واضح آرشیو وب فارسی:هدانا: شبنم ریسانی یکی از سه بیمار کرمانشاهی که مبتلا به سندرم کارتاژنر، دکستروکاردی، آیزنمنگر، قلب بزرگ با سوراخی بین دو هلیز و هم چنین طحال چند تکه هستند در نامه ای خطاب به دکتر حسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درخواست کرده است، برای حل مشکل بیماری برادرش کسری که بسیار حاد شده است، تدبیری سریع تر بیندیشد. به گزارش ایسنا منطقه کرمانشاه، شبنم ریسانی در این نامه که آن را در اختیار خبرگزاری ایسنا قرار داده، نوشته است: « با سلام، ضمن عرض تبریک ایام نوروز و خسته نباشید. جناب آقای دکتر هاشمی 20 روز پیش در خبرگزاری ایسنا خبری با عنوان "این سه نفر تا یک ماه دیگر زنده اند" منتشر شد. سه فرزند کرمانشاهی که تمامی فرزندان خانواده ریسانی هستند مبتلا به سندرم کارتاژنر، دکستروکاردی، آیزنمنگر، قلب بزرگ با سوراخی بین دو هلیز و هم چنین طحال چند تکه یا بزرگ و مشکلات متعدد دیگر که همگی یادگار سالیان جنگ تحمیلی است، می باشند. بنده شبنم ریسانی یکی از این سه فرزند و دچار بیماری های صعب العلاج فوق هستم. پس از انتشار خبر، و همدردی هموطنان و همشهریان عزیزمان، جناب آقای رحمانی فضلی وزیر عالی رتبه کشور خطاب به جناب آقای مهندس رازانی استاندار محترم کرمانشاه نامه ای در پست اینستاگرام خود نوشته و قرار دادند، مبنی بر رسیدگی به معضلات درمانی و دارویی اینجانبان. در پی پیگیری دستور ایشان، عصر همان روز از ارگان ها و سازمان های مختلف، چند تن از آقایان و هم چنین نماینده آقای مهندس رازانی به عیادت ما در بیمارستان محمد کرمانشاهی آمدند. در حضور چندین دکتر متخصص، بیماریمان معرفی، تعیین و تثبیت گردید و قرار شد وضعیت نا بسامان دارویی و درمانی ما بررسی شود. پس از چند روز جلسه ای با ریاست محترم دانشگاه علوم پزشکی جناب آقای دکتر کریم با حضور چند تن از خبرنگاران با خانواده ما برگزار شد. با دیده سخت نفس کشدن مان را دیدند، سرفه امان مان را برید، آن را هم دیدند، قلب از سینه بیرون زده امان را هم دیدند و با چشم دل نیز پذیرفتند. آقای دکتر هاشمی، وزیر گرانقدر گریانم و با چشمی مملو از اشک؛ با دلی پر از خون، پر از آه و درد و غصه برایتان می نویسم؛ برادرم کسری در چند قدمی مرگ ایستاده است. بارها و به کرات شنیده ام که آقای دکتر هاشمی مونس و یاور بیماران ایرانی هستند. هر کجا مشکل دارویی و درمانی هست، دست به دامان ایشان شدند، آقای وزیر دست شان را گرفتند و همچون پدری دلسوز به فریاد و آه و دردشان رسیدند. من امروز با دلی شکسته از خلف وعده برخی از مسئولان، نامه نگاری های بیهوده، و روال های اداری عبث دست یاری و کمک به سوی تان دراز کردم. باشد که با توکل به خداوند متعال و دستورات و اوامر شما برادرم، کسری که از زندگی بیزار و آزرده شده است، باز هم به آغوش خانواده ام بازگردد و پارسا که منزوی شده و هر ساعتش با اشک و گریه برای وخامت حال کسری سپری می شود به درس و کنکورش بپردازد و همچون آرزوهایش که در ذهن می پروراند دکتر داروساز لایقی برای خدمت به کشورش شود. و من هم به عنوان فرزند بزرگ خانواده دیگر شرمسار و خجل برادرانم و پدر و مادرم نباشم که نتوانستم رنج این همه سال هایشان را مرحمی باشم. به این امید که من و کسری و پارسای عزیزم فردا و فرداها در کنار پدر و مادرمان بی دغدغه دارو و درمان نفس بکشیم و زندگی کنیم، بی آن که بترسیم از مرگ، از بغض ها و ضجه ها و گریه های بی صدای پدر و مادرمان. با تشکر. ارادتمند شما شبنم ریسانی»
چهارشنبه ، ۱۱فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هدانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]