تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من براى (احياى) مكارم و نيكى‏هاى اخلاقى مبعوث شدم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820627888




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مروری بر حوادث ایران در سال 1389(4)، شهلا جاهد، اعدام یک عاشق نه قاتل


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: حوادث > داخلی  - شهلا جاهد 13 ساله بود که عاشق ناصر محمد خانی فوتبالیست شد. هر چند زن بود، اما براستی عاشق بود و معشوقه اش ناصر محمد خانی هنگام اعدام سرش را بلند نکرد و شهلا نیز به وی نگاه نکرد. از روز عاشق شدنش تا دقایقی قبل از مرگ فکر می کرد ناصر او را نجات می دهد، فکر می کرد مانند داستانها و رمانها در پای چوبه دار، او را به زندگی باز می گردانند؛ اما تمامش خیالات بود. خیالاتی که هرگز وی را تا لحظه مرگ رها نکرد. شاید او هنوز هم فکر می کند ناصر به برزخ رفته و وی را بدنیا باز می گرداند! 17 خرداد 1381 بود که لاله سحرخیزان همسر اصلی ناصر در خانه ای نزدیک میدان کتابی پیدا شد. ناصر در اردوی آمادگی فوتبال در آلمان بود که خبر دار شده و به سرعت به کشور بازگشت. قاضی کوه کمره ای مسوول پرونده اعلام کرد 27 ضربه چاقو بر بدن لاله وارد آمده و کشته شده است. حدس زده شد پای یک زن و یک مرد در میان باشد! ضرباتی که تعداد آنها بیشتر بوده است به دو پای وی وضربات کمتر و عمیقی هم به سینه او وارد شده بود. ته سیگارهایی هم پیدا شد که اثر رژ لب روی آنها دیده می‌شد . ماه بعد خدیجه یا شهلا جاهد (شغل پرستار) همسر صیغه ای ناصر بازداشت شد.تا آخر سال 1381 وی قتل را انکار کرد و در سال جدید و با عوض شدن قاضی پرونده(کوه کمره ای جای خود را به جعفرزاده داد) حادثه ای عجیب رخ داد. به دستور قاضی، شهلا با شوهرش ملاقات کرد. شهلا در دادگاه گفت: " ناصر به من گفت یک ماه دیگر سالگرد لاله است. اگر تو قتل را گردن نگیری آنها من را بازداشت می‌کنند. او از من خواست به قتل اعتراف کنم تا آبروی او حفظ شود.ناصر به من گفت برای گرفتن رضایت از اولیای دم یعنی دو پسرش و پدر و مادر لاله تمام سعی خود را خواهد کرد. من نمی‌توانستم مردی را که اینقدر عاشق او بودم را این طور خوار ببینم. من فقط به خاطر اینکه ناصر بیشتر از این اذیت نشود به این قتل اعتراف کردم. شهلا در مهر 1382 اعتراف کرد چرا که ناصر نیز بعنوان متهم در زندان به سر می برد و به همین خاطر داستان ملاقات آندو در زندان و گردن گرفتن قتل توسط شهلا انجام شد. نخستین جلسه محاکمه شهلا، صبح 17 خرداد سال 83 برگزار شد اما در این مدت با توجه به انکار جنایت از سوی این زن و تلاش وکیل مدافع او، حکم قصاصش بارها و بارها نقض و البته دوباره تایید شد و بیش از 31 قاضی، پرونده او را مطالعه و رسیدگی کردند.  از مجموع این قضات تنها 7 نفر ، شهلا را بی‌گناه شناخته و بقیه رای به گناهکار بودن او دادند. تا اینکه سرانجام این پرونده 3500 صفحه‌ای در اختیار قاضی حسین‌پور، رئیس شعبه 1147 مجتمع قضایی بعثت قرار گرفت و او بعد از جلساتی که زمستان سال 87 برگزار کرد، حکم قصاص را کاملا موجه دانست و این حکم بالاخره در دیوان‌عالی کشور مورد تایید قرار گرفت. بعد از تایید نهایی حکم قصاص شهلا بود که تلاش‌ها برای نجات او این بار از طریق برگزاری جلسات صلح و سازش شروع شد. پرونده این زن آن‌قدر جنجالی شده بود که حتی بازیگران و ورزشکاران مشهور کشور را بر آن داشت تا وارد گود شوند و شانس خود را برای نجات شهلا و گرفتن رضایت از خانواده لاله امتحان کنند. این در حالی بود که متهم اصلی پرونده همچنان بر بی‌گناهی خود اصرار داشت و می‌گفت که قاتل لاله فرد دیگری است. گرچه با طولانی شدن رسیدگی به پرونده و مرگ پدر لاله سحرخیزان در بستر بیماری، خیلی‌ها تصور می‌کردند که خانواده لاله با توجه به مرگ پدر خانواده، از قصاص شهلا گذشت خواهند کرد اما اصرار آنها باعث شد که پرونده برای استیذان( اخذ موافقت رئیس قوه قضائیه با اجرای حکم) به دفتر آیت‌الله لاریجانی ارسال و همه چشم‌ها برای تعیین تکلیف نهایی این پرونده به رئیس قوه‌قضائیه دوخته شود.  مدتی از ارسال پرونده گذشته بود که شهلا در 23 شهریور 1389 نامه‌ای به رئیس قوه نوشت و در آن از بلاتکلیفی خود در زندان سخن به میان آورد. او در نامه از آیت‌الله لاریجانی خواسته بود که اگر گناهکار است زودتر به دار مجازات آویخته شود و اگر بی‌گناه است، آزاد شود.  با این نامه بود که پرونده شهلا بار دیگر به جریان افتاد و با موافقت رئیس قوه قضائیه با اجرای حکم، این پرونده در اختیار شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. با رسیدن پرونده به ایستگاه آخر، مسؤولان شعبه اجرای احکام، زمان اجرای حکم را تعیین کردند و سرانجام شهلا جاهد در روز 10 آذر 1389 اعدام شد. صدای شهلا ساعاتی قبل از اعدام/فایل صوتی ساعاتی قبل از اعدام، شهلا از همه خواست حلالش کنند. صدایش نمی لرزید و استوار می گفت. دفترچه خاطرات ندارد. یعنی تمام ناتمام داستان خود را با خود برد. http://khabaronline.ir/system/files/shahla_before_die_khabaronline.wma   شهلا جاهد هنگام اعدام التماس کرد صبح چهارشنبه به وقت محلی شهلا جاهد در محوطه زندان اوین علی رغم تلاش فراوان هیئت صلح و سازش اعدام شد. گفتنی است هنگام اعدام شهلا گریه کرده و بعد از اینکه خانواده مقتول راضی نشد، قبل از اعدام به دعا و نیایش پرداخت.   شهلا هنگام اعدام به ناصرمحمدخانی نگاه هم نکرد/گزارش اختصاصی خبرآنلاین از محل اجرای حکم شهلا که باورش نمی شد قرار است اعدام شود ناگهان شروع به جیغ و داد کرده و التماس کرد که مرا نکشید.  هیئت صلح و سازش 45 دقیقه با خانواده مقتول صحبت کرد اما فایده ای نداشت و مادر لاله رضایت نداد. رحیمی که از طرف قوه قضاییه آمده بود تا شاهد اجرای حکم باشد به شهلا گفت در آخرین لحظه آیا حرفی برای گفتن داری؟  وی جواب داد اگر حرفی داشتم در این 9 سال می زدم. شهلا درآخرین لحظاتی که طناب دار به گردنش آویخته می شد،  نه با ناصرمحمدخانی صحبت کرد و نه حتی به وی نگاه کرد.ناصر سرش پایین بود و چیزی نمی گفت.  هنگام نماز شهلا جیغ زد و التماس کرد که مرا نکشید . تازه آن وقت باورش شد که می خواهند وی را بکشند. در نهایت برادر لاله سحرخیزان صندلی را از زیر پای شهلا کشید و شهلا جان داد.   خرمشاهی وکیل شهلا :موکلم راز سر به مهری را با خود برد/اختصاصی خبرآنلاین خرمشاهی وکیل شهلا گفت موکلش راز سر به مهری را با خود برد. وکیل شهلا از تلاشهای آقای رحیمی رییس روابط عمومی قوه قضاییه تشکر فراوان کرد و گفت ایشان تلاش فراوانی را برای جلب رضایت خانواده مقتول انجام داد اما در نهایت خانواده مقتول اصرار به اجرای حکم کرد.  به گفته وی بیش از 45 دقیقه آقای رحیمی با شهلا صحبت کرد و گفت که خودت(شهلا) به من زنگ زدی و گفتی بیا و حالا هر چه می خواهی بگو که در نهایت شهلا گفت حرفی برای گفتن ندارم و بدین ترتیب راز سر به مهری را با خود برد. آقای رحیمی با خانواده مقتول نیز صحبت کرد و مادر لاله گفت بچه های لاله اصرار به اجرای حکم دارند و وقتی شهلا فهمید واقعا قرار است اعدامش کنند دست به گریه و زاری زده و التماس کرد اما بچه های لاله اصرار به اجرای حکم کردند. ناصر محمد خانی نیز به گفته خرمشاهی کاملا بی تفاوت بوده و فقط نگاه می کرد. مادر لاله نیز گفت این حق بچه های لاله است که خداوند برای آنها در نظر گرفته و صاحب حق هستند که با قاتل مادرشان رفتار نمایند. ناصر محمد خانی چند ساعت بعد از اعدام، از ایران رفت. /56            




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 642]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن