تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835122398
گزيده سرمقاله برخي از روزنامه هاي صبح امروز كشور
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان سير و عنبر به قلم محمد ايماني آورده است: هر قدر كه فرارسيدن موسم انتخابات براي مردم ما نشاط آور است، رفتار برخي سياست بازان در اين عرصه كه يكجا عقل و اخلاق و منطق و انصاف را زيرپا مي نهند، باعث ملال و دلزدگي مي شود. اين طايفه به اقتضاي پريشان حالي، روزگار را تيره و تار مي نمايانند و غوغا مي سازند و طبالي مي كنند و اين همه غوغا صرفا براي آن است كه متاع مانده و باد كرده بر دستشان را مشترياني بيابند. بازارگرمي شان هم حال ناظران را بد مي كند، كه اين چه مشك است كه عطار بايد در اوصافش فرياد كشد و طبل غازي- به قول سعدي- بنوازد؟! هرچه در بساط طرف مقابل اميد و طمأنينه و آرامش و خويشتن داري موج مي زند، پهن كنندگان اين يكي بساط، سوهان بر جان و روح ناظران مي كشند. 8 قرن پيش گويا شيخ مصلح الدين سعدي حكيم و سخنور بزرگ ايراني فضاي سياسي و انتخاباتي امروز را مي ديد كه در باب هشتم گلستان (آداب صحبت) نوشت «خردمندي را كه در زمره اجلاف (افراد سبك سر) سخن ببندد، شگفت مدار كه آواز بربط با غلبه دهل برنيايد و بوي عنبر از گند سير فرو ماند. نمي داند كه آهنگ حجازي، فرو ماند زبانگ طبل غازي». درباره مختصات انتخابات رياست جمهوري پيش رو و ياركشي و رقابت در آن چند نكته به اجمال قابل توجه است: 1-دولت آينده از خلأ پديد نمي آيد و دفعتا -از هيچ- «خلق» نمي شود بلكه برآمده از تجربه و خورد و بازخوردهايي است كه در عرصه سياست معاصر كشور به ويژه طي دو دهه اخير صورت بسته است. پايان جنگ در كشور انقلابي ما- كه با داغ بزرگ ارتحال حضرت امام خميني- مقارن شد، به اعتبار آغاز دوران سازندگي، فصلي جديد در رويكردها و حوادث اثرگذار بود. اين 20سال در بطن و متن خود آبستن اتفاقات بزرگ بين المللي و داخلي بود. سال هاي آغازين اين دوران كه خود به 3 دوره تقسيم مي شود، در محيط جهاني با فروپاشي بلوك شرق مصادف مي شود و در يك فرآيند 8-7 ساله به سيطره تدريجي آمريكا و غرب بر جهان مي انجامد. به نحوي كه مقارن با آغاز 8ساله دوم (همزمان با روي كار آمدن دولت توسعه سياسي يا اصلاحات در ايران)، پروژه «قرن جديد آمريكايي» در سال 1997 ميلادي از سوي موسسه نومحافظه كار و متنفذ امريكن اينترپرايز تدوين شد. در ادامه روند جهانگيري آمريكا و غرب، دولت ميليتاريست بوش روي كار مي آيد و يورش آشكار را براي فتح قلب خاورميانه آغاز مي كند. آن گونه كه برخي مدعيان اصلاح طلبي بعدها گفتند، فروپاشي بلوك شرق نقش موثري در فروكش كردن شعارهاي عدالت گرايانه و دولت محور اين طيف داشت همچنان كه غلبه ايدئولوژي كاپيتاليستي «ليبرال- دموكراسي» به عنوان «ايدئولوژي پايان تاريخ» تاثيري تمام كننده در خلع سلاح جريان تجديدنظر طلب ايراني برجاي گذاشت. به عبارت ديگر طي 16ساله پس از پايان دفاع مقدس ، هرچه شيطان بزرگ و قدرت هاي هم پيمان در تهاجم فرهنگي، سياسي، اقتصادي و نظامي به اعتبار فروپاشي رقيب خود(بلوك شرق) گستاخ تر و مهاجم تر مي شدند، در اين سو روحيه انفعال و حيرت و كرنش و تسليم مقابل «غرب»- غرب به مفهوم تام و فراگير آن- در ميان طيفي از جريان هاي سياسي موثر در صحنه سياسي ايران غلبه بيشتري مي يافت چندان كه در دولت و دوران 8ساله سازندگي و توسعه اقتصادي، گروهي از اين طيف سپر انداختند و در 8ساله بعدي، جريان دوم از همين طيف كه تا پيش از آن منتقدان جدي جريان حاكم بر دولت سازندگي بودند، به تسليم درآمدند. حالا تهديدهايي نظير دنيازدگي و زراندوزي و قدرت طلبي، و انقلاب دروني و استحاله و انحلال روحي حاصل از اين فرسودگي هاي اعتقادي را اضافه كنيد به آن فضاي نابرابر «هجمه» و «انفعال». دشمن به مفهوم واقعي طمع كرد و «عافيت» و «رخوت» پيشاهنگ حمله او شد در جبهه خودي. شبيخون فرهنگي به ويژه آنجا كه نخبگان صاحب منصب و صاحب نفوذ را هدف گرفته بود، گشودن جبهه اي تازه براي حمله گازانبري بود. رنگ باختن و كم فروغ شدن ارزش ها و اصول انقلاب به عنوان اركان پيشرفت و پايداري و مقاومت، ايران انقلابي را در معرض آسيب و لطمه قرار داده بود. خدمتگزاري و عدالت خواهي در ميان طيفي از دولتمردان رنگ مي باخت و به موازات آن بر زرق و برق و هيجان مسابقه اشرافيگري و طعمه انگاري قدرت و منصب افزوده مي شد. در كنار اين بدمستي قدرت، دشمن هم در حال يارگيري بود. مجموعه حوادث، صحنه را چنان براي دشمن آراست كه باور كرد ريشه هاي مردمي و اعتقادي جمهوري اسلامي پوسيده و به تكاني مي توان آن را سرنگون ساخت. آشوب غريبي كه تيرماه سال 78 به بهانه حادثه كوي دانشگاه در تهران كليد خورد و به برخي شهرها- از جمله تبريز و...- سرايت داده شد، بازسازي عمليات 46سال پيش «آژاكس» از سوي سرويس اطلاعاتي آمريكا و برخي دولت هاي همسو بود. اكنون كجروي ها و خوش خيالي ها، كدگذاري هاي دشمن و جريان آفريني ها و خط كشي هاي انحرافي در كنار خطاهاي نابخشودني، پروژه براندازي خاموش را كه دشمن يك دهه روي آن كار كرده بود را به نقطه انفجار رسانده بود. سيا، اينتليجنس سرويس و موساد حق داشتند جشني بزرگتر از فروپاشي شوروي را تدارك كنند. گويا كشوري انقلابي و الهام بخش كه با جنگ جهاني 8ساله و انواع كودتاها و آشوب ها و تحريم ها و محاصره ها از پا درنيامده بود، از درون در حال فروپاشي بود. آن ماجرا البته به لطف الهي و پايمردي نيروهاي انقلاب، خلاف طراحي بانيانش رقم خورد و سرآغاز ناكامي ها و شكست دشمنان خارجي و داخلي شد اما روند انفعال در برابر دشمن تا پايان 8ساله دوم، سرلوحه عملكرد طيفي متنفذ از دولتمردان قرار گرفته بود كه نمونه اش را بعدها در چالش هسته اي مي شد جست وجو كرد. روي كار آمدن اصولگرايان از سال 1381به بعد كه اوج آن پيروزي در انتخابات رياست جمهوري سال 84 بود، روند تحولات را به كلي دگرگون كرد. هرچند كه تا رسيدن به آرمان ها و اهداف بزرگ هنوز راه بسيار است اما بايد گفت حاكميت اصولگرايي در مجلس و دولت، اساسا كشور را از پرتگاه وضعيت قهقرايي، اورژانسي و فوق العاده بازگرداند و دوباره در مسير شتابان پيشرفت، عزت، اقتدار و عدالت قرار داد. دولت آينده از اين جهت قرار است گامي رو به جلو و به سوي افق روشن آينده باشد نه عقبگرد به گذشته مخدوش و مغشوشي كه مديريت حسينقلي خاني رقم زد و به شيوه شاه سلطان حسيني منافع ملي را از جميع جهات در معرض تاراج انواع مهاجمان قرار داد. 2- براي طايفه حزب بادي و نفاق آلود كه به «اصول» پشت پا زدند و نفس «اصلاحات» حقيقي در كشور را به شماره انداختند، چه فرقي مي كند كه به دروغ از خاتمي بياويزند، يا موسوي و كروبي. مگر خاتمي را در تبليغات انتخاباتي «سيدفاطمي» نگفته و بعدها قديس اصلاحات از او نساخته بودند. آيا اين مواضع مانع شد كه به همو شاه سلطان حسين و اردك لنگ نگويند؟ و آيا پس از آن كه با چنين اهانت هاي پنهان و آشكاري از او هتك حرمت كردند، ديگر سراغش نرفتند كه اي نجات و منجي اصلاحات به ميدان بازگرد؟ مگر به جفا و دروغ آقاي هاشمي را عاليجناب سرخپوش قتل هاي زنجيره اي لقب ندادند و سپس در انتخابات سال 84 جامه «قديس اصلاحات» بر تن همو نكردند؟ حال چه استبعادي دارد «خاتمي نيوز»شان يك روز بنويسد «موسوي با آمدن خود باعث مرگ اصلاحات مي شود» و دو هفته بعد تبديل شود به موسوي نيوز و گريم و روتوش كردن چهره و تصوير وي براي معرفي او به عنوان «ضرورت امروز اصلاحات»؟! و مگر خطا نوشته بود يكي از همين عناصر ضدانقلاب فراري (ميرابراهيمي) در سايت ضدانقلابي روزآن لاين كه «پشت درهاي بسته، هاشمي را پس از آن همه اتهام پذيرفتند، اين بار هم موسوي را مي پذيرند.» غير از اين شد؟ آنها ليبرالي ترين- اباحي ترين- نسخه ليبراليسم را در تجربه اي عملي تدوين كرده اند، پس چرا رنج تقيد به اصول ملي و انساني و اسلامي را به جان بخرند يا به نام اصلاح طلبي، درتب و تاب ويراني و تباهي و فساد نباشند؟ 3- مرزهاي اصولگرايي و اصلاح طلبي راستين اما جداست. ضعف ها و كمبودها را نبايد و نمي توان انكار كرد اما كدام دولت، اصولگراتر و اصلاح طلب تر و تحول گراتر از دولت فعلي؟! دولت و رئيس جمهور البته بي نياز از نقد نيستند هيچ، كه حقشان بر گردن صاحب نظران و متفكران ادا نشده باقي مي ماند اگر از ضعف ها و غفلت ها و خطاهاي خود بي خبر بمانند. اما هيچ انسان يا جريان خردمند مآل انديشي مجاز نمي شمرد كه از 90درصد خير و قوت به خاطر مثلا 10درصد خطا و ضعف عبور كند و به معامله دو سر ضرر و باخت طمع ببندد. مسئوليت بزرگي است بر عهده تمام اصولگرايان و اصلاح طلبان حقيقي كه چگونگي ارتقاي استانداردهاي مديريتي و خدمتگزاري و نيز فعال كردن ظرفيت هاي استفاده نشده دولت را به دولتمردان به ويژه رئيس جمهور محترم گوشزد كنند- چرا كه هنوز از تمام ظرفيت ها استفاده نشده- اما به يقين اين طيف ها گوهر را با خزف اشتباه نخواهند گرفت. بايد با آن جنبش اجتماعي كه در سال 84 به اوج بلوغ و شكوفايي رسيد همراه شد. نكند خداي ناكرده جريان هاي سياسي خود بگويند و خود باور كنند و اصطلاحا شيوه راه بينداز و جا بينداز پيشه كنند اما سر بزنگاه غافلگير شوند و معلوم شود مردم و نخبگان اجتماعي به يك راه رفته اند و شماري از سياسيون به راهي ديگر. كانون آن موج و جنبش جوشان است اگرچه اين روزها در قياس با غرش ها و طبالي ها و رجزخواني هاي سياسي موقر و متين و آرام نشان مي دهد. آرامش دريا كسي را به خطا نيندازد كه بخواهد به گفتمان اصيل و انقلابي ملت ايران دهن كجي كند و به خيال جمع كردن راي مشتي امتيازطلب سيري ناپذير، به ارزشها و آرمان ها پشت پا زند. افكار عمومي، كوه و فعل ما نداست. نامزدها و حاميان آنها متاع خود عرضه كنند و هنر خويش بنمايانند. اما رشك و كينه ورزي و عقده گشايي و لجن پراكني عليه خدمتگزاران مردم، نه رسم جوانمردان است و نه آيين عقلا. انتخابات چهارسوق عطاران و عنبرفروشان است. آن كه عطر و عنبر ندارد و سير مي برد و بر بساط مي گذارد، و شامه رهگذران را مي آزارد، خيال خام در سر نپروراند كه چون بوي عنبر از گند سير فرو ماند، پس لاجرم اين سودا به سود او آيد. اندكي سليقه بايد، مگر كه شامه وي گرفته باشد و نگاه خيره مردم را خريدار پندارد. * جمهوري روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان توصيه اي به آقاي معاون اول آورده است: آقاي دكتر پرويز داودي معاون اول رئيس جمهور در جريان افتتاح كارخانه سيمان ساروج كنگان كه روز دوشنبه همين هفته صورت گرفت طي سخناني گفت : « در هر سال از دولت نهم تقريبا شش برابر دولت هاي گذشته كار شده است » . بدون هيچ توضيح و تفسيري هركس اين جمله را بشنود متعجب مي شود و از خود مي پرسد چرا آقاي معاون اول به جاي آنكه از حجم و عظمت و اهميت خدمات دولت نهم سخن بگويد به سراغ مقايسه آن با كارهاي دولت هاي گذشته مي رود و تلاش مي كند آن دولت ها را ضعيف و ناكارآمد جلوه دهد و خدمات آنها را ناديده بگيرد اگر اين اولين بار بود كه آقاي معاون اول با اين شيوه منفي سخن مي گفت قابل ناديده گرفتن بود لكن تاكنون بارها اين قبيل مقايسه هاي بي پايه و تلاش براي ناچيز و حتي ضد ارزش جلوه دادن خدمات دولت هاي گذشته از ايشان شنيده شده و به نظر مي رسد اكنون كه در آستانه انتخابات رياست جمهوري قرار داريم شيب اين قبيل سخنان تندتر شده و از اين پس نيز تندتر خواهد شد. به همين جهت لازم است به آقاي معاون اول نكاتي را يادآور شويم بدان اميد كه در تكامل گفتمان نيكو يعني همان گفتماني كه مسئولان و دولتمردان نظام مقدس جمهوري اسلامي بايد اسوه و الگوي آن باشند مفيد و موثر باشد. 1 ـ در عين حال كه نقد ديگران لازم است اين اقدام بايد با شيوه اي باشد كه با توصيه هاي قرآن كريم منطبق باشد . قرآن كريم با تعبير « وجا دلهم بالتي هي احسن » حتي چارچوب محاجه يا غيرمسلمانان را اينگونه روشن مي فرمايد. با اين حساب تكليف محاجه با مسلمانان آنهم مديران نظام جمهوري اسلامي كه براي خدمت به انقلاب و نظام و ملت زحمات زيادي را متحمل شده اند و بارها مورد تمجيد حضرت امام رضوان الله تعالي عليه و رهبر معظم انقلاب دامت بركاته قرار گرفته اند روشن است . 2 ـ تعريف و تمجيد از خدمات دولت نهم و دادن آمار و ارقام واقعي و تقدير از همه دست اندركاران اين دولت حتي توسط خود مسئولان همين دولت قطعا امري مباح و بي اشكال است و هيچ انسان عاقل و منصفي با چنين اقدامي مخالف نيست . آنچه قابل قبول نيست به بهانه بيان خدمات اين دولت ناديده گرفتن خدمات دولت هاي گذشته است . اين شيوه برخلاف سيره حضرت امام رضوان الله تعالي عليه و برخلاف روش رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي است . آيا تاكنون ديده ايد رهبري كمترين سخن منفي درباره خدمات دولت ها بگويند ! آيا مقايسه هائي از اين قبيل كه شما آقاي معاون اول كرده ايد را تاكنون از رهبري سراغ داريد ! 3 ـ علاوه بر اينكه روش شما برخلاف سيره عملي رهبر معظم انقلاب است برخلاف توصيه اكيد ايشان در سخنراني اول فروردين امسال در مشهد نيز هست . ايشان در آن سخنراني بر رعايت انصاف در نقدها و اظهارنظرها به ويژه در آستانه انتخابات رياست جمهوري تاكيد فرمودند. سخن شما آقاي معاون اول درست در جهت مقابل اين توصيه اكيد رهبري قرار دارد و اينكه گفته ايد : « در هر سال از فعاليت دولت نهم تقريبا شش برابر دولت هاي گذشته كار شده است » نهايت بي انصافي است . 4 ـ براي آنكه متوجه نادرست بودن مقايسه اي كه كرده ايد بشويد خوبست مروري داشته باشيد بر شرايط دوران دفاع مقدس و بعد از آن و به ياد بياوريد تحريم ها فشارهاي سياسي ويراني هاي ناشي از حملات نظامي دشمن نابودي كارخانجات و تاسيسات زيربنائي و كمبودهاي همه جانبه را كه همه دولتمردان با حمايت مردم در برابر دشمن ايستادند و با تحمل همه مشكلات و تنگناها دوران دفاع مقدس را پشت سر گذاشتند و استقلال و تماميت اراضي كشور را حفظ كردند و بعد از پايان جنگ به آباد كردن كشور همت گماشتند و با تامين آب و برق و گاز و تلفن و راه و زيرساخت هاي كشور شرايط يك كشور جنگ زده را به حالت عادي تبديل كردند و زمينه را براي ورود به مرحله توسعه همه جانبه فراهم نمودند. جاي ترديد نيست كه ايرادها و اشكال ها و نواقصي هم وجود داشته و هنوز هم دارد اما آنهمه مقاومت آنهمه آباداني و آنهمه رشد را ناديده گرفتن انصاف نيست . اگر اين سخنان را افرادي كه مسئوليتي ندارند و متوجه عمق مسائل نيستند به زبان بياورند جاي تعجب نيست ولي شايسته نيست معاون اول رئيس جمهور اينگونه سخن بگويد سخني كه با هيچ منطقي سازگاري ندارد و هيچ آماري آنرا تائيد نمي كند! 5 ـ به اين بخش از وصيت حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه كه با نگاه بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي آنرا براي همه كساني كه بعد از ايشان به عرصه مي آيند نوشته اند توجه نمائيد و به اين سئوال پاسخ بدهيد كه شما آقاي معاون اول رئيس جمهور تا چه ميزان به آنچه باني انقلاب و موسس نظام اسلامي فرموده اند پاي بند هستيد امام فقط با توجه به آنچه در سالهاي اول بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و عملكرد دولت جمهوري اسلامي در دوران جنگ و نه دوران سازندگي كه حجم بسيار بيشتري از خدمات به مردم ارائه شده در پاسخ به افرادي كه آن خدمات را ناديده مي گرفتند مرقوم فرمودند : « به عملكرد دولت و جهادسازندگي در روستاهاي محروم از همه مواهب حتي آب آشاميدني و درمانگاه و مقايسه با طول رژيم سابق در نظر گرفتن گرفتاري به جنگ تحميلي و پيامدهاي آن از قبيل آوارگان ميليوني و خانواده هاي شهدا و آسيب ديدگان در جنگ و آوارگان ميليوني افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادي و توطئه هاي پي در پي آمريكا و وابستگان خارج و داخلش اضافه كنيد فقدان مبلغ آشنا به مسائل به مقدار احتياج و قاضي شرع و هرج و مرج هائي كه از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و حتي دوستان نادان دردست اجراست و ده ها مسائل ديگر. تقاضا اينست كه قبل از آشنائي بامسائل به اشكال تراشي و انتقاد كوبنده و فحاشي برنخيزيد و به حال اين اسلام غريب كه پس از صدها سال ستمگري قلدرها و جهل توده ها امروز طفلي تازه پاو وليده اي است محفوف به دشمن هاي خارج و داخل رحم كنيد » (وصيت نامه امام خميني بند ج ). اگر آقاي معاون اول رئيس جمهور آن روزها كه حضرت امام خميني در اين فراز از وصيتشان به آن اشاره فرموده اند دستي حتي از دور به آتش داشتند قطعا اين چنين بي مهابا به دولت هاي قبل از دولت نهم نمي تاختند و خدمات بزرگ آنها را ناديده نمي گرفتند. الحق والانصاف كه زيرساخت هاي آماده را تحويل گرفتن و روي جاده صاف راندن و اينگونه سخن گفتن كمال بي انصافي است . 6 ـ توصيه خيرخواهانه ما به آقاي معاون اول رئيس جمهور اينست كه هرچه ميخواهند از خدمات دولت نهم تمجيد كنند ولي هر وقت قصد دارند از دولت هاي گذشته سخن بگويند قبل از هر چيز همين فراز از وصيت حضرت امام را مطالعه نمايند. البته بهتر آنست كه مجموعه خدمات نظام جمهوري اسلامي در همه دولت ها را با دوران قبل از انقلاب مقايسه كنند و به اينهمه خدمت كه اين نظام مقدس كرده است افتخار نمايند درست همان چيزي كه بنيانگذار نطام جمهوري اسلامي توصيه و عمل مي كردند و سنت حسنه ايست كه هم اكنون نيز رهبر معظم انقلاب به آن عمل مي كنند. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان تحليلي بر هندسه گفتماني كشور درآستانه انتخابات دهم به قلم صالح اسكندري آورده است: هندسه گفتماني كشور در آستانه انتخابات دهم رياست جمهوري تركيبي از كنش ها، واكنش ها و اندركنشهاي بازيگران سياسي و ديالكتيك ساختاري-كاركردي آن با رفتار انتخاباتي راي دهندگان است. ماشين ها ي حزبي استاندارد در جوامع مختلف با استارت موضع گيري هاي تصريح و تنقيح شده در قبال سياستهاي موجود وارد رالي رقابت هاي انتخاباتي مي شوند. نوعا اعتقاد بر اين است كه اين دست موضع گيري ها پشتيباني طيف گسترده اي از راي دهندگان را در پي دارد و لذا جريانات سياسي با هدف گرفتن نقطه سياه در دارت آراي خاكستري به اعلام مواضع و منافع مي پردازند. در مرحله بعد ماشين هاي سياسي، نامزد و يا نامزدهايي را معرفي مي كنند كه نماينده مواضع و منافع اعلامي باشند. در اين ميان ديالوگهاي حزبي كمك شاياني به تنوير افكار عمومي و تحليل هندسه گفتماني كشور در آستانه انتخابات دهم مي كند. به همين منظور فرصت را مغتنم شمرديم با طرح پرسشهايي از دو نامزد اصلي جبهه دوم خرداد برخي ابهامات گفتماني را مورد واكاوي قرار دهيم. جناب حجت الاسلام كروبي يكي از نامزدهاي اصلي جبهه اصلاحات تاكيد كرده اند: “در كابينه من مجاهدين و مشاركت جايي ندارند.” اما مهندس موسوي نامزد ديگردوم خرداد در ايلام هنگامي كه با سوال خبرنگار روزنامه “رسالت “ درباره موضع وي نسبت به گروههايي چون مشاركت و مجاهدين كه سابقه بي مهري با انديشه امام (ره) را دارند مواجه شد اين خبرنگار را داراي ذهني بسته خواند و گفت:” نبايد در خصوص احزاب قانوني به گونه اي صحبت كنيم كه در مورد اسرائيل سخن مي گوييم.” با قرار دادن اين دو گزاره كنار هم نتيجه منطقي اين است كه دوم خردادي ها به وضوح در مسير يك كاسه كردن منافع و تاليف آنها با شكست مواجه شده اند، اما هنوز جاي دو پرسش بي پاسخ از آقايان كروبي و موسوي وجود دارد كه پاسخ به آنها مي تواند به نوع تلقي مردم از اين دو نامزد دوم خردادي و تحليل هندسه گفتماني كشور كمك كند. اما پرسش از آقاي كروبي به عنوان بزرگترين تجديد نظرطلب در جبهه دوم خرداد اين است كه اگر مخاطرات همراهي با مشاركت و مجاهدين بيش از فوايد آن است -كه حضرت عالي بنابر تجربه 8 سال رياست جمهوري خاتمي، ترجيح مي دهيد جايي در كابينه خود براي ايشان در نظر نگيريد- پس چرا تئوريسين پروژه خروج از حاكميت يعني عباس عبدي و برخي افراطيون دوم خردادي را در اردوگاه خود پناه داده ايد و براي آنها مجالي جهت عرض اندام تدارك ديده ايد؟ پراگماتيسم افراطيون در عصر بي اقبالي دوم خرداد به طور طبيعي آنها را به سمت مهدي كروبي سوق داد اما آيا وي كه با اين شداد و غلاظ، مجاهدين و مشاركت را به افراطي گري متهم مي كند نبايد از ورود آنها ممانعت مي كرد؟ آيا اين طيف تا پايان اين رقابت نفسگير در كنار كروبي باقي مي مانند؟ و افرادي نظير كرباسچي، عماد الدين باقي، نيلي، عبدي، قوچاني و... چه خوابي براي كروبي ديده اند؟ و ... ما پرسش از موسوي اينكه حمايت و نزديكي بيش از پيش شما به مجاهدين و مشاركت اگر جنبه تاكتيكي دارد كه با توجه به سوابق اين جريانات بازي خطرناكي است و مي تواند براي شما هزينه بر باشد؛ اما اگر نه اين حمايت جنبه استراتژيك دارد با بخشي از مواضع اصولي شما مغاير است. شما اعلام كرده ايد “هر فرد سالمي كه مي خواهد درون اين نظام فعاليت سياسي بكند بايد مرز خود را با افرادي كه مخالف امام(ره)، رهبري و قانون هستند مشخص كند.” اصولگرايان نيز نمي گويند كه حزب مشاركت و يا سازمان مجاهدين غير قانوني هستند و يا اينكه از اسرائيل بدترند اما تجربه حضور خزنده اين طيف در دستگاه اجرايي و تقنيني نشان مي دهد كه اين دو حزب مرزبندي مشخصي با افرادي كه مخالف امام(ره) و رهبري بودند، نداشتند. جريان دوم خرداد از آغاز تولد با يك گروه همزاد در برخي اوقات همخوان و در برخي مواضع ناهمخوان بوده است. يك جريان افراطي و برانداز از ابتداي پيدايش دوم خرداد در بسياري از موقعيتها براي آنها هزينه بر و تهديد ساز بوده و حاضر نيست يك مرجعيت فكري و سياسي را در بين دوم خردادي ها بپذيرد. اين جناحبندي نافرمان اشاره به يك سازمان غير رسمي در درون جبهه دوم خرداد دارد كه در نهايت منجر به چندپارگي سياستهاي حزبي و گاه بروندادهاي متناقض شده است. پروژه براندازي نرم، فشار از پايين، چانه زني از بالا، عبور از حاكميت يا خروج بر حاكميت، نافرماني مدني، تلاش براي انقلاب مخملي در ايران و حتي ايده عبور از خاتمي به اين بهانه كه وي محافظه كار و تداركاتچي است، محصول بيش از يك دهه همزادي با جريان دوم خرداد است. جاي بسي تعجب است كه چگونه امروز شما پس از بيست سال سكوت، دم از تداوم همكاري و همراهي با اين دوحزب سياسي مي زنيد كه حتي به آقاي خاتمي نيز وفا نكردند. اتاق فرمان خروج از حاكميت و استعفاي دسته جمعي از مناصب و پستهاي حكومتي و دولتي در دوره تسلط دوم خردادي ها -كه حيات سياسي نظام را با مخاطره روبرو كرد- در دل اين دو جريان شكل گرفت. راي دهندگاني كه امروز همراهي و نزديكي شما با مشاركت و مجاهدين را به نظاره و تحليل نشسته اند با توجه به اينكه يك بار هم سابقه استعفاي شما را در زمان نخست وزيري به ياد دارند، چگونه مي توانند اميد داشته باشند كه اين دو جريان بار ديگر شما را در دولت دهم مجبور به استعفا و خروج از حاكميت نكنند و كشور را به ورطه بي ثباتي سياسي سوق ندهند. * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان مسكن مهر در اغما آورده است: طرح مسكن مهر به واقع يكي از بزرگترين و وسيع ترين پروژه هاي ساخت مسكن براي قشر ضعيف و كم درآمد جامعه در سال هاي اخير است كه اگر جدي گرفته مي شد مي توانست خيل عظيم بي سرپناهان را صاحب خانه كند. در اين طرح دولت با ارائه زمين به صورت 99 ساله و همچنين پرداخت وام قصد دارد آمار صاحبخانه شدن در كشور را بالا ببرد. طرح مسكن مهر در قالب واگذاري حق بهره برداري از زمين براي ساخت مسكن كوچك با متوسط زير بناي هر واحد 75 متر مربع و با هدف كاهش و حذف هزينه زمين از قيمت تمام شده ساختمان براي انطباق با توان مالي خانوارهاي كم درآمد و ضعيف جامعه در نظر گرفته شده كه في نفسه قابل ستايش است اما بايد در نظر داشت كه همين قشر به اصطلا ح ضعيف و كم درآمد حتي براي واريز مبلغ يك ميليون تومان به حساب صندوق تعاون كشور هم با مشكلا ت فراواني روبه رو بوده است. متوليان طرح مسكن مهر يك سال پيش با بوق وكرنا كردن موفقيت اين طرح و با عنوان كوتاه كردن دست واسطه ها همه چيز را مهياي خانه دار شدن بي بضاعتان مي پنداشتند، اما اكنون پس از گذشت بيش از يك سال از عضويت افراد در تعاوني هاي مسكن طرح مسكن مهر فقط تنها موردي كه بلافاصله اجرايي شد، دريافت مبلغ يك ميليون تومان اوليه بود كه بي هيچ مشكلي انجام گرفت و نزديك به چهار ميليون نفر در اين طرح ثبت نام كرده و اين مبلغ را به حساب صندوق تعاون كشور واريز نمودند. مدت زمان يك سال براي قشري كه حتي براي تهيه مبلغ يك ميليون تومان هم بايد به هر دري مي زده و مقروض است زمان كمي نيست. شعارهاي اوليه متوليان در خصوص مسكن مهر با آن آب و تاب اين نويد را به ثبت نام كنندگان مي داد كه طي يكي دو سال آنها سرپناهي خواهند داشت اما طبق گزارش وزير تعاون تاكنون اطلا عات كمتر از دو ميليون نفر از متقاضيان پالا يش شده است. اگر مسئولا ن طرح مسكن مهر به آمار مراجعه نمايند متوجه خواهند شد كه تعداد قابل توجهي از متقاضيان به خاطر تعلل و بي توجهي متوليان امر ، از تعاوني ها انصراف داده و مبالغ واريزي را پس گرفته و عطاي خانه دار شدن را به لقايش بخشيده اند. موفقيت اين طرح مي توانست دست سودجويان را از درآمدهاي كاذب كوتاه نموده و جلو گراني بي حد و حصر در بخش مسكن را بگيرد، ولي متاسفانه اين طرح نيز مثل ساير طرح هاي اين چنيني به خاطر عدم توجه و بي تفاوتي متوليان امر به نوعي عقيم مانده و اعضا را سردرگم و نگران كرده است. دولت با طرح موضوع مسكن مهر بازار مسكن را در ركود نگه داشته و به خاطر عدم پيگيري، دلا لا ن سودجو در كمين نشسته و مترصدند تا در صورت انصراف متقاضيان از طرح مذكور، نقدينگي آنها را از دستشان گرفته و دوباره بازار مسكن را ملتهب نمايند كه البته در برخي از تعاوني ها به خاطر تعلل بانك ها در پرداخت تسهيلا ت به متقاضيان، شمار انصراف دهندگان بيشتر و بيشتر شده است. در اين ميان بانك هاي مسكن، صادرات، تجارت، ملي و ملت موظف هستند كه يك ميليون تومان براي آماده سازي و 14 ميليون تومان نيز براي ساخت و ساز مسكن اختصاص دهند اما اين وظيفه به درستي انجام نمي گيرد. در كنار اين دغدغه ها عدم نظارت جدي و استاندارد سازي مسكن از جمله ديگر نگراني هايي است كه از سوي منتقدان مطرح مي شود و لا زم است كه در اين زمينه مسئولان مربوطه به اين ابهامات پاسخ دهند. پيگيري درست و توجه به طرح تعاوني مسكن مهر و ارائه تسهيلا ت ساخت مسكن با اجاره 99 ساله زمين، از بورس بازي ها و دلالي هاي زمين جلوگيري مي كند و باعث تعديل قيمت اجاره بهاي مسكن مي شود. اين طرح باعث مي شود افرادي كه در اين عرصه سوداگري مي كردند سرمايه هاي خود را در بخش هاي اقتصادي سوق دهند و باعث افزايش اميد به زندگي و رضايتمندي از نظام سياسي خواهد شد و در آخر اين طرح باعث مي شود شهرهاي جديد مكانيزه براي جلوگيري از رشد بي رويه شهرهاي بزرگ و شكسته شدن قيمت زمين و مسكن در آنها باشد. متوليان امر مسكن بايد توجه داشته باشند كه بخش مسكن اكنون فقط در ركود به سر برده و خريد و فروش صورت نمي گيرد و از ارزاني و پايين آمدن اجاره بها هنوز خبري نيست. * صداي عدالت روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان بازي شطرنج با مهرههاي روسي آورده است: در ماههاي اخير تاكنون حوادثي در برخي از كشورهاي آسياي مركزي به وقوع پيوسته كه حجم گسترده اي از اما و اگرها را بوجود آورده است كه از جمله مهمترين اين تحولات در كشور گرجستان به وقوع پيوسته است. حوادث اخير يادآور انقلاب رز مي باشد كه با پشتيباني آمريكا در سال 1382صورت گرفت. با اين تفاوت كه اين بار تمامي 17 اپوزيسيون عليه ساكاشويلي متحد شده اند. سئوالي كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه آيا قدرت هاي خارجي همچون روسيه و آمريكا همچون گذشته در اين تحولات تأثيرگذارند؟ با رجوع به گذشته به ويژه پس از فروپاشي شوروي تاكنون نقش روسيه را مي توان در تحولات كشورهاي به جا مانده از تجزيه شوروي بسيار پررنگ يافت. به خصوص در سالهاي اخير بدنبال سياست هاي آمريكا در مسائلي چون استقرار سپر دفاع موشكي در جمهوري چك و لهستان و پذيرفتن كشورهايي چون اوكراين و گرجستان در ناتو كه تداعي كننده گسترش ناتو به شرق براي روسيه مي باشد اين كشور به هر نحو ممكن سعي مي نمايد تا حوزه نفوذ و قدرت خود را در اين كشورها تثبيت نمايد. به خصوص اينكه گرجستان داراي موقعيت ژئواستراتژيك و اكونوميك بوده و مي تواند به عنوان مسير اصلي خطوط عمده نفت و گاز برگزيده شود. به نظر مي رسد يكي از دلايل حوادث اخير، تلاش روسيه براي پيشگيري از عملي ساختن طرح اتحاديه اروپا براي تأمين انرژي از طريق خط لوله ترانس خزر باشد كه بدان وسيله انتقال گاز كشورهاي آسياي مركزي از زير بستر درياي خزر و از طريق آذربايجان-گرجستان و تركيه به اروپا و غرب سبب ازبين رفتن انحصار روسيه در تأمين گاز مصرفي اتحاديه اروپا خواهد شد. لذا يكي از راهبردهاي روسيه براي پيشگيري از اين اقدام تلاش براي بركناري رييس جمهور غرب گراي اين كشور، ساكاشويلي است.. البته بايد گفت آنچه كه آشوب هاي داخلي را در اين كشور افزون ساخته است ناتواني ساكاشويلي در برآورده ساختن وعده هايش همچون پيوستن به اتحاديه اروپا و بازپس گيري سرزمين هاي آبخازي و اوستياي جنوبي مي باشد كه گرجستان را درگير جنگي ساخت كه نتيجه اي جز كشتار مردم گرجي و فقر و مشكلات بيكاري در بر نداشت. از منظر كلي بايد گفت گرجستان در دوره ساكاشويلي قرباني رقابتي ديگر بين روسيه با غرب گشته است. چراكه اين كشور به اميد حمايت متحدانش همچون اسرائيل و ايالات متحده درصدد سركوب جدايي طلبان آبخازي و اوستياي جنوبي برآمده است. حال آنكه پس از درگيري، آمريكا حمايتش را صرفاً به چند موضع گيري منفي و بيانيه محكوم كردن حمله روسيه و اندكي كمكهاي دارويي محدود نمود. در اعتراضات اخير نيز آمريكا نه تنها از متحد ديرينه خود حمايت ننمود و سكوت كرد بلكه سخنگوي كاخ سفيد اظهار نمود اين مسئله يك موضوع داخلي است و آمريكا در آن دخالتي ندارد. در نتيجه از تحولات اخير بايد آموخت كه در بازي پيچيده سياسي نمي توان با شطرنج كشوري كه منافعش را در خطر مي بيند بازي نمود و در عين حال خواستار حمايت قدرت هاي رقيبي شد كه از باخت بازي چندان متضرر نخواهند شد. /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 429]
-
گوناگون
پربازدیدترینها