واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زانوي «طوفان قاطعيت» در باتلاق يمن
۲۵ مارس سال گذشته بود كه آلسعود در راس ائتلافي متشكل از ۱۰ كشور تجاوز نظامي خود را به يمن و با نام طوفان قاطعيت آغاز كرد.
نویسنده : نعمان رحيمي

۲۵ مارس سال گذشته بود كه آلسعود در راس ائتلافي متشكل از ۱۰ كشور تجاوز نظامي خود را به يمن و با نام طوفان قاطعيت آغاز كرد. حالا يك سال از آن موقع گذشته و تمامي شواهد نشان ميدهد كه دستاورد آلسعود در اين تجاوز نظامي آن قدر ناچيز بوده كه ميتوان گفت نتوانسته به حداقل اهداف قابل قبول خود برسد، گذشته از اينكه كشتار غيرنظاميان، تخريب زيرساختهاي يمن و استفاده از سلاحهاي ممنوع مثل بمبهاي خوشهاي از سرفصلهاي كارنامه سياهي هستند كه آلسعود طي اين يك سال به دست آورده است. در مقابل، جنبش حوثيهاي يمن تحت عنوان انصارالله با حمايت مردمي و ارتش يمن توانسته اين يك سال را با مقاومتي مثال زدني سپري كند و با وجود آن كه ائتلاف آلسعود كشور يمن را از خشكي، هوا و دريا تحت محاصره خود در آورده اما مقاومت در عمل پيروز ميدان بوده و اجازه نداده تا متجاوزان به اهداف خود برسند. نكته مشخص در عزم اين جنبش بر مقاومت با تكيه بر حمايت مردمي و ارتش يمن است و مسئله قابل طرح در عاقبت طوفاني است كه آلسعود به راه انداخته و اينكه آلسعود توانسته از اين يك سال آن قدر درس بگيرد تا به نحوي خود را از اين گرداب نجات بدهد يا ميخواهد همچنان به آتشافروزي خود ادامه بدهد.
شروع ماجراجويي
براي يافتن نقطه شروع بايد به حدود يك سال قبل از ۲۵ مارس ۲۰۱۵ برگشت، زماني كه علي عبدالله صالح، رئيسجمهور پيشين يمن، از قدرت كنارهگيري كرد و معاون او عبد ربه منصور الهادي جاي او را گرفت. در آن موقع به نظر ميرسيد كه الهادي با تشكيل يك دولت وحدت ملي تمام جريانهاي سياسي را در قدرت شريك ميكند و آرامش را به يمن بازميگرداند اما خيلي زود معلوم شد كه وابستگي او به جنوب يمن بيشتر باعث مشاركت جنوبيهاي يمن شده تا به قبايل شمالي؛گذشته از اينكه خود را در عمل مجري سياستهاي آلسعود در يمن كرده بود و اين مسائل نميتوانست مورد قبول قبايل شمالي يمن و به خصوص حوثيها باشد كه قريب به يك سوم از جمعيت اين كشور را تشكيل ميدهند. اين مسائل باعث شد نيروهاي حوثي حركت خود را به سوي صنعا، پايتخت يمن، آغاز كنند و در سپتامبر ۲۰۱۴ اين شهر را به تصرف خود درآورند. الهادي كه ديگر چندان قدرتي در اختيار نداشت حاضر به استعفا و كنارهگيري از قدرت شد اما بعد از استعفا و به وسوسه و تباني سعوديها مخفيانه به عدن در جنوب يمن فرار كرد و در آنجا خود را همچنان رئيسجمهور مشروع ناميد و بعد هم به عربستان رفت تا مستمسك تجاوز نظامي آلسعود به يمن باشد. آلسعود با حمايت همهجانبه از الهادي، بازگرداندن او به قدرت و عقب راندن نيروهاي حوثي به مناطق شمالي و استان صعده را به عنوان اهداف اصلي طوفان قاطعيت مطرح كردند و با اين اهداف تجاوز نظامي خود به يمن را شروع كردند.
شكلگيري مقاومت
نگاهي كوتاه به پيشينه يك ساله تا تجاوز نظامي آلسعود نشان ميدهد كه جبهه مقابل الهادي تنها محدود به حوثيها نبوده بلكه بايد در اين جبهه ديگر قبايلي را هم مد نظر داشت كه از ضعف سياسي او و وابستگياش به همسايه مداخلهجوي شمالي دل خوشي نداشتند و در جنبش ضد الهادي مشاركت داشتند. از اين رو، شكلگيري مقاومت را نميتوان تنها با نيروهاي حوثي دانست بلكه بايد ارتش يمن و اين قبايل را هم در اين جبهه در نظر گرفت كه بخش قابل توجهي از كشور يمن را تشكيل ميدهند. در مقابل عناصر جداييطلب در جنوب يمن، گروه اخوانالمسلمين تحت عنوان حزب اصلاح و شاخه القاعده در يمن با نام انصار الشريعه تنها عواملي بودند كه آلسعود ميتوانست با تكيه بر آنها جبهه ميداني عليه مقاومت مردم يمن را شكل بدهد. آلسعود جداي از اين عوامل بيشتر به زرادخانه نظامي خود، حمايت لجستيكي و اطلاعاتي حاميان غربي از جمله امريكا، بريتانيا و فرانسه و همراهي كشورهاي عضو ائتلاف نظر داشت و گمان ميكرد كه با اين حجم از امكانات نظامي به راحتي به اهداف خود خواهد رسيد و در مدت زماني كوتاه الهادي را در صنعا قرار ميدهد. در اينجا نبايد از ميزان حمايتي غفلت كرد كه آلسعود در اتحاديه عرب و شوراي امنيت داشته چراكه حمايت امريكا از آلسعود منجر به صدور قطعنامه ۲۲۱۶ در ۱۴ آوريل و حدود سه هفته بعد از شروع تجاوز نظامي آلسعود شد تا توجيهي براي اين تجاوز باشد و البته اتحاديه عرب هم مهر تأييد به اين ماجراجويي آلسعود زد. در مقابل، جبهه مقاومت با توجه به محاصره شديد از هيچ كمك خارجي برخوردار نبود و تنها با اتكاي به امكانات محدود خود در مقابل هجوم آلسعود ايستادگي كرده است. حالا و با گذشت يك سال معلوم شده كه تمام محاسبات آلسعود و به خصوص محمد بن سلمان، جانشين وليعهد و وزير دفاع عربستان، غلط از آب درآمده و او نتوانسته ارزيابي درستي از ميزان مقاومت مردم يمن داشته باشد.
نتيجه مقاومت
محمد بن سلمان ميتوانست در ابتداي برنامه مداخلهجويانهاش در يمن و تجاوز نظامي دستاوردي داشته باشد. حملات سنگين هوايي تحت رهبري او و تجهيز عناصر ميداني باعث شد تا پيشروي نيروهاي حوثي و واحدهاي ارتش يمن در شهر عدن متوقف شود و سپس اين شهر و برخي از شهرهاي ديگر در جنوب يمن به تصرف نيروهاي تحت حمايتش در بيايد. اين دستاورد در حالي به دست آمد كه سكوت معنادار رسانهاي غرب و حوزه عربي عوارض و آثار آن را براي مردم يمن مخفي نگه داشته بود و به افكار عمومي در سطح منطقه و فرامنطقهاي اجازه درك وضعيت مردم تحت بمباران ائتلاف آلسعود را نميداد. اين گذشته از حمايت رسمي كشورهاي غربي از تجاوز نظامي آلسعود و حتي حمايت غير رسمي رژيم صهيونيستي از مداخلهجويي شاهزاده جوان سعودي بود. شايد همين دستاورد اوليه بود كه اين جوان جاهطلب و ديگر حكام سعودي را متقاعد به نتيجه رسيدن مداخلهشان در يمن كرد تا آنها ۲۷ روز بعد از شروع تجاوز نظامي پايان يافتن طوفان قاطع را اعلام كرده و با ادعاي رسيدن به اهداف مورد نظر و اعلام آتشبس، مرحله جديدي به نام احياي اميد را مطرح كردند و حرف از شروع فرايند سياسي براي بازگشت الهادي به قدرت زدند. زود معلوم شد كه احياي اميد چيزي جز ادامه همان طوفان قاطع نيست و آلسعود هيچ برنامه سياسي براي بازگرداندن الهادي به قدرت ندارد چراكه دستاورد اوليه طوفان قاطع براي اين هدف به هيچوجه كافي نبوده و در مقابل، جبهه مقاومت قدرتمندتر از آن است كه بتوان در كوتاهمدت اميد به شكستن آن داشت. بنابر اين، آلسعود گزينهاي جز ادامه حملات سنگين هوايي در پيش رو نميديد به اين اميد كه حملات هوايي كليد راهگشايي در درازمدت براي شكستن مقاومت باشد. درست است كه اين حملات خسارت جبرانناپذيري به مردم يمن وارد كرده و جداي از نابودي بخش اعظمي از زيرساختهاي اقتصادي و اجتماعي و حتي ميراث فرهنگي اين كشور، موجب كشته و زخمي شدن شمار قابل توجهي از غيرنظاميان شده اما زمان كليد مشكلگشاي آلسعود نبود تا بتواند با اين حجم از خسارتهاي مالي و جاني مقاومت يمني را به زانو درآورد. جبهه مقاومت نه تنها به زانو در نيامد بلكه در مواردي مثل حملات موشكي ماههاي ژوئن و دسامبر دهها تن از نيروهاي ويژه سعودي و اماراتي كشته و زخمي شدند كه سرهنگ عبدالله السهبان، فرمانده نيروهاي ويژه سعودي و سلطان محمد علي الكتبي، افسر ارشد اماراتي، از جمله همين كشتهها بودند و علاوه بر اين، جبهه مقاومت با حملات خود به آن سوي مرز جنگ را به عمق خاك عربستان كشيد. عربستان كه به لحاظ نظامي و با وجود ميلياردها خريد نظامي بيشتر ارتش نمايشي در اختيار دارد توان اين مقدار خسارت را نداشت و به همين جهت متوسل به ارتش پاكستان شد كه جواب رد شنيد و در نتيجه، وضعيت نوساني از ادامه حملات سنگين و پذيرش مذاكرات سياسي پيدا كرد. اين سردرگمي سعوديها بين گزينههاي نظامي و سياسي باعث ناكام ماندن ميانجيگري سازمان ملل و دو بار آتشبس شده اما به نظر ميرسد كه تثبيت جبهه مقاومت و ناتواني سعوديها در رسيدن به اهداف خود چارهاي جز پذيرش گزينه سياسي و دور شدن از گزينه نظامي براي آنها باقي نگذاشته است. ميتوان گفت ميانجيگري كويت و ميزباني اين كشور براي مذاكرات صلح در ۱۸ آوريل و مبادله اسراي بين دو طرف از نشانههاي اين موضوع است. در واقع، راهي كه عربستان در مورد يمن طي يك سال گذشته دنبال كرده نميتوانست نتيجه نظامي داشته باشد چراكه آلسعود آن ميزان از توان نظامي در برابر مقاومت يمني ندارد و حالا حداكثر كاري كه ميتواند بكند خروج از باتلاق يمن به واسطه مذاكرات سياسي و با كمترين هزينه ممكن است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]