واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فيلم باكيفيت هست مخاطب هم هست اما دریغ از اكران خوب
ما بچه دهه شصتيها، نمرديم صف سينما را هم جلوي سالنها ديديم، كم بود ولي حداقل برخي جاها كه بود.
نویسنده : محسن غلامي (قلعهسيدي)
ما بچه دهه شصتيها، نمرديم صف سينما را هم جلوي سالنها ديديم، كم بود ولي حداقل برخي جاها كه بود. خب دروغ كه نگفتيم! اوضاع الان سينما جور ديگري است، خوب و چه بسا خيلي خوب. فيلمسازي كه اثرش روي پرده است سرذوق آمده حسابي و اويي هم كه فيلم ساخته و منتظر است، دلش ميتپد كه يعني ميشود اين روند تا آخر سال نيز ادامه يابد. بله ميشود به شرطي كه يك چيزهايي را رعايت كنيم.
حالمان خوب است پس بيخيال پسگردني به سينماگر و تشر به خودم و فلاني ميشويم؛ خوش بهحال فيلمساز باشد چون فعلاً دور دور تو و فيلمهاي بارمقي هست كه ساختهاي. بگويم كه اين وضع هيچ ربطي به مديريت سينما ندارد. خود فيلمساز است كه بالاخره فهميد بايد دست روي قصهگويي بگذارد؛ از اينهايي كه سرحالت ميآورد يا اتفاقاً بدجور حالت را ميگيرد، ولي واقعياند در يك ساختار شكيل فيلمسازي.
دمدماي بعد از جشنواره فجر بود كه ميرفت تا اكران قابل تأملي داشته باشيم، البته نه بهطور انفجاري. كسي فكر نميكرد فروش اين چندروز عيد امسال چهار برابر سال قبل باشد. ايراد ندارد بهبه و چهچه بكنيد اتفاقاً. كسي كه بخيل نيست تا باشد از اين عيددادنيهاي سينماييها به مردم.
حالا چرا اين موج كه ميرود تبديل به سونامي هم بشود، در سالنها پيدا شده است. البته بگويم خدا كند كه يكباره اين استقبال به گِل نشيند. اگر مردم باشند كه مطمئن باشيد دست برنميدارند از ديدن فيلم و سينما رفتن بهويژه اگر فيلم جالب باشد و بعد نيز بفهمند كه هست. پس ميافتد به گردن يك فيلمساز و دو مديريت.
به نظرم امسال به حد كافي تا ته سال كار باكيفيت مخاطبپسند ذخيره داريم. گُل اول را نيز خيلي جالب زديم، سبد شش تايي نوروز كه دوتايش كمدي بود و بقيه اجتماعي. ساختشان را كاري ندارم، بحثم روي قصههايي هست كه نه همه ولي در ميانگين به دل مخاطب مينشيند درواقع بچسبد.
مردم اتفاقاً حواسشان هست كه سينما را از تفريحشان به بيرون پرت نكنند، ولي مسئول و سينماگر، تو چطور؟ نكند فراموش كني و دلخوش به همين چند فيلم پرفروش نوروز؟ به مقدار كافي داريم پس چيدمان خوب ببند، براي فلان فيلمسازي كه مردم دوستش دارند ولي تريپش به تو نميخورد، لطفاً دستانداز نگذار.
اينقدر نيز دست به دامن آثار جشنواره فجر قبلي نباش. از الان ميشود جاخاليهاي اكران را پيدا كني و سر بزنگاه، فيلم بامزه بسازي و چالهچوله را پركني. بهخصوص با فيلم كمدي و طنزی كه با استاندارد معمولي، عجيب جوركش سينماست. نگو كه مثال بزنم. امثال «من سالوادور نيستم» و «50 كيلو آلبالو» كه اين روزها زيادي كارشان گرفته، ساختند و رفتند روي پرده، چقدر نيز پرفروشند. از ابتدا اميدشان را نگذاشتند روي جشنواره و سيمرغ و غيره.
فيلمساز محترم و بقيه هم بدك نيست از اينها ياد بگيرند از جمله آنهايي كه دم از سينماي خصوصي ميزنند و اگر فيلمشان نفروشد زمين و آسمان را بهم ميدوزند كه بيچاره شديم! شما فكر كن به پول دولتي ناخنكي نزده؛ دريغ از يك سرسوزن شك! مگر داريم؟ نه!
پس خب استفاده كن از اين موقعيت و بفهم كه مردم اين قصهها و اينجور فيلمها را دوست دارد. پول تو جيبي را هم خرج «باديگارد» ميكنند هم «ابد و يك روز» و البته كمديهاي بامزه. تركيب و سبد فيلمها در هر نوبت از سال را يادت نرود كه فيلمسوزي نكني. توي فيلمساز بزن-دررو بساز، بزن-بكوب بساز ولي توي ذوق مخاطب نزن. همين را رعايت كنيد فعلاً از سرت نيز زياد است.
اين آخر كاري يك يادآوري فقط؛ فكر ميكنم حداقل فهميدهايد كه مخاطب با فيلم خوب حال ميكند نه هر پرت و پلايي كه به اسم هنر وتجربه و فيلم دلي و چنين اسمهايي روي پرده ميآيند. خودتان ميدانيد كه اين فيلمهاي مثلاً خاص هنري، اگر دوزار و دو قراني فروش كردهايد و نيمچه استقبالي نيز، بهخاطر يكي دو فيلم عامهپسندي هست كه مجبور شدهاند خودشان را به شماها بچسبانند تا بلكه فقط و فقط اكران شوند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]