واضح آرشیو وب فارسی:مهر: تحلیل بین الملل؛
خیز ناتو برای دخالت نظامی در لیبی؛ تکرار تاریخ با فاجعهای دیگر
شناسهٔ خبر: 3601211 - دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۱
بین الملل > خاورمیانه و آفریقای شمالی
در شرایط کنونی در حالی زمزمههای دخالت نظامی ناتو در لیبی به گوش می رسد که حدود ۵ سال گذشته سیاست نظامی این سازمان در قبال لیبی نتیجهای جز گسترش هرج و مرج و رشد تروریسم به دنبال نداشت. خبرگزاری مهر ، گروه بین الملل- رامین حسین آبادیان: از زمان سقوط «معمر القذافی» دیکتاتور سابق لیبی در سال ۲۰۱۱ روز به روز وخامت اوضاع امنیتی در این کشور تشدید شده است. همین مسأله موجب آغاز درگیریهای سنگین میان دو دولت رقیب یعنی دولت موقت برآمده از مجلس نمایندگان در «طبرق» (واقع در شرق کشور) و دولت نجات ملی برآمده از کنگره ملی در «طرابلس» (واقع در غرب کشور) شد. اختلافات اساسی میان این دو دولت رقیب موجب شد تا مذاکرات در خصوص طرح تشکیل دولت وحدت ملی که با نظارت مستقیم سازمان ملل انجام میشد، همواره بینتیجه بماند. با این حال، با تمامی موانعی که بر سر راه تشکیل دولت وحدت ملی لیبی وجود داشت، در نهایت این دولت با توافق طرفهای درگیر با ۳۲ وزیر تشکیل و پارلمان به آن رأی اعتماد داد. توافق میان طرفهای درگیر در لیبی برای تشکیل دولت وحدت ملی به منظور برقراری امنیت و ثبات از دست رفته به مردم این کشور و فراهم آوردن زمینه مناسب برای نابودی گروههای تروریستی مستقر در آنجا، انجام شد. در حال حاضر هرچند دولت وحدت ملی در لیبی پس از مدت ها تشکیل و انتظار می رود که در آینده نوعی ثبات و امنیت در این کشور برقرار شود، اما با این حال چالش هایی که پیش از تشکیل دولت وحدت ملی نیز لیبی با آن مواجه بود همچنان پابرجا هستند و باید تدابیری برای حل و فصل آنها اندیشیده شود. اکنون بزرگترین چالش لیبی فارغ از اوضاع اقتصادی نابسامان آن، گسترش تروریسم در این کشور و بی ثباتی در آن است؛ مسأله ای که اگر راهکار جدی برای حل و فصل آن اتخاذ نشود، ممکن است در آینده حتی به تجزیه لیبی نیز بیانجامد. همانگونه که انتظار می رفت پس از تشکیل دولت وحدت ملی در لیبی تا حدودی از شدت اقدامات تروریستی در این کشور کاسته شد، هرچند که هنوز هم درگیری های شدید میان ارتش لیبی و گروه تروریستی داعش به ویژه در شهر بنغازی همچنان ادامه دارد. در کنار معضل تروریسم در لیبی، مسأله ای که اخیرا نیز به یک چالش برای این کشور تبدیل شده، زمزمه هایی مبنی بر دخالت نظامی خارجی در آن توسط ناتو است. اظهارنظرهای اخیری که توسط مقامات آمریکایی و اروپایی مطرح شده است خود به تنهایی گواه بر احتمال دخالت نظامی ناتو در لیبی است. زمانی که از اوباما در مورد بدترین اشتباه دوران ریاست جمهوری اش سوال شد، وی گفت: «شاید شکست در برنامه ریزی برای بعد از مداخله در لیبی باشد». از سویر دیگر اخیرا یک فرمانده نظامی عالی رتبه لیبی اعلام کرد که دو مستشار نظامی فرانسوی در هماهنگی نبرد نیروهای لیبی علیه گروه تروریستی داعش در شهر بنغازی واقع در شرق این کشور مشارکت دارند. روزنامه فرانسوی «لوموند»نیز نوشت: «یگان هایی از نیروهای ویژه و اطلاعات فرانسه در جنگ سری علیه تروریست های داعش در لیبی با هماهنگی آمریکا و انگلیس شرکت می کنند».
این در حالی است که پیشتر نیز اعضای کمیته امور خارجه مجلس عوام انگلیس اعلام کردند: «در سفری که مارس گذشته به تونس و مصر داشتیم، به ما ابلاغ شد که انگلیس در قالب نیروهای بین المللی و برای حمایت از دولت وحدت ملی لیبی هزار نظامی به این کشور اعزام خواهد کرد». این اظهارات در کنار برخی اظهارات دیگر از سوی کشورهای همسایه لیبی به خوبی نشان می دهد که ناتو به دنبال دخالت نظامی در لیبی است؛ دخالتی که حدود ۵ سال گذشته چیزی جز هرج و مرج برای مردم این کشور به ارمغان نیاورد. در همین ارتباط، «رأی الیوم» می نویسد: «مردم لیبی هم اکنون در آستانه دخالت جدیدی از سوی ناتو قرار گرفته اند؛ دخالتی که جان تعداد دیگری از مردم لیبی را خواهد گرفت و بحران این کشور را طولانی تر می کند. دردناک تر از همه چیز این است که برخی برای این دخالت کف می زنند و عجله می کنند بدون اینکه به تبعات و فجایع دخالت اول ناتو توجه داشته باشند». به نظر می رسد که ناتو به هر قیمتی همچون ۵ سال گذشته به دنبال دخالت نظامی در لیبی باشد. اما هدف از این دخالت چه می تواند باشد؟ اهداف ناتو از دخالت نظامی در لیبی را می توان به دو بخش تقسیم کرد؛ ۱ـ تسلط بر میادین نفتی و گازی در لیبی و بهره برداری اقتصادی از این طریق؛ که تحقق این دستاورد می تواند شرکت های بزرگ نفتی در اروپا را از سرمایه گذاری در لیبی مطمئن سازد. ۲ـ کنترل تروریست های تکفیری داعش و جلوگیری از سرازیر شدن آنها به اروپا از یک سو و ممانعت از مهاجرت های غیرقانونی به سمت اراضی اروپایی از سوی دیگر. همانطور که گفته شد لیبی از منابع نفتی و گازی بسیار زیادی برخوردار است و همین امتیاز کافی است تا ناتو بی محابا بر تروریست های تکفیری مستقر در این کشور بتازد و خود بر این منابع سیطره یابد. در این میان، اینکه بسیاری از غیرنظامیان لیبیایی همچون ۵ سال گذشته جان خود را از دست می دهند و هرج و مرج در این کشور بار دیگر نهادینه می شود، هیچ اهمیتی برای ناتو ندارد و به عبارت بهتر وقتی پای منافع به میان کشیده می شود، چیزی به نام «حقوق بشر» و یا «حقوق بشردوستانه» جایی در قاموس ناتو نداشته و نخواهد داشت. از سوی دیگر، نزدیکی جغرافیایی میان کشورهای اروپایی و لیبی موجب شده تا مقامات اروپایی از تهدیدات تروریستی به شدت در هراس باشند. تروریستهای تکفیری داعش اکنون در ۳۵۰ کیلومتری اروپا قرار دارند و به راحتی میتوانند از شهر «سِرت» خود را به اروپا برسانند. علاوه بر خطر گروههای تروریستی ـ تکفیری برای کشورهای اروپایی، این کشورها با بحران مهاجرتهای غیرقانونی از لیبی به خاک خود نیز مواجه هستند. بنابراین، این دو عامل (تهدیدات تروریستی و مهاجرتهای غیرقانونی) نیز می تواند از دیگر اهداف ناتو برای دخالت نظامی احتمالی در لیبی باشد. اخیرا نیز «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو طی سخنانی اعلام کرده است: «نیروهای ناتو برای کمک به دولت لیبی برای مبارزه با تروریسم آماده هستند». وی همچنین می افزاید: «در صورتی که دولت لیبی درخواست کمک نظامی کند، نیروهای ناتو آماده ارائه کمک به آنها هستند». این اظهارات در حالی مطرح می شود که نتیجه دخالت نظامی ۵ سال پیش ناتو در لیبی چیزی جز وقوع جنگ داخلی طولانی مدت در این کشور و گسترش تروریسم در آن نبود.
در مقابل، اهداف ایالات متحده آمریکا از دخالت نظامی احتمالی در لیبی با ناتو در برخی موارد تفاوت دارد. بدون شک هدف اصلی آمریکا از دخالت نظامی احتمالی در لیبی گسترش هرج و مرج در این کشور است تا بدین ترتیب از یک سو بخش کوچکی از پروژه «خاورمیانه جدید» واشنگتن یعنی همان خاورمیانه غرق در هرج و مرج محقق شود و از سوی دیگر، تروریسم تا جایی پیشرفت کند که دامن الجزایر و تونس که در مجاورت لیبی قرار دارند را بگیرد. تونس و الجزایر از مدت ها پیش به دنبال طرح مسأله احتمال دخالت خارجی ایالت متحده آمریکا در لیبی، به شدت با این مسأله مخالفت کرده و مراتب اعتراض خود را بارها و بارها به گوش مقامات آمریکایی و هم پیمانان آن رساندند. آنها به خوبی از پروژه آمریکا برای لیبی و سپس کشورهای همسایه آن اطلاع یافته و به مقابله با آن پرداختند. تونس و الجزایر به خوبی می دانند که هرگونه دخالت نظامی خارجی در لیبی موجب ایجاد هرج و مرج در منطقه شده و از همه مهمتر منجر به سرازیر شدن موج تروریست های تکفیری به سمت این دو کشور خواهد شد. از همین روی، سیاست های آمریکا و هم پیمان شماره یک آن یعنی رژیم صهیونیستی، الجزایر و تونس را بیش از پیش وادار ساخت تا درست در نقطه مقابل آنها بایستند. مخالفت با تروریستی خواندن حزب الله لبنان تنها نمونه ای از مخالفت های تونس و الجزایر با مجموعه سیاست های آمریکا و هم پیمانان آن محسوب می شود. در همین حال، الجزایر به دلیل داشتن یک موقعیت جغرافیایی استراتژیک و همچنین برخورداری از منابع نفتی و گازی عظیم به خوبی می داند که پس از لیبی، هدف اصلی آمریکا و هم پیمانانش قرار دارد. در واقع این کشور، تهدیدات آمریکا و هم پیمانان آن برای حمله نظامی به لیبی به بهانه مبارزه با داعش را نوعی تهدید برای خود تلقی می کند. در واقع به طور خلاصه می توان گفت که مجموعه سیاست های تونس و الجزایر موجب شده تا ایالات متحده آمریکا از آب گلآلود لیبی برای ضربه زدن به آنها بهره ببرد. گرایش سیاسی الجزایر و تونس به سمت دولت دمشق و حزب الله لبنان که همواره از اساسی ترین چالش های واشنگتن و تل آویو بوده اند، موجب شده تا آمریکا از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به الجزایر و تونس دریغ نکند حتی اگر ضربه زدن به آنها از راه لیبی بگذرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]