واضح آرشیو وب فارسی:پارس فوتبال: در حالی که نزدیک به دو ماه به شروع یورو مانده، شور و شوق زیادی در فرانسه برای فرا رسیدن این تورنمنت دیده نمی شود. فرانسوی ها در حال حاضر برایشان سخت است غیر از تروریسم به چیزِ دیگری فکر کنند. با این حال این پنج آروزی من برایِ یورو ۲۰۱۶ است.به گزارش خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام؛ داستانِ سیندرلایی باشگاه هایِ کوچک دیگر به ندرت قهرمانِ جامی می شوند. باشگاه هایِ بزرگ آنقدر با دیگران فاصله گرفته اند که حالا لستر، بیست و چهارمین باشگاهِ متمولِ فوتبالِ دنیا را به عنوانِ سیندرلایِ فوتبال می بینیم. درسته که یورو سابقه یِ قهرمان هایِ کوچک مثلِ چک اسلواکی و دانمارک و یونان را داشته است، اما با ۲۴ تیمه شدنِ تورنمنت، راهِ قهرمانی طولانی تر و سخت تر شده است. خبر خوب اینجاست که یورویِ امسال پر است از سیندرلا. ایسلند با ۳۲۳ هزار نفر جمعیت کوچکترین کشورِ اروپایی است که تا حالا به یورو رسیده. آلبانی با ۲،۸ میلیون نفر جمعیت هم اولین حضورش را در یورو تجربه می کند. ایرلندِ شمالی (۱،۸ میلیون نفر جمعیت) برایِ اولین بار از سالِ ۱۹۸۶ به یورو رسیده و ولز (۳ میلیون نفر جمعیت) برایِ اولین بار از سال ۱۹۵۸ بدین سو. بین این تیم ها بالاخره یکی یا دوتایشان می توانند تیم بزرگی را زمین بزنند. هوداران از فرانسه لذت ببرند هنوز عکسش را دارم. سومِ جولایِ ۱۹۹۸. من و سه ژورنالیستِ دیگر که برایِ پوششِ جامِ جهانی به فرانسه رفته بودیم در رستورانِ "کولوم دور" در سن پل دو ونس نشسته ایم و نهار می خوریم. پشتِ سرمان نقاشی هایی از پیکاسو، ماتیس و شاگال است که گویا به جایِ پرداختِ صورت حسابشان برایِ رستوران کشیده اند. ما جوری زندگی می کردیم که آلمانی ها بهش می گویند: «شاهانه زندگی کردن در فرانسه». من هر روز صبح بعد از تماشایِ بازیِ دیشب دیر از خواب بلند می شدم و یا در لیون بودم و روزنامه یِ اکیپ به دست کروئسان با قهوه می خوردم و یا در مارسی مشغولِ سر کشیدنِ سوپِ ماهی بودم. شاید کلیشه به نظر بیاید، اما وقتی بعد از فینالِ زیدان به لندن و دفترِ کارم برگشتم، دیدم تحملش برایم غیرِ ممکن است. یک ماه بعد از کارم استعفا دادم. سالِ ۲۰۰۱ یک آپارتمان در پاریس خریدم و هنوز همانجا هستم. این یادداشت را از همین آپارتمان می نویسم، جایی که فرزندانم به دنیا آمدند و به مدرسه رفتند. شاید یورویِ امسال هم سرنوشتِ زندگی هودارانِ جوانی که به فرانسه می آیند را تغییر دهد. امیدوارم این هوداران با وجودِ این همه مسائلِ امنیتی بتوانند از فرانسه لذت ببرند. فرانسوی ها دوباره تیمشان را در آغوش بگیرند رابطه یِ هودارانِ فرانسوی با تیم ملی شان در جامِ جهانیِ ۲۰۱۰ در آفریقایِ جنوبی به سردترین نقطه اش رسید. نیکولا آنلکا به دلیل توهین به ریمون دومنک از اردویِ تیم اخراج شد و بازیکنان تصمیم گرفتن برایِ حمایت از او تویِ اتوبوسِ تیم بنشیند و تمرین نکنند. ملت فرانسه که رویِ کاناپه هایشان شاهد این وقایع بودند به شدت به بازیکنانشان حمله کردند و ازشان به عنوانِ مولتی میلیونرهایِ لوسِ به غیرت نام بردند. ترکیبِ «اتوبوسِ شرم» واردِ ادبیاتِ فرانسه شد. بخشی از این دلیل نژادپرستانه بود. خیلی از فرانسوی ها ارتباطِ گرمی با تیمِ ملی ای سفید پوست کم داشت برقرار نکرده بودند، و بعضی هنوز هم نکرده اند. به هر حال کار به جایی کشید که سالِ ۲۰۱۲ در یک نظرسنجی تنها ۳ درصد از فرانسوی ها معتقد بودند که تیمِ ملی شان ارزش هایِ کشورشان را تبلیغ می کند. حتی دیدیه دشان هم یک بار گفت این نسل از بازیکنانِ فرانسه نمی توانند خوب و بد را از هم تمیز بدهند. فرانسوی ها در آستانه یِ یورو ۲۰۱۶ یک بار دیگر با رسواییِ کریم بنزما و داستانِ اخاذی اش از متیو والبوئنا از تیمِ ملی و بازیکنانشان زده شدند. بزرگترین ستاره یِ فرانسه احتمالا به همین دلیل یورو را از دست خواهد داد. به قولِ دنیل ریولو، نویسنده یِ فرانسوی: «مردم سرگردانند. مردم عاشقِ فوتبال هستند اما عشقی به بازیکنانشان ندارند.» حالا وظیفه یِ این نسل از فوتبال فرانسه، شاملِ پل پوگبا، است که شرایط را تغییر دهد. انگلیس جذاب بازی کند برایِ دهه ها است که سنتِ فوتبالِ ملیِ انگلیس تغییر نکرده است. انگلیس با هیاهویِ زیاد به عنوانِ مدعی پا به تورنمنت ها می گذارد و بعد مثلِ ارتشی شکست خورده در حالی که حوصله یِ همه را سر برده به خانه بازمی گردد. سنت هایِ دیگر هم البته پاس هایِ عرضیِ مدام (چون انگلیسی ها بلد نیستند پاسِ قطری بدهند)، دفاعِ یازده نفره تویِ باکسِ خودشان و دنبالِ یک قربانی برایِ شکستنِ تمامِ کاسه و کوزه ها سرش (دیوید بکامِ ۹۸ را به یاد دارید؟) هستند. از جامِ جهانیِ ۲۰۱۰ بدین سو انتظارات اینقدر از انگلیس کم شده که هیچ هوادارِ بالایِ هشت سالی حتی فکرِ قهرمانی را هم نمی کند. خطِ دفاعی و خطِ میانیِ انگلیسی مثلِ همیشه پر از مشکل است. اما نکته یِ متفاوت با سال هایِ گذشته این است که به نظر می رسد این انگلیس حداقل قادر است تماشاگرانش را سرگرم کند. هری کین، دنیل استوریج، دلی علی، جیمی واردی، رحیم استرلینگ و البته وین رونی که با تمامِ حرف هایی که درباره اش می زنند درخشان ترین استعدادِ انگلیس در ۴۰ سالِ اخیر بوده است، همه قادرند فوتبالی هجومی و جذاب برایِ تیمِ روی هاجسون به نمایش بگذارند. درست ۵۰ سال از آخرین افتخارِ انگلیس در فوتبالِ ملی می گذرد. انتظارِ خیلی زیادی است که ازشان بخواهیم حداقل به نیمه نهاییِ یورو برسند؟ جواب: احتمالا بله! بلژیک قهرمان شود این کشورِ ۱۱ میلیون نفری نزدیک ترین گزینه منطقی برای سیندرلای امسال است. بلژیک در چند سال اخیر پیشرفت خیلی زیادی داشته. شیاطین سرخ که در بازه زمانی ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ دوران خشکسالیِ شدیدی را پشت سرگذاشته اند، دورانی که بعضی از بازی هایشان را حتی تلویزیونِ بلژیک پخش نمی کرد و حتی گاهی یک تماشاگر هم به استادیوم نمی رفت (بازی مقابلِ فنلاند)، موفق شده اند برعکسِ فرانسوی ها دلِ ملت شان را به دست بیاورند. بلژیک اگر شانسی برایِ قهرمانی داشته باشد، همین امسال است. مارک ویلموتس سنتِ فوتبالِ ضدحمله ایِ بلژیک را شکسته و جرات و ماجراجویی را به تیمش اضافه کرده است. کشوری که از منظرِ زبانی دچار دو دستگی است و معمولا وطن پرستی معنیِ چندانی در آن ندارد، این تابستان متحد می شود و حتی از حمایتِ هلندی ها هم برخوردار خواهد شد. دهه یِ ۸۰ که من در هلند بودم، هلند معمولا تورنمنت هایِ بزرگ را از دست می داد و ما همیشه هوادارِ بلژیک بودیم. همین حالا ۸۰ هزار هلندی رویِ فیسبوک در کارگاهی ثبتِ نام کردند به نام: «چطور هوادارِ بلژیک باشیم؟» بلژیک لطفا ناامیدمان نکن. نویسنده: سایمون کوپر
یکشنبه ، ۸فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پارس فوتبال]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]