنچه كه به عنوان اعترافات اين زنداني مطرح شده، نكاتي است كه طبق سناريوي مورد علاقه بعضي افراد، بايستي به هر نحو در ميان اعترافات او وجود داشته باشد و به همين جهت از هم اكنون عده‌اي مي‌توانند آنها را غيرقابل اتكا بدانند. اما نكته مهم‌تر، راه‌هاي دسترسي برخي افراد و روزنامه‌ها به پرونده‌هاي قضايي- امنيتي است. اگر عوامل يك روزنامه نه چندان موثر، بتوانند اطلاعات يك پرونده مهم امنيتي را استخراج و منتشر نمايند، چه كسي مي‌تواند تضمين دهد كه عوامل سازمان‌هاي جاسوسي - كه دشمني آنها با ايران محرز است- به نحوي موفق به نفوذ در برخي پرونده‌هاي حـسـاس نـشوند؟ دستگاه امنيتي ايران كه به دنبال اعتمادسازي در مردم و آسوده كردن خيال ملت نسبت به اشـراف خود بر همه حوادث كشور مي‌باشد بايد در اسرع وقت عوامل نفوذي بعضي روزنامه‌ها در پرونده‌هاي حساس را شناسايي و ضمن مجازات به خاطر دسترسي به اطلاعات محرمانه و انتشار آنها و نيز انتشار اتهامات اثبات نشده يك متهم، آنها را به مردم معرفي نمايد. اگر اين اقدام صورت گيرد ساير اطلاعاتي كه توسط مسئولان امنيتي كشور در اختيار مردم قرار مي‌گيرد »باوركردني‌تر« خواهد بود و اعتمادهاي بيشتري را جلاينها را هم شناسايي كنيد!ب مي‌كند. /2759/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن