واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
فشار خانواده لژیونر ایرانی برای ازدواج کردن/عکس
روز نو : صحبت های نوروزی خودمان را با علیرضا جهانبخش از شرایط خوبش در لیگ هلند شروع می کنیم که بسیاری در ایران او را به عنوان ارزشمندترین لژیونر شاغل در اروپا می دانند: «خدا را شکر از شرایط پیش آمده راضی هستم. نیم فصل دوم خیلی کار را خوب شروع کردیم و توانستیم از بیشتر بازی ها حداکثر امتیازات را به دست بیاوریم. امیدوارم بتوانیم با ادامه این روند هم شرایط خودم بهتر شود و هم شرایط تیم برای راه یافتن به لیگ اروپا و حتی لیگ قهرمانان هموار شود.»
جهانبخش از دلایل نتیجه نگرفتن تیمش در نیم فصل اول می گوید و اینکه چرا به یکباره آلکمار در شروع نیمه دوم لیگ متحول شد: «نیم فصل اول تیم ما خوب نتیجه نگرفت چون بازیکنان زیادی را از دست داد و خود من هم که نیم فصل دوم همراه با دیگر بازیکنان به تیم اضافه شدم، با مصدومیت به آلکمار پیوستم؛ با این حال با همکاری بچه ها و تلاش کادر فنی، بچه ها در کنار هم خیلی زود به هماهنگی رسیدند و با اردوی خوبی که در اسپانیا داشتیم توانستیم به بهترین شکل رقابت ها را ادامه بدهیم.»
کی روش مرخصی بدهد، کنار خانواده ام هستم
جهانبخش نوروز 95 ایران است اما به احتمال فراوان در کنار دیگر ملی پوشان در اردوی تیم ملی سال جدید را آغاز می کند: «امسال هم فکر کنم ایام نوروز را تعطیل نیستیم و در صورتی که دعوت شوم باید در اردوی تیم ملی باشم. با این حال در این 3-2 سال هنگام تحویل سال که یکی از بهترین روزهای سال است معمولا کی روش به بچه ها مرخصی می دهد و می توانیم کنار خانواده باشیم. اگر مرخصی خوب باشد سریع خودم را به قزوین می رسانم تا لحظه نو شدن سال کنار آنها باشم.»
سال 94 برایم فوق العاده بود به جز...
سال پیش برای او عالی گذشته: «سال 94 بسیار برای من عالی و فوق العاده بود چون هم با نایمخن قهرمان لیگ یک هلند شدیم و هم اینکه بهترین بازیکن شدم.از همه مهمتر اینکه به AZ (آلکمار) آمدم که قدم بسیار بزرگی بود. یکی از اتفاقات خوب برای من در این سال رفع شدن مصدومیتی بود که مدت ها طول کشید و توانستم با مثبت اندیشی خودم را در شرایط خوب حفظ کنم.»
البته یک استثنا هم در این میان وجود دارد: «هر چند این همه اتفاقات خوب برای من افتاد اما مرگ چند پیشکسوت و به ویژه هادی نوروزی بسیار ناراحت کننده بود و هنوز هم به خاطر از دست دادن شماره 24 ابدی پرسپولیس ناراحت هستم چون اتفاقی بود که به این راحتی و به این زودی ها فراموش نخواهد شد.»
بهترین آرزوی من
علیرضا آرزوهایش برای سال 95 را در دو قسمت در نظر گرفته است: «خواسته ها و آرزوهای من در سال جدید شمسی یکی شخصی و دیگری ورزشی است. درخواست های شخصی بزرگترین آرزوی من برای تمام مردم ایران و خانواده خودم این است که دوست دارم همیشه در همه جا موفق باشند و گل لبخند همیشه روی لبان شان باشد چون با شادی آنها من هم شاد خواهم بود. در قسمت ورزشی هم مشخص است که اول از همه موفقیت تیم ملی فوتبال کشورمان را در راهیابی به جام جهانی از خداوند خواستارم و از سوی دیگر دوست دارم تا موفقیت هایم در آلکمار همراه با قهرمانی این تیم در جام حذفی و همچنین بهتر و بهتر شدن رتبه مان در جدول لیگ هلند باشد تا بتوانیم به لیگ قهرمانان راه پیدا کنیم.»
در هلند زمان تحویل سال تنها نیستم
جهانبخش با اینکه طی این چند سال از وطن دور بوده اما هنگام تحویل سال نو طعم تنهایی را نچشیده است: «خوشبختانه در هلند ایرانی زیاد است و دوستان خوبی در این کشور دارم. هنگام تحویل سال مثل آن زمانی که در ایران هستیم دور هم جمع می شویم و در کنار خانواده آنها در کنار یک سفره هفت سین حسابی سال نو را جشن می گیریم.»
همبازیانم را بابت نوروز متقاعد کرده ام
او در مورد آداب و رسوم سال نو با همبازی هایش صحبت کرده و آنها را مجاب نموده که نوروز استانداردتر از کریسمس است: «عید نوروز ما به نظر من خیلی استانداردتر از کریسمس است چون به خوبی ترتیب فصل ها رعایت شده در حالی که سال نو در اروپا و کشورهای آمریکایی در زمستان است. به خاطر بهار و زیبایی های عید ما که همزمان با عوض شدن فصل صورت می گیرد، توانسته ام همبازیانم را متقاعد کنم که عید نوروز بسیار زیباتر و با کیفیت تر از کریسمس است و آنها هم این مسئله را پذیرفته اند.»
سال جدید را با خانواده ام شروع می کنم
در هلند همه چیز سفره هفت سین وجود دارد: «در اینجا برای چیدن سفره هفت سین مشکلی نداریم و همه چیز به وفور یافت می شود. سبزه، ماهی قرمز، سیر، سرکه، سنجد، سمنو، سماق، سکه و سیب را در زمان های تحویل سال نو به خوبی می توان یافت اما خدا را شکر امسال سال نو را به خاطر تیم ملی در کنار خانواده خواهم بود و خیلی خوب است سال جدید را در کنار خانواده شروع کنی.»
اکثر عیدها شمال بودیم
با اینکه علیرضا خانواده اش در قزوین زندگی می کنند اما او اصالتا شمالی است و با خانواده اش عید را در شهر پدری اش می گذراند: «واقعیت را بخواهید بیشتر وقت ها عید را در شمال و شهر پدری ام «جیرنده» گیلان هستیم و همه خانواده هنگام سال نو در خانه پدربزرگم جمع می شویم. نمی دانید چه حالی دارد زمانی که همه دور یک سفره نشسته اند و با دعاخوانی های بزرگان فامیل و وقتی طبل تحویل سال نو به صدا در می آید همه عید را به یکدیگر تبریک می گویند. واقعا لحظه شیرینی است که دلم حسابی برای آن موقع ها تنگ شده است.»
بهترین خاطره نوروز
همه خاطرات این سال های عید نوروز برایش شیرین بوده اما یکی از آنها را بیش از همه دوست دارد: «در این چند سالی که عیدهای نوروز را به یاد دارم، همه آنها برایم خوب و شیرین بوده اما یکی از آنها را بیش از همه دوست دارم. آن هم به زمانی برمی گردد که از اردوی تیم ملی برگشته بودم و استوک هایم پاره بود. با عیدی هایی که جمع کردم، پولم با کمکی که پدرم کرد آنقدر شد که توانستم یک استوک پوما بخرم که آن روزها یک مارک خوب به حساب می آمد. نمی دانید آن استوک ها چقدر برایم عزیز بود چون اعتماد به نفس بالایی به من داده بود.»
اشکان متمول ما بود اما عیدی نداد
اینکه بازیکنان تیم ملی در ایام نوروز در اردوی تیم ملی باشند، قطعا این سوال را به وجود می آورد که بزرگترهای تیم به بقیه عیدی می دهند که طبق آنچه که علیرضا می گوید گویا چنین خبرهایی نیست: «در این چند سالی که در ایام نوروز در تیم ملی بودم به جز فدراسیون که به ما عیدی داده، هیچ بازیکنی عیدی نمی دهد. یک بار می گفتند اشکان وضع بهتری نسبت به بقیه بازیکنان دارد و باید عیدی بدهد که هر کاری کردیم عیدی نداد و آن را پیچاند.»
اهل عیدی دادن هستم
با این همه خود علیرضا جهانبخش اهل عیدی دادن است: «من خانواده پر جمعیتی دارم و صددرصد عیدی می دهم. از خواهرزاده گرفته تا پسرعمو و دختر خاله و بقیه را باید عیدی بدهم و اصلا از این مسئله ناراحت نیستم. خیلی این حال و هوا را دوست دارم.»
از یک هفته قبل مدرسه نمی رفتم
علیرضا جهانبخش هم مثل خیلی از دانش آموزان هفته آخر سال برایش تق و لق بوده و آن را به تعطیلات نوروز وصل می کرده است: «من بچه بسیار شیطانی بودم اما با اینکه درسخوان بودم اما شاگردی در سطح متوسط در مدرسه به حساب می آمدم. یادم می آید یک هفته قبل تعطیلات، مدرسه را می پیچاندیم و با بچه ها از همان روز شروع به فوتبال بازی می کردیم. در ایام عید هم که با دایی و عموهایم تیم تشکیل می دادم و مدام فوتبال بازی می کردیم.»
طفلی آبجیم!
علیرضا که یک خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر بعد از خودش دارد، انجام «پیک شادی» اش را هم گردن همان خواهر بزرگتر اندخته است: «آنقدر درگیر خوش گذراندن در تعطیلات نوروز بودم که فرصتی پیدا نمی شد تا بتوانم پیک شادی و تکالیف نوروزی را انجام بدهم. به همین خاطر بنده خدا خواهر بزرگترم که به او آبجی می گویم آن را انجام می داد و یا اینکه بنده های خدا بچه های اقوام این زحمت را می کشیدند چون باید بعد از تعطیلات آن را تحویل می دادیم و اجباری بود.»
مادرم ابتدا مخالف بود اما راضی شد
علیرضا هنوز شمع 23 سالگی خودش را فوت نکرده اما چند سالی است که در اروپا و لیگ هلند مشغول به بازی است. مطمئنا این شرایط دل نگرانی های زیادی را برای خانواده و به خصوص مادر جهانبخش به همراه داشته است: «اوایل که قرار بود برای ادامه فوتبالم به اروپا بروم، مادرم اصلا رضایت نمی داد و مخالف بود اما بعد از اینکه توانستم به هر طریقی شده بروم با دیدن عملکرد خوبم کم کم راضی شد و حالا یکی از مشوق های اصلی من به حساب می آید.»
از مادرم اصرار زن بگیر ولی من می پیچانم
قطعا در موجی از نگرانی های مادر علیرضا بابت تنها بودن در هلند، بحث ازدواج او باید یکی از گزینه هایی باشد که مدام به این بازیکن از سوی خانواده پیشنهاد می شود. علیرضا که این مسئله را تایید می کند، در این خصوص گفت: «در این چند سالی که به اروپا آمده ام بعد از مخالفت های مادرم که حالا راضی شده بحث ازدواج را مدام پیش می کشد و هر بار یکی، دو گزینه را از فامیل یا دوستان به من معرفی می کند. منهم که اصلا در فاز ازدواج نیستم خیلی حرفه ای این موضوع را می پیچانم تا هم مادرم ناراحت نشود وهم بتوانم روی فوتبالم تمرکز داشته باشم.»
تاریخ انتشار: ۰۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]