تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى‏داشتند و ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805686821




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دختر 15 ساله در خلوتگاه شیطانی پسر جوان


واضح آرشیو وب فارسی:پویش: دختر 15 ساله در خلوتگاه شیطانی یک پسر توسط پلیس استان گیلان بازداشت شد. نگاه های معصومانه او، فریادهای پدر و اشک های پنهان مادر باعث شد تا مددکار اجتماعی کلانتری برای حل مشکل این خانواده با دختر نوجوان گفت و گو کند. به این مطلب امتیاز دهید 100% 0% به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز ، روز گذشته دختری 15 ساله توسط پلیس آگاهی گیلان به دستور قاضی به تحت نظر گاه هدایت می شد، در حالی او را همراهی می کردم که پدرش برای او خط نشان می کشید و مادرش اشک می ریخت. معلوم بود دخترک مرتکب خطایی شده که گناهش از طرف پدر و مادر، گناهی نابخشودنی است و تحمل این موضوع غیر ممکن می نمود. کنجکاو شدم پس از پرس و جو از مامور آگاهی متوجه قضیه شدم. آری باز هم شیطان در خلوتگاهی طعمه اش را بلعیده بود. ترتیب ملاقات یکی از بچه ها ی مشاور کلانتری و این دختر را فراهم کردم تا از جزئیات ماجرا و ریشه یابی علت و انگیزه این ماجرا پرده بگشایم. ابتدا دخترک منکر حقایقی بود که برایش اتفاق افتاده بود اما کم کم لب به سخن باز کرد. به گفته وی پدرش معتاد و خائن به خانواده بود و چندین بار به همسرش خیانت کرده بود و این رفتارش برای خانواده آشکار و محرز شده بود. مادرش نیز در دوران جوانی عاشق پدرش بود و بدون توجه به قید بند های خانوادگی و عرف علیرغم مخالفتهای خانواده اش با پدرش که از نظر والدینش پسر لاابالی و سر به هوا بود ازدواج کرده بود و ماجرای مقاوتش در برابر خانواده خود را برای این دخترک به تفسیر توضیح داده بود. و امروز حاصل این ازدواج دو دختر 15 و دو ساله بود. همچنین مادرش بخاطر این انتخابش با وجود دیدن خیانت های همسرش روی برگشت به والدینش را نیز نداشت. و اما دخترک در یکی از مدارس دخترانه شهرستان با نمرات خوب مشغول تحصیل بود او تعریف می کرد : چند ماهی است با دختری بنام سوسن آشنا شدم او از دنیای دیگری صحبت می کرد دنیای عشق و محبت و دوستی ... دنیایی که می تواند جای خالی محبت های پدر را بگیرد و یا کلبه ای هرچند کوچک ولی گرم و صمیمی را برایش فراهم کند. تا آن لحظه که برای ما تعریف می کرد... هنوز باور نداشت که تکیه بر شیطان کرده بود ... ! هنوز باور نداشت که او غارتگر عفت و حیای اوشده بود... ! هنوز باور نداشت که او دزد آبرو و حیثیت خانواده بود...! هنوز باور نداشت که او با فریب از وی سوء استفاده و ترکش کرده بود...! هنوز باور نداشت که سیب نیم خوره سبد میوه خانواده شده ...! وقتی جزئیات رفتار نابخردانه خودش و آن پسر شیطان صفت را که با زبان خودش و نادانی توصیف می کرد را برایش توجیه کردیم. تازه فهمید چه کلاه گشادی به سرش رفته و از شدت ندامت و پشیمانی چون ابر بهاری می گریست. تازه فهمیده بود که خودش نیز از عصاره همان خانواده ی سست بنیاد است و خط و نشان های پدر و اشکهای مادرش در واقع نمایش تکرار چهره همان زندگی است که از پیش داشتند و فرار از چاله به سمت چاه بود، نه دنیای عشق و محبت و دوستی ... او می گفت به زندگی با خانواده اش خواهد برگشت و تمام سرزنش های پدر و مادرش را تحمل و برای آینده ای پاک و سالم صبر و تلاش خواهد کرد. و اما ...!؟ به نظر شما اینگونه ...!؟ چه خواهد شد...!؟ دختری 15 ساله ناپخته با آتشفشانی از خواهش های نفسانی در جمع خانواده ای با چنین زمینه نامساعد و نابسامان و آینده ای مبهم بر این حیای بر باد رفته. براستی مسئول حفظ و نگهداری و هدایت اینگونه نوجوانان کیست؟ و آیا سوسن دیگری به جامعه باز گردانده نخواهد شد؟ ؟ ؟


پنجشنبه ، ۹اردیبهشت۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پویش]
[مشاهده در: www.puyesh.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن