واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: كتاب - كلام الهي به زبان فارسي
كتاب - كلام الهي به زبان فارسي
مريمسادات سيدكريمي: شصت و پنجمين نشست مركز پژوهشي «ميراث مكتوب» كه چهارشنبه گذشته برگزار شد به چهرهگشايي و نقد كتاب «قرآن فارسي كهن» اختصاص داشت. اين كتاب كه پاياننامه كارشناسي ارشد محمد عماديحائري است به تعيين نخستين ترجمه قرآن به فارسي ميپردازد. او همچنين مسائل عمده متنشناسي را به بحث ميگذارد و از آموزههاي تازهاي در تصحيح متون سخن ميگويد. در اين نشست، مسوول ميراث مكتوب، آذرنوش آذرتاش، ابوالقاسم امامي و محمد عمادي حائري سخن گفتند.
ترجمهاي رسمي از قرآن تهيه شود
دكتر ابوالقاسم امامي، سخنران ديگر اين نشست بود. او با پوزشخواهي از اينكه در زمينهاي غير از تخصص خود سخن ميگويد، گفت: «به اين دليل كه من با نظر به ترجمههاي كهن، ترجمه قرآني دارم، جناب ميلاني فرمودند كه عرايضي داشته باشم. در عين حال به عنوان يك خواننده غيرمتخصص تورقي نيز در اين كتاب داشتهام.» ابوالقاسم امامي ابتدا به معرفي كتاب قرآن فارسي كهن پرداخت: «فصل اول اين كتاب به تعيين كهنترين ترجمه فارسي قرآن پرداخته است. در اين زمينه حتي اگر نام تفسير طبري را مطرح كنيم، بر سر زمان و چگونگي نگارش آن سخن بسيار است. در فصول بعدي به شش تحرير- يعني ترجمههاي مجدد كه با سلايق متفاوت و بر مبناي ترجمه اصلي يا رسمي بوده است- پرداخته شده است. تحرير شايد چيزي معادل با ورژن امروزي باشد. سپس سبكشناسي ترجمههاي قرآني مورد بررسي قرار گرفته كه اين قسمت به تيترهاي كوچك تقسيم ميشود. مولف پس از آن سوره يوسف را به عنوان نمونه بررسي ميكند. من در تورقي كه داشتم، نفهميدم انتخاب اين سوره به دليل محبوبيت آن بوده يا دليل ديگري داشته است. آيات سوره در ابتدا مطرح شده و سپس هر يك از شش تحرير به عنوان ترجمه مطرح شده و مورد مقايسه قرار ميگيرد.» ابوالقاسم امامي با انتقاد از فشردگي زياد اين كتاب گفت: «مقدمه كتاب مانند متن آن بسيار فشرده و فرمولي است و از اين نظر با ارزش است كه به اجمال مطالبي مطرح شده و از طرفي هم كم بودن مقدمه باعث سردرگمي فرد در آغاز برخورد با كتاب ميشود.» او با اشاره به اينكه برخي اشكالات در اين اثر از ارزش آن نميكاهد، گفت: «آنجا كه از انواع ترجمهها بحث ميشود، در ترجمه تفسيري نيكخواهان (ناصحون) را هم جزء ترجمه تفسيري آوردهاند كه به نظر من درست نيست. يا كلمه «سخت عاجز باشيم» به عنوان ترجمه «لعاجزون» به عنوان ترجمه ضعيف بايد طرح شود نه ترجمه تفسيري. مهمتر اينكه بيان مولف بسيار فرمولي است. در استفاده از فرمول هم برخي رمزهاي لاتين به كار رفته كه شايد استفاده از رموز فارسي مناسبتر بود. اما بهطور كلي براي توضيحات ادبي استفاده از فرمول شايد چندان دلنشين نباشد هرچند كه براي صرفهجويي البته مناسب است. درست است كه استفاده از علائم هنر است اما در جايي كه تفصيل و بيان لازم است، استفاده از فرمول مناسبتي ندارد.» ابوالقاسم امامي در اينجا رو به حجتالاسلام نقدي كرد و ادامه داد: «من اينجا حضور باهرالنور حضرت نقدي را مغتنم ميشمارم و عرض كوچكي را با ايشان مطرح ميكنم. ضمن گرامي داشتن همه فعاليتهايي كه در مركز ترجمه قرآن به زبانهاي ديگر انجام ميشود و من رشك ميبرم كه در آنها حضور ندارم، يك خواستهاي از ايشان دارم. ما مسلمان و ايراني و مخاطب قرآن هستيم. مسئله خطاب در بررسي زبان چيست؟ آيا تفاهم در آن مطرح است يا نه؟ اينجا گرهاي است كه بايد باز شود. اگر ما مخاطبيم كه صدالبته هستيم، اين خطاب چگونه صورت ميگيرد؟ بعد از اينكه در زمان خليفه دوم ما به زبان شمشير مسلمان شديم زبان ديگري هم بوده است كه با ما سخن بگويد؟ تا كي بايد هر كسي قرآن را ترجمه كند؟ به جاي تكرار ترجمههاي قرآن به زبانهاي مختلف و به جاي همه گردهماييها و ترجمه كردنها، بايد چند مسوول از جهان اسلام تعيين شود كه در مورد لغات مشكل قرآن تحقيق كنند. يك قرآن هست، يك ترجمه رسمي هم وجود داشته باشد. تا كي بگوييم فلان مفسر چنين گفت و فلان مفسر چنان. كار آن است كه زمينه را در باب يكي كردن معاني و مفردات بگشاييم.»
تغيير طبري را احيا كنيد!
دكتر آذرنوش آذرتاش سخنران ديگر اين برنامه بود كه سخنان خود را با بيان گلهاي از دكتر امامي آغاز كرد: «برخلاف گفته دكتر امامي، خلاصهگوييهاي اين كتاب كاملا مدرن است. من وقتي كتاب آقاي عمادي را در دست گرفتم، مثل رمان تا انتها خواندمش. درازهگويي، يكي از بيماريهاي ايرانيها و عربهاست. حالا اگر جواني را ميبينيم كه اين سنت را شكسته، لازم است كه تشويقش كنيم.» آذرتاش ادامه داد: «حدود 10 سال پيش تصميم گرفتم كتابي در باب تاريخ ترجمه از عربي به فارسي بنويسم. اولين گام، ترجمه قرآن بود. بعد از شروع كار به قدري اين وادي را خوفانگيز و كلان يافتم كه به نوشتن كتابي كوچك در اين زمينه اكتفا كردم در حاليكه اين پژوهش، دريايي پايانناپذير بود. من ميتوانم بگويم تاكنون هيچ كاري در زمينه ترجمههاي قرآن صورت نگرفته و اگر بررسيهايي هم روي متون شده باشد، به همت زبانشناسان بوده است.» او با بيان خاطرهاي از تعامل با فرانسويها گفت: «سال گذشته ايرانيها و فرانسويها نشستي داشتند كه قرار بود من در مورد ترجمههاي قرآني صحبت كنم. من در آن نشست مطرح كردم كه چگونه مترجم ايراني خود را در مقابل كلام الهي ميبازد و ناچار است زباني اختيار كند كه شباهتي به زبان مادري خودش ندارد. اينجاست كه مترجم در حد يك معادلياب متوقف ميشود. نيمي از كار را انجام ميدهد و باقي را به عهده مخاطب ميگذارد. همين مترجمها را در بحث تفسير ميبينيم كه اتفاقا بسيار بليغ عمل ميكنند و چندين نوع پيام با محتواهاي عاطفي گوناگون دارند. با اين حال همين افراد در ترجمه رسمي پشتشان ميلرزد و لغت به لغت ترجمه ميكنند. باز در مقابل داستانهاي قرآني، مترجمها شيوايي به نثرشان ميدهند و بليغ سخن ميگويند. در مقابل حديث هم ميبينيم كه طور ديگري واكنش نشان ميدهند. به نظر من روانشناسي مترجم در اين بحث بسيار اهميت دارد. اين مباحث در نشستي كه ذكر كردم شور زيادي را موجب شد و اميدوارشان كرد كه هنوز حرفهاي جديدي براي گفته شدن وجود دارد. شما توجه كنيد كه اين قضيه تا چه حد ميتواند در سطح جهاني مطرح باشد اما كاري روي آن صورت نگرفته است و اين كمكاري زيان بسياري به زبان فارسي ميزند.» آذرتاش ادامه داد: «زماني كه بنا داشتم در مورد ترجمههاي فارسي قرآن تحقيق كنم، حتي چهار مقاله هم در اين مورد پيدا نكردم. حال آنكه قرآن كتاب ديني ماست. تفسير طبري در حدود نيم قرن پيش از فردوسي نوشته شده است. در مورد اين كتاب چهار تا مقاله هم پيدا نميشود و حال آنكه در مورد فردوسي بيش از ده هزار مقاله داريم. اين در حالي است كه كتاب طبري بسيار شيواست و اگر بسياري از كلمات فردوسي را نتوانيم امروز به كار بريم، در مورد كتاب طبري اين مسئله صدق نميكند.» او با بيان اينكه آقاي عمادي كثرت آثار مشابه طبري را ثابت كرده است، گفت: «مقدار زيادي از كتابهايي كه بزرگان ما آنها را ترجمههاي مستقلي پنداشتهاند، چيزي جز تحريفشده يا گويشپذير شده طبري نيستند. در واقع در چنين تحقيقهايي، يك غلط گفتاري بهتر از صحيحها به ما ميفهماند كه كاري تقليدي است آقاي عمادي دنبال اين غلطهاي مشابه در آثار را گرفته و ميخواهد ثابت كند كه كتابهاي مشابه طبري خيلي بيشتر از آن است كه ما تصور ميكنيم. ايشان در اين زمينه حتي پا را از من هم فراتر ميگذارد. مثلا من معتقدم ميبدي از طبري تنها الهام گرفته است؛ همانطور كه معزي و الهيقمشهاي الهام گرفتهاند. اما عمادي ميگويد اين آثار بيش از آنچه ما فكر ميكنيم تقليدي از آن نمونه رسمي محسوب ميشود.» آذرتاش در ادامه پيشنهاد خود به ميراث مكتوب را چنين مطرح كرد: «من بيش از 20 سال است كه منتظرم يك ترجمه عالمانه از تفسير طبري صورت بگيرد. اين پيشنهاد را در راديو و تلويزيون هم مطرح كردهام اما تاكنون وقعي نهاده نشده است. شايد بزرگترين خدمت به قرآن و همچنين به زبان فارسي، ترجمه عالمانه اين كتاب باشد. اين كتاب در سال 1350 تاليف شده كه جز چند كتاب معروف، چيز ديگري مطرح نبوده است. ميتوان گفت تفسير طبري بزرگترين سند ما در سال 1350 است و به شما قول ميدهم كه اين گام موجب سرافرازي ملي است و در عين حال خدمتي به قرآن محسوب ميشود. سيدمحمد عماديحائري- مولف كتاب قرآن فارسي كهن- در ابتداي سخنان خود از استادان حاضر تشكر كرد و خود را لايق اين الطاف ندانست. او در مورد ساختار كتاب خود گفت: «براي من بسط دادن آسانتر از گزيدهگويي و فرمولبندي كردن بود. با اين حال من بر خودم بسيار سخت گرفتم تا خواننده راحتتر باشد. به هر حال اين كتاب ميانرشتهاي نوشته شده و اگر من ميخواستم تفصيل دهم جز سردرگمي براي خواننده حاصلي نداشت. فصول اين كتاب هم چون حلقههاي به هم پيوستهاي است كه جداجدا مينمايد اما وقتي به فصل ششم و بيان نظريهها ميرسيم، پيوستگي فصلها آشكار ميشود.»
در پايان جلسه، مجري برنامه با اظهار اينكه مژدهاي براي آذرنوش آذرتاش دارد، اعلام كرد كه جمعآوري متون طبري و ارائه ترجمهاي علمي، مورد موافقت آقاي ايراني- مسوول مركز پژوهشي ميراث مكتوب- قرار گرفته است.
جمعه 24 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]