تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837993652
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «آدم سوزي در ايران»،«آدب رقابت آداب رفاقت»،«اگر قرار داد سعدآباد ننگين است...»،«چرا ايراني ها براي جومونگ تب مي کنند؟!»،«مرحله جديد و پيروزي جديد»،«ظاهر و باطن سياستهاي اقتصادي»،«ابهام در واگذاري 380 شرکت در سال جاري»،« ... ولي حالا چرا؟»و... كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي:آدم سوزي در ايران «آدم سوزي در ايران»عنوان سرمقالهي روزنامهي اعتماد ملي است كه در آن ميخوانيد؛در اين چند دهه عمر خويش آدمسوزيهاي شخصيتي و فيزيکي بيحدوحصري را ديدهايم. بايد روزي بدين کار زيانبار بس داد و از آن دست کشيد. تازهترين نمونه آدمسوزي شخصيتي را بهانه کردم براي نگارش اين سطور. در جامعهشناسي سياست برخي صاحبنظران مانند چارلز تيلي برآنند که عالم سياست، عالم گسستگيها و پيوستگيهاست. دوستان ديروز، دشمنان امروز ميشوند و دشمنان ديروز که سايه همديگر را با تير ميزدند در کنار هم مينشينند و حتي درياي خون هم اگر ميانشان باشد در پرانتز گذاشته ميشود و به تعليق در ميآيد. در جنگ ايران و عراق مگر نديديم که پس از 8 سال خونريزي سرانجام روسايجمهور دو کشور در نامههاي متبادله پس از جنگ، يکديگر را «برادر» خطاب ميکردند. در مطالعه مختصري که پيرامون تحولات سياسي سده اخير در کشورهاي اسلامي داشتم، سرگذشت پر فراز و فرود گروههاي سياسي و دوستي و دشمنيهاي ناپايدارشان گواه ديگري بود بر اين مدعا. در ترکيه حزب رفاه از طريق ائتلاف با مخالفان خود توانست اولين پيروزي را در اين کشور به دست آورد. حزب مسلم ليگ در پاکستان با حزب مردم بوتو، رقيب سرسخت خود ائتلاف کرد تا بتوانند بر پرويز مشرف فائق شوند و به پارلمان راه يابند به حدي که شايعه ادغام اين دو پخش شد اما چند هفته نگذشت که دچار گسستگي شدند. وضعيت تمام احزاب و قدرتها و دولتها در جهان چنين بوده و خواهد بود.اين سرشت سياست است که دوستيها و دشمنيها ناپايدارند و شايد به همين دليل است که امام علي ميگويد«احبب حبيبک هونا ما عسي ان يکون بغيضک يوما ما و ابغض بغيضک هونا ما عسي ان يکون حبيبک يوما ما» در دوستي با دوستت مدارا کن و اندازه نگهدار شايد روزي دشمن تو شود و در دشمني با دشمن نيز مدارا کن! و حد نگهدار شايد روزي دوست تو گردد. چه بسا جذابيت سياست به همين پيوستها و گسستها و سرک کشيدن آدمها و گروهها به اندرون يکديگر است و... اما اين رخدادها با روحيه برخي همنوايي ندارد، گرچه ممکن است اجتناب ناپذير به نظر آيند اما روحيه مرا به عنوان يک شهروند فعال که دستي بر قلم دارد، ميآزارد زيرا برآنم که ميتوان بهگونه ديگري هم اختلاف ورزيد که اختلاف، رحمت امت باشد. برايم ناگوار است که در اين جدالها برخي سرمايههاي اجتماعي حيف ميشوند. مجادله عبدالکريم سروش و محمود دولتآبادي را که خواندم از اينکه در اين قيل و قالها ( که برخي ناپختگان و حواريون هم به هيجان ميآيند و در تنورش ميدمند) سروش و دولتآبادي دو شخصيت برجسته فرهنگيمان بهخاطر شيوه برخورد با يکديگر شايد حيف شوند اندوهگين ميشوم. سروش و دولتآبادي از سرمايههاي گرانقدر اين جامعهاند و نبايد حيف شوند. مگر يک جامعه چند متفکر در انبان دارد که اينچنين به تاراج دهد؟ مگر از اينکه با بداخلاقيهاي متوليان امور، برخي اصحاب قلم و انديشه و سياستورزان و خبرگان، سالياني است رحل اقامت در ديار ديگري افکندهاند چه سودي عايد اين جامعه شده است؟ از اينکه برخي چهرههاي مثبت با چوب اتصاف به حکومتيبودن رانده شدهاند و جمعي به تازيانه اپوزيسيون بودن، چه غنيمتي حاصل شده است؟ اينها همه از ارزشها ومعادن کمياباند که با صرف هزينه و زحمت فراوان به اين پايه رسيدهاند و از هر چندهزار تن يک تن چنين برميآيد. چرا بايد چنين در هدمشان گشاده دستي کرد؟ نزاع بزرگان و جامعه انتخابات نيز با همه برکاتش اما سوگمندانه نقار و فتنههايي ميآفريند. ديدهام که چگونه «دوستان ديروز به نامهربانان امروز» و «رقيبان و خصمان ديروز به دوستان امروز» تبديل شدهاند. اين دومي را خردهگيري نيست اما اولي را چرا. داستان به همين جا پايان نميپذيرد چه اينکه ارسطو نيز در ميان آدمهاي دوهزارو چهارصد سال پيش نيز همين اخلاق ناپسند امروزي ما را مشاهده کرده بود که اظهار ميداشت: «ميتوان گفت که ستيزههاي بزرگان با يکديگر، همه مردم کشور را به ميان ميکشد» (سياست. ارسطو.ص 212). رسالت:ادب رقابت آداب رفاقت«آدب رقابت آداب رفاقت»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛شوراي نگهبان چهارشنبه گذشته از ميان چند صد نفري كه به عنوان نامزد رياست جمهوري ثبتنام كرده بودند، وفق اصل 115چهار نفر را مصداق رجال مذهبي و سياسي و مستعد مديريت اجرايي كشور داراي حسن سابقه، امانت، تقوي و معتقد به مباني جمهوري اسلامي و مذهب رسمي كشور تشخيص داد و صلاحيت آنان را احراز كرد. اين حق را قانون اساسي در اصول 99 و 118 به شوراي نگهبان داده است. تا كنون از ميان فعالان سياسي و اضلاع رقابت در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري كسي به نظارت استصوابي شوراي نگهبان در احراز صلاحيت نامزدهاي مطرح اعتراض نكرده است. ديروز آقاي هاشميرفسنجاني در نمازجمعه تهران فرمودند: همه سليقهها به طور مطلق يا نسبي نمايندهاي در انتخابات دارند. اين نشان ميدهد همه اين حق را به رسميت شناختهاند و شمار زيادي از نامزدهايي كه ثبتنام كرده بودند واقعا مصداق رجال سياسي و مذهبي نبودهاند. سوابق هر چهار نامزدي كه احراز صلاحيت شدهاند در دوران انقلاب و پس از آن بر كسي پوشيده نيست. احزاب، گروهها و نخبگان سياسي هر كدام در ستادهاي يكي از چهار نامزد مطرح با كم و كيف مختلف به نوعي آرايش تبليغاتي رسيدهاند. از ماهها پيش دو تن از نامزدهاي اردوگاه دوم خرداد تبليغات خودشان را در سراسر كشور آغاز كردند و به قول معروف توانستند افكار عمومي را شخم بزنند و بذرهاي تبليغاتي خود را بكارند. حالا يك فرصت استثنايي دارند كه از رسانه ملي كاشتههاي خود را آبياري كنند. رسانه ملي امكانات مساوي در اختيار هر چهار نامزد قرار داده كه آنها حرفهاي خودشان را بزنند. آنها دهها ساعت فرصت دارند رو در روي مردم طرحها و برنامهها و نقدهاي خود را مطرح كنند. كار بيسابقهاي كه اين دوره انجام خواهد شد مناظره رو در رو و زنده نامزدهاست. 12 خرداد احمدينژاد با ميرحسين 16 خرداد با كروبي و 18 خرداد با رضايي به مناظره خواهد نشست. كروبي 12 خرداد با رضايي و 17 خرداد با ميرحسين مناظره ميكند و 14 خرداد ميرحسين با رضايي بر سر ميز مناظره مينشيند. معمولا مهمترين مقطع رقابت در دموكراسيهاي غربي همين بحث مناظرههاست كه مردم با دقت عيار تواناييهاي نامزدها را مورد سنجش قرار ميدهند و آگاهانه راي ميدهند. طبيعي است مشاوران تبليغاتي هر يك از نامزدها فوت وفن مناظره و شناسايي نقاط قوت وضعف حريفان را به نامزد مورد علاقه خود ياد ميدهند و آنها را چونان گلادياتورها به مصاف هم ميفرستند، بيشك مردم آنچه در اين هماوردي به عنوان خروجي ميخواهند ادب رقابت و آداب رفاقت براي تضمين وحدت ملي است. اين يك مسابقه و رقابت اخلاقي براي كارآمدي دولت و نظام است. آيتالله مظاهري رئيس حوزه علميه اصفهان در ديدار حاميان احمدينژاد يك توصيه اخلاقي فرمودند كه واقعا مهم است. ايشان فرمودند: ثابت كنيد انتخابات ايران يك انتخابات اخلاقي است حتي اگر ديگران اخلاق را رعايت نكردند شما سعي كنيد با اخلاق و برخورد خوب ثابت كنيد كه انتخابات ايران يك انتخابات اخلاقي است. آقاي عسكراولادي در نهمين مجمع عمومي حزب موتلفه اسلامي بر همين مهم انگشت تاكيد گذاشتند كه، عرصه رقابت در انتخابات دهم رقابت بين حق و باطل نيست. شوراي نگهبان صلاحيت هر چهار نامزد را احراز كرده، فقط وظيفه ما انتخاب اصلح از ميان چهار صالح است. اين نگاه اصولگرايانه به انتخابات و تبليغات آن راه را بر هر افراطي گري سد ميكند و زمينههاي يك رقابت اخلاقي قبل از انتخابات و يك رفاقت انقلابي بعد از انتخابات را پديد ميآورد. احمدينژاد چندي پيش در يك گفتار حكيمانه گفت: رقيب هيچ كس نيستم ميخواهم خدمت كنم. طبيعي است لحن او در مناظرات، مسابقه در خدمت و نوع نگرش خدمت به مردم و پيدا كردن راههاي بهينه براي پيشرفت كشور است. بيترديد رسانه ملي براي برگزاري مناظرات پيش فرضهايي را در خصوص فلسفه اين نوع رويارويي رقابتي دارد. يكي از مهمترين پيش فرضها اين است كه براساس چه گفتماني اين مناظرات ميخواهد برگزار شود. خوشبختانه هر چهار نامزد بر گفتمان پيشرفت، عدالت و خدمت در نوع تبليغات خود طي چند ماه گذشته به نوعي صحه گذاشتهاند. اگر چارچوب گفتگوها داخل گفتمان پيشرفت، خدمت و عدالت صورت گيرد قطعا فارغ از اينكه چه كسي بتواند افكار عمومي را اقناع كند مردم و نظام از محصول گفتگوها بهرهمند ميشود. انتخابات به تعبير مقام معظم رهبري وسيلهاي براي افزايش آبرو، عزت و وحدت ملي و نيز باعث انسجام اسلامي است. بيشك افراطيون نخواهند گذاشت جمع جبري حساب انتخابات به صورتي درآيد كه در بالا گفته آمد. روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله چهارشنبه گذشته خود تحت عنوان مرزبندي با افراطيون، با معرفي و ارائه آدرس افراطيون دوم خرداد مطلب خوبي را يادآور شده بود. اگر افراطيون دوم خرداد در پيام سياسي انتخابات نامزدها نقش آفريني نكنند تبليغات انتخابات به طور اعم و مناظرات به طور اخص به سمت يك رقابت اخلاقي ميل خواهد كرد. انشاءالله آفتاب يزد:اگر قرار داد سعدآباد ننگين است... «اگر قرار داد سعدآباد ننگين است...»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛ آخرين اظهارنظر عمومي مـحـمـود احـمدينژاد در مورد پرونده هستهاي، عجيب بود اما غيرمترقبه نبود. زيرا قبل از اين نيز احمدينژاد و همكارانش سخناني گفته بودند كه نشان ميداد از نظر آنها، بسياري از تصميمات نظام - و نه دولتهاي خاتمي و رفسنجاني - مايه سرشكستگي بوده است. انفعاليخواندن سياست خارجي در 20 سال قـبل از دولت نهم، خجالتآور دانستن مباني برنامه چهارم و ادعاي تنظيم سند چشم انداز20سـالـه بـراساس منافع تنظيمكنندگان آن، اظـهاراتي است كه در 4سال گذشته بر زبان سران دولت نهم جاري شد و با اظهارنظر اخير- ننگين خواندن قرارداد سعدآباد - شباهتي بسيار داشت. آنچه توسط احمدي نژاد بيان شد مانند ساير اظهار نظرهاي او و همكارانش، شايد نوعي فرافكني نسبت به انتقادات روز افزوني باشد كه توسط اصولگرايان و اصلاحطلبان در خصوص عملكرد 4 ساله دولت نهم بيان شده است اما قطعاً گـَردي بـر دامـن دولت پيشين و حاميان آن در انتخابات دهم رياست جمهوري نخواهد نشاند. همچنين ميتوان حدس زد كه اين سخن نيزبـاب مـيـل كـساني است كه در داخل ، فقط طرفداران »معجزه هزاره سوم« را قابل اعتماد ميدانند و در خارج ، كشورهايي كه اهالي آن ، نام محمود احمدينژاد را بر فرزندان خود ميگذارند! اظهارات اخير احمدينژاد درحالي بيان شد كه او به خوبي ميداند در مذاكرات هستهاي، دولت خاتمي نقش مستقل نداشته است. احمدينژاد در زمان امضاي قرارداد سعدآباد، از مقامات عاليرتبه نظام نبود اما مسئوليت وي در حدي بود كه او را به جلسه ديدار كارگزاران نظام با مقام رهبري - روز 11 آبان 82 - دعوت كنند. در آن جلـسه كه دقيقاً 12 روز بعد از قرارداد سعدآباد تشكيل شد، رهبر انقلاب با اشاره به مذاكرات هستهاي اظهار داشتند: »آنچه اتفاق افتاد كاري درست و تدبيري براي در هم شكستن توطئه آمريكا و صهيونيستها بود و اگر طرفهاي گفت وگو با ما يا مراكز قدرت جهاني زياده خواهي كنند و ما به نقطهاي برسيم كه منافع كشور و ارزشهـاي نظام بخواهد مورد خدشه قرار گيرد بدون هيچ ترديدي اين روند را قطع خواهيم كرد«. اين اظهارات صريح نشان مي داد كه اولا آنچه در سعدآباد انجام شد، تدبير جمعي نظام و مورد تاييد رهبري بوده است و ثانياً تغييرات بعدي در روند مذاكرات نيز، براساس تدبير رهبري صورت گرفته است و نه به اراده بعضي از مسئولان دولتي! جالب است كه رئيس دولت نهم، اظهارات صريح رهبري كه در همه رسانهها منعكس شده است را ناديده ميگيرد و بدون آنكه سندي ارائه دهد مدعي ميشود: »نخست وزير معزول انگليس اعلام كرد كه ما، ميوه عراق را در سعدآباد چيديم«. البته هنوز مشخص نيست كه يك روز، يك ماه يا يكسال ديگر اين سخن رئيس جمهور تكذيب خواهد شد يا نه؟ اما اگر او به صحت ادعاي خود ايمان دارد بهتر است به صراحت اعلام كند اين اظهارات نخست وزير انگليس چه زماني بيان شده و كدام رسانه داخلي يا خارجي آن را منعكس نموده است؟ به همين بهانه، بد نيست موضوع ديگري كه مـرتبط با همان نخست وزير معزول انگليس ميباشد مورد توجه قرار گيرد. البته برخلاف ادعاي رئيس جمهور - كه هنوز مدركي براي اثبات آن ارائه نشده است- آنچه اين يادداشت به آنمي پردازد سخني از نخست وزير معزول انگليس است كه در اصلي ترين روزنامه حامي احمدي نژاد مــنــعـكـس شـده اسـت. صبح روز چهارشنبه 15 فروردين ماه 86، روزنامه كيهان به نقل از توني بلر- يا به قول آقاي احمدي نژاد، نخست وزير معزول انگليس- نوشت: »ايران بايد ظرف 48 ساعت نظاميان انگليس را آزاد كند و اگر آنها آزاد نشوند، اتـفـاقـات مـهـمـي خـواهـد افـتـاد«. تنها چند ساعت پس از پخش نسخههاي روزنامه كيهان كه اظهارات توني بلر در آن منعكس شده بود، رسانه ديگري كه در حمايت از احمدينژاد با كيهان مـسـابـقـه گذاشته است تصاويري از گفتگوي رئيس جمهور با رسانه ها را پخش كرد. مهم ترين بخش از اين گفتگو، اعلام ناگهاني »خبر آزادي 15 ملوان انگليسي« بود. پس از آن هم در اقدامي غيرمتعارف، رئيس و اعضاي دولت نهم اين متجاوزان را با تقديم هدايايي، بدرقه كردند. راستي انصاف دهيد! اگر قرار باشد كاري را ننگين بدانيم اين نام براي كدام اقدام شايستهتر است: »قرارداد سعدآباد كه به تعبير رهبري انقلاب، با هدف شكستن توطئه آمريكا و صهيونيستها انجام شد« يا »آزادي ملوانان متجاوز انگليس با طي تشريفاتي غير متعارف آن هم چند ساعت بعد از تهديد توخالي و پرگوييهاي نخست وزير معزول انگليس«! آيا بـهـتـر نـيـسـت اگـر كسي ميخواهد در مورد »سعدآباد سال 82« سخن بگويد نگاهي به وقايع »پاستور86« هم داشته باشد!؟ ابتكار:چرا ايراني ها براي «جومونگ» تب مي کنند؟! «چرا ايراني ها براي «جومونگ» تب مي کنند؟!»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم مريم نائيني است كه در آن ميخوانيد؛روزهاي شنبه و سه شنبه، از حدود ساعت 30:19، اغلب شهروندان در تب «جومونگ» هستند تا وقتي اين سريال شروع شود و به انتظار بي صبرانه آن ها پايان دهد. دغدغه فکري که اين سريال ايجاد کرده، به حدي است که اگر در اين دو روز ناچار شويد به خريد برويد، اغلب فروشنده ها را مشغول تماشاي اين سريال مي بينيد که از دادن جواب درست به شما طفره مي روند و يا در محاسبه قيمت چه کم و چه زياد، اشتباه مي کنند. حتي کار به جايي مي رسد که جواد خياباني هم در حين گزارش فوتبال براي چند لحظه حواسش معطوف اين سريال مي شود و حتي در مجلس نيز سخن از اين سريال است.به هر حال، تب سريال «جومونگ» فراگير شده است. در گذشته نيز سريال هايي بوده که عده اي خاص مانند کودکان و نوجوانان و يا اغلب زنان خانه دار را گرفتار مي کرد، ولي اين در مورد سريال هاي خارجي بسيار کم اتفاق مي افتاده است. درچند سال اخير با ورود محصولات تصويري کره اي به بازار ايران، اين محصولات با اقبال عمومي روبه رو شده اند، به طوري که بسياري از بينندگان اين سريال ها بعد از اتمام آن، نسبت به خريد اين محصولات اقدام مي کنند. اگر کسي اهل سايت گردي و اينترنت باشد، امکان ندارد در جستجوهاي خود در اينترنت به آگهي هاي مختلف مانند سري جديد سريال جومونگ، جومونگ با زيرنويس فارسي، جومونگ بدون سانسور و.... برنخورد.در چند سال گذشته پس از سريال معروف «سال هاي دور از خانه» که شخصيت اوشين را هنوز در ذهن ايرانيان زنده نگه داشته است، سريال هايي مانند «پزشک دهکده»، «جواهري در قصر» که در عموم به «يانگوم» ياد مي شود، با اقبال اکثريت مردم ايران روبه رو شدند.پربيننده شدن يک سريال، نشان دهنده خلا» موجود در بين بقيه شبکه ها براي جلب مخاطب است و تفاوت نمي کند که در مورد سريالي ايراني و يا خارجي اتفاق مي افتد.محبوبيت يک سريال به عوامل گوناگوني مانند پرداختن به شخصيت ها، واقعيت پذير بودن و يا نبودن داستان و فضاي کلي سريال شامل طراحي صحنه و لباس و گريم بستگي دارد. در سال هاي نه چندان دور، در ايران سريال هاي فراموش نشدني و قوي که بر پايه واقعيت و يا افسانه بود، ساخته شد که مي توان به سريال «سربداران» به کارگرداني محمدعلي نجفي، سريال «سلطان و شبان» به کارگرداني داريوش فرهنگ، سريال «هزاردستان» به کارگرداني مرحوم علي حاتمي و سريال امام علي(ع) به کارگرداني داوود ميرباقري اشاره کرد که تمام عواملي که در بالا ذکر شد، در اين سريال ها به قدري رعايت شده بود که هميشه مي توان از آن ها به عنوان آثار بي بديل و زيباي ايراني مي توان نام برد. قابل توجه اين است که سه سريال سربداران، سلطان و شبان و هزاردستان به فاصله کوتاهي پس از وقوع انقلاب اسلامي ساخته شد و با توجه به ملاحظات سياسي و هنري آن روز، آثاري در خور فهم و توجه بيننده بود و حتي در پخش مجدد اين آثار که به مراتب اتفاق افتاده است، باعث جلب توجه قشر جوان نيز شده است. ا از علل موفقيت اين سريال ها، داستان روان و گويا و مطابقت زماني سريال با واقعيت موجود و يا روايات معتبر است که کارگرداني خوب و همچنين گريم هاي فوق العاده و بازي روان بازيگران خلق اين آثار را فراهم کرده است.با برشمردن موارد بالا درباره سريال هاي پرمخاطب ايراني، حال مي توان به مورد توجه قرار گرفتن سريال جواهري در قصر و يا جومونگ پرداخت. پخش سريال جومونگ از اوايل پاييز شروع شد و در ايام نوروز، با پخش روزانه و در سال جديد با پخش دو روز در هفته ادامه پيدا کرده است. توجه عمومي به اين سريال نه در ايران، بلکه در جهان شايد مرهون داستان حماسي و در عين حال انساني که بيانگر روابط زيباي انسان ها در اين سريال بوده است.کره اي ها که داراي فرهنگ نه چندان قابل عرضه در جهان هستند، چندين سال است با عرضه محصولات زيبا و با روش روايت گري مشابه، توانسته اند به نياز بيننده در دو حوزه حماسي با نمايش هاي رزمي و روابط انساني و عاطفي پاسخ دهد. بعد از بحث داستان، به بحث روايتگري تاريخي اين مجموعه مي توان پرداخت و مي توان آن را با سريال ايراني «يوسف پيامبر» که تقريبا هم زماني پخش داشتند، مقايسه نمود.اولين ايرادي که به سريال حضرت يوسف مطرح شد، دکوري بود که نه به مصر و نه طبق مستندات به آن زمان تعلق داشت، در صورتي که در سريال جومونگ به دليل افسانه بودن و متعلق بودن اين امپراطور به زمان هاي بسيار دور کره، دست کارگردان بسيار باز بود و با توجه به همين موضوع، کارگردان مي توانسته هر نوع فضايي را انتخاب کند ولي فضاي انتخاب شده در اين سريال به قدري مورد توجه مخاطب ايراني که حتي از کره امروزي تصويري در ذهن ندارند، جالب است که آن را واقعا نشاني از تمدن کره مي دانند. مخاطباني که سريال جومونگ را مي بينند، ترس، خشم، بيماري، خستگي، جواني و پيري را کاملا احساس مي کنند، يعني هنگامي که کسي در زندان است، موهايش آشفته و ظاهر نامرتب دارد و هنگامي که در دهه 40 از زندگي خود قرار مي گيرد، چند تار موي سفيد در موهايش ديده مي شود. ولي در سريال «يوسف پيامبر» حضرت يوسف در زندان فردي تميز بود و مانند يک نجيب زاده رفتار مي کرد و يا با او رفتار مي شد، در حالي که در تمامي آثار مشهور دنيا درباره پيامبران ساخته شده و يا کتاب هاي تاريخي، اين نوع رفتار غيرقابل باور مي نمايد، چرا که زنداني در همه اعصار، زنداني است با يک تعريف خاص!نکته ديگر اين که در سريال «يوسف پيامبر»، اطلاعاتي که به بيننده منتقل مي شد، با واقعيت هاي تاريخي منطبق نبود. همان طور که گفته شد، جومونگ يک سريال از کشوري است که هيچ پشتوانه تاريخي محکمي ندارد، ولي زندگي «يوسف پيامبر» يک سند تاريخي بسيار محکم و غيرقابل انکار به نام «قرآن» دارد و هم اين که مصر داراي تمدن ديرينه ثبت شده است که با مطالعه آن مي توان به جزئيات پوشش و آرايش مردم آن زمان اشراف کامل داشت.از ديگر نقاط قوت سريال «جومونگ» استفاده بسيار خوب کارگردان از طراح لباس بوده است. لباس ها با اين که داراي شکل سنتي هستند، ولي بسيار زيبا و با رنگ هاي مختلف مي باشند و اين براي جلب آرامش مخاطب بسيار مناسب است. طراحان لباس، مخصوصا در آثار تاريخي بايد بدانند که رنگ چه تاثيري در ارتباط بين سريال و بيننده ايجا مي کند.استفاده از رنگ آبي، سبز و صورتي بسيار خوش رنگ در لباس خانم ها و قرمز و سفيد در لباس آقايان به راحتي نشان دهنده عمق احساس در اين سريال است و البته که جاي رنگ ها در فيلم ها و سريال هاي ايراني خالي است و استفاده از آن ها با شرايط هم خواني ندارد. پخش اين گونه سريال ها مي تواند به عوامل سرمايه گذار در ايران ايده و طرح بدهد. ايران سرزمين کهني است، که چه قبل و چه بعد از اسلام داستان هاي واقعي يا اسطوره اي بسيار زيادي براي عرضه دارد. ما داستان نويسان بسيار توانايي مانند فردوسي، نظامي گنجوي و... داريم که داستان هاي حماسي را با لطايف انساني به گونه اي بسيار زيبا بيان داشته اند و آن قدر جزئيات را خوب تشريح کرده اند که هر نويسنده اي با کم ترين تخيل مي توان آثار زيبايي از هر فصل آن خلق کند. واقعا حيف است که تراژدي رستم و سهراب، دلدادگي بيژن و منيژه و يا مرگ سياوش، فقط در حد يک داستان باقي بماند و ذوق و سليقه ايراني که بسيار طبع لطيفي دارد محروم از آن بماند.سرمايه گذاري و هدف دار کردن اين داستان ها باعث خلق دوباره آثاري مي شود که قدرت بازگويي اين فرهنگ اصيل را دارد. به هر حال با برشمردن چندين ويژگي سريال «جومونگ»، به راحتي مي توان از علت تاثيرگذاري آن بر روي مخاطب عام مطلع شد و اين نيازي به تحقيقات وسيع که در تخصص سازمان هايي مانند صداوسيما است، ندارد و فقط مي توان ابراز اميدواري کرد که صداوسيما فقط از اين آثار براي پر کردن وقت بيننده استفاده نکند و محققان اين سازمان با برشمردن ساير علل موفقيت اين گونه سريال ها و همچنين نبودن فضا براي ساخت سريال ها با اين مضامين در کشورمان، راهکارهاي موثري را پيش بيني کنند. جمهوري اسلامي:مرحله جديد و پيروزي جديد«مرحله جديد و پيروزي جديد»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛فلسطين اين روزها نيز همچنان مساله اول جهان اسلام است . اوباما رئيس جمهور آمريكا در يك مصاحبه مطبوعاتي بعد از ديدار با بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي در واشنگتن اعلام كرد : امنيت اسرائيل براي دولت من فوق العاده اهميت دارد. رئيس جمهور آمريكا امنيت رژيم صهيونيستي را با امنيت ملي آمريكا گره زد و گفت : اطمينان يافتن از تضمين امنيت اسرائيل به عنوان يك كشور مستقل يهودي به نفع امنيت ملي آمريكاست . يك روز بعد از اين اظهارات رئيس جمهور آمريكا اجتماع بزرگي از فعالان سياسي در بيروت تشكيل شد كه سيد حسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان ضمن سخنان مهمي در اين جمع از ورود منطقه خاورميانه عربي به مرحله جديدي از تاريخ خود كه مرحله براندازي نرم است خبر داد. دست اندركاران اجراي اين طرح آمريكا رژيم صهيونيستي و سران ارتجاع عرب هستند كه به دليل شكست هاي پياپي در مرحله براندازي سخت افزاري يعني جنگ و حملات نظامي اكنون چاره كار را در ايجاد تفرقه ميان شيعه و سني تبليغات مسموم عليه جمهوري اسلامي ايران و در نهايت به فراموشي سپردن دشمن اصلي مسلمانان يعني رژيم صهيونيستي و تبليغ درباره يك دشمن فرضي ديده اند. از اين طرح نشانه هاي روشني را در اظهارات اوباما در مصاحبه مطبوعاتي مشترك با نخست وزير رژيم صهيونيستي مي توان يافت . رئيس جمهور آمريكا گفت : يكي از موضوعاتي كه با نتانياهو مطرح كرديم تعميق نگراني درباره احتمال پيگيري ساخت سلاح هسته اي توسط ايران است . اين موضوعي بود كه نتانياهو نسبت به آن ابراز نگراني كرد. اوباما علاوه بر اين بر ادامه تحريم ها عليه ايران تاكيد كرد و گفت با رفتارهاي سياسي درصدد وادار كردن ايران به تغيير مسير و پيوستن به جامعه جهاني مي باشد. روشن است كه منظور رئيس جمهور آمريكا از تغيير مسير دست برداشتن جمهوري اسلامي ايران از سياست مستقل مقاومت در برابر سلطه و تسليم شدن در برابر خواسته هاي آمريكاست و مفهوم پيوستن به جامعه جهاني مورد نظر رئيس جمهور آمريكا نيز همين است . اين روش در ظاهر با توسل به نظامي گري تفاوت دارد و در آن از جنگ و خون ريزي سخني به ميان نمي آيد ولي در باطن با توجه به هدف نهائي مورد نظر كه وادار ساختن طرف مقابل به تسليم شدن در برابر سلطه آمريكاست تفاوتي با سياست خشن و جنگ افروزانه بوش و حزب جمهوري خواه آمريكا ندارد. بدين ترتيب اكنون كاملا روشن است كه حملات آمريكا و رژيم صهيونيستي مستقيما متوجه نظام جمهوري اسلامي ايران است و آنها اسلام انقلابي را مانع اصلي اهداف استعماري و سلطه گرانه خود ميدانند و البته در اين طرح سران ارتجاع عرب نيز با آمريكا و اسرائيل همراهي مي كنند. زيرا آنها هرگز به ملت هاي عرب فكر نمي كنند بلكه تاج و تخت و منصب و منافع خود را در نظر مي گيرند و خوب مي دانند كه در يك فرايند مردمي بهيچوجه امكان بقا نخواهند داشت و موقعيت خود را فقط با نوكري بي چون و چرا براي آمريكا و صهيونيست ها مي توانند حفظ كنند. آنها اگر به نصايح امام خميني كه در روزهاي اول بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به آنها توصيه كردند با ملت هاي خود همراه شوند و در خط اسلام حركت كنند گوش كرده بودند اكنون با پشتيباني همه جانبه مردم داراي موقعيت تثبيت شده اي بودند و نيازمند آويزان شدن به آمريكا و رژيم صهيونيستي نبودند. سيدحسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان در سخنان مهم روز پنجشنبه خود اشارات زيادي به دشمني مثلث آمريكا رژيم صهيونيستي و ارتجاع عرب با جمهوري اسلامي ايران داشت و بر اين نكته تاكيد كرد كه برخلاف آنچه آنها القا مي كنند رابطه با ايران براي دولت ها و ملت هاي عرب يك امتياز و افتخار است زيرا ايران همان كشوري است كه بدون هيچ شرطي در صحنه مبارزه با رژيم صهيونيستي حضور دارد و اولين كشوري است كه سفارت فلسطين را تاسيس كرد و در خط مقدم مقاومت در برابر آمريكا و استكبار جهاني قرار دارد. اين تاكيد سيدحسن نصرالله در واقع پاسخ كوبنده اي به اظهارات ناشيانه اوباما رئيس جمهور آمريكا بود كه در ديدار نخست وزير رژيم صهيونيستي درحالي كه كاملا پيدا بود تحت تاثير القائات وي قرار دارد ايران را به تلاش براي دست يابي به سلاح اتمي متهم كرد و نگراني خود را از مقاومت ايران در برابر سلطه گري جهاني آشكار ساخت . سياست مورد نظر اوباما براي برخورد با ايران همان جنگ نرم است كه اجزا آنرا سيد حسن نصرالله در سخنراني خود تشريح كرد و ايجاد تفرقه ميان شيعه و سني و متهم ساختن ايران خطوط اصلي آنرا تشكيل مي دهند. هدف نهائي اينست كه شعله هاي نهضت فلسطين خاموش شود و صهيونيست ها و آمريكا بتوانند به مطامع استعماري خود در خاورميانه دست يابند. تاكيد رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي در اظهارات مهمي كه در جمع مردم كردستان داشتند و اهانت به مقدسات سني و شيعه را خط قرمز نظام جمهوري اسلامي اعلام كردند خط بطلاني بود كه بر سياست شيطاني مثلث شوم آمريكا رژيم صهيونيستي و ارتجاع عرب كشيده شد. با عمل به همين رهنمود و مقاومت هوشيارانه در برابر تلاش هاي مذبوحانه اضلاع اين مثلث شوم قطعا در مرحله جديد نيز پيروزي با ملت فلسطين لبنان و همه اعضاي جبهه حق خواهد بود. دنياي اقتصاد:ظاهر و باطن سياستهاي اقتصادي «ظاهر و باطن سياستهاي اقتصادي»عنوان سرمقاله ي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم حميد زمانزاده است كه در آن ميخوانيد؛يکم: سياستهاي اقتصادي عموما ذاتي دوگانه دارند: ظاهرشان بر خلاف باطنشان است؛سياستهاي اقتصادي که ظاهري جذاب و عامهپسند دارند و در بادي امر براي عموم مردم خوشايند مينمايند، عموما در باطن خود پيامدهاي ناگوار و نامطلوب اقتصادي براي مردم در بر دارند؛ اما سياستهاي اقتصادي که ظاهري سرد، بيروح و کسلکننده دارند و در بادي امر براي عموم مردم ناخوشايند مينمايند، عموما در باطن خود پيامدهاي مطلوب اقتصادي براي مردم در بر دارند. اين درسي است که بينش عميق اقتصادي براي ما به ارمغان ميآورد. مشکل اينجا است که ظاهر سياستهاي اقتصادي براي مردم ملموس و به سادگي قابلدرک خواهد بود، اما باطن سياستهاي اقتصادي و پيامدهاي ناشي از آن عموما براي مردم نه ملموس است و نه چندان قابلدرک!؛ مردم به سادگي درک نخواهند کرد رنجهاي اقتصادي که ميبرند، نتيجه ناگزير همان سياستهاي اقتصادي است که برايشان خوشايند بوده است و منافع اقتصادي که ميبرند، نتيجه همان سياستهاي اقتصادي است که در بادي امر برايشان چندان خوشايند نبوده است!. اين دوگانگي ظاهر و باطن سياستهاي اقتصادي، کار را بر اقتصاددانان در مقام سياستگذاري سخت و سنگين ميكند، چرا که سياستهاي اقتصادي جذاب و عامهپسند عموما براي دولتمردان و سياستمداران نيز ترجيح دارد!. دوم: رسالت يک اقتصاددان در مقام يک سياستگذار اقتصادي در قبال مردم، بسيار سنگين است. يک اقتصاددان مادامي که در چارچوب محافل آکادميک فعاليت ميکند، ميتواند و بايد فرضيهها و ايدههاي خود را در زمينههاي مختلف علم اقتصاد ارائه نمايد و به محک نقد ديگران و آزمون تجربي گذارد؛ مادامي که يک اقتصاددان در مرزهاي آکادميک به نظريهپردازي ميپردازد، مهم نيست که ايدهها و فرضيههايش تا چه حد عميق، منطقي، عقلايي و قابلدفاع است يا تا چه حد سست و بيمايه، فضايي، تخيلي و سادهلوحانه است؛ در نهايت ايدهها و فرضيههاي جديد اقتصادي در بوته نقد و آزمون، يا به فرجامي موفق در محافل آکادميک نائل ميآيند يا به فرجامي ناموفق و ناميمون!. اين امر هزينهاي براي جامعه ندارد، مگر فايده بحث و جدلهاي علمي و پويايي محافل آکادميک؛ اتفاقا رسالت اقتصاددان در محافل آکادميک در قبال جامعه همين است. اما در عرصه عمل داستان ديگري است!؛ وقتي يک اقتصاددان در مقام يک سياستگذار اقتصادي به وادي عمل قدم ميگذارد و نسخه يک سياست اقتصادي را براي يک جامعه ميپيچيد، آنگاه ايده و نظريه او بردي موثر بر زندگي و رفاه مردم مييابد. اتخاذ عملي يک سياست اقتصادي در ابعاد ملي، ميتواند به سادگي زندگي و رفاه هزارها و ميليونها انسان را دستخوش تغيير قرار دهد؛ اتخاذ يک سياست اقتصادي صحيح ميتواند براي مردم رفاه به عمل آورد و اتخاذ يک سياست اقتصادي اشتباه، ميتواند فاجعه بيافريند و مردمي را به خاک سياه بنشاند!. بله، در جايي که برد موثر عمل يک دندانپزشک، دهان يک انسان است و اشتباه دندانپزشک در نهايت ميتواند بر زندگي يک فرد موثر گردد، برد موثر عمل يک اقتصاددان در مقام يک سياستگذار، اقتصاد يک کشور و ملت (يا بسته به موقعيت حتي اقتصاد جهاني) است و ميتواند زندگي و رفاه هزاران و ميليونها انسان را تحتشعاع خويش قرار دهد؛ اينجا است که رسالت سنگين يک اقتصاددان در مقام سياستگذار آشکار ميگردد. سوم: کانون بحراني براي يک اقتصاددان در مقام يک سياستگذار، همينجاست: از يک طرف حامل مسووليتي سنگين است و از طرف ديگر بايد انتخاب کند و انتخاب او، انتخابي است ميان يک سياست اقتصادي عامهپسند و جذاب که پيامدهاي ناگوار اقتصادي را در بر دارد يا اتخاذ يک سياست اقتصادي که بهرغم ظاهر ناخوشايند و غيرجذابش، نتايج اقتصادي مطلوبي را به بار مينشاند!. البته روشن است که انتخاب اولي راه اشتباه و انتخاب دومي راه صحيح است؛ اينجا است که راه اقتصاددانان از هم جدا ميشود. سوال اين است که چرا عدهاي از اقتصاددانان در مقام سياستگذاري، بهرغم مسووليت و رسالت خود در برابر مردم، راه سياستهاي اقتصادي عامهپسند را که عليه منافع مردم ميباشد، انتخاب ميکنند؟ چنين انتخابي ميتواند به دو دليل صورت بگيرد. 1 - بعضي اقتصاددانان ممکن است به دليل جهل، ناآگاهي و عدم داشتن بينش عميق و درک روشن از نحوه عملکرد سيستم اقتصادي، نسخه سياستهاي اقتصادي عامهپسندانه با ظاهري خوشايند را بپيچند، در حالي که از پيامدهاي اقتصادي ناگوار آن آگاهي ندارند. 2 - بعضي ديگر از اقتصاددانان در حالي که نتايج اقتصادي ناگوار اتخاذ سياستهاي اقتصادي عامهپسند را به خوبي ميدانند، بنا به انگيزههاي سياسي يا براي به دستآوردن يا حفظ پست و مقام، رسالت حرفهاي، کار کارشناسي و حفاظت از منافع ملت را به کناري نهاده و نسخه سياستهاي اقتصادي عوامپسندانه را که کاملا بر خلاف عقلانيت و منطق اقتصادي است و شکست آن در دستيابي به اهداف تعيين شده بر اساس بينش عميق اقتصادي از پيش آشکار است و روشن است که از اساس اشتباه هستند، ميپيچند و با نظريات اقتصادي فضايي، سادهلوحانه و عجيب و غريب توجيه مينمايند. در حالي که گروه اول نيات خير دارند ولي از روي جهل اشتباه ميکنند، گروه دوم آگاهانه و از روي غرض به عوامفريبي ميپردازند. اما مساله اين است که نتيجه کار هر دو گروه فارغ از نيات آنها، براي مردم و جامعه يکسان است. موضوع اين نيست كه شعار، شعار عدالت باشد و حتي شايد اراده نيز بر همين امر مبتني باشد؛ موضوع اين نيست که شعار، شعار مردمگرايي باشد و حتي شايد اراده نيز بر همين امر مبتني باشد؛ موضوع اين نيست که شعار، شعار رفاه اقتصادي باشد و حتي شايد اراده نيز بر همين امر مبتني باشد؛ موضوع اين نيست که شعار، شعار رفع فقر و محروميت باشد و حتي شايد اراده نيز بر همين امر مبتني باشد؛ موضوع اين است که گرچه مهم است که نيت، خواست و اراده سياستگذاران اقتصادي، مبتنيبر چيست، لکن مهمتر از آن اين است که نتايج و پيامدهاي سياستهاي اقتصادي در عرصه عمل چيست؛ و چه سود که نتيجه چنان باشد که نسخه سياستهاي ظاهرفريب، جذاب و عامهپسند با شعارهاي جذابتر، عامهپسندتر و دلفريبتر، توسط سياستگذاران پيچيده شود و تودههاي مردم را با اميدهاي واهي به سوي سراب بکشاند. اما اين نکته را فراموش نکنيم که سرابها نيز براي هميشه نميتوانند مردم را به سادگي به سوي خود بکشانند؛ دير يا زود مردم خواهند فهميد که آنچه ظاهر فريبايش خوشايند مينمود و با شور و شوقي وصفناپذير به سويش ميشتافتند، سرابي بيش نبوده است!. قطعا در اين سخن آبراهام لينکلن که مورد علاقه ميلتون فريدمن، اقتصاددان شهير بود، حقيقتي انکارناپذير نهفته است: «اندکي از مردم را ميتوان براي هميشه فريب داد. همه مردم را نيز ميتوان براي مدت اندکي فريب داد. اما نمي توان همه مردم را براي هميشه فريب داد.» چهارم: اکنون و در آستانه انتخابات رياستجمهوري، بازار شعارها و سياستهاي اقتصادي دلفريب، جذاب و عامهپسند از هر زماني داغتر شده است. در چنين شرايطي، رسالت اقتصاددانان متعهد و پيشرو اين است که در حد توان، هويت واقعي شعارها و سياستهاي اقتصادي عامهپسند و مردمفريب و نيز حاملان و توجيهگران چنين سياستهايي را فاش سازند و باطن ناگوار و ناخوشايند آن را به مردم بشناسانند، تا مردم بتوانند پيامدهاي اقتصادي ناگوار و ناگزير سياستهايي را که ظاهري فريبا دارند، اما منطبق بر منطق و عقلانيت اقتصادي نبوده و از اساس اشتباه هستند، به خوبي درک نموده و واکنشي درخور نسبت به چنين سياستهايي و حاملان و توجيهگران چنين تفکر و خط مشي اقتصادي نشان دهند. مردم بايد بدانند که اقتصاد و عملکرد آن منطق خاص خود را دارد که بايد آن را به خوبي درک کرد و بر مبناي آن براي بهبود عملکرد اقتصادي تصميم گرفت و سياستگذاري کرد؛ اقتصاد صرفا آنگونه که سياستمداران و سياستگذاران اقتصادي ميگويند و ميخواهند، عمل نميکند، بلکه سيستم اقتصادي فارغ از خواست دولتمردان، فرآيندهاي حاکم بر خود را دارا ميباشد که نميتوان با صدور فراميني که با فرآيندهاي حاکم بر سيستم اقتصادي ناسازگار ميباشد، آن را تحت اختيار گرفت و به بهشت وعده داده شده، برد!. مردم بايد بدانند که سيستم اقتصادي به شدت انتقامجو است؛ سيستم اقتصادي انتقامجو است به اين معنا که واکنشي سخت و قاطع در برابر اعمال نسخههاي سياستي ظاهرفريب که از اساس اشتباه هستند، از خويش بروز خواهد داد و انتقام اشتباهات تاريخي را به سختي خواهد گرفت؛ بهعلاوه هر چه اصرار بر خطاي رفته سختتر باشد، انتقام سيستم اقتصادي سختتر خواهد بود و زخمهاي مردم دردناکتر. مردم بايد بدانند که رنجي که ميبرند، دقيقا پيامد و نتيجه ضروري اعمال همان سياستهاي اقتصادي است که خوشايندشان مينمايد. بهعلاوه مردم بايد بتوانند هويت واقعي اقتصادداناني را که از روي جهل يا از روي غرض، نسخه سياستهاي ظاهرفريب و عامهپسند را ميپيچند و با نظريههاي اقتصادي فضايي، تخيلي و عجيب و غريب توجيه مينمايند، بشناسند و حساب آنان را از اقتصاددانان متعهد و پيشرو که به رسالت حرفهاي خود پايبندد و واقعا دلنگران مردمند، جدا کنند. اگر مردم اينها را بدانند، قطعا نتيجه انتخابشان بهتر خواهد بود. تنها در چنين زماني است که اقتصاددانان متعهد و پيشرو ميتوانند از اينکه رسالت تاريخي خويش را به عنوان يک عالم اقتصاد در جامعه به انجام رساندهاند، خشنود باشند. اين رسالتي است که اکنون بر دوش همه استادان، دانشجويان و علماي متعهد و پيشرو علم اقتصاد در ايران سنگيني مينمايد و همه بايد به سهم خويش براي پيشبرد چنين رسالتي، همين امروز پاسخگو باشند؛ البته فردا خيلي دير است! سرمايه:ابهام در واگذاري 380 شرکت در سال جاري «ابهام در واگذاري 380 شرکت در سال جاري»عنوان سرمقالهي روزنامهي سرمايه به قلم جعفر قادري است كه در آن ميخوانيد؛ دولت در قالب اجراي سياست هاي اصل 44، امسال بايد مالکيت بالغ بر 380 شرکت دولتي را به طور صددرصد واگذار کند. در حالي که دولت درخصوص واگذاري سهام شرکت هاي دولتي در راستاي اجراي سياست هاي کلي اصل 44 طي سال هاي گذشته تنها در بخش واگذاري سهام عدالت عملکرد مناسبي داشته، در سال جاري موظف است شرکت هايي را که مشمول گروه يک واگذاري مندرج در قانون اصل 44 است به صورت صددرصد واگذار کند. براساس قانون، شرکت هاي دولتي به سه گروه تقسيم شده اند که گروه اول آن دسته از شرکت هايي است که دولت نبايد هيچ گونه سهامي از آنها را در اختيار داشته باشد و بايد صددرصد سهام از طريق مکانيسم هاي موجود واگذار شود.از جمله شرکت هاي مشمول گروه يک شرکت هاي خودروسازي و لاستيک سازي است و دولت تا پايان امسال فرصت دارد تا 380 شرکت مشمول اين گروه را واگذار کند. گروه دوم شرکت هايي است که دولت مجاز است 30 درصد از سهام آنها را در اختيار داشته باشد واگذاري اين دسته شرکت ها که شامل بانک ها، بيمه ها، مخابرات و... مي شود بايد تا سال 93 به طور کامل انجام شود.دولت طي سال گذشته از طريق بورس و سهام عدالت، شرکت هايي را که مشمول گروه دوم واگذاري است بين پنج تا 40 درصد واگذار کرده است. دولت تاکنون در قالب اجراي سياست هاي اصل 44، بالغ بر 38 هزار ميليارد تومان واگذاري داشته که 22 هزار ميليارد تومان آن از طريق سهام عدالت و پنج هزار ميليارد تومان در قالب رد ديون و باقي از طريق بورس واگذار شده است.دولت در سال جاري قصد دارد تا پايان تيرماه مبلغ 27 هزار ميليارد تومان سهام عدالت را براي 42 ميليون نفر توزيع کند که 40 پرونده آماده و دو ميليون پرونده ديگر نيز در حال آماده شدن است. دولت امسال در قالب قانون بودجه نيز ملزم است 7/4 هزار ميليارد تومان را به نهادهاي عمومي جهت رد ديون و اجراي مديريت خدمات کشوري واگذار کند و پنج هزار ميليارد تومان نيز از طريق بورس واگذار کند.براي تحقق پنج هزار ميليارد تومان منابع بودجه اي از طريق بورس، دولت بايد 50 هزار ميليارد تومان واگذاري انجام دهد. از آنجا که واگذاري ها به صورت اقساط انجام مي شود و خريدار هنگام خريد 20 درصد از بهاي معامله را پرداخت مي کند بنابراين براي تحقق پنج هزار ميليارد تومان دولت بايد 50 هزار ميليارد تومان فروش انجام دهد.چنانچه نتوانيم زمينه جذب سرمايه هاي خارجي را به صورت خرد و کلان در بورس فراهم کنيم تحقق واگذاري 50 هزار ميليارد تومان در بورس نيز دور از دسترس است. در جلسه اخير کميسيون ويژه نظارت با مسوولان دولتي اجراي سياست هاي اصل 44، در خصوص تداوم تدوين آيين نامه ها بحث شد که از اين لحاظ دولت از برنامه عقب نيست.از 32 آيين نامه اي که بايد تدوين شود 28 آيين نامه تدوين و مراحل تصويب در شوراي عالي اصل 44 و دولت را سپري کرده و تنها 4 آيين نامه باقي است که در مراحل آخر تدوين و تصويب قرار دارد.قانون اصل 44، همچنين نياز به تدوين چهار لايحه ديگر دارد؛ از جمله لايحه بهبود فضاي کسب و کار بايد تهيه شود و به مجلس بيايد.در پاسخ به اين سوال که آيا شوراي عالي اصل 44 در زمينه بهبود شرايط اجراي سياست ها نيز نظارت مي کند بايد گفت يکي از موانع، کشش بازار است که چنانچه زمينه فراهم نباشد، عرضه ها به کاهش شاخص بورس و زيان سهامداران منجر مي شود. علاوه بر شرايط واگذاري ها، قانون اصل 44 نيز بايد اصلاح شود. اين قانون در خصوص مالکيت هاي دسته سوم يعني شرکت هايي که سهام آنها صددرصد در اختيار دولت باقي مي ماند از ظرفيت لازم برخوردار نيست چرا که مطالعات ما نشان مي دهد مثلاً در خصوص مالکيت هاي فرودگاهي، مي تواند بخش عمده اي از اين فعاليت ها از سوي بخش خصوصي انجام شود.در خصوص نحوه فعاليت بخش خصوصي در ساخت نيروگاه نيز قانون داراي اشکال است چرا که به دليل اينکه دولت خريدار توليدات و خدمات نيروگاهي است، قيمت هاي پايين يا تعرفه هايي که از سوي دولت تعيين مي شود، عملاً ممکن است انگيزه لازم براي سرمايه گذاري را ايجاد نکند، کمااينکه فعاليت در زمينه ساخت نيروگاه طي سال گذشته مبين اين نظر است. مردم سالاري: ... ولي حالا چرا؟ « ... ولي حالا چرا؟»عنوان يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن ميخوانيد؛نامزدهاي تعيين صلاحيت شده براي انتخابات رياست جمهوري دهم رسما اعلام شدند و دوران 21 روزه تبليغات انتخاباتي با رقابت چهار نامزد شروع شد و ستادهاي انتخاباتي نامزد ها و طرفدارانشان در سراسر کشور کار معرفي توانائي هاي نامزد مورد نظرشان را آغاز کردند. همزمان توصيه هاي مشفقانه و بي طرف و توصيه هاي جانبدارانه هواداران بعضي از نامزدها هم در صدر خبرها قرار گرفت، ازجمله توصيه هاي دکتر لاريجاني رياست مجلس شوراي اسلامي مبني بر اين که نامزدها سياه نمايي نکنند و توانائي هاي خود را توضيح دهند و ضعف ها و کاستي هاي طرف مقابل را مورد هجوم قرار ندهند که ممکن است به اصل نظام لطمه وارد شود. بايد پرسيد که اولا در 3/5 سال گذشته که دولت نهم و رياست آن، همه دستاوردهاي 30 ساله را مورد هجوم قرار دادند و چنين وانمود کردند که در اين چهار سال به اندازه 16 سال سازندگي و اصلاحات کار شده وطوري سخن گفتند و گفتند و مي گويند که گويا همه ارزش ها و اصول خدمات در همين سه سال گذشته رعايت شده و در 27 سال قبل از آن همه چيز لگدمال و منکوب بوده و ... چرا دکتر لاريجاني چنين خطري را احساس نکردند؟ و حالا به توصيه برخاستند. ثانيا آنچه که به انقلاب و کشور عزت و عظمت مي دهد توانايي مردم است، توانايي جامعه است که نبايد نفي شود ، ارزيابي توانايي افراد و آنرا در سبد کيل منصفانه قراردادن، آگاهي جامعه را بالا مي برد که خود نيز توانايي است. تحليل حاکميت يک دولت در يک دوره چهارساله و نقد بازيگران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]
-
گوناگون
پربازدیدترینها