تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد، هر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837969537




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آتش بس در جنگ با خدا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

به گزارش راسخون به نقل از فارس ، آیت الله مصباح یزدی در همایش ربا : تمام متخصصين اقتصاد عالم روى اين مسئه تأكيد كرده‌اند كه نرخ بهره بالا به اقتصاد كشور ضرر مى‏زند، اشتغال را كم مى‏كند، رونق اقتصادى را كم مى‏كند، تورم ايجاد مى‏كند.   بِسْمِ اللَّهِ الْرَّحْمنِ الرَّحيم‏   اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمين و الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلى‏ سَيِّدِ الْاَنْبِياءِ وَ الْمُرسَلينَ حَبِيبِ اِلهِ الْعالَمينَ اَبِى‏الْقاسِم مُحَمَّدٍ وَ عَلى‏ آلِهِ الطَّيِبينَ الْطّاهِرِينَ الْمَعْصُومين‏   «اَللهُّمَ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى‏ آبائِه، في هذِهِ الْسَّاعَةِ وَ في كُلِّ سَّاعَةٍ وَلِّيَاً وَ حافِظاً وَ قآئِدَاً وَ ناصِراً وَ دَلِيلاً وَ عَيْناً حَتى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيها طَويلاً»   تقديم به روح پرفتوح امام راحل و شهداى والامقام اسلام مخصوصاً شهيد بزرگوار علامه آيت الله مطهرى رضوان الله عليه صلواتى اهدا مى‏كنيم.   خداى متعال را شكر مى‏كنيم كه توفيق عنايت فرمود در ايامي كه مقارن است با سالروز شهادت علامه مطهرى رضوان الله عليه در اين محفل علمى چنين مجلس باشكوهى از علما و فضلا و اساتيد و پژوهشگران تشكيل شده و درباره يكى از مسائل مورد نياز كشور ـ هم از لحاظ اقتصادى و هم از لحاظ دينى و تطابق با فرهنگ اسلامى ـ گفتگوى صادقانه دوستانه و صميمانه‏اى انجام بگيرد با اميد اينكه گامى در جهت رسيدن به اهداف مقدس انقلاب اسلامى و احياي ارزشهاى اسلامى برداشته و دِيْن خودمان را نسبت به اسلام و شهداى اسلام ادا كرده باشيم. بنده فقط جا دارد كه به عنوان خير مقدم خدمت عزيزان عرض سلام و ارادتى داشته باشم، تشكر كنم از اينكه دعوت اين مؤسسه را براى تشكيل اين همايش پذيرفتند و اوقات عزيز خودشان را در اين راه صرف كردند، چه در جهت نوشتن مقالات، چه در جهت ايراد سخنرانى‏ها، و چه در جهت ادامه پژوهش‏ها و تحقيق‏ها؛ و همچنين ازكسانى كه براى استماع اين بحثها وقت صرف كردند صميمانه تشكر مى‏كنم. على رغم اينكه بيش از يك ربع قرن از انقلاب اسلامى ما مى‏گذرد و فعاليتهاى مختلفى در جهت اسلامى كردن همه نهادهاى كشور انجام گرفته و يكى از بارزترينش نهاد اقتصادى است، متأسفانه آن‏طور كه همه مى‏دانيم وضع اقتصادى كشور از جهات مختلفى جاى نگرانى دارد بخشي مربوط مى‏شود به مسائل علمى و پژوهشى كه مى‏بايست صاحبنظران و متخصصين انجام بدهند و تصميم گيران و مجريان را در جهت هر چه بيشتر اسلامى شدن اقتصاد كشور كمك كنند. تصميم گير از لحاظ قانونى مجلس شوراى اسلامى است و بعد هم شوراى نگهبان كه تأييد كنند مصوبات مجلس را، مجري هم دستگاه دولت است. ولى همه اينها نيازمند به تحقيقات و اطلاعاتى هستند كه دانشمندان و اساتيد مى‏بايست در اختيار آنها قرار بدهند. يك سلسله اطلاعاتى است از فعاليتهاى اقتصادى كه در داخل كشور انجام مى‏گيرد، ارتباطى كه اينها با فعاليتهاى اقتصادى جهان دارد، و تعاملى كه بين اقتصاد يك كشور با اقتصادهاى ديگر هست كه بايد شناخت و ارزيابى كرد كه اين تعامل و ارتباطات تا چه حد به نفع اقتصاد كشور است يا احياناً مضر است، و پيشنهادهايى در جهت بهبود اين روابط اقتصادى بين المللى داد. اين يك بخش از كارهايى است كه مى‏بايست تحقيقات و مطالعاتى انجام بگيرد و اطلاعاتى در اختيار قواى تصميمگيرنده، قانون گذار، و قوه مجريه قرار داده بشود. اين قسمت خيلى به ما طلبه‏ها ارتباطى ندارد. البته پژوهشگران ما هم مى‏توانند در اين زمينه كمك هايى بكنند ولى اين وظيفه اصليشان نيست. آن چه به ما به عنوان محققين حوزه هست تحقيقات صادقانه علمى و دينى است صرفنظر از اينكه چه كسانى از اين تحقيقات استفاده مى‏كنند، خوششان مى‏آيد يا نه، چه كسانى نمى‏پسندند، و چه ارزش گذارى هايى نسبت به اين كارها مى‏شود. كسانى مى‏گويند اين كارهاى مفيدى است، لازم است، بلكه ضرورت دارد، و كسانى مى‏گويند اينها كارهاى تكرارى است كه ده‏ها بار انجام گرفته و هيچ فايده‏اى ندارد، يا فعلاً در نظام اقتصادى كشور از اينها نمى‏شود بهره‏اى گرفت؛ احياناً بعضى‏ها مى‏گويند تاريخ مصرف اين تحقيقات گذشته است. به هرحال ما به عنوان كسانى كه وظيفه تحقيق در مسائل اقتصادى اسلامى به عهده‏مان آمده و اين مسئوليت را پذيرفته‌ايم، بايد سعى كنيم كه از امكانات بيشترى براى اين تحقيقات و پژوهش‏ها استفاده كنيم. اولاً از خودمان بيشتر مايه بگذاريم، بيشتر فكر كنيم، بيشتر مطالعه كنيم، بيشتر بحث كنيم، ارتباط برقرار كنيم با مراكز تحقيقات اقتصادى دنيا، مخصوصاً آنهايى كه جنبه اقتصاد اسلامى دارد، و نگران نباشيم از اينكه ديگران چه قضاوتى درباره ما خواهند كرد. ما بايد مطمئن باشيم كه تحقيق در اين مسائل از بهترين جهادهاى فرهنگى است، حالا ديگران چگونه از اينها استفاده كنند يا نكنند آن ديگر به ما به عنوان يك محقق مربوط نيست. ممكن است به يك عنوان ديگرى به ما مربوط بشود، اما به عنوان يك محقق در اقتصاد به ما مربوط نيست كه چگونه از اين تحقيقات استفاده بشود يا نشود.   ما چند تا مطلب كلى داريم كه اينها را هيچگاه نبايد فراموش كنيم و بايد با توجه به اين پيش‌فرض‌ها تحقيقاتمان را ادامه داده، جهت و سمت و سو بدهيم. غفلت كردن از اين مطالب يقينى و واضح و قطعى گاهى انسان را در روند كار دچار اشتباه و انحراف و لغزش، و فراموش كردن هدف و چيزهايى از اين قبيل مى‏كند. نكته اول اينكه اقتصاد كشور ما فعلاً مثل بسيارى از كشورهاى ديگر ـ و به احتمال قوى همه كشورهاى دنيا ـ به مسئله‏اى مبتلاست كه در اسلام به نام ربا ناميده مى‏شود. ما على رغم گذشته بيش از يك ربع قرن از انقلاب اسلامي و تلاش هايى كه از طرف مراكز قانون گذارى و اجرايى انجام گرفته نتوانسته‌ايم از آن خلاص بشويم؛ علاوه بر اينكه بازار ما شديداً تحت تأثير اين عامل است و يك كار شايعى است. حتى آنهايى كه انگيزه‏ها ودغدغه‏هاى دينى دارند هم به صورتهايى مبتلا هستند، گو اينكه توجيه‌هايى براى كارشان انجام مى‏دهند؛ حالا اين توجيهات در پيشگاه الهى چقدر مقبول باشد يا نه بايد در جاى خودش بررسى بشود. اين واقعيتى است كه ربا در جامعه ما وجود دارد، چه در بازار آزاد و چه در بنگاه‏هاى اقتصادى دولتى و از جمله بانكها، و شايد از همه جا بيشتر در بانك‏ها. اين يك مسئله‏اى است كه نبايد فراموش كنيم و فقط درصدد توجيه بر بياييم كه نه آقا اينها عقود شرعيه هست و يا نمى‏دانم ضرورتهاى اجتماعى و ضرورت‏هاى بين المللى است؛ و بالاخره اگر اين توجيهات هم صحيح باشد اما اصلش را نبايد فراموش كنيد كه اين هست. ممكن است كسانى بگويند تو اطلاع ندارى. بنده هم عرض كردم من تخصصى در اين مسائل ندارم اطلاعاتم هم خيلى ناقص است، خيلى خوشحال مى‏شوم كه كسانى اثبات بكنند كه نظام اقتصادى ما از ربا پاك است. خيلى خوشحال مى‏شويم اگر روزى چشم باز كنيم و ببينيم چنين چيزى وجود ندارد و كسانى زحمت كشيده‌اند و اقتصاد ما را از اين آلودگى پاك كرده‌اند، ولى ظاهراً اين طور نيست. آن چه ما از بازار آزاد مى‏دانيم و در بنگاه‏هاى اقتصادى رسمى دولتى مى‏بينيم خلاف است.   دوم اينكه حالا كه هست چه مى‏شود كرد؟ گاهي توجيه مي‌كنندكه يك ضرورت جهانى است و ما نمى‏توانيم خودمان را منزوى و از ارتباطات اقتصادى دنيا منعزل كنيم و براى خودمان يك نظام اقتصادى مستقلى داشته باشيم كه با نظام رباخوارى جهان مرتبط نباشد؛ چاره‏اى نيست، ضرورتى است و بايد اين ضرورت را پذيرفت. جا دارد كه واقعاً متخصصين بررسى كنند ببينند واقعاً همين طور است؟ چنين ضرورتى وجود دارد؟ و هيچ راهى براى داشتن يك زندگى آبرومند سالم در دنيا بدون ربا امكان ندارد؟! البته اگر روزى متخصصين به اين جا رسيدند كه به خاطر ضرورت پذيرفتنى است، «الضرورات تتقدر بقدرها»، ولى گمان بنده اين است كه مسئله اين جور نيست، راه حل هايى براى فرار از ربا و براى اينكه يك نظام اقتصادى سالمى بر اساس ارزش‏هاى اسلامى پى ريزى بشود وجود دارد، منتها احتياج به يك خورده همت دارد، يك خورده جرأت مى‏خواهد، يك خورده شجاعت و ‏ شهامت مى‏خواهد. ملاحظه مى‏فرماييد ماهيت بانك الان در عالم چگونه تعريف مى‏شود؟ از آن وقتى كه بانك تأسيس شد براى چه هدفى و بر چه اساسى تأسيس شد، و امروز وضعيت فعاليت بانك‏ها در دنيا به چه صورتى است؟ اين همان بانكى است كه در آغاز تأسيسش شرايط خاصى ايجاب كرد كه به وجود بيايد، يا امروز تغيير ماهيت داده و خود بانك شده است يك بنگاه اقتصادى، خودش فعاليتهاى اقتصادى دارد، و آن نقش وساطتى كه داشت را از دست داده است؟ به هرحال تحقيق در اين زمينه جا دارد كه اصولاً ماهيت بانك چيست و آيا ممكن است تغيير اساسى در اين ماهيت داد؟ آيا ممكن است اصلاً يك تئورى داد كه ماهيت بانك به نحو ديگرى باشد، و اصلاً ساختار بانك، اهداف بانك، و فعاليتهاى بانك جور ديگرى تعريف بشود ـ غير از آن چه كه امروز هست يا غير از آن چه كه از اول تأسيس شد؟ همه كس جرأت ندارد حرفى بزند كه كمتر گفته شده، يا كسى نگفته، و طبعاً به زودى هم در تئورى مورد پذيرش قرار نمى‏گيرد چه رسد به اينكه در مقام عمل مورد اجرا قرار بگيرد. اين كار آسانى نيست. ما خيلى چيزها از لحاظ تئورى پذيرفته‌ايم اما بيش از يك ربع قرن است توفيق عملش پيدا نكرده‌ايم. قانونش را هم حتى گذرانده‌ايم، تأييد هم شده، ابلاغ هم شده، اما عمل نشده است؛ چه رسد به اينكه ما بخواهيم اصلاً تئورى را عوض كنيم، و در بانكدارى تئورى جديدى بدهيم كه با آن چه در عالم وجود دارد تفاوت دارد. ولى مى‏دانيد كه هميشه تحولات علمى و اقتصادى و صنعتى با اين شجاعت‏ها و جرأت‏ها و جسارتها پيدا شده است. محقق بايد جسور باشد، بايد قدرت ابتكار داشته باشد، بايد به خودش اجازه بدهد حرفى بزند كه ديگران نزده‌اند، بايد به خودش اجازه بدهد كه رفتار ديگران را نقد كند، البته صادقانه و محققانه، نه از روى احساس حقارت، و براى اينكه خودش را مطرح كرده باشد، بلكه براى اينكه واقعاً بخواهد تحقيقى بكند و فكرى نو عرضه كند و طرحى نو در بيندازد. اين تازه در اصل تئورى بانكدارى است، و اما راهكارهايى كه در بانك انجام مى‏گيرد و سازوكارهاى اقتصادى كه مورد قبول دنياست و در كشور ما كم و بيش انجام مى‏گيرد، نيز بايد بررسى و نقد بشود كه اينها در چه حدى مطلوب است و با اصول و مبانى ما سازگار است يا نه. ممكن است كسانى بگويند كه شايد ما زحمتها بكشيم و سالها تلاش كنيم و اينها را بنويسيم و تحقيق كنيم، كسى كه عمل نمى‏كند، فايده‏اش چيست؟ فراموش نكنيم كه خود تحقيق علمى يك رسالت عالم و محقق است. محقق رسالتش تحقيق كردن است، اجرا به عهده او نيست. اجرا وظيفه ديگران است. ما بايد وظيفه خودمان را عمل كنيم، آزمايش خودمان را بدهيم، شاگرد خوبى در كلاس خودمان باشيم. البته كسانى كه سياستهاي كلان كشور را هماهنگ مى‏كنند بايد براى اينها فكرى بكنند، اما ما به عنوان يك سيستم جزء، به عنوان يك محقق در يك مؤسسه علمى نبايد نگران اين باشيم كه عمل مي‌شود يا نمي‌شود؛ مخصوصاً با توجه به اينكه بسيارى از افكار و تئورى‏هاست كه سالها با آن بى مهرى مى‏شود، بعد از مدتى به آن توجه مى‏شود، از آن استقبال مى‏شود، ارزش پيدا مى‏كند، و مورد عمل قرار مى‏گيرد. هم در علوم تجربى، هم در علوم فلسفى ،هم در علوم اقتصادى و سياسى از اينگونه تئورى‏ها فراوان بوده كه مطالبى سالها مورد بى‌مهرى و بى‌توجهى قرار گرفته ولى بعدها كم كم اهميتش را بازيافته، مورد قبول قرار گرفته، و از آن استفاده‏ها شده است. نبايد نگران باشيم از اينكه حرفى بزنيم كه امروز و فردا اميد عملش نيست. شما تحقيقتان را بكنيد. به‌هرحال اين يك مسئله كه ربا در كشور ما وجود دارد؛ احتمالش لااقل هست كه به اين حد ضرورت ندارد ، اگر يقين داشته باشيم كه آن چه مى‏گذرد صد در صد ضرورى است و هيچ چاره‏اى جز اين نيست، اين عذرى است براى كسى كه چنين مى‏گويد. اما احتمال اين هست كه آن چه از اعمال ربوى انجام مى‏گيرد ضرورت نداشته باشد، يا لااقل بخشى از آنها قابل اين هست كه به صورت ديگرى انجام بگيرد كه ربا نباشد. اين يك مطلب.   مطلب يقينى ديگرى كه ما بايد به آن توجه داشته باشيم اين است كه اسلام با اين ربا خيلى دشمن است. ما در قرآن نسبت به رفتارهاى مختلف انسانى اعم از فردى و اجتماعى تعبيرات مختلفى داريم كه بعضى هايش خيلى تقبيح شده است. درباره كارهايى مي‌فرمايد: « إِنَّهُ كانَ فَحِشةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سبِيلاً»1. از اين تعبيرات داريم، اما من يادم نمى‏آيد درباره هيچ كارى فرموده باشد، اگر ترك نكنيد اعلان جنگ با خدا بدهيد. نفرموده اگر زنا يا فسادهاى ديگر ترك نكنيد اعلان جنگ با خدا بدهيد، اما در معامله ربا مى‏فرمايد: «يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِىَ مِنَ الرِّبَوا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ . فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ إِن تُبْتُمْ فَلَكمْ رُءُوس أَمْوَلِكمْ لا تَظلِمُونَ وَ لا تُظلَمُونَ»2 اگر بنا نيست بساط ربا را جمع كنيد اعلان جنگ با خدا و پيغمبر بدهيد. خيلى اين تعبير عجيبى است. هر چه فكر بكنيم درباره اهميت اين تعبير كم است. آن وقت تعبيرات ديگرى كه در روايات آمده درباره گناه ربا مثل اين‌كه: يك درهم ربا چه آثار بدى دارد ، و اين‌كه با چه گناهانى مقايسه شده بماند. همين تعبير قرآن براى ما بس است.   يك نكته جالبى كه درباره اين موضوع است، غير از اين تهديد و اين تعبير شديد، اشاره به يك نكته‏اى است كه در زبان اقتصاددانان زياد گفته مى‏شود كه آقا مثلاً حالا اين بانكدارى بدون ربايى كه شما طراحى كرديد با بانك‏داري‌هاى ديگر چه فرقى مى‏كند؟ يك اسمى فرق مى‏كند، يك تغيير شكلي است؛ فرق‏هاى بسيار ناچيزى است، اينها اينقدر اهميت ندارد كه درباره‏اش اين همه تحقيقات انجام بگيرد، اين همه بودجه‏ها صرف بشود، اين همه نيروى انسانى از حوزه‏ها و دانشگاه‏ها صرف بشود براى يك چيزهاى جزئى كه حالا بگوييم اسمش عقود شرعيه هست يا نيست. اينها چه تفاوتى مى‏كند؟ بالاخره وقتى سرمايه‏اى در اختيار كسى قرار مى‏گيرد و مدتى از آن مى‏گذرد، بايد سرمايه يك بهره‏اى از اين ببرد، حالا تحت هر عنوانى باشد. قرآن اشاره مى‏كند به اين مطلب كه كسانى كه چنين سخنى را مى‏گويند اينها دركشان ناقص است، آفت‌زده است: « ذَلِك بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَوا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَوا»3. گفتند اصلاً بيع با ربا فرقى نمى‏كند؛ اين چه اصرارى است كه حالا ما بايد بگوييم اين اعلان جنگ با خداست، و آن يكي احياناً ثواب هم دارد؟ اينها تفاوتى ندارد! چه هست اين تفاوت؟ البته نظيرش در جاهاى ديگر هم گفته مى‏شود، اما در اين جا به خصوص قرآن اين را هم مطرح فرموده است. فرض كنيد در مورد نكاح و زنا هم گفته مى‏شود چه فرقى مى‏كند دو نفر وقتى راضى باشند با هم معاشرت جنسى داشته باشند حالا يك «انكحت» بگويند يا نگويند، اين چه قدر فرق مى‏كند؟ اگر گفتند ثواب هم دارد، ملائكه هم مى‏آيند آب غسلشان را به عرش مى‏برند، اما اگر نگفتند بايد بياورند در جلوى مردم چوب و تازيانه‏شان بزنند، بعداً هم عذاب دردناك طولانى برايشان باشد؟ چقدر فرق يك كلمه است؟ اين هم يك مطلبى است كه درباره بسيارى از احكام شرعى به خصوص در مورد ربا، قرآن اين را نقل مى‏كند: « الَّذِينَ يَأْكلُونَ الرِّبَوا لا يَقُومُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الَّذِى يَتَخَبَّطهُ الشيْطنُ مِنَ الْمَس ذَلِك بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَوا»4. براى ما طلبه‏ها جاى تحقيق دارد كه چرا اسلام به اين مسائل اهميت داده و قرآن به ذكرش، به طرح سؤال و شبهه‏اش اين همه عنايت دارد. چرا درباره چيزهاى ديگر نگفه است كه مثلاً گفتند « انما النكاح مثل السفاح» اما در خصوص ربا اين را نقل مى‏كند، مطرح مى‏كند، و بعد مى‏گويد اينها عقلشان آفت دارد كه اين حرف‏ها را مى‏زنند و مخبطند؟ اهتمام به اين مسئله شوخى نيست. تفاوت ربا از غير ربا به يك چيز ساده‏اى حل نمى‏شود. اينها فرق ماهوى دارند. در زندگى انسان اينها تأثير جدى دارد ، فقط يك كلمه نيست، يك امضاء نيست. اين هم يك نكته كه جا دارد كه محققين به آن توجه داشته باشند. البته طلبه‏ها را عرض مى‏كنم، اما محققين دانشگاهى وظيفه و رسالت ديگرى در ساير جهات علميش دارند. ما بايد بيشتر به اين چيزها اهميت بدهيم.   نكته سوم اين‌كه مى‏دانيد در ربا هميشه كم و بيش براى فرار از ربا به‌دنبال راه هايى گشته‌اند كه هدفى را كه از ربا دارند تحقق پيدا كند، ولى اسم و عنوان ربا را نداشته باشد كه اسمش حيله‏هاى شرعى است؛ در كتابهاى فقهى هم مطرح شده و از مراجع سؤال شده است؛ احياناً به بعضى هايش هم در بعضى موارد اجازه داده شده است. بعضى از مراجع هم خيلى سخت مقاومت كردند، از جمله حضرت امام رضوان اللّه عليه ـ به خصوص از زمانى كه تركيه رفتند و آن جا فراغت بيشترى داشتند، نسبت به اين مسئله خيلى حساسيت پيدا كردند و ايشان همه حيله‏هاى شرعى ربا را يك جا منع فرمودند، با اينكه قبل از تبعيدشان فى‌الجمله تمايلى به تجويز بعضى هايش داشتند. اين مسئله‏اى است كه باز در قرآن خيلى مورد تأكيد واقع شده كه با احكام خدا بازى نكنيد؛ صرف اسم گذارى ماهيت چيزى را تغيير نمى‏دهد. اگر گناهى براى يك عملى ثابت شده با تغيير اسم عوض نمى‏شود. به طور كلى قرآن در اين باره را با تفصيلاتى كه در قرآن راجع به كمتر داستانى ديده مى‏شود يك داستان عظيمى نقل مى‏كند و مى‏خواهد نكته‏اى از آن بگيرد. اين داستان، داستان اصحاب سبت است: « وَ سئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتى كانَت حَاضِرَةَ الْبَحْرِ...»5 داستان يك گروهى از بنى اسرائيل است كه كنار دريا زندگى مى‏كردند و اينها راه معاششان از صيد ماهى بود. بعد خود قرآن يك جزئياتى از اين نقل مى‏كند كه خيلى جالب توجه است. مى‏فرمايد: « إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سبْتِهِمْ شرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسبِتُونَ»6 به دلائلى ـ حالا چه بوده، غيبى بوده يا طبيعى بوده، در اثر عادت بوده، يا هر چه بوده است ـ روزهاى شنبه ماهى‏ها زياد مى‏آمدند كنار ساحل، صيدشان خيلى آسان بود: «تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً»، روزهاى شنبه ماهى‏ها فراوان خيلى راحت مى‏آمدند كنار ساحل و صيد كردنشان آسان بود، «وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ»، روزهاى ديگر غير از شنبه كه سبت نمى‏گرفتند، تعطيليشان نبود، ماهى‏ها هم نمى‏آمدند. يعنى روزهايى كه آنها مى‏خواستند و شرعاً برايشان صيد كردن جايز بود نمي‌آمدند. مى‏دانيد در دين يهود روز شنبه مطلقا تعطيل و فعاليتهاى اقتصادى و هر گونه فعاليت ديگرى ممنوع است. من يادم است در شهرمان محله يهودى‏ها نزديك محله ما بود. روز شنبه كه مى‏شد مسلمانها غذا مى پختند و برايشان ‏ مى‏بردند. آنها حق نداشتند آتش روشن كنند، غذا بپزند، و صيد و ذبح هم مطلقا ممنوع بود. همسايه‏ها براى اينكه مى‏ديدند اينها با اين مشكلاتى كه دارند گرسنه مى‏مانند مى‏رفتند براى آنها غذا مى‏پختند كه رفع حاجتشان بشود. آنها شرعاً حق نداشتند روز شنبه حتى آتش روشن كنند. در خانه يهودى روز شنبه نبايد دود بلند بشود. فعاليتهاى اقتصادى و صيد ماهى و ذبح حيوان هم روز شنبه ممنوع است. روز شنبه فقط روز عبادت است، بايد بروند در كنيسه‌ها عبادت كنند. حالا قرآن نقل مى‏كند كه روز شنبه كه مى‏شد ماهى‏ها مى‏آمدند، اينها حسرتش را مى‏خوردند كه امروز ماهى‏ها زياد آمده‌اند اما اجازه نداريم ما اينها را صيد كنيم. يكشنبه كه مى‏رفتند ماهى‏ نبود و بايد به زحمت بروند يك صيدى پيدا كنند. گفتند اين كه نمى‏شود، ما وضع اقتصاديمان به هم مى‏خورد؛ اقتصاد ما وابسته است به صيد ماهى ، اين هم اگر ممنوع باشد ما ديگر چه خاكى به سر كنيم. بايد يك فكرى كرد. بالاخره نشستند و متفكرينشان راهى پيدا كردند و گفتند روز شنبه چاله هايى در كنار دريا و اطراف ساحل مى‏كَنيم، روز شنبه آب باز مى‏كنيم و ماهى هايى كه مى‏آيندوارد اين حوضچه‏ها مى‏شوند بعد صيدشان نمى‏كنيم منتها راهشان را مى‏بنديم كه بر نگردند، روز يكشنبه مى‏رويم صيد مى‏كنيم. روز شنبه كه صيد نكرده‌ايم. تورات هم كه به ما نگفته كه روز شنبه ماهى‏ها را در جايى راه ندهيد ، ما راه آب باز مى‏كنيم آب خودش مى‏آيد، ماهى‏ها هم خودشان مى‏آيند. منتها ما ديگر عصرى جلوى آب را مى‏بنديم ماهى‏ها برنگردند. يكشنبه مى‏رويم صيد مي‌كنيم.   من مى‏خواهم سؤال بكنم از متفكرين اقتصادى كشورمان كه اگر ما جاى اين قوم بنى اسرائيل بوديم و چنين طرحى را اقتصاددانان ما مطرح مى‏كردند مى‏گفتيم خلاف شرع هست يا نه؟ چه دليلى براى خلاف شرع داريم؟ صيدى نشده است ، صيد روز شنبه حرام است كه آن را انجام نداده‌ايم ، پس هيچ اشكالى ندارد. اگر اين كار را نكنند هم ضرر مى‏خورد به جامعه و اقتصاد كشور . اگر صيد نكنند زندگيشان نمى‏چرخد، گدا مى‏شوند، دستشان را بايد به اين و آن دراز كنند. چه از اين بهتر كه نه كار خلاف شرعى انجام بگيرد و منافع اينها هم تأمين ‏شود؟ آيا من و شما اين راه را پيشنهاد يا تأييد مى‏كرديم يا نه؟ با اين تفكرى كه امروز داريم و در جامعه‏مان اعمال مى‏كنيم جوابش را هر كسى خودش بدهد.   از قرآن استفاده مى‏شود كه اين قوم بنى اسرائيل نسبت به اين پديده سه دسته شدند: يك دسته رفتند مشغول شدند و گفتند عجب كار خوبى است، و همين راه را پيش گرفتند و مشغول شدند. روزهاى شنبه آب مى‏بستند به حوضچه‏ها، يكشنبه مى‏رفتند صيد مي‌كردند. يك دسته در مقام نهى از منكر بر آمدند و گفتند اين كار را نكنيد، اين بازى با حكم خداست، خدا شما را مجازات مى‏كند، كلاه سر خدا نگذاريد، اين راه درستى نيست، دست بر داريد؛ به همان روزى كمى كه خدا روزهاى يكشنبه نصيبتان مى‏كند اكتفا كنيد، خدا مى‏تواند روزيتان را وسعت بدهد. دسته سوم بين بين بودند، نه خودشان صيد مى‏كردند و نه نهى از منكر مى‏كردند و مي‌گفتند ما چه كار داريم؟ ما خودمان كه صيد نمى‏كنيم بگذار اينها هر كار مى‏خواهند بكنند: «لِمَ تَعِظونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبهُمْ عَذَاباً شدِيدا»7. اصلاً شما چه كار داريد به آنها، ولشان كنيد. قرآن مى‏گويد يك روز صبح كه پا شدند فقط آن دسته‏اى كه نهى از منكر كرده بودند سالم ماندند، بقيه معذب شدند به عذاب مسخ. اين داستان را چند جا قرآن اشاره كرده است: در سوره اعراف تفصيلاً بيان كرده است: «وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ ...» اصحاب سبت كه چند جا در قرآن به آنها اشاره شده همين‏ها هستند. اين يك حقيقت قرآنى است. با اينكه ظاهر عملى كه انجام دادند با موازين شرعى مخالفتى نداشت، اما روح كار همان بود. اين بازى بود، كلك بود، حيله بود. كسانى كه اين حيله را كردند و حتى كسانى كه خودشان نمى‏كردند اما بى تفاوت بودند و نهى از منكر هم نمى‏كردند، هر دو دسته معاقب شدند: « قُلْنَا لهَُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَسِئِينَ»8.   اين يك اصل قرآنى است كه ما نبايد با دين خدا بازى كنيم. ممكن است در ظاهر يك كارى بكنيم، فرض كنيد يك طرحى را پيشنهاد كنيم، مجلس هم تصويب كند، شوراى نگهبان هم طبق آن چه روى كاغذ نوشته شده تأييد كند، اما آيا آن چه در بازار يا در بانكهاى ما عمل مى‏شود غير از همان عمل رباست كه اسمش را عوض كرديم گذاشتيم عقود شرعيه؟ اگر يك نظر سنجى بشود، سؤالى بشود، يك تحقيق ميدانى بشود از اينهايى كه مى‏آيند وام مى‏گيرند و بپرسند عقود شرعيه يعنى چه؟ شايد نود درصد از مراجعه كنندگان اصلاً ندانند عقود شرعيه يعنى چه. وقتي وام مى‏خواهند يك صورت قراردادى مى‏گذارند جلويشان مى‏گويند اين را امضاء كن برو آن جا وام بگير. آيا با اين ماهيت ربا عوض شد؟ اسمش اين است كه مضاربه است، مضارعه است، مساقات است، مشاركت است، و چيزهايى از اين قبيل، و به خاطر اينكه با ربا فرق كند با يك حيله هايى مثل شرط ضمن عقد واجب لازم ديگرى چنين و چنان مى‏شود، يا كسى ضررش را ضمانت مى‏كند و الى آخر. فرض كنيد اينها اگر به صورتى صحيح انجام بگيرد، و طرفين توجه داشته باشند، و قصد انشاء بكنند، و بدانند اصلاً دارند چه كار مى‏كنند، صحيح باشد. اما آن چه عمل مى‏شود غير از اين است. مشتري نه قصد انشائش را مى‏داند نه قصد ضمانتش را و نه اصلاً مي‌داند چه معامله‏اى مى‏كند؛ او فقط وام مى‏خواهد. آيا اين شبيه كار اصحاب سبت نيست؟!   نكته سوم اين كه تمام متخصصين اقتصاد عالم روى اين مسئه تأكيد كرده‌اند كه نرخ بهره بالا به اقتصاد كشور ضرر مى‏زند، اشتغال را كم مى‏كند، رونق اقتصادى را كم مى‏كند، تورم ايجاد مى‏كند، و الى آخر. حالا ما خيلى به تحقيقات علمى هم كارى نداشته باشيم و از فرمول‏هاى علميش سردرنياوريم، و با صرف نظر از مسائل شرعى، اگر كسي يك پولى داشته باشد مى‏خواهد برود يك كار توليدى انجام بدهد، فرض كنيد بنگاه مرغدارى درست كند يا يك كارخانه تأسيس كند. وقتى بخواهد وارد بشود مى‏بيند براى اينكه حتى يك پروانه‏اش را بگيرد يك سال بايد بدود از آن اداره به آن اداره از اين به آن. در هر مرحله‏اى هم گاهى احياناً بايد زير ميزى هم بپردازد. تازه وقتى پروانه گرفت مواجه مى‏شود با كارگرهايى كه قانون كار به اينها حقوقى داده، و اگر بيكار بشوند بايد حقوقشان را بپردازد و بيمه‏شان كند و الى اخر. اگر يك كارگرى تخلف بكند، حق اخراجش را ندارد و مشكلات ديگرى از اين قبيل. بالاخر آخرش فرض كنيد پارچه‏اى توليد كرد با طرح و رنگ و نقشه زيبا . فردا پارچه قاچاق از چين و اندونزى وارد مي‌كنند مي‌زنند تو سر جنس‏هاى او. سودى كه نكرده هيچ، احياناً ضرر هم كرده است. اين كم اتفاق نمى‏افتد. بعد از آن دوندگى‌ها ،چند ساعت برود تو صف معطل شودإ به اين بگويد، به آن التماس كند، به اين زير ميزى بدهد، تازه بعدش معلوم نيست چند درصد سود داشته باشد. اما اگر بگذارد توي بانك، بيست و پنج درصد، سى درصد راحت و آسوده سود مى‏گيرد ، كدام عاقلى مى‏رود اين زحمتها را بكشد برود دنبال كار توليدى، مگر عشقى داشته باشد، والا فكر پول در آوردن باعث اين نمى‏شود آدم اين كارها را بكند، مخصوصاً اگر بخواهد كار اقتصادى سالمى بكند كه توى آن كلك نباشد، دزدى نباشد، حق ديگران را نخورد. آخرش آيا ده درصد سود بكند يا نكند. اما اين جا سودها راحت به بيست و پنج درصد نرخ بازار، سى درصد، و گاهى تا سى و پنج درصد هم مى‏رسد. اما اگر نرخ بهره بانكى مثل بسيارى از كشورهاى پيشرفته دنيا يك درصد باشد چه مي‌شود؟ شنيده‌ام بعضى جاها حتى نرخ بهره‏شان منفى است و مى‏گويند اگر مى‏خواهيد پولتان را نگه داريم بايد چيزى هم بدهيد تا پولتان را نگه داريم. آن وقت شخص مجبور است پولش را بيندازد توى فعاليت اقتصادى توليدى تا درآمدى داشته باشد و خودش هم سهمى از آن درامد ببرد. اينها خيلى تحقيقات علمى نمى‏خواهد كه وقتى نرخ بهره بانكى بالا باشد چه تأثيرى در اقتصاد دارد. يك مسئله‏اى كه بعضي آقايان مطرح مى‏كنند اين است كه چون ما نرخ تورمان بالاست، اسمش اين است كه مثلاً بيست و پنج درصد سود است، ولي اين در واقع پنج درصد است، بقيه‏اش تورم است. از آن طرف سؤال مى‏شود تورم از كجا بوجود مى‏آيد؟ يكى از عوامل تورم همين فعاليتهاى حساب نشده بانكى شماست. همين هاست كه موجب اين تورم‏ها مى‏شود و اشتغالها كم مى‏شود. به هرحال، يك رابطه زيكزاك و دور و تسلسل بين تورم و نرخ بهره برقرار است. بنده تخصصي در اين زمينه ندارم، ولي اين مطالب يقينى است و هيچ كدامش جاى شك ندارد. وجود ربا در كشور، حرمت شديد ربا از طرف قرآن با تعبير اعلان جنگ با خدا، منع هر گونه حيله و اين كه كسانى كه اهل حيله باشند خدا آنها را به صورت ميمون مسخ مى‏كند (حالا يك زمان به آن شكل است، و در آخر الزمان شايد جور ديگرى باشد مثل ذلتى كه انسان در مقابل ساير كشورها پيدا مى‏كند، اختلافات داخلى كه پيدا مى‏شود: «يَلْبِسكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضكم بَأْس بَعْض»9، نا امنى هايى كه پيدا مى‏شود، و چيزهاى ديگر.) به هرحال از نظر قرآن مسئله حيله و كلاه شرعى درست كردن بسيار مذموم است. سوم اينكه نرخ بهره بالا به تصديق همه اقتصاددانان عالم براى هر اقتصادى مضر است.   اينها مشكلات ماست، حالا چه كار بايد كرد؟ بدون شك براى اينها راه‏هاى علمى وجود دارد. براى چيزهايى كه كسانى فكر مى‏كردند محال است، گشتند راه‏هاى ممكن پيدا كردند. اگر درست دقت بكنيم در مبانى اسلامى و در نظام اقتصادى اسلامى كه توأم است با ساير نظام هايش، ما معتقديم اسلام هيچ وقت به بن بست نمى‏رسد. البته اين را فراموش نكنيم كه در صورتى كه سيستم كلى فاسد باشد، هيچ وقت يك سيستم جزئى و يك پاره‌سيستم نمى‏تواند نقش خودش را درست ايفا بكند. وقتى قوه قضائيه كار خودش را درست انجام ندهد، قوه قانون گذارى كار خودش را درست انجام ندهد، و فقط ما بخواهيم با تحريم ربا مسئله اقتصاد كشور، و مفاسد اقتصادى را حل كنيم البته به جايى نمى‏رسيم. هماهنگى بين اين قوا و داشتن يك استراتژى كلى در كلان كشور ضرورت دارد براى اينكه اين مفاسد رفع بشود، والا با اصلاح يك پاره سيستم هيچ وقت مشكلات كلى حل نخواهد شد. ولى بنا شد كه ما به عنوان جزئى از پيكره كل نظام، نقش خودمان را ايفا كنيم. اقلاً تئوريش را بيان كنيم، و بگرديم راه علمى پيدا كنيم. البته مى‏دانيم كه مراكز پژوهشى و تحقيق در همه مسائل و از جمله مسائل اقتصادى و مسائل پول و بانك وجود دارد، بودجه هايى براى اين كار گذاشته مى‏شود، و نيروهايى صرف مى‏شود. اما آن‌چه بنده از محصول اين كارها اطلاع دارم اين است كه درصدد توجيه نظام موجودند و نه يك فكر اصيلى براى تغيير بنيادى در نظام اقتصادى. همه سعى‏ها اين است كه بالاخره با تغيير فرمول‏ها و يا عناوين و اسم‏ها باز آن چه را مى‏گذرد به يك صورتى تصحيح كنيم. نهايت چيزى كه دولت جديد وعده داده اين است كه سعى كند نرخ تسهيلات بانكى را سعى كند انشاءاللّه يك رقمى كند. اين ديگر نهايت چيزى است كه به ما وعده داده‌اند كه اگر سود چهارده درصد است بشود نه درصد، آن وقت مسئله ربا حل شده است! بنده به عنوان پيشنهاد خدمت مسئولينى كه علاقه دارند عرض مى‏كنم كه يك اقدام قاطعانه‏تر، صريح‏تر، و صادقانه‏تر براى تحقيقات در مسائل اقتصادى را سامان دهند. با همكارى متخصصين و پژوهشگران اقتصاد اسلامى ـ كه الحمدللّه در سالهاى اخير نسبت به گذشته كم نيستند ـ يك فعاليت مشترك پژوهشى را پى ريزى كنند و انتظار هم نداشته باشند بعد از يك ماه يا شش ماه يا يك سال نتيجه‏اش حتماً بدست بيايد. مگر پژوهشهايى كه در زمينه‏هاى ديگر انجام مى‏گيرد در اين زمان‏هاى كوتاه پاسخ مى‏دهد؟ امروز ما فعاليتهايى كه در زمينه‏هاى صنعتى، علمى، و تكنولوژى داريم تحقيقاتشان بيش از بيست سال پيش‏تر شروع شده و حالا دارد اندك اندك ثمر مىدهد. نبايد در صرف بودجه و امكانات و نيروهاى انسانى براى تحقيق در مسائل علوم انسانى و از جمله مسائل اقتصادى بخل بورزيم و تنگ نظرى كنيم، يا بگوييم چون فلان گروهى مشغول شدند و چندان تأثيرى نداشت پس فايده ندارد. تحقيقات علمى كه به قول آن آقا، خم رنگرزى نيست. مدتها طول مى‏كشد، بايد مديريت بشود، برنامه‏ريزى بشود، زحماتى كشيده بشود، كسانى شبانه روز وقت صرف بكنند، ارتباط پيدا كنند با مراكز علمي اقتصادى دنياي اسلامى و غير اسلامى تا بتوانند يك طرح جديدى كه هم قابل عمل باشد و هم موافق موازين اسلامى باشد تدريجاً تهيه كنند. تأكيد بنده اين است كه كسانى كه مسئوليتى دارند در اين جهت كوتاهى نكنند، و تأكيدم به برادران عزيز هم‌لباس و هم‌كار خودم هم اين است كه منتظر كمك‏هاى ديگران نباشيد. با همان اندك امكانات بسيار جزئى كه در اختيارتان هست سعى كنيد، براى خدا كار كنيد، كه انشاءاللّه پاداش شما به عهده خدا و به دست مبارك امام زمان صلوات اللّه عليه به شما خواهد رسيد.   والسلام و عليكم و رحمة اللّه   --------------------------------------------------------------------------------   1 نساء / 22؛ زيرا اين كارى است زشت و مبغوض (خدا) و بد راه و رسمى است.   2 بقره / 279؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا بترسيد و زيادى ربا را رها كنيد اگر به راستى اهل ايمانيد. پس اگر ترك ربا نكرديد آگاه باشيد كه به جنگ خدا و رسول او برخاسته‏ايد.   3 بقره / 275؛ و آنان بدين سبب در اين عمل زشت افتند كه گويند فرقى بين تجارت و ربا نيست؛حال آنكه خدا تجارت را حلال و ربا را حرام كرده.   4 بقره / 275؛ آن كسانى كه ربا خورند (از قبر در قيامت) برنخيزند جز به مانند آن كه به وسوسه شيطان مخبّط و ديوانه شده. و آنان بدين سبب در اين عمل زشت افتند كه گويند فرقى بين تجارت و ربا نيست؛   5 اعراف / 163؛ و (اى رسول ما) بنى اسرائيل را از آن قريه كه در ساحل دريا بود...   6 همان؛ آن‏گاه كه (براى امتحان) به روز شنبه ماهيان در مشارع پيرامون دريا پديدار شده و در غير آن روز اصلا پديد نمى‏آمدند.   7 اعراف / 164؛ چرا قومى را كه از جانب خدا به هلاك و يا به عذاب سخت محكومند باز موعظه مى‏كنيد؟   8 اعراف / 165؛ به آنها گفتيم به شكل بوزينه شويد و بسى دور و بازمانده از رحمت خدا باشيد.   9 انعام / 65؛ شما را به اختلاف كلمه و پراكندگى درافكند و بعضى را به عذاب بعضى گرفتار كند.   * بيانات حضرت آية اللّه مصباح در همايش ربا     /1001/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 275]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن