واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امروز احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهوری مورد اعتماد كه ادامه دهنده انقلاب بنیانگذار آن است، شناخته میشود و كسانی مثل موسوی و خاتمی یا دیگرانی كه به رهبر فقید انقلاب نزدیك بودند نیز چنین نیستند. يک روزنامه فرامنطقهای در مقالهای با عنوان "احمدینژاد و طلوع قدرت ایران"، به بیان تفاوتهای میان احمدینژاد و موسوی پرداخت و تأکید کرد: انتخابات پیش رو تا حدودی با انتخابات قبل از آن تفاوت هایی دارد و قابل توجهتر است. هر دو كاندیدای اصلی یعنی احمدینژاد و موسوی، غیر روحانی هستند. نکته قابل توجه دیگر، شخصیت احمدینژاد است كه از یك طبقه متوسط و كسی است كه به عنوان "مردی از جنس مردم" شناخته میشود و اقبال توده مردم را دارد که این در پایان دهه سوم انقلاب قابل توجه است. از سوی دیگر، احمدینژاد به آنچه كه میگوید عمیقاً معتقد است. مخالفان احمدینژاد درصدد هستند كه طبقه مرفه را خشنود كنند و دوباره اطمینان غربیها را بهدست آوردند و همزمان از طرد شدگان اصلی نیز حمایت كنند اما در مقابل احمدینژاد باكی از اینکه مرفهان را از خود ناراضی کند، ندارد. همچنین از افشا و مفتضحكردن غربیها نیز ترسی ندارد. احمدینژاد آنچه را كه رقبایش در محافل خصوصی و تنها در جمعهای خودمانی میگویند، مانند اینکه "اسرائیل باید از نقشه جهان حذف شود" و "نابودی شیطان بزرگ" را در مقابل همگان با صدای بلند و شفاف فریاد میزند. احمدینژاد دقیقاً بر خلاف خاتمی كه دعوت به اجلاس "داووس" و تمجید "گروه بیلدربرگ" برایش بسیار اهمیت داشت، چنین مواردی برای وی اهمیت و ارزشی ندارد. احمدینژاد این لیاقت را دارد كه آن را به عنوان رئیسجمهوری بدانیم كه نخواسته است به "تقیه" و مصلحتاندیشیهای سیاسی دست بزند. دو نمونه: در اولین اظهار نظر در مورد هولوكاست، میر حسین موسوی گفت: «هنگامی كه یك قتل عام رخ میدهد، چرا باید آن را انكار كرد؟» این دقیقاً همان پیغام و كدی است كه موسوی به غرب القاء میكند كه وی مثل احمدینژاد نیست. در عوض احمدینژاد میگوید: «من قانع نشده ام كه هولوكاست واقعاً اتفاق افتاده است و بر سر این موضع خود پافشاری میكند كه این "افسانه" توجیهی است برای بیرون راندن فلسطینیان از سرزمینشان.» مثال دیگر در مورد برنامه هستهای ایران است: موسوی با سخن سربسته و فرمول مبهمی میگوید: جنبههای علمی باید از جنبههای نظامی جدا شود. وی با این حرف، نظر خود را در مورد برنامه هستهای درپردهای از ابهام نگه میدارد. ولی احمدینژاد بسیار قاطع و شفاف بر سر موضع هستهای ایران پافشاری كرده، اعلام میكند كه برنامه هستهای را با قدرت تمام ادامه خواهد داد و به هیچكس اجازه نمیدهد كه در مورد برنامه هستهای ایران دخالت كند. احمدینژاد با ثبت ركوردی بزرگ به صحنه رقابتهای ریاستجمهوری وارد شده است. وی در طول چهار سال در تمامی مسائل بدون اینكه فشارهای بینالمللی در تصمیم وی خللی وارد كند، با تمام نیرو در مقابل همه فشارهای غرب ایستادگی كرده است. احمدینژاد توانست با مطرح كردن "افول امریکا"، آن را وادار كند كه از خاورمیانه عقب نشینی نماید. احمدینژاد با ایجاد روحیه مقاومت در همهجا از افغانستان تا شمال آفریقا و لبنان توانست "طلوع قدرت" ایران را به همگان نشان داده و آن را به سراسر جهان توسعه دهد. انتخاب شعار "ما میتوانیم" احمدینژاد با كمی تغییر به "بله، ما میتوانیم" از طرف اوباما، رئیسجمهور امریکا تبدیل شد و اوباما برای پیروزی از شعار احمدینژاد بهره برد. احمدینژاد دولت بوش را وادار كرد كه طرح پیششرط درگفتوگوها با ایران را تغییر دهد. با این عمل، گفتوگوهای 1+5 نیز برای متوقف كردن برنامه هستهای ایران به نتیجه نرسید. موسوی و دیگران امیدوارند كه بتوانند موانع اقتصادی جاری ایران را بهعنوان اهرمی علیه احمدینژاد بهكار برند ولی این تكنیك با شكست مواجه شده زیرا ایران بیشترین بهره و سود را با آمدن احمدینژاد از آن خود كرده و اکثریت جامعه ایرانی مطمئن نیستند كسی بهتر از وی بتواند عمل كند. شكی وجود ندارد كه احمدینژاد همچنان در میان توده مردم پرطرفدار باقی خواهد ماند. امروز احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهوری مورد اعتماد كه ادامه دهنده انقلاب بنیانگذار آن است، شناخته میشود و كسانی مثل موسوی و خاتمی یا دیگرانی كه به رهبر فقید انقلاب نزدیك بودند نیز چنین نیستند. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 173]