تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عريف بيش از استحقاق، چاپلوسى و كمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و يا حسد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806802375




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مصاحبه با دختری که می خواهد با یک محکوم به اعدام ازدواج کند


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



مصاحبه با دختری که می خواهد با یک محکوم به اعدام ازدواج کند
روز نو : ساعت 3 بعدازظهر پنجم اردیبهشت ماه ماجرای اسیدپاشی فامیلی در خیابان برزیل شرقی به کلانتری 145 ونک مخابره شد و با حضور سریع مأموران زن 42 ساله‌ای که روی خاله‌اش اسیدپاشی کرده بود پیش از فرار، دستگیر شد.

پرستو 28 ساله دختر جوانی است که پس از آشنایی با یکی از هم سلولی‌های برادرش که متهم به قتل است تصمیم به ازدواج با وی گرفته تا بتوانند پس از کمک و رهایی مرد مورد علاقه اش از زندان با هم زندگی کنند.پرستو دختر تحصیلکرده و آرامی‌است که نخستین بار وقتی به ملاقات برادرش می‌رود با جوان بی انگیزه و ناراحتی روبه رو می‌شود که در صحبت با مادرش اصرار بر بی‌گناهی می‌کند و همین حرف‌ها باعث کنجکاوی دختر جوان می‌شود.این دختر پس از پایان ملاقات به سراغ مادر هم سلولی برادرش می‌رود و از وی می‌خواهد تا شماره اش را در اختیار امیر بگذارد تا درباره روز حادثه که امیر را به اتهام قتل دستگیر کرده‌اند اطلاعات بیشتری بگیرد تا شاید بتواند کمکش کند.امیر در نخستین تماس تلفنی و در حالی که از زندگی اش ناامید شده بود با دختر جوان درباره روز حادثه حرف می‌زند و ادامه تماس‌های تلفنی این دو جوان به جایی می‌رسد که پرستو به پسر زندانی علاقه‌مند می‌شود تا حدی که تصمیم به ازدواج با وی می‌گیرد.پرستو  آخرین روزهای فروردین ماه سال جاری با حضور در دادسرای امور جنایی تهران درخواست ازدواجش با قاتل جوان در زندان را مطرح کرد و از قاضی شهریاری سرپرست دادسرا  برای انجام این کار کمک خواست.
این دختر و پسر جوان قصد داشتند روز ولادت حضرت علی (ع) در زندان و در مراسمی ‌با هم عقد کنند اما امیر مخالف این کار شد و می‌خواهد پس از آزادی این مراسم را برگزار کند.
امیر برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش سنگ بزرگی را پیش روی خود دارد و آن پرداخت دیه 500 میلیون تومانی برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول است.
گفت‌وگوی همزمان با پرستو و امیر در زندان
امیر و پرستو که حدود 5 ماه است با هم آشنا شده‌اند به صورتی حرف می‌زنند که انگار سال‌هاست آنها همدیگر را می‌شناسند و از صدای هم انرژی می‌گیرند و خیلی واضح می‌توان حس علاقه‌مندی این 2 جوان را درک کرد.
چطور با هم آشنا شدید؟
امیر: پرستو برای ملاقات برادرش آمده و در سالن ملاقات همدیگر را دیدیم و از همانجا بود که با هم آشنا شدیم.
شماره تلفن پرستو را چطور به دست آوردید؟
امیر لحظه‌ای سکوت کرد و سپس گفت از مادرم خواستم که شماره پرستو را بگیرد.
سکوت پرستو با خنده شکسته شد و گفت: راستش من شماره ام را به او دادم، آن روز امیر ناراحت بود و خواستم علت ناراحتی اش را بپرسم و از مادرش خواستم شماره ام را به او بدهد که وی نیز خواست خودم این کار را بکنم که کمی‌با امیر حرف زدم و شماره‌ام را به او دادم تا با من تماس بگیرد.
از همان روز اول نسبت به همدیگر احساس داشتید یا نه؟
پرستو: نه اصلاً قرار نبود کارمان به اینجا کشیده شود و فقط بحث کمک و کنجکاوی بود که با امیر تلفنی صحبت کردم.
امیر: فقط بحث همدردی بود و هیچ احساسی بین ما وجود نداشت.
به چه اتهامی‌زندان افتادی؟
امیر ابتدا با یادآوری روز حادثه سکوت کرد و نمی‌خواست آن روز را دوباره به یاد آورد اما اصرار پرستو سکوتش را شکست و در حالی که از پرستو کمک می‌گرفت، گفت: دی ماه 88 برادرم حسین یک کتانی خریده بود و خواهرزاده ام محمد که همسن من بود و اعضای خانواده اش نیز با ما در یک ساختمان زندگی می‌کردند، روز حادثه محمد کتانی حسین را برداشته بود و سر این موضوع با هم درگیر شده بودند. محمد پس از 2 ساعت به جلوی ساختمان آمد و حسین را برای کتک کاری به بیرون ساختمان کشید.
خواب بودم که صدایم کردند و گفتند که حسین و محمد با هم دعوا می‌کنند، با عجله جلوی ساختمان رفتم و دیدم که برادرم از ناحیه پهلو هدف چاقوی محمد قرار گرفته و خواهرزاده‌ام با دیدن من به سمتم حمله کرد و ضربه ای به دستم زد که توانستم چاقو را از دستش بگیرم، محمد پا به فرار گذاشت و من در تعقیبش بودم که پایش به جدول گیر کرد و به زمین افتاد و من نیز همراه او برای گرفتنش روی زمین افتادم و وقتی به خودم آمدم دیدم چاقو به کمر محمد فرو رفته است.
در دادگاه هم این حادثه را بازگو کردی؟
امیر: بله، اما آنها می‌گفتند یا تو ضربه را زدی یا برادرت . پدر و مادرم پیر هستند و چون با برادرم در زندان بودیم و نگران پدر و مادرم بودیم من گفتم که ضربه را من زدم و همین باعث شد که برادرم آزاد شود و من به اعدام محکوم شوم.
خانواده خواهرت رضایت نمی‌دهند؟
امیر: خواهرم سال گذشته رضایتش را اعلام کرد اما دامادمان می‌گوید بی پول است و باید برای رضایتش پول درخواستی را به آنها بپردازم.
 شنیدم قرار است با هم ازدواج کنید؟
امیر: پرستو اصرار دارد که در زندان با هم عقد کنیم اما من مخالفت کردم.
چرا؟
امیر: من یکبار اشتباه کردم و زندگی یک جوان را گرفتم و زندگی خودم را هم تباه کردم، معلوم نیست من تا کی زنده باشم و شاید این حکم خیلی زود اجرا شود. چرا بخواهم با یک اشتباه دیگر زندگی یک دختر را خراب کنم؟! من پرستو را خیلی دوست دارم و تصمیم دارم با او ازدواج کنم اما نه در زندان بلکه بعد از آزادی‌ام.
پیشنهاد ازدواج از سمت چه کسی بود؟
محمد: پیشنهاد ازدواج از طرف من بود.
پرستو که در این مدت سکوت کرده بود پس از پاسخ این سؤال گفت: راستش می‌خواستم بروم امیر را ملاقات کنم اما فقط خانواده درجه اول می‌توانند با زندانی ملاقات کنند. آنجا بود که به امیر گفتم من که می‌خواهم کارهایت را انجام بدهم تا آزاد شوی و می‌خواهم با هم ازدواج کنیم سپس می‌روم پیش قاضی شهریاری و ماجرای ازدواجم را با آنها مطرح می‌کنم که امیر پذیرفت و ابتدا فقط برای دیدن بود و ملاقات بود که الان این موضوع خیلی جدی تر شده است.
خانواده‌هایتان خبر دارند؟
پرستو: بله، همه اعضای خانواده‌ا‌م می‌دانند فقط پدرم کمی‌ مخالفت می‌کند.
امیر: خانواده‌ام همه در جریان هستند و از صحبت‌هایمان هم خبر دارند و موافق هستند.
آیا پولی برای پرداخت دیه جمع شده؟
امیر: خبر نداریم.
برای آینده چه برنامه‌ای دارید؟
امیر: خیلی کارها دارم و اول از همه چیز برای سربازی ام می‌روم.
چقدر از سربازیت مانده؟
امیر: فکر کنم حدود 11 ماه بود که به زندان افتادم.
پرستو  در جواب امیر گفت: 8 ماه از خدمت سربازی اش می‌گذشته که این اتفاق افتاده است.
فکر کنم شما از خیلی وقت پیش همدیگر را می‌شناسید که پرستو اطلاعات بیشتری دارد؟
پرستو: آنقدر رفتم سؤال کردم، آنقدر رفتم از همسایه‌ها و فامیل‌هایشان درباره امیر پرس‌وجو کردم که از همه زندگی امیر اطلاع دارم.
این پیگیری‌ها و سؤالات برای چه بود؟
پرستو: چون می‌خواستم مطمئن بشوم که امیر بی گناه است.
مطمئن شدید؟
پرستو:همه همسایه‌ها دیده بودند که امیر و خواهرزاده‌اش می‌دونــــد و هر دو روی زمین افتاده اند و امیر قصد کشتن نداشته که این اتفاق رخ داده است و همه می‌گفتند که امیر بی گناه است.
امیر: چون این اتفاق در کوچه رخ داده خیلی‌ها  شاهد بودند.
برای خودت وکیل گرفته‌ای؟
امیر: نه، خیلی سال است که از این اتفاق گذشته و حکم صادر شده است و به صراحت گفتم که کشتم.
پرستو: وقتی به امیر می‌گفتم وکیل بگیر آنقدر ناامید بود که می‌گفت من 2 ماه بیشتر زنده نیستم پس چرا بی‌خودی وکیل بگیرم.
امیر: نمی‌دانستم خدا قرار است فرشته امید به زندگی‌ام بیاورد.
قرار بود که روز ولادت حضرت علی(ع) با هم عقد کنید؟
پرستو: امیر قبول نمی‌کند و هر چه من می‌گویم نمی‌پذیرد، مثل فیلم‌های هندی شده من همه‌اش دارم از امیر خواستگاری می‌کنم و دنبالش می‌دوم.



تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۱۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن