تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکت‌های معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1868121400
تصاویر/ قلب امیررضا با باطری زنده است
واضح آرشیو وب فارسی:الف: تصاویر/ قلب امیررضا با باطری زنده است
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۴۰
امیررضا عاشق برنامه کودک است و آرزو دارد یک تلویزیون بزرگ داشته باشد تا کارتون‌ها را بزرگتر تماشا کند.
جابر بارانی، مردی عاشق خانواده است و برای ساختن آینده فرزندان و رفاه خانواده، رنج و زحمت کار دشوار و کم‌درآمد را بر خود می‌پذیرد. او پدری مهربان است.
خانواده 6 نفره بارانی، در اتاق کوچکی در میان باغی که محل کار جابر، پدر خانواده است، زندگی می‌کنند. گوشه دنج اتاق محل پخت‌وپز غذای روزانه آنها است.
اعضای خانواده بارانی، با دوستی و کار در کنار یکدیگر، با همه کاستی‌ها کنار آمده و در آرامش زندگی را می‌گذرانند.
امیررضا به گفته آموزگاران و کادر آموزشی مدرسه، کودکی باهوش است و هیچ مشکلی در یادگیری ندارد.
امیررضا، کوچک اما سرشار از انگیزه است. او با دردهای خود می‌جنگد تا روزی که به سلامتی کامل دست پیدا کند.
رقیه، مادر امیررضا 36 سال دارد و با همه سختی زندگی، در کنار همسر خود کار می‌کند تا از سنگینی تامین هزینه‌ی درمان فرزند کوچک‌اش کم شود.
مادر با صبر و استقامت در راه دشوار درمان، همراه امیررضا است.
امیررضا از دوسالگی و در پی عفونت شدید دچار مشکل قلبی شده است. از آن زمان قلب او به کمک باطری می‌تپد.
بازی و لمس وسایلی که با باطری کار می‌کنند مانند: گوشی موبایل، کنترل تلویزیون و ... برای قلب او ضرر دارد و او از تماس با این ابزار منع شده است.
با وجود مشکل قلب و توصیه پزشکان برای دوری از تحرک، او بسیار پرانرژی و پر جنب و جوش است. امیررضا علاقه زیادی به فوتبال و تیم بارسلونا دارد.
او مدرسه رفتن را دوست دارد و هر روز صبح به همراه پدر راه روستا را طی می‌کند تا به مدرسه برسد. امیررضا امیدوار است با درس خواندن در آینده مهندس کشاورزی شود.
از آخرین شارژ باطری قلب، وضعیت جسمی امیررضا بهتر است و آماده می‌شود تا در ادامه پروژه آرزوهای من، به مشهد مقدس سفر کند.
هزینه‌های درمان برای جابر، پدر امیررضا بسیار بالا است و او با درآمد ماهانه 550 هزار تومان، نگران سلامت فرزند خود است.
او هر چهار ماه برای شارژ باطری قلب خود روانه کلینیک و مراکز درمانی می‌شود تا از سلامت عملکرد قلب خود اطمینان پیدا کند.
قلب او باید 4 سال دیگر با باطری فعلی همراه باشد تا شرایط برای گذاشتن باطری دائمی فراهم شود.
هزینه‌های درمان برای جابر، پدر امیررضا بسیار بالا است و او با درآمد ماهانه 550 هزار تومان، نگران سلامت فرزند خود است.
در ادامه تحقق آرزوهای امیررضا، او به همراه امیرحسین برای دیدار با 3 تن از بازیکنان تیم فوتبال پرسپولیس راهی تهران شد.
امیررضا طی اجرای پروژه خیریه آرزوهای من که هدف آن، برآورده کردن آرزوهای کودکان دارای بیماری خاص بود، توانست با بازیکنان سابق تیم ملی فوتبال و حال حاضر فوتسال در مقابل تماشاگران مشتاق به آرزوی فوتبالیست شدن خود برسد.
امیررضا آرزو دارد فوتبالیست شود و روزی در آینده، با فوتبالیست‌های بزرگ بازی کند. این آرزوی او به همت انجمن خیریه همیاران زندگی ساری برآورده شد.
امیررضا روحیه اجتماعی خوبی دارد و با خنده، شادی و انرژی پویای خود اطرافیان را شگفت‌زده می‌کند.
در پایان بازی دوستانه فوتسال، بازیکنان با تشویق و قدردانی از حضور امیررضا، علی‌اکبر و امیرحسین مدال پیروزی به آنها هدیه دادند.
امیرضا به همراه امیرحسین و علی‌اکبر در روزهای پایانی سال 1394 نوار قرمز رنگ نمایشگاه خیریه عکس آرزوهای من را برید تا با فروش آثار عکاسان، پروژه آرزوهای من به راه خود ادامه دهداین صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]
-
گوناگون
پربازدیدترینها