واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: رحمت اميني نويسنده، کارگردان، استاد دانشگاه و مدرس تئاتر اين روزها نمايش کا را به عنوان جديدترين اثر خود در کارگاه نمايش مجموعه تئاتر شهر به روي صحنه برده است. اين نمايش نوشته سياوش پاکراه است و وقايع آن در دوران مصر باستان مي گذرد. در اين نمايش که با نقش آفريني شبنم قلي خاني، رضا صمدپور و وحيد نفر به روي صحنه مي رود، داستان سه خدمتکار (دو مرد و يک زن) روايت مي شود که پس از مرگ ارباب خود به همراه جسد او در گور ويژه و باستاني بزرگان مصري دفن مي شوند. اميني روز سه شنبه درخصوص دليل انتخاب اين اثر، عنوان نمايش، انتخاب بازيگران و کارهاي آتي خود با خبرنگار تئاتر ايرنا به گفت وگو پرداخت. مشروح اين گفت وگو به شرح زير است: ** ريشه واژه کا به يک اسطوره مصري باز مي گردد در ابتدا بايد روشن کنم که کا با آن کلمه اي که هموطنان جنوبي به معناي برادر از آن استفاده مي کند متفاوت است. ريشه واژه کا به يک اسطوره مصري باز مي گردد. مصريان باستان معتقد بودند بشر همزادي دارد به نام کا که پس از مرگ او بار ديگر به کالبد و بدن باز مي گردد تا زندگي جهان پس از مرگ را دوباره آغاز کند. ** ايده اين نمايش از من بود ايده اين نمايش براي نخستين بار توسط من مطرح شد و پس از صحبت با سياوش پاکراه او از من خواست که آن را تبديل به نمايشنامه کند. پس از موافقت من، اين ايده تبديل به يک نمايشنامه شد و در نهايت تصميم گرفتم آن را براي اجرا در صحنه کارگرداني کنم. ** کا نمايشي هشداري است يعني اينکه مراقب باشيد عقلانيت از بين نرود برخي نمايش ها هشداري هستند و کا را بايد از جمله اين آثار برشمرد.در اين اثر، تقابل سه تفکر روايت مي شود. نخست تفکر بسته اي که به هر آنچه که به او تلقين شده سرسپردگي دارد و آن را بدون چون و چرا پذيرفته است. تفکري بسته اي که به هيچ وجه قابل اصلاح نيست. تفکر دوم نيز متعلق به افرادي است که به هر آنچه تفکر نخست اعتقاد دارد بي اعتقاد است و فقط درصدد فرار از وضع موجود است. تفکر سوم اما قصد دارد راه درست را انتخاب کند يعني يافتن منطقي ترين راه براي پاسخ به چراها. در واقع در نمايش کا مي بينيم دو تفکر که نماد افراط و تفريط هستند بر تفکر سوم که نماد عقلانيت است غلبه مي کنند و در انتها نيز هر سه سرنوشتي جز مرگ ندارند. هشدار من به عنوان ايده پرداز و کارگردان اين نمايش آن بود که عقلانيت را از بين نبريم زيرا رجوع به عقلانيت راه افراط و تفريط را مي بندد. ** نمايش کا مضموني امروزي است دعوت به عقلانيت راه ثبات جوامع انساني است. عقلانيت به انسان ها اين اجازه را مي دهد که همواره راه هاي درست و بي هزينه را براي خود انتخاب کنند. نمايش کا مضموني امروزي دارد و در واقع من با اجراي اين نمايش قصد داشتم در قالب يک قصه قديمي و اسطوره اي حرفي براي امروزي ها بيان کنم. ** انتخاب قلي خاني الزاما چهره و حرفه اي بودن او نبود هر چند شبنم قلي خاني از چهره و وجاهت برخوردار است اما نقطه شروع انتخاب وي الزاما چهره و حرفه اي بودن او نبود. قلي خاني همکار دانشگاهي من است. سالها بود که علاقه مند بوديم يک نمايش مناسب را با يکديگر کار کنيم که اين فرصت در کا پيش آمد. ** در کارهاي بعدي به سراغ هنرمنداني مي روم که ريشه تئاتري دارند معتقدم اگر در هر نمايشي هنرمنداني که براي مردم دوست داشتني هستند حاضر باشند کمک خوبي به تئاتر خواهد شد. رضا کيانيان، هانيه توسلي، سيامک انصاري، بروز ارجمند که اخيرا در آثار نمايش هايي که به روي صحنه رفته، حضور داشتند تمامي ريشه تئاتري دارند. اين هنرمندان خوشبختانه در ابتدا تئاتري بودند بعد وارد تلويزيون و سينما شدند و اعتبار بيشتري کسب کردند و هم اکنون بار ديگر مي خواهند به خانه خود يعني تئاتر کمک کنند. در آينده و در آثار ديگري که به روي صحنه خواهم برد قطعا هنرمنداني را انتخاب مي کنم که ريشه تئاتري دارند زيرا علاقه مند هستم تئاتر هميشه پرطرفدار باشد. ** انتظار تماشاگر انبوه را براي نمايش کا نداشتم استقبال از نمايش کا خوب بوده و در برخي اجراها بيش از ظرفيت و تعداد صندلي ها مخاطب داشته است. براي نمايش کا انتظار تماشاگر انبوه را نداشتم و کارگاه نمايش نيز براي اجرا بطور عامدانه انتخاب شد. بطور قطع براي اجرا در چهارسو سراغ يک سوژه و ايده ديگري خواهم رفت. ** کار بعدي من طنز خواهد بود همواره کار براي کودکان از دغدغه هاي اصلي من بوده است. در حال حاضر مشغول نگارش نمايشنامه اي با نام بخت خفته هستم که احتمالا کارگرداني آن را حسن وارسته بر عهده خواهد داشت. نمايشنامه اي از واتسلاو هاول نيز وجود دارد به نام هتل کوهستاني که بصورت تماتيک و مضموني، شباهت هاي به نمايش کا دارد اما کاملا امروزي است و حسن آن اين است که کمدي است. اين اثر روايتگر افراديست که در هتلي در کوهستان گير افتاده اند و با چالش هاي براي رهايي و فرار از آن مواجه مي شوند. هنوز متن اين نمايش را بطور کامل نخوانده ام اما از ايده آن خوشم آمده است. همچنين نگارش طرحي را در مورد سقراط آغاز کرده ام و نام موقت آن را صغرا کبرا گذاشته ام. بطور قطع يکي از اين دو اثر را در آينده به روي صحنه خواهم بود. اما کار بعدي من حتما طنز خواهد بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 437]