تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833426306
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خئود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «انتخابات مطلوب»،«بازي با افكار عمومي نقاد»،«نيازي به تحريف و روتوش نيست»،«انتخابات و فرهنگ صلاح و سداد»،«خسته و راديکال»،«نکاتي براي انتخابات دهم»،«ماندنيها و رفتنيها» و... كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:انتخابات مطلوب «انتخابات مطلوب»عنوان يادداشت روز روزنامهي جام جم به قلم دكتر علي دارابي است كه در آن ميخوانيد؛تا 22 خرداد 88 و برگزاري دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري فرصت بس محدودي مانده است. انتخابات دهم را ميتوانيم تبديل به يك انتخابات مطلوب نماييم؛ چرا كه از مقدمات لازم برخوردار است كه اهم آن عبارت است از؛ يكم- حضور گسترده مردم: انتخابات را بايد مهمترين شاخصه آزادي در كشور و نيز مظهري از اقتدار برشمرد. كانديداها، احزاب و تشكلهاي سياسي، رسانهها و مطبوعات، نخبگان حوزه و دانشگاه وظيفهاي خطير در ترغيب، اطلاعرساني و دعوت مردم براي حضور گسترده در انتخابات دارند. به هر ميزان در انتخابات دهم مردم شركت كنند نشان دهنده همبستگي و اتحاد ملي است. همچنين رئيس جمهور برگزيده با پشتوانه بالاتري به خدمتگزاري مشغول خواهد شد. حضور گسترده نقش مهمي در تهديدزدايي و پاسخ قاطع و كوبنده به دشمنان انقلاب اسلامي خواهد بود. حضور در انتخابات علاوه بر استيفاي حقوق شهروندي از نگاه امام خميني(ره) و رهبري، اداي فريضه و انجام تكليف الهي است و خوشبختانه از هم اكنون نشانههاي مشاركت مردم را در انتخابات شاهديم. دوم - فضاي انتخابات: روح حاكم برانتخابات بايد بر مدار قانون باشد. فضاي انتخابات بايد دوستانه و نه ستيزهجويانه باشد. برنامهمحوري و منطق بايد به مثابه پارادايم حاكم بر انتخابات باشد. مردم و بخصوص نامزدها بايد همواره خود را در برابر پذيرش مسووليت و بار امانتي بدانند كه بايد از طرف مردم پاسداري نمايند. لذا اگر با راي مردم نامزدي انتخاب شد اين مسووليت خطير را بايد بردوش بكشد و در دنيا و آخرت پاسخگو باشد و اگر كانديدايي راي نياورد دست ياري و همكاري به كانديداي برگزيده بدهد تا شعار همه با هم براي سازندگي، آباداني، پيشرفت و عدالت ايران اسلامي محقق شود. سوم رقابتي بودن انتخابات: در انتخابات دهم همه سليقهها و گرايشهاي سياسي داراي نماينده هستند. تاكنون هيچ گروه، جريان، شخص يا حزب سياسي غايب نبوده است و هر كدام علاوه بر معرفي كانديداي خود به تبيين مواضع انتخاباتي نيز پرداختهاند. خوشبختانه چهرههايي كه نامزد انتخابات دهم هستند همه شناخته شده و داراي تجربه و خدمات ارزندهاي در نظام جمهوري اسلامي هستند. بزرگترين مزيت رقابت در انتخابات دهم شكستن حصار دو قطبي و حضور گرايشهاي سياسي مختلف در انتخابات است. چهره روحاني، نسل اول و دوم و حاميان و پشتيبانان نامزدها كه از طيفهاي مختلف هستند حكايت از يك انتخابات رقابتي جدي دارد. چهارم تحرك همه جانبه دشمنان: انتخابات همواره فرصتي بوده است كه دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامي با آفريدن التهاب سياسي، متهم كردن نظام و سران كشور، گسترش جو بياعتمادي، تخريب نامزدهاي خاص يا بعضا حمايت از نامزدي خاص وارد عرصه شوند. دشمنان انقلاب اسلامي با استفاده از رسانههاي در اختيار ابتدا تلاش دارند تا «تحريم انتخابات» را در دستور كار قرار دهند اما چون هميشه وقتي با پاسخ كوبنده مردم روبهرو ميشوند «كاهش مشاركت»و بعضا «تخريب نامزدهاي خاص» را در دستور كار قرار ميدهند. درست همان كاري كه هم اكنون امپراتوري رسانهاي غرب مشغول به كار است و با تلاش و تحرك همه جانبه به زعم خود به دنبال تاثيرگذاري در انتخابات دهم است كه بيشك اين بار نيز چون انتخابات گذشته ملت فرهيخته و آگاه ايران اسلامي با حضور حماسي و راي قاطع خود پاسخ كوبندهاي به آنان خواهند داد. پنجم اهتمام برمعيارهاي حداكثري نامزدها: بيشك چهار نامزدي كه صلاحيت آنان مورد تاييد شوراي نگهبان قرار گرفته است و كارنامه خدمات آنان نيز براي مردم روشن است، هر يك كه برگزيده شوند رئيس جمهور قانوني همه ملت هستند و همه وظيفه داريم از او حمايت كنيم. اما اين امر نبايد ما را از بررسي و ارزيابي عملكرد، برنامهها، رفتار و رويكردها، تيم و كابينه كاري و نامزدها باز دارد. امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري برمعيارهاي مهمي چون «صالح، كاردان، مطلع براوضاع سياسي جهان، وفادار به اسلام و قانون اساسي، حسن سابقه، تعهد، وامدار قدرتمندان نبودن و مرعوب زورگويان غرب و شرق نبودن» تاكيد ويژهاي دارند. لذا در انتخابات دهم مردم علاوه بر «شناخت» بايد با «بصيرت و آگاهي بيشتر»، «مشورت با صاحبنظران و افراد مورد وثوق» نهايت دقت را در گزينش نامزد مورد نظر اعمال كنند. اگر همه اين عوامل دست به دست هم دهد و شاهد ناكامي دوباره دشمنان انقلاب باشيم بيشك انتخابات مطلوبي را برگزاركردهايم. رسالت:بازي با افكار عمومي نقاد «بازي با افكار عمومي نقاد»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن ميخوانيد؛كسي مي گفت سرنوشت تلخ و محتوم دموكراسي ليبرال، ابتذال است و شاهدمثالش راي آوردن امثال جرج بوش لوده، ساركوزي و برلوسكوني بوالهوس، رايس، مركل و ليوني و ديگراني است كه امروز زمام امور را در غرب به دست گرفته اند. وي با مقايسه اولين ميوه هاي دموكراسي غرب مثل آبراهام لينكلن، وينستون چرچيل، اتو فون بيسمارك و ... با منتخبين امروز ليبرال دموكراسي در قرن بيست و يكم نتيجه گرفت كه حباب ليبرال دموكراسي تركيده و ابتذال، غرب را فرا گرفته است. باور اين واقعيت كه آخرين ايدئولوژي دنياي غرب با چنين فرجام مشمئز كننده اي روبروست كمي دشوار است اما در عين حال اين ادعا كه ابتذال در تمام ساحات سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي سرنوشت محتوم ليبرال دموكراسي است قابل تامل و تاني است. يك شنبه اين هفته روزنامه “كلمه سبز” ارگان ميرحسين موسوي در ستون گفته هاي خود مطلبي را به نقل از محمدرضا تاجيك با عنوان “ما رو نمي خوايد؟!”منتشر كرد كه اگر چه براي آشنايان با قلم ايشان غيرقابل باور مي نمود اما باور واقعيت مذكور در طليعه اين نوشتار را بسي آسان تر نمود. محمدرضا تاجيك شايد جزو اولين ايرانياني باشد كه در رشته تحليل گفتمان تحصيلات خود را تا مقاطع عالي دانشگاهي ادامه داده و به عنوان يكي از صاحب نظران ميانه رو در عرصه تحولات سياسي ايران به شمار مي رود. تاجيك در دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي مسئوليت مهم و حساس مركز بررسيهاي استراتژيك را بر عهده داشت و تمام تلاشش را معطوف نمود تا از منظر گفتماني به تحليل شرايط جديد جامعه بپردازد. علي رغم پرستيژ ميانه رو وي، گرايشات اصلاح طلبانه اش قابل انكار نيست اما همواره از اعتدال در سياست ورزي حرفه اي دفاع كرده است. ارگان مهندس موسوي در ستون گفته هاي خود يك شنبه اين هفته مطلبي را به قلم تاجيك منتشركرده است كه به نظر مي رسد هيچ نسبتي با نقد عالمانه، مشفقانه و حكيمانه و حتي با سابقه قلمي و فكري اين استاد دانشگاه ندارد. تاجيك در مطايبه اي تلخ و هجوآميز عبارات عجيب و غريبي را براي اولين بار به كار برده است كه اساسا نه در شان شخصيت حقوقي سابق وي و نه در اندازه هاي شخصيت حقيقي ايشان است. وي در روزنامه مهندس موسوي طي هجوي عليه دولت نهم نوشته است: “ما كه سيب زميني مي ديم بهتون، يه بوس هم روش مي ديم بهتون، ما رو نمي خوايد... ما كه همش شعار مي ديم، يه ناهار هم باهاش مي ديم ما رو نمي خوايد؟! ما كه آمريكا را مي ماليم بهم، خوب و بدش رو مي بافيم بهم، ما رو نمي خوايد؟...! ما كه سكه مي ديم بهتون، پول زياد مي ريزيم به پاتون، ما رو نمي خوايد؟! و...” جناب تاجيك بهتر از هر كسي مي دانند اين نوع ادبيات گزنده كه نوعي منفي گرايي مفرط در اثناي رقابتها و تبليغات انتخاباتي قلمداد مي شود فارغ از صحت و سقم مدعيات مطرح شده درآن، به بهانه چند راي بيشتر براي نامزد مورد حمايت اما بهايي گزاف و به اندازه زير سوال رفتن سابقه علمي و پژوهشي فرد نگارنده در پي دارد. هجو اگر چه برداشتي خنده دار از مضموني جدي است اما مخاطب از نويسندگان جدي، برداشت خنده دار نمي كند. اين نوع ادبيات كه مثلا “ما كه همه جور حال مي ديم بهتون، چيزهاي باحال مي ديم بهتون، ما رو نمي خوايد؟!” ابتذال نقد و بازي با افكار عمومي نقاد در جامعه است. يكي از رسالتهاي روشنفكري ديني در آستانه انتخابات سوق دادن جامعه به فضاي داوري عقلاني و مطالبه محور است. نقد قدرت سياستها را صيقل مي دهد و راي دهندگان از نخبگان علمي و سياسي جامعه انتظار دارند كه ابهامات حاكم بر فضاي تصميم گيري نهايي آنها را بزدايند. از طرفي استفاده از عكسهاي جهتدار، تيترهاي جنجالبرانگيز، حذف واژههاي احترامآميز، ابتذال و هجو سياسي و رويكردهايي از اين دست كه پس از انقلاب اسلامي جديد تلقي ميشد، ميراث دوره دوم خرداد است. دوم خردادي كه در سوم تير 1384 با واكنش سريع جامعه مواجه شد. برخي از تحليلگران مسائل سياسي- فرهنگي بر اين اعتقادند كه بخش مهمي از پس زنش اجتماعي در سوم تير ناشي از اباحي گري، تقدس زدايي و هجوهاي جرايد و روزنامه هايي بود كه مباني اعتقادي و ارزشي مردم را به بازي مي گرفت. امروز مهندس موسوي پس از بيست سال سكوت با گفتمان امام(ره) و انقلاب وارد عرصه رقابتهاي سياسي شده است لذا شايسته نيست با سهل انگاري و ذبح منافع ملي پاي مطامع حزبي دامن پاك جريده تحت نظر ايشان به كژتابي قلم آلوده شود. اعتماد ملي:نيازي به تحريف و روتوش نيست «نيازي به تحريف و روتوش نيست»عنوان سرمقالهي روزنامهي اعتماد ملي است كه در آن ميخوانيد؛تحريف موسوي و روتوش كروبي هر چند اينك رايج شده و در كوتاهمدت مفيد تلقي گرديده است اما عوارض منفي درازمدتي دارد.هر چند از همين ابتدا هم تحريف امري غيراخلاقي و روتوش خطايي سياسي و پراگماتيستي است. اماتحريف آقاي موسوي توسط برخي احزاب و فعالان اصلاحطلب آشكارتر است.ايشان به صراحت خود را نامزد «مستقل» مينامد اما برخي براي حل مشكلات و بنبستهاي خود پس از كنارهگيري آقاي خاتمي و بهجاي اصلاح مسير و برخورد اخلاقي و شفاف و رويكرد استراتژيك مطابق با اصول و راهكارهاي اعلام شده قبلي درباره جامعه ايران و انتخابات پيش روي؛ مصرند آقاي موسوي مستقل را اصلاحطلب بنامند و يا گفتمان عدالتمحور ايشان را به گونه يك گفتمان آزاد و دموكراسيمحور جلوه دهند.(همين امر منشا پرسشي بود كه براي آقاي دكتر سروش نيز در رابطه با برخي حمايتها از آقاي موسوي پيش آمد.اما پاسخ اين پرسش، فحاشي بود نه توضيحي قانعكننده براي وي و ديگران.) اين اصرار تا بدآنجاست كه اين دوستان «اصول»ي كه آقاي موسوي بدان اعتقاد دارد را نيز به ميل خود تفسير و در واقع تحريف ميكنند.مقايسه اين دو مصاحبه خود گوياست: آقاي دكتر عباس منوچهري رئيس كميته سياسي ستاد آقاي موسوي در مصاحبهاي با روزنامه سرمايه در پرسش از تفاوت موسوي 60 و 80 و منظور از اصول مورد اعتقاد آقاي موسوي ميگويند. عدالت، چگونگي ارتباط برقرار كردن با مردم، چگونگي استفاده از نيروهاي مناسب كشور، نوع روابط خارجي ايران با كشورهاي ديگر، اهميت فرهنگ و هنر براي ايشان، اهميت استفاده از نيروهاي با استعداد، توجه به ساختارهاي اجتماعي، گفتمان انقلاب، توجه به ديدگاه امام و مواردي از اين دست اصول پابرجاي آقاي موسوي به شمار ميآيند.اگر اين موارد شاخص و مبناي قضاوت ما در مورد آقاي موسوي باشند، اساسا ايشان تغييري نكردهاند و شايد نبايد هم تغيير ميكردند.(سرمايه 24/2/88) از سوي ديگر آقاي تاجزاده كه تخصص ويژهاي در مورد سخنپردازي براي موجهسازي ساده و اغراقآميز در مورد تاكتيكهاي روزمره دارند، در مصاحبهاي در پاسخ به اين پرسش كه «موسوي بالاخره اصلاحطلب است يا اصولگرا؟» ميگويد: «عملكرد آقاي موسوي در هشت سال نخستوزيرياش، دوستان و انديشه آقاي موسوي، حاميان موسوي و مواضعي كه آقاي موسوي اكنون براي ورود به صحنه انتخابات اتخاذ كردهاند ترديدي باقي نميگذارد كه آقاي موسوي دنبالهرو انديشه اصلاحي است، منتها آنچنان كه خودشان هم گفتند، ميخواهد مرزش را با كساني كه احيانا به نام اصلاحطلب ساختارشكني ميكنند، جدا كند. آن اصولي هم كه اعتقاد دارد اصول و ارزشهاي بنيادي انقلاب اسلامي است مانند آزادي، حقوق شهروندي، جمهوريت نظام و...بنابراين ترديدي وجود ندارد كه آقاي موسوي اصلاحطلب است.خود ايشان در جلسهاي كه ما با ايشان داشتيم، گفتند يك بار آقاي خاتمي به من گفتند ما 90 درصد افكارمان مشترك است.من بررسي نكردم اما برايم ابهام داشت كه كجا ما اختلاف نظر داريم.اگر آنچه را كه آقاي خاتمي امسال به عنوان منشور اصلاحطلبي منتشر كردند در نظر بگيريم من تا الان حتي يك نكته نديدم كه مهندس موسوي آن را قبول نداشته باشد. - يعني آن 10 درصد را هنوز پيدا نكردهايد؟ با اين منشور كه به نظر من صددرصد است ولي ممكن است نكاتي ريزتر، 10 درصد، بوده باشد كه من نديده باشم.» (سرمايه 24/2/88) در مورد آقاي كروبي، اما، كمتر تحريف در كار است، اما دوستان گرامي پيرامون ايشان بخشهايي از آرا و نظرات آقاي كروبي، كه از قضا در اين قسمت هر دو نامزد اشتراكات زيادي دارند، را بدون آنكه تكذيب يا انكار كنند، به سايه ميرانند و پاك ميكنند و بدين ترتيب سيماي ايشان را روتوش ميكنند.مانند نظر آقاي كروبي در مورد استفاده از نيروهاي اصولگرا در كابينهشان، التزام به حكم حكومتي، ديدگاههاي مربوط به ماجراي هستهاي و غنيسازي اورانيوم و تبعيت از نهادهاي سياستگزار در اين رابطه و...(جدا از اين امر كه ايشان به لحاظ فكري عمدتا به گرايشات رفرميستي حوزوي تعلق خاطر دارند، همانگونه كه آقاي موسوي نيز از دوران پس از انقلاب با فاصلهگيري از نوانديشي ديني، ولايت روحانيت را از حزب جمهوري تا كنون پذيرفته و بدان پايبند ماندهاند و امروزه نيز همان رويكرد را اسلام ناب ميدانند و ميگويند همه چيزشان را از آن گرفتهاند.) اما آيا نيازي به اين تحريف غيراخلاقي و آن خطاي سياسي و روتوش مطبوعاتي ضروري است؟ به نظر بنده آقاي موسوي با پرچم مستقل و گفتمان عدالتمحور خود (البته با عنايتي فرعي به آزادي و دموكراسي)، جاذبهها و كاركردهاي خاص خود را دارد و اگر برخي دوستان اصلاحطلب بهخاطر مسائل فردي و جرياني (كه متاسفانه معمولا بر منافع عمومي ترجيح داده ميشود) نميخواهند از نامزد اصلاحطلبي جز خودشان حمايت كنند؛ لااقل ميتوانستند به صورت شفاف و اخلاقي به حمايت فاصلهگذارانه از آقاي موسوي بپردازند.آقاي موسوي علاوه بر رايشكني فراوان از اردوگاه رقيبي كه همه – حتي بخشهايي از جريان راست – در «نه» گفتن به وي و «تغيير» اوضاع كشور اجماع دارند؛ ميتوانست (و ميتواند) شكاف سياسي و مديريتي (و نيز منافعي) در جريان راست را بهطور نسبي ايدئولوژيك (و بالطبع برگشت ناپذير) كند، امري كه با نحوه برخورد اين اصلاحطلبان سختتر و كندتر (نه غيرممكن) شده است. اين دوستان پس از انتخابات و انشاءالله پيروزي در آن با دشواري بيشتري خواهند توانست پاسخگوي اين تحريف خود در رخدادها و اعمال و رفتار نامزد پيروزشان باشند.آنها حتما انتظار ندارند نامزدي با اخلاق، چند ماهه تغيير گفتمان، تغيير مسير و تغيير شخصيت بدهد (ولوآنكه سفرهاي چند هفته اخير و رويارويي با مردم و به ويژه دانشجويان براي ايشان به مثابه كلاس درسي است كه حتما درسهايي از آن خواهند آموخت.) آقاي موسوي به همان شكلي كه هست جاذبههاي خودش را دارد و براي ايجاد شور و شوق انتخاباتي نيز بايد بر اساس همان واقعيت موجود ايشان سرمايهگذاري تبليغي و تهييجي كرد.(اين تهييج بدون تحريف چهره و گفتمان نيز ميسر بوده و هست). اين افراد به جاي تدوينمنشورهاي شهروندي با جملات مقطع مقطع كه شتابزدگي از آن هويداست، ميتوانند روي مزيتهاي ايشان درباره برنامهها و انضباط اقتصادي لازم براي بهبود وضعيت زندگي روزمره مردم كار و سرمايهگذاري كنند.البته تدوين حقوق شهروندي نيز هيچ اشكالي ندارد (بلكه بحث مصداقي در مورد مطالبات اقشار مختلف ضروري هم هست)، اما اين امر بايد نزديك به گفتار و منش آقاي موسوي باشد و غلظت آن و ميزان تاكيد بر آن نبايد چهره و گفتمان آقاي موسوي را به خاتمي نزديك و موسوي را در گفتار خاتميزه كند.اين دوستان بايد بدانند اين همانندسازي اگر واجد نقاط مثبت كوتاهمدتي باشد، پيامدهايي منفي، به خاطر برخي قضاوتهاي منفي (حتي در ميان طرفداران اصلاحات) درباره آقاي خاتمي و ناكارآمدي وي نيز ميباشد.به علاوه آنكه اين دوستان فاصله عملي اين گفتار محرف را با رفتار آقاي موسوي و ستادش در برخورد و رابطه با دانشجويان (فعالترين بخش آنها، انجمنهاي اسلامي) چگونه ميخواهند پركنند؟ اما دوستان پيرامون آقاي كروبي، هر چند قابل اذعان است كه تصوير و سخنان منطقيتري بر آنچه بر ذهن و زبان كروبي جاري شده (و در اين مدت شتاب قابل توجهي نيز يافته) به دست ميدهند، اما اگر بعدا انشاءالله نامزدشان پيروز شود، با سويههاي ديگر گفتار و رفتار آقاي كروبي چه خواهند كرد؟ به نظر نميرسد هيچ اشكالي داشته باشد همه ابعاد و محدوديتهاي گفتار و منش آقاي كروبي نيز در سايه نماند.گفتمان فعلي آقاي كروبي و برخي سخنان و رفتارهاي وي آنقدر شجاعانه و رايآور است كه نيازي به اين روتوش نباشد.به ويژه آنكه اين در سايهماندهها، در حد قابل توجهي بر رفتارهاي آتي موثر خواهد بود. كساني كه به اميد تغيير به موسوي يا كروبي راي ميدهند بهتر است بدانند كه محدوديتهاي نامزد مورد علاقهشان چيست.بهجز برخي راياوليها، اكثر كساني كه به اين دو نامزد راي ميدهند از جمله جوانهاي كميسنبالاتري كه برخي دوست دارند با ايجاد هيجان آنها را در حد راياولي نگاه دارند؛ با تامل و تعقل كافي راي ميدهند.فاصله اين دو نامزد با نامزد رقيب (كه به قول پدر داماد آقاي احمدينژاد مقايسه جنس درجه يك با جنس درجه سوم است!) آنقدر محسوس هست كه نيازي نه به تحريف دارد نه روتوش.هر چند ايجاد هيجان و بسيج افكار عمومي همواره بخشي از انتخابات (حتي در كشورهاي باسابقه چند قرنه در اين امر) است اما هزينههاي عوارض سوء، پيامدهاي منفي و دلسردي و يأسهايي كه در جامعه هيجاني و نوساني ما به دنبال دارد، امري نيست كه روشنفكران و فعالان سياسي ژرفانديشتر بتوانند آن را ناديده بگيرند. ابتكار: خسته و راديکال «خسته و راديکال» عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمدعلي وكيلي است كه در آن ميخوانيد؛در ادامه پخش مصاحبه تلويزيوني نامزدهاي رياست جمهوري، يکشنبه شب نوبت به کروبي رسيد. مصاحبه شيخ تفاوتهاي بسياري با مصاحبه آقايان موسوي و رضايي داشت او از جايي شروع کرد که همگان انتظار داشتند موسوي شروع کننده آن باشد. مطلع صحبت شيخ همان حرفهاي بود که چهار سال پيش مورد انتقاد شديد ايشان قرار داشت آسيب شناسي جمهوريت، اسلاميت، ايرانيت نظام داراي وزن تئوريک بسيار بالايي است. مقدمه طولاني مصاحبه وي منظومه اي از حرفهاي متفاوت و نامتجانس حلقه روشنفکران اطراف وي بود. اگر کسي چشم فرو مي بست و بدون رويت تصوير، محتواي حرف ها را گوش مي داد احساس مي کرد حرفهاي آقايان سروش، مهاجراني، کرباسچي و عبدي را گوش مي دهد و صد البته هيچ اشکالي ندارد که نامزدي تحت تاثير مشاورين خود، نطق انتخاباتي تنظيم و ارايه نمايد. اما اشکال اينجاست که همگان با شناختي که از آقاي کروبي دارند تصور حرفهاي ديگري را داشتند. مطالبي از جنس حرفهاي چهار سال پيش ايشان مورد انتظار بود در انتخابات دوره نهم، آقاي کروبي به درستي دريافت که مردم از شعارهاي فانتزي و مخصوص محيط هاي دانشگاهي خسته هستند و مهمترين مطالبه مردم، معيشت مي باشد بنابراين در آن هنگام وي با طرح شعار معروف «ماهيانه هر ايراني 50 هزار تومان» توانست جايگاه قابل قبولي در بين راي دهندگان به خود اختصاص دهد و بيشتر پايگاه راي گذشته ايشان هم آرا» محرومان، روستاها و شهرهاي کوچک بودند . تاکيد بر معيشت به همراه انتقاد شيخ از تندروي اصلاح طلبان در نگاه مخاطبان، دليل بر صداقت و درک درست شيخ تعبير مي شد. اما کروبي امروز با کروبي چهار سال پيش 180 درجه متفاوت است تا قبل از مصاحبه يکشنبه شب بسياري گمان آن داشتند که کروبي همان کروبي است فقط کمپين ايشان تغيير کرده است اما آنچه از تلويزيون رويت شد حکايت ديگري داشت و هضم اين همه تغيير در محتواي صحبت ها، روش هاي تبليغي و ... براي ذائقه مردم بسيار سخت است. ويژگي ديرينه کروبي، صراحت و صداقت بود اما محتوايي مصاحبه داراي ويژگي صراحت و بي رحمي بود شيخ تلاش دارد تا با تمرکز بر مطالبات مدني و آزاديهاي سياسي، خود را تا جايگاه خاتمي 76 بالا بکشد، غافل از اينکه نه فضاي امروز فضاي 76 است نه مردم امروز آن مردم مي باشند و نه کروبي خاتمي مي باشد. و بر فرض اينکه همه مقدمات براي يک رخداد ديگري از جنس دوم خرداد 76 فراهم باشد حامل آن نمي تواند کروبي باشد چرا که اولا کروبي خود اذعان دارد که مهمترين کار ويژه سي ساله گذشته ايشان شيخوخيت و از طريق منش رفاقتي که با اهالي قدرت داشته مي باشد اين کار ويژه با کارکرد و ماموريتي که امروز براي خود قايل است ناسازگار مي باشد. ثانيا خستگي و پيري کروبي آنقدر هست که وي براي بيان صحبت نيم ساعته به سختي مي افتد حال با کدام انرژي بناست چنين ماموريت سنگين و طاقت فرسايي را مديريت نمايد. ثالثا شيخ ما همواره به صداقت و بي پيرايگي شهرت داشت اما بيم آن است که کارزار انتخابات از او چهره اي قدرت طلب ترسيم کند همان چيزي که براي يک روحاني سم مهلک بحساب مي آيد و البته که شيخ ما هوشيارتر از اين مي باشد. جمهوري اسلامي:انتخابات و فرهنگ صلاح و سداد «انتخابات و فرهنگ صلاح و سداد»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛انتخابات ماهيتي دارد كه بطور طبيعي همواره با التهابات همراه است . اين عارضه از ملزومات همجواري انتخابات با قدرت است . قدرت جاذبه اي دارد كه افراد را از اصول غافل مي كند. براي رسيدن به قدرت فقط كساني از چارچوب هاي شرعي و قانوني خارج نمي شوند كه قدرت را هدف ندانند بلكه از آن به عنوان ابزاري كه مي تواند راه را براي احقاق حقوق مستضعفان و ايستادگي در برابر ستمگران و مستكبران هموار كند بكار مي گيرند. كساني كه قدرت را هدف نمي دانند به چيزي بالاتر از قدرت فكر مي كنند كه از جنس معني است و با روح انساني سروكار دارد و هر كوير تشنه اي را سيراب مي كند زيرا از جنس آب است نه سراب . اين همانست كه در بيان شهيد مظلوم آيت الله بهشتي انسان را جاودانه تاريخ مي كند و به جائي مي رساند كه بدون اغراق مي تواند ادعا كند كه : « ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت . » در نظام جمهوري اسلامي كه احقاق حقوق مظلومان و مستضعفان و ايستادگي در مقابل ظالمان و مستكبران و تحقق عدالت پايدار اخلاقي و اقتصادي و اجتماعي سرلوحه برنامه هاي عملي آن بايد باشد انتخابات نبايد ابزاري براي رسيدن به قدرت باشد. در چنين نظام مقدس و هدفمند و اصيلي انتخابات فقط راه عبور است براي رسيدن به عالي ترين زمينه هاي تحقق عدالت . همان كه گمشده مسلمانان در طول تاريخ است و همه خون هاي پاك به ناحق ريخته شده از محراب مسجد كوفه تا كربلا و تا صحنه هاي حماسي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس خون بهاي آن هستند. ما به بركت فداكاري ها و ايثارهاي هزاران هزار شهيد و جانباز و آزاده اكنون از قانون اساسي مترقي و پرظرفيتي برخورداريم كه عمل به آن مي تواند همه مشكلات جامعه را حل كند و با جبران عقب ماندگي هاي تحميلي چند قرنه كه عارضه سلطه استبداد داخلي و استعمار خارجي است ما و همه مسلمانان را به مجد و عظمت از دست رفته مان باز گرداند. قانون اساسي جمهوري اسلامي هنوز ظرفيت هاي عمل نشده زيادي دارد كه داروي همه دردهاي درمان نشده جامعه امروز بشري است . اين هدف فقط هنگامي محقق خواهد شد كه ما بتوانيم از اين ظرفيت حداكثر بهره برداري را بعمل آوريم و در قانونگذاري و اجرا و نظارت و قضا آنرا همانگونه كه از ما خواسته است بكار ببنديم و ذره اي تخطي از آنرا جايز نشماريم . انتخابات در ماهيت اصيل خود از منظر قانون اساسي و قوانين برگرفته از آن دو شاخصه دارد; حضور حداكثري و انتخاب اصلح . حضور حداكثري همانگونه كه رهبر معظم انقلاب فرموده اند عزت ملي است و به عنوان پشتوانه نظام جمهوري اسلامي دشمنان را نااميد و مسئولان نظام را انگيزه مند براي خدمت هرچه بيشتر مي كند. عليرغم افت و خيزهائي كه در كوران حوادث دهه هاي اخير عارض جامعه شد خوشبختانه تاكنون حضور مردم ايران در انتخابات هنوز بالاتر از حد متوسط ساير كشورها حتي مدعيان دموكراسي است . اين افتخار را ما مي توانيم حفظ كنيم و بايد براي پاسداري از آن تلاش نمائيم . در مقطع كنوني برخورد صالحانه نامزدهاي رياست جمهوري كه قرار است عالي ترين منصب و مسئوليت اجرائي نظام اسلامي را عهده دار شوند اصرار بر اجراي قانون و جلوگيري از هرگونه تخطي و سرپيچي از مقررات قانوني و اخلاقي و هنجارهاي اجتماعي عواملي هستند كه مردم را به حضور در انتخابات تشويق مي كنند عيار عزت ملي را بالاتر مي برند و نظام اسلامي را از پشتوانه قوي تري برخوردار مي نمايند. هيچكس نبايد از اين اصل غفلت كند و همه بايد براي تشويق مردم به حضور در پاي صندوق هاي راي تلاش نمائيم . انتخاب اصلح نيز با عزت ملي و تقويت پشتوانه نظام رابطه مستقيم دارد. فقط درصورتي افراد مي توانند به انتخاب اصلح موفق شوند كه صلاحيت هاي لازم را در وجود خود پديد آورده باشند. كساني كه گرفتار كوته بيني بي مبالاتي هاي فكري و عدم شناخت معيارهاي صلاح و فساد هستند و گرفتاري هاي مادي آنها را به اسارت خود در آورده چگونه مي توانند به تشخيص اصلح موفق شوند اين توفيق فقط زماني حاصل خواهد شد كه انسان خود را از قيد و بندها رها كند و صلاح و فساد را به درستي بشناسد و در حاكم ساختن صلاح و سداد بر جامعه اي كه خود جزئي از آنست ذره اي ترديد به خود راه ندهد. درست است كه جامعه ما هنوز به نقطه اي نرسيده كه همه آحاد آن از چنين تشخيص دقيقي برخوردار باشند و بتوانند نفس خود را از آفاتي كه در اين عرصه وجود دارد مصون نگهدارند ولي صالحان جامعه اگر همت كنند و با گفتار و كردار خود براي بالا بردن آگاهي ها تلاش كنند به زودي به چنين نقطه اي خواهيم رسيد. ما بايد انگيزه هاي استفاده از حق انتخاب را كه به حضور حداكثري در انتخابات منجر مي شود و انتخاب اصلح را كه به تحقق پيشرفت و عدالت منتهي مي شود را در جامعه خود به يك فرهنگ تبديل كنيم . فقط با برخورداري جامعه از فرهنگ صلاح و سداد است كه مي توانيم به سوي تحقق جامعه صالحان گام برداريم. دنياي اقتصاد:ماندنيها و رفتنيها «ماندنيها و رفتنيها»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمد صادق جنانصفت است كه در آن مي خوانيد؛آقايان احمدزاده، نعمتزاده، نژاد حسينيان، محلوجي، بهزاد نبوي، شافعي و جهانگيري، در 3 دهه گذشته هر كدام به مدت چند سال در منصب بالاترين مقام اجرايي بخش صنعت فعاليت كرده و منشا خدمات دولتي بوده و اكنون جاي خود را به فرد ديگري دادهاند. در 3 دهه گذشته دهها نفر ديگر از همتايان اين گروه در مناصب بالاي بازرگاني، اقتصاد، نفت، نيرو، راه و ترابري و كشاورزي نيز حضور داشتهاند و درحالحاضر به كسب و كار غيردولتي پرداختهاند. طبيعت كار دولتي در جامعهاي كه رييس دولت آن با آراي شهروندان انتخاب ميشود، همين است و وزيران پرشماري به همراه دهها معاون و مشاور ميآيند و ميروند. در برابر اين گروه ميتوان نامهاي پرشماري مثل اسدالله عسگراولادي در بازرگاني و محسن خليلي در بخش صنعت را مثال آورد كه هر كدام بيش از نيم قرن است در حوزه كسب و كار خصوصي خود استوار مانده و فعاليت جدي ميكنند. بخشخصوصي ايران در سالهاي اخير با شناخت تازهاي كه از موضوع قدرت و توزيع آن به دست آورده، از لاك احتياط خارج شده و با صدور بيانيههاي رسمي و سخنرانيهاي جانانه، سهم خود را در مراكز تصميمگيري طلب ميكند و اين را بايد به فال نيك گرفت. بيانيهاي را كه از سوي اتاق بازرگاني و صنايع و معادن تهران با هدف عبور از بحران فعلي اقتصاد ايران منتشر شده است، ميتوان در همين مسير تلقي كرد كه كار ارزشمندي است. كانديداهاي انتخابات دهمين دوره رياستجمهوري ضمن توجه اكيد به اين بسته پيشنهادي فعالان اقتصادي و اعتناي كامل به مفاد آن، ميتوانند رفتاري مدني نشان داده و ديدگاه رسمي خود را درباره ماهيت اين بسته پيشنهادي به شهروندان و فعالان اقتصادي عرضه كنند.بخش خصوصي نيز نبايد صدور يك بيانيه را پايان كار تلقي كرده و همه چيز را تمام شده بداند. تشكلهاي شناخته شده و رسمي و نيرومند بخشخصوصي ميتوانند و بايد از كانديداها بخواهند كه در اين باره اظهارنظر كنند تا در تاريخ ثبت شده و ضرورت اجرايي آن آشكارتر شود. در بسته پيشنهادي بخش خصوصي مسائل بسيار مهم و درستي گنجانده شده است كه دست برداشتن نهاد دولت از تعيين نرخ سود دستوري از مهمترين آنها به حساب ميآيد. اگر دولت فعلي و دولتهاي قبلي فقط به همين يك خواسته فعالان بخش خصوصي توجه ميكردند، دردسرهاي عظيم امروز در اقتصاد بسيار كمتر ميشد. يكي از پيشنهادهاي بسيار مهم ديگر در اين بسته پيشنهادي «عدم واگذاري اجراي طرحهاي عمراني به سازمانها، شركتها و موسسههاي دولتي و شبهدولتي» است كه در سالهاي اخير برخلاف اين عمل شده و پيمانكاران بخش خصوصي را در شرايط سختي قرار داده است. پيشنهاد ديگر بخش خصوصي مبني بر «پرداخت سريع بدهي شركتهاي دولتي به بخش خصوصي و جبران خسارات ناشي از تاخير در اين پرداختها» نيز گرهگشا است و مشكل پديدار شده براي بانكها را كه وضعيت بسيار وخيمي دارند، برطرف ميكند. واقعيت اين است كه بخش خصوصي ميماند و دولتها ميآيند و ميروند و حق تصميمسازي و تصميمگيري با كساني است كه ميمانند و مشكلات را با ژرفاي وجود خود درك ميكنند. سرمايه:اعلام ماهانه آمار مطالبات معوق بانک ها «اعلام ماهانه آمار مطالبات معوق بانکها»عنوان سرمقالهي روزنامهي سرمايه به قلم احمد حاتمي يزد است كه در آن ميخوانيد؛ در هفته جاري شمس الدين حسيني وزير اقتصاد در مجلس حاضر شد و به پرسش هاي نمايندگان پاسخ داد. اگرچه برخي از نمايندگان مجلس از پاسخ هاي ارائه شده وي قانع نشدند اما پاسخ وي درخصوص حجم مطالبات معوق بانک ها تامل برانگيز بود. وزير اقتصاد در اين جلسه آمار مطالبات معوق نظام بانکي را آمار درستي ندانست و گفت: «در سال 86 معوقات بانک ها 140 هزار ميليارد ريال بود که با پرداخت هاي انجام شده 10 هزار ميليارد ريال به آن اضافه و به 150 هزار ميليارد ريال رسيده است.» پيش از اين محمود بهمني رئيس کل بانک مرکزي آمار مطالبات معوق بانک ها را 332 هزار ميليارد ريال اعلام کرد. به نظر مي رسد آمار ارائه شده از سوي وزير اقتصاد و رئيس کل بانک مرکزي گوياي رقم دقيق مطالبات معوق نباشد اما آمار ارائه شده از سوي بانک مرکزي به دليل استناد به آمار ارائه شده توسط بانک ها به رقم واقعي مطالبات نزديک تر است. بانک ها موظفند آمار مطالبات معوق خود را هرماه به بانک مرکزي اعلام کنند. آمار ارائه شده توسط بانک مرکزي شامل دو دسته مطالبات با نام مطالبات معوق و مطالبات مشکوک الوصول است. مطالبات معوق به مطالباتي گفته مي شود که شش ماه از سررسيدشان گذشته باشد مطالبات مشکوک الوصول نيز مطالباتي هستند که از دوره پرداخت اقساط چند ساله آن گذشته و احتمال سوخت آن وجود دارد. اينکه چرا وزير اقتصاد آمار مطالبات معوق را کمتر از بانک مرکزي اعلام کرده است و مطالبات معوق را 150 هزار ميليارد ريال اعلام کرده پرسشي است که وزير اقتصاد خود بايد پاسخگوي آن باشد و بگويد عدد مزبور از کدام آمار و اسناد استخراج شده است و منظور خود را روشن کند که مطالبات معوق به چه نوع مطالباتي گفته مي شود و چندماه از پرداخت قسط آن بايد گذشته باشد. مردم سالاري:نکاتي براي انتخابات دهم «نکاتي براي انتخابات دهم»عنوان يادداشت روزنامهي مردم سالاري به قلم سيروس سازدار است كه در آن ميخوانيد؛هر روز که مي گذرد تب و تاب انتخاباتي بالا رفته و به بيست و دوم خرداد ماه نزديک مي شويم. شور و اشتياق، تساهل وايجاد فضاي شاد و آزاديخواهي از جمله عواملي هستند که کشور را به سوي انتخاباتي پرشور نظير انتخابات دوم خرداد سوق خواهند داد. اما منشا اين شور و علاقه در چيست؟ اگر جامعه آگاه شود و آن شور و اشتياق نشات گرفته از يک جامعه خود آگاه باشد موجي ايجاد خواهد شد که زمينه يک تغيير و تحول در جامعه مي باشد. مردم بايد خود جامعه دوران اصلاحات را با جامعه کنوني مقايسه کنند. مردم ما به قدري آگاه و تيزبين هستند که سريعا مسائل را درک نموده و به يک جمع بندي مي رسند و نياز جامعه را به تغيير و تحول قابل توجه مي دانند. از آنجا که آزادي از دل عدالت بر مي خيزد و البته که همه نيازهاي جامعه در هيچ مقطعي به طور کامل برآورده نمي شود، اما حدت و شدت آن نيازها مطرح است. اگر مردم احساس کنند که يک نوع صداقتي است و به آنان راست گفته مي شود و با وجود موانع در هر زمان زندگي مردم با استفاده از منابع موجود بهبود خواهد يافت و اينکه دولت واقعا باور خواهد داشت که مرد صاحب حق هستند و حيثيت و اعتبار کشورشان مهمترين مساله است بي شک حضوري سبز در انتخابات خواهند داشت. از رسالت هاي انتخابات اين است که بدون برخورد و با ايجاد هيجان راه حل هاي مشکلات موجود در جامعه را پيدا کرده و در جهت بهبود وضع جامعه بکوشند. دلسوزي، باور به حرمت و کرامت انسان ها و حقوق مردم، توجه به ارزش هاي اخلاقي، عدالت به معني وسيع کلمه، نه فقط عدالت در ابعاد اقتصادي که آن هم به وسيله توزيع صدقه اي امکانات در جامعه، حق حاکميت انسان به سرنوشت خويش، آزادي انديشه، آزادي بيان، قدرت استفاده بهينه از امکانات داخلي و بين المللي براي بالا بردن حيثيت ايران، وضع زندگي مردم وتقويت زير بناها از جمله مسائلي هستند که هدف اصلا ح طلبان را در انتخابات شکل مي دهند. از آن جايي که وضعيت موجود مطلوب نيست و متناسب با شان ملت ايران نيست و بايد به سمت شرايط مطلوب بهبود يابد، نبايد ارزش ها به سمت و نفع مقاصد خيلي تنگ مصادره شود که بايد اينها تغيير پيدا کند که در نهايت بازگشت به اصول و منافع ملي است. بايد در تبليغات رسمي بي طرفانه عمل شود و نهادهاي برگزار کننده انتخابات و ناظرين بر آن نبايد نه تنها به نفع يک جريان وارد عمل شوند بلکه به تخريب جريان ديگر نيز نپردازند. حضور همه جانبه مردم است که مي تواند پيروزي را تضمين کند چرا که هيچ ترفندي نمي تواند اکثريت قاطع مردم را لکه دار کند. بايد صدايمان را به گوش مردم برسانيم و مردم را در آوردن به صحنه تشويق کنيم. جهت دادن به انتخابات و تشويق مردم براي حضور و آگاه کردن آنان عواملي است که مي تواند در پرشورتر شدن انتخابات کمک کند و همه و همه تلا ش براي حضور پرشور تر است که نتيجه مطلوب تر خواهد داشت. قدس:اظهارات ايدئولوژيک « اسد » و سراب صلح خاورميانه «اظهارات ايدئولوژيک اسد و سراب صلح خاورميانه»عنوان سرمقالهي روزنامهي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن ميخوانيد؛«بشار اسد» در نشست اخير وزيران خارجه عضو کنفرانس اسلامي در دمشق با اشاره به موضوع صلح خاورميانه، رژيم صهيونيستي را مانع صلح منطقه اعلام کرد و اظهار داشت: «اسرائيل پس از گذشت 17 سال از مذاکرات صلح مادريد که نتيجه اي جز وارد کردن زيان به روند صلح نداشت، تحقق آن را دورتر از حد تصوري که هميشه وجود داشت، قرار داد.» اظهارات اسد بيانگر واقعيتي است که بررسي رفتار نامناسب رژيم صهيونيستي در سالهاي اخير مهر تأييدي بر آن مي زند. اکنون بايد به اين پرسش پاسخ داد که چرا رئيس جمهور سوريه بر خلاف بي تفاوتي برخي کشورهاي اسلامي در موضوع فلسطين و حمايت معدودي از دولتهاي اسلامي از اسرائيل، چنين سخناني را بر زبان رانده است. اين اظهارات نشان مي دهد «اسد» اصل مذاکرات روند صلح را پذيرفته، ولي اختلاف وي با ديگران در خصوص رفتارهاي زياده طلبانه رژيم صهيونيستي است که باعث شده موضوع صلح خاورميانه در عمل با بن بست مواجه گردد. برخي دولتمردان دنياي اسلام هنوز در حصارهاي استنباط جانبدارانه، وحشيگري تل آويو را با تعاملات پروسه صلح مترادف مي دانند تا از اين منظر خود را از حاميان سياستهاي منطقه اي آمريکا معرفي نمايند. آنچه رئيس جمهور سوريه مطرح نموده، افزون بر برخورداري از مباني ايدئولوژيک، مشارکت در روند صلحي است که دمشق نيز از طريق ميانجيگري ترکيه آن را تجربه نموده و اظهارات اخير اسد حاصل شکست مذاکرات صلح است. اسد معتقد است رژيمي که بر اساس جنگ، خونريزي و قتل عام پايه گذاري شده است نمي تواند منادي توقف جنگ باشد و دليل آن هم روند بي حاصل پروژه اي به نام «صلح در خاورميانه» است که پس از سالهاي متمادي و پيشنهادهاي متعدد، نتيجه اي براي منطقه در پي نداشته است. پيام سخنان اسد در وهله نخست متوجه برخي گروه هاي درون فلسطين است که تلاش مي کنند با مذاکره در روند صلح حقوقشان را از صهيونيستها مطالبه نمايند. اين در حالي است که پروسه صلح تاکنون براي مردم فلسطين فرجامي جز تشديد اختلافها نداشته است که همين موضوع نيز مورد نظر مقامهاي تل آويو مي باشد و آنها در صدد هستند سوژه گفتگو را به عنوان ابزاري براي ايجاد شکاف در بين گروه هاي مبارز دنبال کنند و پر واضح است که فرجام نشست 17 ساله مادريد براي مردم فلسطين افزون بر تبعات معنوي و روحي آن، جدايي بين گروه هاي فلسطيني را رقم زده است. وضعيت موجود فلسطين گوياي اين واقعيت است که درگيريهاي نظامي حماس و فتح و متعاقب آن جدايي بين دو منطقه فلسطين يعني کرانه باختري و نوار غزه قبل از آنکه تمايز جغرافيايي باشد، متأسفانه به دو بلوک فکري تبديل گرديده که اين تقسيم جعلي از تبعات روند مذاکرات مي باشد. شايد بتوان مهمترين پيام را متوجه برخي کشورهاي عربي دانست که روند عادي سازي روابط با رژيم صهيونيستي را در دستور کار قرار داده اند. برخي دولتهاي عرب -که عنصر مبارزه با رژيم اشغالگر در ادبيات بين المللي آنها فاقد جايگاه مي باشد- تلاش مي نمايند براي خوش خدمتي به آمريکا، دغدغه هاي امنيتي تل آويو را در درون سرزمينهاي اشغالي برطرف نمايند. اين کشورها بر اين باورند که جنگ با اسرائيل نتيجه نمي دهد و براي دستيابي به صلح تنها گزينه باقي مانده ديپلماسي است. اکنون بر کسي پوشيده نيست استمرار روند مذاکرات با حمايت کشورهاي عربي بر برخي گروه هاي درون حلقه مقاومت تأثير منفي گذاشته و آنها نيز در اين مسير قرار گرفته اند، ولي مردم فلسطين با توجه به شناخت از ماهيت اين رژيم، تنها مسير دستيابي به آرمان آزاد سازي فلسطين را عنصر مقاومت ارزيابي مي کنند. نکته ديگري که در سخنان آقاي اسد مي توان به آن اشاره نمود، روشن شدن ماهيت اسرائيل براي جهانيان است. برخي همچنان براين باورند که رژيم صهيونيستي صلح طلب است، غافل از اينکه تل آويو به مذاکرات و گفتگو پايبند نمي باشد و ريشه اين رفتار را مي توان در عقبه تئوريک اين رژيم جعلي جستجو کرد. بدون ترديد، هدف مقامهاي رژيم اشغالگر از تعقيب صلح نه به معناي واقعي کلمه يعني تحقق صلح بر اساس پذيرش تعهدات ناشي از آن است، بلکه آنها اين موضوع را مستمسکي براي تحکيم ايده هاي امنيتي خود مطرح مي نمايند، به عبارت ديگر، در حالي موضوع ديپلماسي را مطرح مي کنند که به هيچ يک از مفاد پذيرفته شده در گفتگوها پايبند نيستند. آنها در حالي از عادي سازي روابط سخن به ميان مي آورند که همزمان مردم فلسطين را قتل عام مي کنند، از پذيرش هر گونه تعهدي سر باز مي زنند و مقررات حقوق بين الملل را آشکارا زير پا مي گذارند و از سوي ديگر در توجيه رفتارهاي خود مدعي هستند اين رژيم همانند آمبولانسي است که از چراغ قرمز عبور مي کند، لذا اعتقاد به اين موضوع که تعهدات صلح را پذيرفته اند، خوش باوري مي باشد. بنابراين، اظهارات رئيس جمهور سوريه ناظر به اين حقيقت است که رژيم ياد شده موضوع صلح را دستاويزي براي تعقيب هدفهاي جاه طلبانه اش مطرح مي کند تا ضمن بهره برداري از اختلاف گروه هاي درون فلسطين با هزينه کمتري جريان مقاومت را مهار نمايد. بر کسي پوشيده نيست که رژيم اشغالگر قدس پس از به قدرت رسيدن نتانياهو و همکاران افراطي وي مذاکرات صلح را مرده اعلام و بر اتخاذ مشي برخورد با فلسطينيها تأکيد نمود. به نحوي که «ويگدور ليبرمن» وزير خارجه اين رژيم معتقد است: «بازگشت به پشت مرزهاي 1967 که از ما مي خواهند، هرگز به مناقشه اسرائيل با فلسطينيان پايان نمي دهد و صلح و امنيت اسرائيل را تضمين نمي کند.» اين در حالي است که قطعنامه هاي 446 و 338 شوراي امنيت نيز از رژيم صهيونيستي مي خواهد از سرزمينهاي اشغالي 1967 عقب نشيني کند. بدين ترتيب، با توجه به گزينه هاي مختلف براي حل معضل فلسطين و اتخاذ پروسه آزمون و خطاي عربي اکنون بايد به اين موضوع اعتراف نمود که راهبرد مقاومت تنها مسيري است که به احقاق حقوق مردم مظلوم فلسطين منتهي مي شود. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]
-
گوناگون
پربازدیدترینها