واضح آرشیو وب فارسی:ورزش جهان: سعید آقایی ورزش جهان-امپراتوری سرزمین سوخته تعبیری از پرسپولیس اواخر دهه 50 و به طور مشخص زمستان 56 است. زمانی که دفتر باشگاه پرسپولیس که آن زمان در اوج مکنت و قدرت بود توسط عده ای ناشناس در بولینگ عبده به آتش کشیده شد و همه دار و ندار سرخ ها دود شد و به هوا رفت تا سیه روزی های پرسپولیس آغاز شود. تیمی که نشان سیاه سوختگی بعد از این واقعه تاریخی برای ابد بر پیشانی اش خودنمایی می کند و حتی اقتدار دهه 60 و 70 و قهرمانی سریالی در لیگ باشگاه های تهران و بعدها لیگ سراسری نیز این سیاه بختی را از دامن پرسپولیس پاک نکرد. اتفاقی که روز گذشته در ورزشگاه آزادی و در جریان بازی پرسپولیس و سیاه جامگان رخ داد، تصویر دیگری از این سیه روزی است. پرسپولیس در کورس قهرمانی و در زمانی که لیگ به اوج حساسیت رسیده و در فاصله چند قدمی صدر جدول ایستاده، حریف مشهدی را ملاقات می کند و البته در یک بازی پر تب و تاب و لبالب از اتفاقات ریز و درشت، باخت را با برد تاخت می زند، در حالی که یک بازیکن کمتر دارد، گلرش اخراج شده، دو بار از حریف عقب افتاده و سپس به بازی بازگشته و البته بسان همه بازی های این فصل یکی دوجین موقعیت صددرصد روی دروازه حریف می سازد و آنها را از دست می دهد تا در نهایت با جان به لب شدن یک برد دراماتیک را در آغوش بگیرد. سهم فوتبال ایران و البته لیگ از این همه هیجان بی نهایت، صفر است چرا که تمامی این اتفاقات جذاب و نفسگیر در برابر سکوهای خالی رقم می خورد تا دست کم 50 هزار نفر از این حض خالص و بی نهایت محروم شوند. یک تصمیم غیراصولی در قبال اشتباه نابخشودنی معدودی تماشاگر که ورزشگاه را با میدان آتش اشتباه گرفته اند اما به پای این آتشی که روشن کرده اند، باید دست کم 50 هزار هوادار دیگر بسوزند و محرومیت بکشند و دود این رفتار نابخردانه، چشم های آنها را از تماشای یک لذت خالص و ناب محروم کند. بدتر از اشتباه بزرگ آن تماشاگرنماها، رفتار متولیان این فوتبال است. آنها که با بی تدبیری محض اشتباهی به مراتب بزرگتر و نابخشودنی تر از رفتار خاطیان را مرتکب می شوند و با تصمیمی حیرت انگیز، فوتبال را از مهم ترین عنصر وجودی اش محروم می کنند. محرومیت تماشاگران از تماشای هیجان بازی پرسپولیس و سیاه جامگان، نه یک اشتباه بلکه یک ترور فرهنگی بود که هیجان، جذابیت و شور را از این بازی گرفت و کشت. تماشاگر و هوادار جانمایه اصلی هر رقابت و هر مسابقه ای است که رقابت از آن نضج می گیرد و معنا پیدا می کند اما متولیان این فوتبال حتی این اصل ساده و بدیهی و البته پیش پاافتاده را هم رعایت نمی کنند تا فوتبال پیش پای این بی تدبیری ذبح شود. فوتبالی که دیروز در استادیوم آزادی روی صحنه رفت، بی تردید یکی از پرحادثه ترین و البته جذابترین بازی های این فصل بود و حضور تماشاگران و انرژی حاصل از سکوها می توانست به این بازی بعد دیگری بخشیده و آن را تماشایی تر و شورانگیزتر کند اما این جذابیت بی نهایت و خالص در برابر سکوهای خالی هرگز معنایی نداشت و بازی دو تیم بیشتر شبیه نمایش پانتومیمی می مانست که توسط عده ای بازیگر برای تماشاگران نابینا روی صحنه رفته بود! مجازات تیم ها به این سبک و محروم کردن تماشاگران از حضور در استادیوم رفتاری است که مدتهاست منسوخ شده و در هیچ کجای جهان حتی کشورهای بی نام و نشان خریداری ندارد و با معیارهای فوتبال امروز در تضاد و تناقض است اما در ایران تیم ها به سبک قرون وسطی و با استناد به قوانین دوران برده داری تنبیه می شوند و این تنبیه نه مجازات تیم خاطی بلکه مجازات فوتبال است. در فوتبالی که هیچ چیز سر جای خودش قرار ندارد و به سبک آماتوریسم دهه 40 اداره می شود، تیم ها جملگی دولتی اند و از بیت المال ارتزاق می کنند، میزبانان هیچ نقشی در اداره ورزشگاه ندارند و اساسا ورزشگاهی ندارند که بخواهند آن را اداره کنند، چنین تصمیمات منسوخ شده ای تنها فوتبال را از رونق می اندازد، نفس آن را می گیرد و پیکر محتضر و نیمه جان آن را به سوی خاموشی سوق می دهد. این خاموشی تدریجی بی تردید زودتر از همه گریبان تصمیم سازان آن را خواهد گرفت.
دوشنبه ، ۱۶فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ورزش جهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]