محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826870097
موسوی در دام تبليغات دروغين غرب افتاد
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يك تحليلگر و انديشمند پاكستاني در تحليلي از انتخابات ايران و نقش رسانههاي غربي در ايجاد جنجال در ايران نوشت انتخابات رياستجمهوري ايران فرصتي براي اسلامستيزان غربي بود و شواهد نشان ميدهد كه حتي "ميرحسين موسوي " نيز در دام تبليغات دروغين و جنجالي غرب افتاد. ظفر بنگاش " انديشمند پاكستاني در تحليلي از انتخابات ايران، اين انتخابات و جنجال پس از آن را فرصتي براي غربيها دانست كه عليه ايران جنجال بر پا كنند. بنگاش نوشت: انتخابات رياستجمهوري ايران كه در 12 ژوئن [22 خرداد] برگزار شد و در آن محمود احمدينژاد، با اختلافي بسيار از رقيب خود، "مير حسين موسوي "، پيشي گرفت فرصتي براي اسلامستيزان غربي فراهم ساخته است تا بار ديگر تيرهاي زهرآلود حقد و كينه خود را عليه اسلام پرتاب كنند. ظفر بنگاش افزود: رسانهها و بوقهاي تبليغاتي كشورهاي غربي حتي پيش از آغاز رايگيري، در همه جا ميرحسين موسوي را برنده اين انتخابات اعلام كرده بودند ولي وقتي نتيجه انتخابات مطابق تصورات آنها نشد و آروزهايشان را محقق نكرد، بلافاصله به پخش شايعه "تقلب " اقدام كردند. شواهد نشان ميدهد كه حتي ميرحسين موسوي نيز در دام اين تبليغات دروغين و جنجالي غرب افتاد و به محض پايان ساعت اخذ راي، در يك كنفرانس مطبوعاتي، پيروزي خود را اعلام كرد. ولي وقتي هنوز هيچ رايي شمارش نشده است، او چگونه ميتواند ادعاي پيروزي كند؟ بنگاش نوشت: با شمارش آراء نخستين صندوقها، همين كه معلوم شد احمدينژاد با اختلاف بسيار بالا از رقيبش جلو افتاده است، رسانههاي غربي به سردمداري "بي.بي.سي. " القاي ترديد در سلامت و صحت انتخابات را آغاز كردند و رسانههاي ديگر نيز همين خط را در پيش گرفتند. چيزي نگذشت كه سيل اتهامات در خصوص پيشتازي احمدينژاد، در حجمي انبوه و بهشكلي گسترده به سمت انتخابات ايران روانه شد. اما دامنزدن به اين اتهامات همگي ناشي از تصورات جانبدارانه رسانههاي غربي درباره پيروزي موسوي بوده است. بنگاش ادامه داد كه يكي از علل محاسبات غلط خبرنگاران غربي در تحليل درست از روحيات مردم ايران ناشي از اين است كه آنان در هتلهاي پنجستاره شمال شهر تهران، مانند استقلال، آزادي و ... مستقر ميشوند. وي افزود: شايد جسم اين قشر از جامعه ايراني در منازل گرانقيمت مناطق مرفه تهران باشد، ولي روح و ذهنشان در اروپا و آمريكاي شمالي سير ميكند، يعني همان كشورهايي كه دائماً به آنها سفر ميكنند. بنا بر اين گزارش، خبرنگاران غربي از قبل به نحوي تربيت شدهاند كه به جمهوري اسلامي ايران داراي نوعي نگاه بغضآلود و بدبينانه هستند، و تنها با يك بهانه ساده درباره قضاياي ايران قضاوت ميكنند و ساكنان مناطق مرفه تهران نيز با ارائه ديدگاههاي غرضورزانه خود به اين خبرنگاران، در واقع خوراك رسانههاي غربي را فراهم ميكنند. آن وقت ميبينيم كه تصاوير كليشهاي سياهي از دريچه دوربينهاي آنها به دنيا مخابره ميشود. بنگاش نوشت: شايد ذكر چند نمونه به روشنشدن مسئله كمك كند؛ چند هفته پيش از انتخابات ايران، رسانههاي غربي به شكلي هماهنگ چنين تحليل ميكردند كه مردم ايران انتخابات را تحريم خواهند كرد زيرا به نظام كنوني ايران "اعتقاد " ندارند. ولي پس از آنكه مناظرات كانديداها به گسترش شور و هيجان در ميان مردم ايران منجر شد، آنها با ساز خود نواي ديگري نواختند و اين بار دوربينهاي خود را روي پوشش جمعيت عظيمي كه ميرحسين موسوي به خود جلب كرد، زوم كردند و تعمداً از نشان دادن موج عظيمتري از مردم كه به طرفداري از احمدينژاد بهراه ميافتاد، خودداري كردند. در خروجيهاي رسانههاي غربي، از واژه "جمعيت اجارهاي " براي اشاره به طرفداران احمدينژاد استفاده ميكردند. عموم مردم غرب به هيچوجه با اين تفاوتها آشنايي ندارند، ضمن آنكه اصولاً علاقه چنداني به مسائل ايران از خود نشان نميدهند. اطلاعات آنها درباره ايران صرفاً از طريق "چرندياتي " است كه رسانهها به خوردشان ميدهند و آن هم در يكي دو مورد خلاصه ميشود كه: ايران در حال ساخت بمب اتمي است و احمدينژاد خواستار محو اسرائيل است. وي نوشت: اين پيشداوريها در كنار حرف و حديثهاي ايرانياني كه به آمريكا مهاجرت كرده و در كشورهاي غربي ساكن شدهاند و البته با جمهوري اسلامي ايران بشدت مخالفند، تشديد ميشود. رسانههاي غربي با پيروي از همين خط شروع به گمانهزني درباره پيروزي ميرحسين موسوي كردند. علاوه بر اين، نفرت آنها از احمدينژاد -رئيسجمهور جسوري كه با پاسخهاي استادانه خود در مصاحبههاي رسانههاي غربي با وي در تنگنا قرار ميگرفتند- مانع از ديدن اين حقيقت ميشد كه احمدينژاد از حمايت گسترده تودههاي مردم ايران برخوردار است. سادگي و تواضع احمدينژاد باعث شده است تا نه تنها ايرانيان، بلكه مسلمانان جهان به او احترام بگذارند. هر چه رسانههاي غربي وي را دست ميانداختند، محبوبيت او در ميان مردم عادي ايران افزونتر ميشد. ولي اين محبوبيت صرفاً ناشي از هيجانات احساسي نبود. احمدينژاد به شعارهاي انتخاباتي خود در سال 2005 عمل كرد و با ديدار از مناطق روستايي و محروم كه اكثريت جمعيت ايران را تشكيل ميدهد، مسير مصرف درآمدهاي ايران را به نفع آن مناطق تغيير داد. مردم اين مناطق همان كساني بودند كه رهبران دوران سازندگي، اصلاحات و ساير شخصيتهاي غربگرا از آنها غفلت كرده بودند. اما خبرنگاران غربي در دام طفيليهاي قشر طاغوتي در تهران افتادند. بهرغم اين واقعيت كه مردم ايران از ميرحسين موسوي به دليل رفتار و سلوك متواضعانه و همچنين توانمنديهايش در اداره اقتصاد در سالهاي جنگ تحميليِ عراق ضد ايران، خاطرات خوبي دارند، متاسفانه به نظر ميآيد كه آن انگلها حتي در تيم ستاد تبليغاتي ميرحسين موسوي نيز نفوذ كردهاند. در اينجا بايد يادآوري كنيم كه موسوي هرگز به هيچ مقام دولتي انتخاب نشده است؛ وي در زمان حيات حضرت امام خميني به امر ايشان به مقام نخستوزيري منصوب شد و تنها رئيسجمهور بود كه با انتخابات به اين مقام و جايگاه دست مييافت. در سال 1989، در اصلاحيهاي كه در قانون اساسي انجام شد، پست نخستوزيري حذف و كليه اختيارات اجرايي به رئيس جمهوري تفويض گرديد. برخي طرفداران موسوي به پيروزي احمدينژاد با چنين اختلاف بالايي با شك مينگرند. آنها فكر ميكردند انتخابات به دور دوم برسد، زيرا هيچيك از نامزدها نميتوانستند نصاب 50 بهاضافه يك درصد آراء را كه در قانون اساسي پيشبيني شده است كسب كنند. اين تصور نيز بر اساس احساساتِ ناشي از مشاهده جمعيت كثير هواداران موسوي در اذهان آنها شكل گرفته است. احمدينژاد، دو روز پيش از انتخابات، از بيم اينكه مبادا جمعيت حاضر در محل برگزاري برنامه تبليغاتي او در زير دست و پا له شوند حضور خود در يكي از اجتماعات طرفدارانش در تهران را لغو كرد. اين خبر بر هيچيك از خروجيهاي رسانههاي خارجي قرار نگرفت و آنان اجتماع عظيم مردمي را كه در روز 14 ژوئن به مناسبت پيروزي احمدينژاد صورت گرفت نيز گزارش نكردند. در عوض، روي راهپيمايي طرفداران موسوي در روز 15 ژوئن كه به دليل پخش شايعاتي مبني بر بازداشت او بهراه افتاده بود، متمركز شدند. البته وقتي كذب بودن اين خبر ثابت شد، آنها ترفندي ديگر به كار بستند و مدعي شدند كه مقامات ايران هر گونه راهپيمايي را ممنوع اعلام كردهاند. آنگاه كه كذب بودن اين ادعا نيز روشن شد، تاكتيك خود را عوض كردند و گفتند كه هواداران موسوي ممنوعيت راهپيمايي را ناديده گرفتهاند و دولت را وادار به "عقبنشيني " كردهاند. با وجودي كه مردم به آتشزدنِ اتوبوسها و شكستن شيشهها اقدام كردند و به اموال [عمومي] خسارت زدند، ولي مسئولان هيچ اقدامي در ممانعت از انجام راهپيمايي نكردند. در پايان راهپيمايي، عدهاي به مراكز بسيج حملهور شدند و درست در همين التهابات بود كه هفت نفر بر اثر تيراندازي كشته شدند. با تاريك شدن هوا، آرامش به شهر بازگشت، ولي هر دو رقيب از طرفدارانشان خواستند روز 16 ژوئن در ميدان وليعصر تهران اجتماع كنند كه حاميان احمدينژاد كمي زودتر حاضر شدند و كنترل اوضاع را به دست گرفتند. شوراي نگهبان نيز در همان روز اعلام كرد آراء صندوقهايي كه به ادعاي اوپوزيسيون [مير حسين موسوي]، در آنها تقلب صورت گرفته است، بازشماري ميكند. حاميان موسوي اين امر را رد كرده و خواستار ابطال نتايج انتخابات 12 ژوئن و برگزاري دوباره انتخابات رياستجمهوري شدند. در ميان قيل و قالهايي كه بحث تقلب در انتخابات را در دهانها انداخته است، بايد به چند واقعيت اساسي بدقت توجه كرد. شايد احمدينژاد به دليل صراحت لهجه در بيان ديدگاههايش در غرب محبوبيتي نداشته باشد، ولي در ايران از او حمايت گستردهاي ميشود. حاميان او روستائيان و اقشار ضعيف و كم درآمد شهرها و مذهبيها هستند كه قشري عظيم از جمعيت ايران هستند. طبقه متوسطِ تحصيلكرده درواقع اقليتي هستند كه اكثراً در مناطق مرفهنشين تهران زندگي ميكنند. فرزندان آنها به دانشگاه ميروند، سوار اتوموبيلهاي گرانقيمت ميشوند و پاتوقهايشان هتلهاي پنجستاره است. وي نوشت: اغلب همين تيپ آدمها هستند كه گرد موسوي را گرفتند. البته منصفانه نيست كه بگوييم موسوي شخصاً آشوبگران را به ايجاد خشونت ترغيب كرده باشد، ولي شكي نيست كه در حلقه اطرافيان او عوامل فتنهگري هستند كه به آشوبها دامن ميزنند. حاميان احمدينژاد عموماً طبقات فقير جامعه هستند. اكثر آنها زبان انگليسي نميدانند و شايد همين نيز باعث شده تا نتوانند احساسات و ديدگاههايشان را به خبرنگاران غربي منتقل كنند. هرچند آن خبرنگاران نيز براي مصاحبههاي خود بهسراغ اين چنين مردمي نميروند. اين مردم قاطعانه پشت سر انقلاب ايستادهاند و ميدانند كه منافعشان در كجاست. بيشترين فداكاريها در جنگ هشت ساله عراق عليه ايران را همين اقشار از ايرانيان به منصه ظهور گذاشتند و از انقلاب دفاع كردند. سخن ما نظريهپردازي و حدس و گمان واهي نيست. براي حرف خود دليل مستند داريم. "كن بالن " (Ken Ballen) و "پاتريك دوهرتي " (Patrick Doherty) سه هفته پيش از انتخابات، يك افكارسنجي از مردم ايران به عمل آوردند كه طبق آن ثابت شده بود مردم ايران به نسبتِ دو به يك به احمدينژاد راي ميدهند. آنان نتايج تحقيقات خود را در مقاله مشتركي تدوين كردند و در شماره 15 ژوئن 2009 روزنامه واشنگتنپست به چاپ رساندند. در بخشي از مقاله آنان آمده است: "در حاليكه گزارشهاي خبريِ رسانههاي غربي از تهران در روزهاي منتهي به رايگيري، تلاش كردهاند تا عموم مردم ايران را مشتاق انتخاب رقيب اصلي احمدينژاد، يعني ميرحسين موسوي، نشان دهند، اما نمونهگيري علمي ما از تمام سي استان ايران نشان داد كه احمدينژاد پيشتاز است. " دو سازمان غير انتفاعي آمريكايي به نامهاي "آينده بدون ترور؛ مركز افكار عمومي " و "برنامه راهبرد آمريكايي در بنياد آمريكا " از يازدهم تا بيستم ماه مي، اين نظرسنجي را انجام دادند كه سومين مورد در نوع خود ظرف دو سال گدشته محسوب ميشود. اين نظرسنجي تلفني از يكي از كشورهاي همسايه ايران (احتمالاً از دبي) انجام شد و قسمت مربوط به تحقيقات ميداني نيز به زبان فارسي توسط يك شركت افكارسنجي اجرا شد. اين شركت به دليل همكاري با شبكههاي ABC و BBC به دريافت جايزه EMMY موفق شده است. منابع مالي اين نظرسنجي را صندوق برادران "راكفلر " تامين كرده است كه به هيچ وجه ارتباطي با دولت ايران و احمدينژاد ندارد. در گزارشها و تحليلهاي اخير رسانهها، به اين گمان بسيار دامن زده شد كه همه جوانان ايراني با حكومت اسلامي ايران مخالف هستند. ولي نتيجه پژوهشي كه اين موسسه آمريكايي انجام داد عكس قضيه را ثابت ميكند. اين تصور و تلقي غلط ناشي از اين است كه خبرنگاران غربي فقط با جوانان ساكن در مناطق شمالي شهر تهران و بخشي از اقشار تحصيلكرده صحبت ميكنند. در حاليكه اين جوانان نازپرورده و ثروتمند، نماينده كل ملت ايران نيستند. برخلاف گزارشهاي رسانهها، اينترنت نيز منادي و يا مسبب تغيير نيست. تحقيقات "كن بالن " و "پاتريك دوهرتي " نشان داده است كه "تنها يكسوم ايرانيان به اينترنت دسترسي دارند، در حاليكه از ميان گروههاي سني مختلفي كه به احمدينژاد راي دادهاند، جوانان هجده تا بيست وچهار ساله بزرگترين بخش را تشكيل ميدهند. " از نتايج اين نظرسنجي چيزهاي شگفتانگيزتري نيز كشف شده است. برخي از گزارشها درباره احراز راي بالاي احمدينژاد در مناطق آذريزبان تشكيك كردهاند. جواب نظرسنجي كن بالن و پارتيك دوهرتي چنين است: "گستره حاميان احمدينژاد در تحقيقات ما پيش از انتخابات معلوم بود. مثلاً در مدت تبليغات انتخاباتي، موسوي بر هويت آذري خود بسيار تاكيد ميكرد تا راي آنها را به سوي خود جلب كند، زيرا آذريزبانها دومين جمعيت قومي را بعد از فارسها در ايران تشكيل ميدهند. اما تحقيقات ما نشان ميداد كه محبوبيت احمدينژاد در ميان آذريها در مقايسه با موسوي به نسبتِ دو به يك است. " فهميدن علت اين امر دشوار نيست. احمدينژاد برخلاف روش گذشتگان، به ميان ضعفا و محرومين رفته است. آنان نيز با راي خود قاطعانه از او حمايت كردند. اين تحقيق، نظريه ما را نيز كه ميگفتيم حاميان موسوي عمدتاً اقشار دانشگاهي و ايرانيان ثروتمند هستند، تاييد كرد. اين افراد داراي روابط خاصي هستند و ميتوانند ديدگاههاي خود را به خبرنگاران غربي منتقل كنند و تصويري كه آنان از ايران ساختهاند از دريچه دوربينهاي رسانههاي غربي به دنيا نمايانده ميشود. نكته آخري كه بايد روشن شود اين است كه بعضيها ميگويند كه ايرانيان دو هفته مانده به انتخابات، درباره فرد دلخواه خود تصميم ميگيرند. شايد اين امر درباره خواص شهرنشين صادق باشد، اما جمعيت روستايي بخوبي حامي و دوست خود را ميشناسد. از آن گذشته ممكن است آراء مردم به هر طرفي متمايل شود، چه بسا به ضرر احمدينژاد و به هيچ وجه نميتوان پيشبيني كرد كه همه رايها به نفع موسوي به صندوقها انداخته شده باشد. بالن و دوهرتي گزارش دادهاند كه در حين اجراي نظرسنجي تقريباً يكسوم ايرانيان هنوز درباره رايگيري به تصميم قاطعي نرسيده بودند. ولي نظرسنجي ما نشان داد كه گزارش مقامات ايراني درباره نتايج رايگيري صحيح است، يعني احتمال تقلب گسترده در انتخابات وجود نداشته است. در اينجا بايد مقايسه سريعي بين وقايع انتخابات لبنان در هفتم ژوئن 2009 كنيم. هزاران تن از لبنانيها با هزينه عربستان از كشورهاي خارجي به لبنان آورده شدند تا به سود گروه 14 مارس به رهبري "سعد الحريري " [برخوردار از حمايت آمريكا و غرب] راي دهند. سعوديها حتي به هر يك از لبنانيها 500 دلار پول تو جيبي دادند. بهرغم اين تقلب بزرگ، گروه سعد الحريري تنها به احراز 68 كرسي پارلمان لبنان موفق شد (كه دو كرسي از دوره قبلي كمتر است)، در حاليكه ائتلاف گروههاي حزبالله موفق به كسب 58 كرسي مجلس شد (كه فقط يك كرسي كمتر از دوره قبل است). سه نامزد نيز مستقل شركت كرده بودند. با وجود اين، "سيد حسن نصرالله " دبيركل حزبالله بههيچوجه درخصوص تقلب در انتخابات لب به شكايت نگشود و از حاميانش خواست نتيجه را پذيرفته و به زندگي خود ادامه دهند. هيچيك از رسانههاي غربي به تقلب در انتخابات لبنان اشاره نكردند و فقط به ذكر اين مطلب بسنده كردند كه حزبالله شكست خورد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]
-
گوناگون
پربازدیدترینها