تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835199350
ناگفته های خواهر «بابک زنجانی»
واضح آرشیو وب فارسی:رویداد24: نوبهار زنجانی، یکی از خواهران بابک زنجانی در گفت وگویی به تشریح روند بازداشت برادرش تا صدور حکم پرونده پرداخت.رویداد24- نوبهار زنجانی، یکی از خواهران بابک زنجانی در گفت وگویی به تشریح روند بازداشت برادرش تا صدور حکم پرونده پرداخت. متن این گفت وگو که در اختیار ایسنا قرار گرفته، اظهار نظر یکی از بستگان متهم ردیف اول پرونده موسوم به فساد نفتی است که انتشار آن به معنی نفی یا تایید مطلب نیست. متن این گفت وگو به شرح زیر است: فکر می کردید بابک زنجانی بازداشت شود؟ دی ماه 92 بود و تب و تاب رسانه ها روز به روز بیشتر و بیشتر می شد. تمام دوستان و آشنایان به محض اینکه ما را می دیدند خطر را گوشزد می کردند. با برادرم صحبت می کردیم و می گفتیم همه می گویند تو باید مراقب باشی. حواست به اوضاع کارهایت هست؟ همه می گویند نباید خودت را رسانه ای کنی و از رسانه ها باید دور شوی. ما را دعوت به آرامش می کرد و می گفت مشکلی نیست و خیالتان راحت باشد. آیا از کارهای برادرتان سر در می آوردید؟ می دانستید با چه مجموعه هایی کار می کند؟ بابک خیلی اهل توضیح دادن نبود و مسائل کاری خود را اصلا بازگو نمی کرد. کلاً آدم توداری بود و اصلا اهل اینکه دوستان و همکارهایش را ببینیم نبود. به خاطر همین سر از کارهایش در نمی آوردیم و ما هم دخالت نمی کردیم. تا زمانی که نامش در لیست تحریم ها قرار گرفت و از تلویزیون اسمش را شنیدیم، نمی دانستیم مشغول دور زدن تحریم هاست. چون به کارهایش مسلط بود و به او اعتماد داشتیم ولی خودمان از طریق صحبت های دوستان و آشنایان خیلی نگران بودیم. چطور متوجه شدید بابک زنجانی بازداشت شده است؟ آیا قبل از بازداشت از احضار به دادسرا اطلاع داشتید؟ دهم دی ماه شد. مادرم زنگ زد و از شدت گریه نمی توانست صحبت کند. من سر کار بودم. آن موقع در مجموعه VIP مشغول به کار بودم. خودم را به خانه رساندم. اورژانس مقابل درب خانه بود. بین مادرم و برادرم وابستگی شدیدی وجود داشت زیرا بابک کلاً آدم بی آزاری بود و فرزند صالح پدر و مادرم بود. گویا برادرم تماس گرفته بود و به مادرم گفته بود چند روزی نمی تواند خانه بیاید و مادرم غش کرده بود. بنده خدا برادرم دوباره چند دفعه زنگ زده بود و دیگر مادرم نتوانسته بود صحبت کند. به راننده برادرم زنگ زدم و ایشان هم تایید کرد که چندین ساعت همانجا که بابک را پیاده کرده، ایستاده ولی هنوز نیامده است. از دو ساعت بعد سایت ها قیامت کردند که میلیاردر نفتی بازداشت شد. میلیارد نفتی بازداشت شد. بعد چه شد؟ بابک دوباره تماس گرفت و گفت مشکلی نیست و زندگی عادی و شخصی خود را داشته باشید و به کارهای من هم دخالت نکنید و فقط مراقب سلامتی خودتان باشید. چند روز گذشت تا اینکه یکی از مدیرهای بابک تماس گرفت و گفت به دادسرا بیایید. از دادسرا به خانه برگشتیم و نمی دانستیم چکار باید بکنیم. بابک به مادرم زنگ زده بود، مادرم گفته بود که دادسرا بودیم. بابک گفته بود مگر نگفتم هیچ کجا نروید. مدتی گذشت تا اینکه متوجه شدیم پرونده به محل دیگری در بازپرسی کارکنان دولت منتقل شده است. پس از یک ماه بی اطلاعی از بابک، هم دلتنگ شده بودیم هم نگران؛ زیرا نه تلفنی زده بود و نه خبری از او داشتیم زیرا گهگاهی تماس می گرفت. اولین ملاقات با برادرتان چند وقت بعد از بازداشت بود؟ پس از مدت ها که فکر می کنم حدود سه ماه بعد از بازداشت بود، توانستیم بابک را ملاقات کنیم. متوجه شدیم در اتاقی در اوین به سر می برد. به ملاقات رفتیم اما اجازه ورود به کل خانواده ندادند و فقط من و مادرم رفتیم. بازپرس کنار ما نشسته بود و هنوز بابک را نیاورده بودند. بازپرس به ظاهر آدم مرتبی بود و به ما گفت راجع به چیز دیگری جز احوالپرسی با او صحبت نمی کنید. بعد از مدتی بابک را آوردند. با لباس خودش بود. بابک کلاً آدم خوش خنده و مهربانی است. همیشه در بحران ها با روحیه ترین فرد است خیلی طبیعی با بحران ها برخورد می کند. همیشه لبخند به لب دارد و کلاً آدم خوشرویی است. فکر کنم 20 دقیقه کنار هم بودیم. مادر از بابک پرسید پسرم حالا چه می شود؟ بابک گفت مرا چهار ماه زودتر از زمان مقرر و تعهدم بازداشت کردند. ان شاءالله درست می شود. بازپرس گفت دیگر برویم زیرا من جلسه دارم و وقت تمام است. همدیگر را محکم بغل کردیم و بوسیدیم. بابک هم شانه و دست مادرم را بوسید و او را به آرامش دعوت کرد. بعضی ها می گویند بابک در زندان از امکانات خاص برخورداره، در حالی که اینطور نیست. وکیل تان چه می گفت؟ آن موقع هنوز وکیل نداشتیم. بازپرس گفته بود وکیلی را در این مرحله نمی پذیرد. از یکی از مدیران بابک پرسیدم اینکه بابک زودتر از زمان موعد بازداشت شده چه معنایی دارد؟ به من گفت بابک طی قراردادی با وزارت نفت، یک چک تاریخ اردیبهشت 93 به آنها داده است و در صورتی که آن چک به هر دلیلی دچار مشکل می شد باید طبق قوانین چک برخورد شود اما قبل از اینکه زمان سر رسید چک برسد یا شکایتی از سوی نفت یا اشخاص حقیقی یا حقوقی علیه بابک صورت گیرد، بازداشتش کرده اند. خلاصه اینکه عید از راه رسید دلتنگی ها بیشتر و بیشتر می شد و طاقت خانواده کمتر و کمتر. حالمان خیلی بد بود. بابک عاشق عید بود و همیشه حال و هوای عید را خیلی دوست داشت و هر سال در خانه مادرم در لواسان جمع می شدیم و آنجا دید و بازدید می کردیم. بابک تقریبا آدم سنتی بود و بیشتر با اقوام معاشرت می کرد تا دوستان. افراد خیلی زیادی را می شناخت و در ارتباط بود ولی دوستانش معمولا دوستان کاری بودند و کمتر پیش می آمد با دوستانش در منزل و محیط خانواده رفت و آمد کند. برخورد افراد اعم از دوستان و آشنایان و رسانه ها بعد از زندان با شما چگونه بود؟ از یک طرف بی خبری و از طرف دیگر اخبار رسانه های ایرانی و خارجی اذیت مان می کرد؛ همه با هم و یک صدا به بابک حمله می کردند. طوری شده بود که هر کسی که می خواست نامش شنیده شود، حرفی راست یا دروغ از بابک می زد. یکی می گفت خواهر ندارد؛ یکی می گفت یک خواهر دارد؛ یکی می گفت 3 خواهر دارد؛ یکی می گفت در زندان است؛ یکی می گفت در هتل به سر می برد؛ یکی می گفت او را در شمال دیدیم؛ یکی می گفت همسر دارد، یکی می گفت با پسرش دوست است. خلاصه اینکه که همه هر چه دل تنگشان می خواست درباره بابک می گفتند تا شاید سر در بین سرها در بیاورند؛ از کارگردان گرفته تا نمایندگان از بابک می گفتند. شکایت هم نمی توانستیم بکنیم و خودش هم که وکیل نداشت. آن قدر از بابک بی خبر بودیم که تا یکی از پرسنل شرکت از او خبر می گرفت، بدو بدو به ما اطلاع می داد. در نهایت پس از گذشت مدت کوتاهی از بازداشت، دادستانی در مجموعه های بابک مستقر شد. این موضوع باعث خشنودی ما بود که حداقل از مجموعه ها محافظت و کمتر دچار آسیب و فروپاشی می شوند. بعد از مدتی شنیدیم بابک به خواسته خودش اموالش را واگذار کرده و سردفتری که همیشه با قوه قضائیه کار می کرده داخل زندان رفته و بابک فقط اموال و دارایی های خودش را به قائم مقامش واگذار کرده و نامه ای هم فرستاده مبنی بر اینکه اموال خانواده متعلق به خودشان است و جزو دارایی های من محسوب نشود. زمان خیلی بدی بود. شرکت نفت از چه زمانی در مجموعه های زنجانی مستقر شد؟ پس از مدتی قائم مقام بابک، اموال او را طی وکالت نامه ای تام الاختیار به نماینده نفت واگذار کرد و دادستانی برای هر مجموعه فردی را معرفی کرد تا طی قرارداد تغییر و تحول، شرکت ها به مدیران منتخب شرکت نفت واگذار شود. من و خواهرم مالک ملک VIP واقع در شهرک غرب بودیم. خواهرم فقط شریک ملکی من بود و من به تنهایی در آن ملک مدیرعامل بودم. بعد از واگذاری شرکت VIP در همان دفترخانه ای که از برادرم وکالت گرفته بودند، شرکت را تماما و کمال به همان فردی که قائم مقام واگذار کرده سپردم اما همچنان مالک ملکم بودم. هر چه تلاش کردم برای خارج شدن شرکت از ملکم به جایی نرسیدم. نامه زدم. اقدام قانونی کردم اما هر کاری می کردم تا نامه های دادستانی می آمد متوقف می شد. آخر مجبور به شکایت شدم که در حال رسیدگی است. خلاصه اینکه از حضور متصرفین در مجموعه ام شرعاً، اخلاقاً و قانوناً راضی نیستم وامیدوارم خداوند حق را به حق دار برساند. وقتی برادرتان را در دادگاه در جایگاه متهم و اتهاماتی که وارد می شد می دیدید چه حسی داشتید؟ بابک دچار تیک های عصبی شده بود و در صورتش این تیک ها پدیدار بود. این را در روزهای دادگاهش متوجه شدیم. خبرنگاران داخل دادگاه بودند افراد مهربانی بودند؛ گهگاهی لبخندی از سر دلسوزی و همراهی به همدیگر هدیه می کردیم. بعضی روزها می گفتند بابک خیلی خوب دفاع کرد. بعضی روزها می گفتند عصبی بود. از روی خبرهای رسمی بعضی دیگر خبرهای حاشیه ای جور می کردند مثلا می گفتند خودکارش چه شکلی بود؟ کفشی که به پا دارد چه رنگی بود؟ چه طوری زومکن هایش آنقدر مرتب بود؟ یا می گفتند زنجانی اتاق فکر دارد و راهنمایی می گیرد و به او مشاوره می دهند. چرا خندید؟ چرا دفاع کرد؟ چرا از کنترل خارج شد و... . بعد از مدتها داشتیم بابک را چند ساعت متوالی می دیدیم و به نظر چقدر عوض شده بود. دیگر آن بابک صبور نبود. خیلی عصبی شده بود. برخورد دادگاه چطور بود؟ زمانی که پرونده به دادگاه رسید، شرایط خیلی بهتر بود. هفته ای یک یا دو بار زنگ می زد. روزنامه داشت و هفته ای یکبار او را ملاقات می کردیم. روند دادگاه به نظر روند خوبی بود. بر عکس زمان بازرسی درب اتاق قاضی به روی ما و به خصوص وکیل باز بود. اغلب اوقات که به دادگاه می رفتیم می توانستیم قاضی را ببینیم. در جلسات داخل اتاق قاضی من و خواهرم هم بودیم؛ قاضی با بابک رفتار خوبی داشت مثلاً یک بار بابک داشت به یکی از نمایندگان بانک مرکزی نحوه انتقال پول را توضیح می داد و صندلی کم بود اما قاضی از اتاق دیگری برای بابک صندلی آورد و همیشه بابک را به آرامش دعوت می کرد. همیشه قاضی به ما می گفت که چقدر بابک عصبی است. ایشان راست می گفت؛ بابک خیلی عصبی شده بود و دائما می گفت حرفایم را نمی فهمند و نمی دانم چگونه توضیح دهم. من از شرق می گویم اینها از غرب متوجه می شوند. خلاصه اینکه این جلسات تا می آمد به نتیجه برسد موضوع از یک طرف لو می رفت و مجموعه ها و بانک های ذی نفع خارجی، شانه خالی می کردند و دوباره راه جدید و جلسه جدید. هر کسی توی جلسه چیزی می گفت. یکی روش ها را قبول می کرد یکی قبول نمی کرد. می گویند بابک فقط وعده و وعید می دهد و نمی خواهد پول ها را برگرداند؟ همیشه در ملاقات ها می گفت نمی خواهند حرف های مرا بپذیرند و برایم این رفتارشان عجیب است که یا خودشان را به آن راه می زنند یا نمی خواهند بشنوند یا شاید هم نمی خواهند این مشکل حل شود. تعداد افرادی که حرف های بابک را رد می کردند زیادتر بود و من و خواهرم هم اطلاعی از امور بانکی بین المللی نداشتیم. فقط بابک بود و وکیلش. خلاصه که مثل همین روزها بابک می گفت سوئیفت انجام نمی شود، اما آقایان می گفتند می شود و ما مرتب انجام می دهیم؛ دقیقا عین همین روزها از یک طرف اصرار و از طرف دیگر انکار. چطور از حکم دادگاه مطلع شدید و وقتی شنیدید چه حسی داشتید؟ روزی که حکم را اعلام کردند آقای کوهپایه زاده (وکیل بابک زنجانی) تماس گرفت و گفت مادر و پدر را از تلویزیون دور کنید زیرا متاسفانه حکم بدی دادند و سعی در ایجاد آرامش داشت. آقای کوهپایه زاده فرد متین و باهوشی است و با برادرم علاوه بر ارتباط وکیل و موکل، دوستی دارند. کلاً بابک در این پرونده وکلای زحمتکشی دارد؛ خانم رضایی وکیل خارجی بابک هم دو ماه برای حل این موضوع دائما از این کشور به آن کشور می رفت و شاید بالغ بر 10 سفر را طی کرد و جلسات سنگین و متعددی را پشت سر گذاشته و مثل خواهر از هیچ کمکی دریغ نکرده است. آقای کوهپایه زاده هم همیشه سعی در همراهی و محبت به ما داشتند. کلاً بعضی مدیران خارجی و دوستان خارجی بابک بیشتر همراهی و کمک می کنند شاید چون ترسی ندارند. بلافاصله بعد از تماس آقای کوهپایه زاده، بابک تماس گرفت. حالم خیلی بد بود. نمی دانستم چگونه حکم رو بگم. بعد از شنیدن حکم بابک گفتم «وای به مامان و بابا چی بگیم؟». بابک گفت ناراحت نباشین من این پول را برمی گردانم و وضعیت اینگونه نمی ماند و باید این پول برگردد. به بابک گفتم نکنه این پول برگردد و حکم را اجرا کنند گفت این پول دینی هست که بر گردن دارم و باید پرداخت کنم. واقعا دلش می خواهد این کار را انجام بدهد. به قول آقای کوهپایه زاده اولین کسی که سعی در پرداخت پول دارد و از ته دل می خواهد این کار انجام شود، بابک است. حتی بابک وقتی که با وکیل خارجی خود صحبت کرد گفت که پیگیری را ادامه بدهند و نباید خللی در کارها صورت بگیرد. همیشه تصمیمش به پرداخت پول است و راهکارهای مختلفی را طی کرده. هنوز هم با این حکم تصمیم به پرداخت دارد و می گوید این پرداخت بیشتر جنبه آبرو و اعتبارم را دارد. نمی دانم صلاح است پرداخت شود یا خیر؟ حق بابک اعدام نیست، برادرم مهره کلیدی دور زدن تحریم ها بود. درخواست تان از مردم و مسئولان چیست؟ از همه مردم می خواهیم کمک مان کنند زیرا حق بابک اعدام نیست. بابک در زمان تحریم ها خیلی زحمت کشید و میلیاردها پول وارد ایران کرد حالا چگونه می گویند قصد ضربه زدن به نظام را داشته است. تمام دشمنان ایران در خارج برای او پرونده سازی کردند زیرا مهره کلیدی در دور زدن تحریم ها بود. علاوه بر این، انعکاس این حکم قطعاً روی اموال خارجی بابک تاثیرگذاره و نمی دانم تکلیف آنها چه می شود. نمی دانم باید چه کرد. این اموال نه از بدهی کم می شود و نه دست ما به آنها می رسد.
شنبه ، ۲۱فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رویداد24]
[مشاهده در: www.rouydad24.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]
صفحات پیشنهادی
ناگفتههای خواهر «بابک زنجانی»
شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۹ ۰۶ نوبهار زنجانی یکی از خواهران بابک زنجانی در گفتوگویی به تشریح روند بازداشت برادرش تا صدور حکم پرونده پرداخت به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران متن این گفتوگو که در اختیار ایسنا قرار گرفته اظهار نظر یکی از بستگان متهم ردیف اول پرونده موسوم به فسادبابك زنجاني ناگفتهها را بگويد
بابك زنجاني ناگفتهها را بگويد روز نو عضو كميته مجلس براي پيگيري پرونده بابك زنجاني ميگويد آيا نميارزد جمعي ۹هزار ميليارد تومان به جيب بزنند و اين وسط سه نفر هم اعدام شوند براي مبالغ بسيار پايينتر از اينها هم قتل اتفاق ميافتد خبرآنلاين نوشت حسن دهدشتي درباره حكم اعدام ببابک زنجانی ناگفتههایش را خواهد گفت؟
سهشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲ ۴۶ عضو کمیته مجلس برای پیگیری پرونده بابک زنجانی میگوید که اعدام او به همین صورت که متخلفان و متهمان پرونده همین سه نفر باشند به هیچ وجه قابل قبول نیست و برای هیچیک از شهروندان هم پذیرفته شده نیست که این حجم تخلف و اختلاس صرفاً توسط سه نفر صورت گرفناگفتههایی از روند بازداشت و صدور حکم «بابک زنجانی»
ناگفتههایی از روند بازداشت و صدور حکم بابک زنجانی نوبهار زنجانی یکی از خواهران بابک زنجانی در گفتوگویی به تشریح روند بازداشت برادرش تا صدور حکم پرونده پرداخت آفتاب متن این گفتوگو که در اختیار ایسنا قرار گرفته اظهار نظر یکی از بستگان متهم ردیف اول پرونده موسوم به فابلاغ حکم اعدام بابک زنجانی به وکیلش
ابلاغ حکم اعدام بابک زنجانی به وکیلش صبح امروز حکم بابک زنجانی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به وکیل وی ابلاغ شد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از فارس صبح امروز رسول کوهپایهزاده وکیل بابک زنجانی به دادگاه انقلاب آمد تا حکم متهم نفتی به وی ابلاغ شود این در حاابلاغ حکم بابک زنجانی به وکیلش
ابلاغ حکم بابک زنجانی به وکیلشتاریخ انتشار دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۳ ۳۲ صبح امروز رسول کوهپایهزاده وکیل بابک زنجانی به دادگاه انقلاب آمد تا حکم متهم نفتی به وی ابلاغ شود به گزارش فارس این در حالی است که بابک زنجانی امروز جهت ابلاغ حکم به دادگاه نیامد و تنها موکل ویابلاغ حکم «بابک زنجانی» به وکیلمدافعاش
دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۳ ۲۱ وکیلمدافع بابک زنجانی برای ابلاغ حکم موکلش در دادگاه انقلاب حضور یافت به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا رسول کوهپایه زاده امروز دوشنبه - 16 فروردین ماه - در شعبه 15 دادگاه انقلاب برای ابلاغ حکم موکلش حاضر شد وکیلمدافع باتکلیف پول های بابک زنجانی چه می شود؟/ رضا ضراب از بازداشت در آمریکا خوشحال است
نعمت احمدي تکلیف پول های بابک زنجانی چه می شود رضا ضراب از بازداشت در آمریکا خوشحال است با دستگیری رضا ضراب تاجر ایرانی اهل ترکیه در آمریکا پرونده بابک زنجانی وارد فاز جدیدی شده و ارتباط میان وی و ضراب بازگشت پول ها به ایران را با ابهام مواجه ساخته است به گزارش فرهنگ نیوزحکم بابک زنجانی به موکلش ابلاغ شد
حکم بابک زنجانی به موکلش ابلاغ شد صبح امروز حکم بابک زنجانی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به وکیل وی ابلاغ شد صبح امروز رسول کوهپایهزاده وکیل بابک زنجانی به دادگاه انقلاب آمد تا حکم متهم نفتی به وی ابلاغ شود به گزارش فارس این در حالی است که بابک زنجانی امروز جهت ابلاغ حکم به دااموال بابک زنجانی چوب حراج می خورد
مسئول کمیته مطالبات وزارت نفت در این باره که چقدر به پرداخت بدهی از سوی این متهم نفتی امیدوار هستید تصریح کرد بستگی به آنها دارد وزارت نفت هرگونه همکاری با آنها را جهت پرداخت بدهی شان انجام داده است اموال بابک زنجانی مسئول کمیته مطالبات وزارت نفت از انتشار آگهی فروش و مزایده-
گوناگون
پربازدیدترینها