واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: خاستگاه اجتماعي پرسپوليس و استقلال از ديروز تا امروز
پرسپوليس، استقلال. نامهايي است كه كمتر كسي در اين مرز و بوم است كه آن را نشنيده باشد. نامهايي كه با زندگي مردم عجين شده است، حتي اگر هرگز در طول عمر خود پاي يك بازي 90 دقيقهاي فوتبال ننشسته باشد
نویسنده : دنيا حيدري
پرسپوليس، استقلال. نامهايي است كه كمتر كسي در اين مرز و بوم است كه آن را نشنيده باشد. نامهايي كه با زندگي مردم عجين شده است، حتي اگر هرگز در طول عمر خود پاي يك بازي 90 دقيقهاي فوتبال ننشسته باشد. پرسپوليس و استقلال دو تيم محبوب فوتبال ايران هستند كه در طول سالهاي عمر خود، با فراز و نشيبهاي زيادي مواجه شدهاند از جمله تغيير نام و مالكيت و هوادار، اما همچنان سرپا هستند و جزئي از زندگي روزمره مردم. جزئي از اجتماعي كه آنها را به خود سرگرم ميكند ولو اينكه بابت اين سرگرمي اتهاماتي هم به جان بخرد. تيمهايي كه هواداري آنها و ديدارهاي
روبهرويشان هنوز هم جذابيت و حساسيتهاي خاص خود را دارد اگرچه سعي ميشود عادي جلوه داده شده و از حساسيتهاي آن كاسته شود.
تاج و سلطنت و استقلال
باشگاه استقلال سال ۱۳۲۴ با نام دوچرخهسواران بنيانگذاري شد و پس از ثبت باشگاه به نام پرويز خسرواني، اول اسفند ۱۳۲۸به تاج تغيير نام داد و بعد انقلاب استقلال نام گرفت. تاج تهران با توجه ويژه به تيمهاي پايه، رفتار حرفهاي با بازيكنان، آداب و اخلاق نظامي، بهطوريكه در يك نظام مستبد سلطنتي، سرهنگها مديريت تاج را به عهده داشتند با پول فراوان به دليل نزديكي با سلطنت استارت زد. پهلوي دوم، به فوتبال علاقه بسياري داشت و تيم تاج نيز وابسته به اين گروه بود و هواداران آن نيز اغلب از همين قشر بودند. طرفداران تاج عمدتاً از ميان قشر فرهيختهتر جامعه، دانشجويان غيرسياسي، كارمندان نظام دولتي و طرفدار سلطنت بودند. هر چند اردشير لارودي در مطلب «تنها فوتباليست سياسي ايران كه بود؟» مينويسد: «هواداران تاج هم دلخوشي از حمايت دربار از تيمشان نداشتند و بر اين باور بودند دوچرخهسواران حتي پس از اينكه تاج شد هم حمايت دربار را نداشت. اما تيمسار خسرواني رئيس باشگاه كه براي ارادت نام تيم را تاج گذاشته بود، به رغم مخالفتهاي تماشاگران، خودش را به حكومت وصل كرد و با اين كار به دنبال استفاده از امكانات دربار بود.» تيمسار خسرواني كه دكتر ناصر كرمي، استاد دانشگاه برگن نروژ در پستي در يكي از شبكههاي اجتماعي خود از قول دوستي در خصوص او مينويسد: «او تا قبل از مرگش قبل از هر بازي از لندن فكس ميفرستاد به باشگاه و نكته فني پيشنهاد ميكرد و بعد از هر بازي هم يك فكس ميفرستاد اگر برده بودند با اين مضمون كه فرزندان متشكرم اگر هم نه، اشكال ندارد عزيزانم، بازي بعد جبران كنيد.» اما بعد از سرنگوني حكومت پهلوي، شرايط تغيير كرد و استقلال هم به عنوان يك تيم مردمي شناخته شد و با نتايج قابل قبولي كه در ليگهاي داخلي و بازيهاي آسيايي به دست آورد، هواداران خودش را داشت.
پرسپوليسي از دل مردم
باشگاه ورزشي پرسپوليس كه در دي سال ۱۳۴۲ به دست علي عبده بنيانگذاري شد در اصل در بولينگ و چند ورزش ديگر فعال بود و يك تيم فوتبال در دسته دوم تهران داشت. مالك اين باشگاه «شركت سي.آر.سي» بود كه به جز عبده، دو سهامدار ديگر هم داشت. قبل از اينكه استقلال و پرسپوليس رقيب يكديگر شوند شاهين، دارايي و تاج سابق سه قطب فوتبال ايران بودند كه بعدها شاهينيها به پرسپوليس كوچ كردند و دارايي نيز منحل شد و فقط ماند دو قطب كه نماينده دو قشر جامعه بودند. پرسپوليس تيمي مردمي به حساب ميآمد و بيشتر بچههاي حزباللهي قبل انقلاب به خاطر مخالفت با تيمسار خسرواني، رئيس دستگاه ورزش و تيم وابسته به دستگاه يعني تاج، پرسپوليسي بودند. شاهين كه نمونه يك تيم مردمي و اخلاقي بود آرام آرام پيراهن سرخ پرسپوليس را پوشيد و باشگاهي مهاجمتر و رقيبتر براي تاج شد. باشگاهي به شدت مردمي با ستارههايي كه براي پول بازي نميكردند و با رنج و شادي مردم همراهي ميكردند جوري كه مشهورترين خوانندههاي مردمي مجبور ميشدند برايشان تصنيف بخوانند كه پروين پاطلايي، هنوز اميد مايي... . پرسپوليس با انگيزههاي سياسي مخالفان سلطنت در ميان قشر جنوب شهر تهران و شهرهاي بزرگ، طرفدار پيدا كرد و مخالفتش با تاج، مهمتر از يك رقابت ورزشي شد. تا حدي كه دستگاههاي امنيتي با هراس از اين محبوبيت، براي علي پروين به عنوان محبوبترين ستاره مردمي فوتبال ايران كه روبهروي تيمي سلطنتي بود، لقب «سلطان»... برگزيدند. براي او كه دهه 50 پنهاني با تيمش به قم ميرفت و با تيم جوانان حوزه بازي ميكرد اما خودش درون دروازه ميايستاد تا فاصلهاي معقول داشته باشد با سيداحمد خميني بك وسط و علياكبر محتشمي بك چپ تيم حريف! پرويني كه دهه 60 از امام جملهاي با اين مضمون كه «جبهه شما همان زمين است و نشاطي كه شما به مردم پشت جبهه ميدهيد، اجر جنگ رزمندگان را دارد...» ميشنود و با فتواي نهايي امام براي دفاع سراسري - نقل از داوود اميريان نويسنده- خود را با بي.ام.دبليوي آخرين مدلش به دوكوهه، كنار بچههاي جنگ ميرساند.
اتهام به سرخابي
پرسپوليس و استقلال از بدو تشكيل با حواشي مختلفي دست به گريبان بودند. چه از لحاظ سياسي و چه از لحاظ اجتماعي. دو تيمي كه گاه بازيهاي آنها حساس توصيف ميشد و گاه عادي جلوه داده ميشد. اما بدترين حاشيه اين تيم تحليل ظالمانه انگليسي بودن استقلال و پرسپوليس است. نظريهاي كه با واكنشها و موضعگيريهاي شديد مواجه شده اما طرفداران خودش را دارد. مجيد جلالي كه همواره جزو مخالفان سرسخت فوتبال دوقطبي بوده، معتقد است طرح ايجاد دو تيم قرمز و آبي در فوتبال ايران از سوي انگليس به ساواك پيشنهاد شد:«آنها گفته بودند ما هم براي رسيدن به اهداف سياسي و در نهايت سرگرمي مردم، در هر شهري از انگليس يك آبي و قرمز تشكيل داديم!»
همپاي جامعه
اوايل گمان ميشد كه با تغيير نام باشگاه تاج به «استقلال» و پرسپوليس به« آزادي، چمران و نهايتا پيروزي»، مشكل حل شده و مثل دو مؤسسه كيهان و اطلاعات، اين دو باشگاه نيز در مسير تازه گام برميدارند. از يك طرف نگاه منفي به رقابت آبي و قرمز فراموش نشده بود و از سوي ديگر انقلابيون جوان خود اهل توپ و فوتبال بودند و همين باعث شد علاقه به اين دو تيم به قوت خود باقي بماند با اين تفاوت كه حالا استقلال هم تيمي مردمي شده بود. البته اين تصور هميشه وجود داشت كه برخي از فوتباليستهاي مشهور با ساواك سر و سرّ دارند. اما مردم در روزهاي اوج انقلاب اعضاي تيم ملي فوتبال را در راهپيماييهاي مشهور ديدند. نهايت اين بود كه بازيكناني يكي، دو بار در محوطه كاخ سعدآباد زمين پشت دفتر اسدالله علم با وليعهد ناكام مسابقه داده بودند. اما اين اتهامي نبود كه انقلابيون را وا دارد باشگاهها و كل فوتبال را تعطيل كنند. خصوصاً كه تاج «خسرواني» و پرسپوليس «عبده» ابتدا به بنياد مستضعفان و بعد به سازمان تربيت بدني سپرده شد و انقلابيون دريافتند كه فوتبال هم فال است و هم تماشا كه هم مردم را سرگرم ميكرد هم شهرهاي درگير در جنگ را نشاط ميبخشيد، هم بدنه اصلي تيم ملي فوتبال را تشكيل ميداد و هم جامعه را امن و آرام توصيف ميكرد. مسئلهاي كه تا به امروز ادامه دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۱:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]