واضح آرشیو وب فارسی:قم پرس: حال داخلی - سینما - اکران نوروزی: چراغ های سالن خاموش و فیلم آغاز می شود، فیلم در خصوص خانواده مذهبی و متعهد است که بنا بر کار خیر و انسان دوستانه ی که انجام داده اند از طرف یک شرکت توریستی (که در ادامه متوجه می شوییم این ترفند برای کشاند مرد خانواده به کشور برزیل برای انجام یک کار بوده) به خارج از کشور سفر می کند، مواجهی مرد و خانواده اش با جامعه خارجی دستمایه ی برای ایجاد فضای طنز در فیلم شده است؛ و در پایان نیز برای خالی نبودن عریضه با یک نتیجه ی کاملاً اخلاقی- شما بخوانید احمقانه - فیلم به پایان می رسد. گذشته همان سینما- همان دوره ی اکران: چراغ های سالن خاموش و فیلم آغاز می شود، فیلم در خصوص ربایش یک هواپیما توسط تعدادی عناصر خودفروخته است آن هم در خلال جنگ ایران و عراق است. هواپیمای ایرانی که در حال عزیمت به مشهد مقدس است را می ربایند و سپس به خاک عراق منتقل می کنند. هم چنین در اردوگاه زندانیان ایرانی، بعثی ها برای نشان دادن برخورد انسان دوستانه خود با اسرا مراسمی را با حضور خبرنگاران آماده کرده اند. مواجهی مسافران هواپیمای ربوده شده با اسیران ایرانی در مقابل رسانه های بین المللی آن هم در بستر طنز دستمایه فیلم است و درنهایت نیز همه اسیران حتی به قیمت از دست دادن جانشان نیز حاضر نمی شوند در کشور بیگانه و آن هم در مقابل بعثی ها سر خم کنند و تسلیم خواست های آنان شوند. بدون شک با آنچه در دو بخش حال و گذشته توصیف شد مقصود نویسنده از نام دو فیلمی که خلاصه ی آن بیان شد هویدا و آشکارشده است. دو فیلمی که در یک دوره زمانی و با استقبال شدید مخاطبان رو به گشته و همین دو ویژگی سبب شده است تا نگاهی هرچند کوتاه و گذار به تفاوت های فرهنگی و هنری این روزها و آن روزهای که چندان هم مسافت زمانی را شامل نمی شوند گردد. اردیبهشت سال 88 درحالی که دولت نهم روزهای پایانی خود را می گذراند، فیلم اخراجی های 2 با فروش حدود 8 میلیارد تومان خود، رکورد پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را ثبت کرد و درست در همان ایام محمدحسین صفارهرندی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی نامه ی خطاب به مسعود ده نمکی از ایشان برای رخ داد چنین استقبالی کم نظیری تقدیر و تشکر کرد. فیلمی که بدون شک می توان آن را نمونه کوچک و ساده از نتایج راهبردی رئیس دولت و همگامی و همراهی متولی دستگاه فرهنگ و هنر در حوزه سینما برشمرد. القصه آنکه، رکورد پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران به نام فیلمی ثبت شده بود که از غیرت ایرانی اسلامی در کشوری متخاصم و غریبه سخن به میان آورده بود، فارغ از کمیت و کیفیت- در سالن سینما فیلمی لبخند به لبت می نشاند که لحظه به لحظه آن افتخاری بود به ایرانی بودنت به ازخودگذشتگی های هم وطنانت و سختی های که برای آزادی و سرافرازی کشورت رفته است؛ و چه حسن ختامی بود بر پایان بندی آن فیلم با سرود زیبای «ای ایران ای مرز پرگوهر». سال ها و روزها از آن دوران گذشت و حال در سال و فصلی نو اکران فیلم های نوروزی پا به سالن های سینما گذاشته اند و باز یک فیلم همانند آنچه مثال زده شد قدم در باشگاه میلیاردی ها نهاده و با استقبال مخاطبان روبه رو شده اما این کجا و آن کجا. فیلمی که به جرئت می توان آن را مصداق بارزی از نگاه فرهنگی و هنری دولت بر ملت و سرزمینمان برشمرد. فیلمی که از همان دقایق ابتدای، اسلامی بودنت را مورد تمسخر قرار می دهد و اندکی بعد در کشوری بیگانه ایرانی بودنت را به سخره می گیرد و نکته جالب آنجاست که متصدیان محترم و معزز فیلم میلیاردی، از شدت ذوق و خوشحالی بارها اعلام کرده اند که هیچ بعید نیست رکورد 8 میلیاردی را بزنیم ما نیز امیدواریم اما میدانیم که ایراد و اشکال نه از ما و نه از مردم و نه از هنرمندانمان، بلکه از متولیان دستگاه های فرهنگی و هنری کشورمان است؛ زیرا آنچه در تفکر خودشان می گذرد را به هنرمندان سرم وارانه تزریق کرده اند همان طور که متولیان فرهنگ و هنر در دولت نهم غیرت، تعصب و عرق به ایرانی و اسلامی بودن را به طرز هنرمندانه ی، به هنرمندان آموختند تا به زیبایی خلق کنند آثاری که هرکدام در تاریخ این سرزمین ماندگار شدند.
چهارشنبه ، ۱۱فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قم پرس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]